توسل - وساطت بین الله و بندگان

فهرست کتاب

«جزيرة‌العرب‌ و دين‌ ابراهيم‌»

«جزيرة‌العرب‌ و دين‌ ابراهيم‌»

جزیرة‌العرب‌!...محمّد جدر این‌ سرزمین‌ مبعوث‌ شد و قرآن‌ كریم‌ نیز در همین‌ جا بود كه‌ نازل‌ گردید...همچنان‌ كه‌ بانگ‌ دعوت‌ اكثر پیامبران: از همین‌ جا برخاسته‌ است‌.

ابراهیم‌ ÷ـ پدر پیامبران ـ به‌ همین‌ سرزمین‌ هجرت‌ گزیده‌ بود. او قبلاً در سرزمین‌ بابل‌، میان‌ دو رود دجله‌ و فرات‌ رشد كرد. همان‌ جایی‌ كه‌ معابد و بتهای‌ فراوانی‌ وجود داشت‌ و خدایان‌ و معبودان‌ متعدّدی‌ پرستش‌ می‌شدند. همانجا بود كه‌ ابراهیم ÷قوم‌ خویش‌ را به‌ ترک بت‌پرستی‌ و گردن‌نهادن‌ به‌ عبادت‌ خدای‌ یكتا دعوت‌ می‌كرد و طولی‌ نكشید كه‌ در چارچوب‌ دعوت‌ خود، همراه‌ با خانواده‌اش‌ و از جمله‌ فرزند تازه‌ به‌ دنیا آمده‌اش‌، اسماعیل‌ ÷به‌ وادی‌ مكّه‌ هجرت‌ كرد.

در همانجا بود كه‌ اسماعیل ÷پسرش‌، رشد كرد و با یاری‌ پدرش‌، دیوارهای‌ كعبه‌ را كه‌ خداوند محلّ امن‌ و اجتماع‌ مردم‌ قرار داده‌ است‌، برپا داشتند و تا چندی‌ نسلی‌ از اسماعیل‌ ÷در مكّه‌ به‌ وجود آمد.

قریش‌ كه‌ سرآمد و چشم‌ و چراغ‌ عرب‌ بودند و در میان‌ اعراب‌ موقعیت‌ رهبری‌ را به‌ دست‌ داشتند، از زادگان‌ اسماعیل‌ و نسل‌ او هستند. به‌ هر حال‌، اعراب‌ بر گرد این‌ خاندان‌ جمع‌ می‌شدند و آهنگ‌ زیارت‌ بنای‌ كعبه‌ را ـ كه‌ توسّط‌ ابراهیم‌ و اسماعیل‌ بنا شده‌ بود ـ می‌كردند.

قریش‌ و گروههای‌ تابعشان‌، بر همان‌ دینی‌ بودند كه‌ پدر پیامبران‌ ـ ابراهیم‌ ÷ـ آورده‌ بود. ایشان‌ یكتاپرست‌ و حنیف‌ بودند و جز خدا را نمی‌پرستیدند. نه‌ بتی‌ را پرستش‌ می‌كردند، نه‌ سنگی‌ و نه‌ چوب‌ و حیوانی‌ را...در میانشان‌ برای‌ هیچ‌ مخلوقی‌، الوهیتی‌ نبود، مگر در میان‌ مسیحیان‌ و یهودیانی‌ كه‌ بعدها به‌ سرزمینشان‌ هجرت‌ كرده‌ بودند.

قرآن‌، به‌ خوبی‌ نشان‌ می‌دهد كه‌ آیین‌ ابراهیم ÷توحید بوده‌ و فرزندان‌ خود را به‌ این‌ عقیده‌ پاک ـ كه‌ به‌ طرز قاطعی‌ با بت‌پرستی‌ به‌ مبارزه‌ برمی‌خاست‌ ـ وصیت‌ نموده‌ است‌:

