فصل اول: بررسی بارزترین انگیزههای اصلاح و تغییر به اعتدال و میانه روی
بررسی اسباب و علل تغییرات نسبت به چیزی که به سوی آن تغییر کرده است. بسیار مهم میباشد. بنابراین آنچه که مهم است این است که باید به این دو سؤال با یک سؤال مشخص جواب داد. و آن اینکه: چرا اینها عقیدههایشان را در فرهنگ ویژه و خطرناکی که انسان مالک آن هستند تغییر میدهند؟
اهمیت پاسخ به این سؤال در این امر نهفته است که این جواب از بسیاری از تجربههای شکستخورده در بیان حقیقت میگذرد و از جوانب ضعف و نیروهای قدرت در عقاید و عوامل جذب در فرهنگهایی که به سوی آن تغییر میکند، پردهبرداری میکند. همچنان که بررسی علتهای تغییر و تحول در بسیاری از اوقات به خلل و نقص در روش دعوت، یا توجه به امور مهمل و پیچیده رهنمون میکند.
چه بسا بررسی علتهای تغییر و تحولات مذموم از اهمیت تغییر و تحولات پسندیده نکاهد، و قرآن بزرگترین دلیل این امر میباشد. به گونهای که خداوند متعال علتهای هدایت مردم را برای ما به عنوان موعظه نیک و حسنه، و جدال و مناظره به طریق احسن و روشهای خطاب عقلی و ... بیان کرده است، همچنانکه بسیاری از علتهای گمراهی را مانند شبهات و شهوات و سیطره تقلید کورکورانه برای ما بیان میکند.
عجیب آن است که بعضیها از رویآوردن مردم به کسانی که آنها را گنهکار یا منحرف میپندارند، تعجب میکنند، و آن را به انحراف درونی و باطنی انسان نسبت میدهند. (هوی و هوسها و شهوات) و اگر با دید منتقدانه بنگرد چه بسا که خللها و اشتباهاتی را در روش خود ببیند که باعث گریختن مردم از او به طرف دیگری میشود. به عنوان مثال رویآوردن گروهی از مردم به گرایش صوفیه در بعضی اوقات نشان کوتاهی و کمکاری بعضی جنبههای دیگر در پرکردن نیاز روحی عموم مردم است.
آنچه که در زیر مشاهده میکنید پرتوی از بارزترین علتهایی است که این شخصیتهایی را که در موردشان بحث کردیم، به بنای فکر اصلاح و برگزیدن مسیر اعتدال واداشته است. خواننده گرامی باید بداند که علتهای تغییر و تحولات بسیارند ولی من به توجه به مهمترین چیزهایی که به این شخصیتها مربوط میشد، اکتفا میکنم.