﴿إِذۡ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوۡمِهِۦ مَا تَعۡبُدُونَ ٧٠ قَالُواْ نَعۡبُدُ أَصۡنَامٗا فَنَظَلُّ لَهَا عَٰكِفِينَ ٧١ قَالَ هَلۡ يَسۡمَعُونَكُمۡ إِذۡ تَدۡعُونَ ٧٢ أَوۡ يَنفَعُونَكُمۡ أَوۡ يَضُرُّونَ ٧٣ قَالُواْ بَلۡ وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا كَذَٰلِكَ يَفۡعَلُونَ ٧٤ قَالَ أَفَرَءَيۡتُم مَّا كُنتُمۡ تَعۡبُدُونَ ٧٥ أَنتُمۡ وَءَابَآؤُكُمُ ٱلۡأَقۡدَمُونَ ٧٦ فَإِنَّهُمۡ عَدُوّٞ لِّيٓ إِلَّا رَبَّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٧٧ ٱلَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهۡدِينِ ٧٨ وَٱلَّذِي هُوَ يُطۡعِمُنِي وَيَسۡقِينِ ٧٩ وَإِذَا مَرِضۡتُ فَهُوَ يَشۡفِينِ ٨٠ وَٱلَّذِي يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحۡيِينِ ٨١ وَٱلَّذِيٓ أَطۡمَعُ أَن يَغۡفِرَ لِي خَطِيٓ‍َٔتِي يَوۡمَ ٱلدِّينِ ٨٢ رَبِّ هَبۡ لِي حُكۡمٗا وَأَلۡحِقۡنِي بِٱلصَّٰلِحِينَ ٨٣ وَٱجۡعَل لِّي لِسَانَ صِدۡقٖ فِي ٱلۡأٓخِرِينَ ٨٤ وَٱجۡعَلۡنِي مِن وَرَثَةِ جَنَّةِ ٱلنَّعِيمِ ٨٥ وَٱغۡفِرۡ لِأَبِيٓ إِنَّهُۥ كَانَ مِنَ ٱلضَّآلِّينَ ٨٦ وَلَا تُخۡزِنِي يَوۡمَ يُبۡعَثُونَ ٨٧ يَوۡمَ لَا يَنفَعُ مَالٞ وَلَا بَنُونَ ٨٨ إِلَّا مَنۡ أَتَى ٱللَّهَ بِقَلۡبٖ سَلِيمٖ ٨٩[الشعراء: ۷۰-۸۹].... ﴿وَمَن يَرۡغَبُ عَن مِّلَّةِ إِبۡرَٰهِ‍ۧمَ إِلَّا مَن سَفِهَ نَفۡسَهُۥۚ وَلَقَدِ ٱصۡطَفَيۡنَٰهُ فِي ٱلدُّنۡيَاۖ وَإِنَّهُۥ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ لَمِنَ ٱلصَّٰلِحِينَ ١٣٠ إِذۡ قَالَ لَهُۥ رَبُّهُۥٓ أَسۡلِمۡۖ قَالَ أَسۡلَمۡتُ لِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ١٣١ وَوَصَّىٰ بِهَآ إِبۡرَٰهِ‍ۧمُ بَنِيهِ وَيَعۡقُوبُ يَٰبَنِيَّ إِنَّ ٱللَّهَ ٱصۡطَفَىٰ لَكُمُ ٱلدِّينَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسۡلِمُونَ ١٣٢ أَمۡ كُنتُمۡ شُهَدَآءَ إِذۡ حَضَرَ يَعۡقُوبَ ٱلۡمَوۡتُ إِذۡ قَالَ لِبَنِيهِ مَا تَعۡبُدُونَ مِنۢ بَعۡدِيۖ قَالُواْ نَعۡبُدُ إِلَٰهَكَ وَإِلَٰهَ ءَابَآئِكَ إِبۡرَٰهِ‍ۧمَ وَإِسۡمَٰعِيلَ وَإِسۡحَٰقَ إِلَٰهٗا وَٰحِدٗا وَنَحۡنُ لَهُۥ مُسۡلِمُونَ ١٣٣[البقرة: ۱۳۰ – ۱۳۳].

«سرگذشت‌ ابراهیم‌ را برای‌ كافران‌ بیان‌ دار هنگامی‌ كه‌ به‌ پدر و قومش‌ گفت‌: چه‌ چیز را می‌پرستید؟ گفتند: بتهای‌ بزرگی‌ را می‌پرستیم‌ و دائماً بر عبادتشان‌ ماندگار می‌مانیم‌. گفت‌: آیا هنگامی‌ كه‌ آنها را به‌ كمک می‌خوانید، صدای‌ شما را می‌شنوند و نیازتان‌ را برآورده‌ می‌كنند؟ یا سودی‌ به‌ شما می‌رسانند و یا زیانی‌ متوجّه‌ شما می‌سازند؟ گفتند: فقط‌ ما پدران‌ و نیاكان‌ خود را دیده‌ایم‌ كه‌ چنین‌ می‌كردند! گفت‌: آیا می‌بینید كه‌ چه‌ چیزی‌ را عبادت‌ می‌كنید؟ هم‌ شما و هم‌ پدرانتان‌، همه‌ آنها دشمنان‌ من‌ هستند به‌ جز پروردگار جهانیان‌. كسی‌ كه‌ مرا آفریده‌ است‌ و همو مرا هدایت‌ می‌كند. اوست‌ كه‌ مرا می‌خوراند و می‌نوشاند و هنگامی‌ كه‌ بیمار شوم‌، اوست‌ كه‌ مرا شفا می‌دهد، و آن‌ كسی‌ كه‌ مرا می‌میراند و سپس‌ زنده‌ می‌گرداند. اوست‌ كه‌ امیدوارم‌ در روز جزا و سزا گناهم‌ را بیامرزد. پروردگارا! به‌ من‌ كمال‌ و معرفت‌ مرحمت‌ فرما و مرا از زمره‌ شایستگان‌ گردان‌، و برای‌ من‌ ذكر خیر و نام‌ نیک در میان‌ آیندگان‌ برجای‌ دار، و مرا از كسانی‌ قرار ده‌ كه‌ بهشت‌ پرنعمت‌ را وارث‌ می‌شوند، و پدرم‌ را كه‌ از گمراهان‌ است‌ بیامرز، و مرا خوار و رسوا مدار در روزی‌ كه‌ برانگیخته‌ می‌شوند. آن‌ روزی‌ كه‌ اموال‌ و اولاد سودی‌ نمی‌رسانند، بلكه‌ تنها كسی‌ كه‌ با دل‌ سالم‌ و پاكی‌ به‌ پیشگاه‌ خداوند آمده‌ باشد» ... «و چه‌ كسی‌ از آیین‌ ابراهیم‌ رویگردان‌ خواهد شد، مگر آن‌ (نادانی‌) كه‌ خود را خوار و كوچک داشته‌ است‌. ما او را در این‌ جهان‌ (به‌ عنوان‌ الگو و رهبر) برگزیدیم‌ و او همانا در جهان‌ دیگر هم‌، از زمره‌ شایستگان‌ می‌باشد. آنگاه‌ كه‌ پروردگارش‌ بدو فرمود: (به‌ یگانگی‌ خدا اقرار كن‌ و) اخلاص‌ داشته‌ باش‌! گفت‌: (اقرار كردم‌ و) خالصانه‌ تسلیم‌ پروردگار جهانیان‌ شدم‌، و ابراهیم‌ فرزندان‌ خود را به‌ این‌ آیین‌ سفارش‌ كرد و یعقوب‌ نیز چنین‌ كرد. گفتند: ای‌ فرزندان‌ من‌! خداوند آیین‌ (توحیدی‌ اسلام‌) را برای‌ شما برگزیده‌ است‌، پس‌ نمیرید مگر اینكه‌ مسلمان‌ باشید. (شما یهودیان‌ كه‌ ادّعا دارید بر آیین‌ یعقوب‌ هستید) آیا هنگامی‌ كه‌ مرگ‌ یعقوب‌ فرا رسید، حاضر بودید (تا آن‌ آیینی‌ را كه‌ بر آن‌ مرد، بشناسید؟!) آن‌ هنگامی‌ كه‌ به‌ فرزندان‌ خود گفت‌: پس‌ از من‌ چه‌ چیزی‌ را می‌پرستید؟ گفتند: خدای‌ تو، خدای‌ پدرانت‌ ابراهیم‌ و اسماعیل‌ و اسحاق‌ را كه‌ خداوند یگانه‌ است‌ و ما همگی‌ تسلیم‌ (فرمان‌) او هستیم».

در این‌ میان‌، پیوند قریش‌ با ابراهیم‌ و افتخارشان‌ در انتساب‌ به‌ آن‌ پیامبر از طریق‌ پسرش‌ اسماعیل‌، به‌ یگانه‌پرستی‌ آنان‌ قدرت‌ و قوّت‌ می‌بخشید. امّا كم‌كم‌ اموری‌ بر آنان‌ عارض‌ گشت‌ كه‌ به‌ سبب‌ آن‌، اوضاعشان‌ كاملاً دگرگون‌ شد و عقایدشان‌ ـ از چیزی‌ كه‌ بود ـ به‌ شكل‌ دیگری‌ تغییر یافت‌.