توسل - وساطت بین الله و بندگان

فهرست کتاب

«بتها، يادبود و سمبل‌ افراد صالح‌»

«بتها، يادبود و سمبل‌ افراد صالح‌»

این‌ بود بت‌هایی‌ كه‌ اعراب‌ جاهلی‌ مورد پرستش‌ قرار می‌دادند. البته‌ قابل‌ توجّه‌ است‌ آنها، موجوداتی‌ را كه‌ وسیله‌ قرار می‌دادند و درباره‌ آنها دچار شرک می‌شدند و از آنها حوایج‌ خود را طلب‌ می‌كردند و به‌ هنگام‌ مصائب‌ و سختیها آنها را به‌ فریاد می‌خواندند، فقط‌ در قالب‌ بت‌ سنگی‌ نبودند.

چه‌ بسا افرادی‌ هستند كه‌ تصوّر دارند اعراب‌ جاهلی‌ فقط‌ بتهای‌ ساخته‌ شده‌ از سنگ‌ و چوب‌ و طلا و نقره‌ و...را شریک خدا قرار داده‌ و دعاها و پناههایشان‌ را به‌ سویشان‌ متوجّه‌ می‌ساخته‌اند، در صورتی‌ كه‌ این‌ پندار كاملاً اشتباه‌ است‌؛ زیرا این‌ بتهای‌ سنگی‌، یا به‌ فرشتگان‌ و یا به‌ افراد صالح‌ و نیكوكار نسبت‌ داشتند كه‌ آنها در واقع‌ معبود قرار گرفته‌ بودند و اعمال‌ شرک‌آمیز اعراب‌ برای‌ آنها انجام‌ می‌گرفت‌!

مهمترین‌ و مشهورترین‌ بتهای‌ اعراب‌، عبارت‌ بودند از: «لات‌»، «عزّی‌'»، «مناة‌»، «هبل‌»، «مقه‌»، «أساف‌»، «نائلة‌»، «ود»، «سواع‌»، «يغوث‌»، «يعوق‌»، «نسر» و...كه‌ تعدادي‌ در قرآن‌ كريم‌ و بقيه‌ هم‌ در احاديث‌ و سيره‌ها ياد شده‌اند.

این‌ آیات‌، دلیل‌ بر آنند كه‌ «لات‌»، «عزّی‌»، و «مناه‌» تندیس‌ و مجسّمه‌ فرشتگان‌ بوده‌اند:

﴿أَفَرَءَيۡتُمُ ٱللَّٰتَ وَٱلۡعُزَّىٰ ١٩ وَمَنَوٰةَ ٱلثَّالِثَةَ ٱلۡأُخۡرَىٰٓ ٢٠ أَلَكُمُ ٱلذَّكَرُ وَلَهُ ٱلۡأُنثَىٰ ٢١ تِلۡكَ إِذٗا قِسۡمَةٞ ضِيزَىٰٓ ٢٢ إِنۡ هِيَ إِلَّآ أَسۡمَآءٞ سَمَّيۡتُمُوهَآ أَنتُمۡ وَءَابَآؤُكُم مَّآ أَنزَلَ ٱللَّهُ بِهَا مِن سُلۡطَٰنٍۚ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّ وَمَا تَهۡوَى ٱلۡأَنفُسُۖ وَلَقَدۡ جَآءَهُم مِّن رَّبِّهِمُ ٱلۡهُدَىٰٓ ٢٣ أَمۡ لِلۡإِنسَٰنِ مَا تَمَنَّىٰ ٢٤ فَلِلَّهِ ٱلۡأٓخِرَةُ وَٱلۡأُولَىٰ ٢٥ ۞وَكَم مِّن مَّلَكٖ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ لَا تُغۡنِي شَفَٰعَتُهُمۡ شَيۡ‍ًٔا إِلَّا مِنۢ بَعۡدِ أَن يَأۡذَنَ ٱللَّهُ لِمَن يَشَآءُ وَيَرۡضَىٰٓ ٢٦ إِنَّ ٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ لَيُسَمُّونَ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةَ تَسۡمِيَةَ ٱلۡأُنثَىٰ ٢٧ وَمَا لَهُم بِهِۦ مِنۡ عِلۡمٍۖ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّۖ وَإِنَّ ٱلظَّنَّ لَا يُغۡنِي مِنَ ٱلۡحَقِّ شَيۡ‍ٔٗا٢٨[النجم: ۱۹-۲۸].

«آیا چنین‌ می‌بینید كه‌ لات‌ و عزی‌ و منات‌، سومین‌ بت‌ دیگر (معبود شما و دختران‌ خدایند؟!) آیا پسر از شما باشد و دختر مالِ خدا؟! (در حالی‌ كه‌ به‌ گمان‌ شما پسر از دختر بهتر است‌؟) در این‌ صورت‌ این‌ تقسیم‌ ظالمانه‌ و ستمگرانه‌ای‌ است‌! اینها فقط‌ نامهایی‌ (بی‌محتوا) است‌ كه‌ شما و پدرانتان‌ بر آنها گذاشته‌اید. هرگز خداوند دلیل‌ و حجّتی‌ (بر صحّت‌ آنها) نازل‌ نكرده‌ است‌. آنان‌ جز از توهّمات‌ و گمانهای‌ بی‌ اساس‌ و از هواهای‌ نفسانی‌ پیروی‌ نمی‌كنند، در حالی‌ كه‌ هدایت‌ و رهنمود از سوی‌ پروردگارشان‌، برایشان‌ آمده‌ است‌. مگر آنچه‌ انسان‌ آرزو می‌كند، به‌ آن‌ می‌رسد و دست‌ می‌یابد؟! زیرا دنیا و آخرت‌ از آنِ خداست‌. چه‌ بسیار فرشتگانی‌ كه‌ در آسمانها هستند و شفاعت‌ و واسطه‌گری‌ آنها سودی‌ نمی‌بخشد و كاری‌ نمی‌سازد، مگر بعد از آن‌ كه‌ خداوند اجازه‌ و رضایت‌ دهد. كسانی‌ كه‌ به‌ آخرت‌ ایمان‌ ندارند، فرشتگان‌ را با نامهای‌ زنان‌، وصف‌ و نامگذاری‌ می‌كنند. آنها در این‌ باب‌ چیزی‌ نمی‌دانند (و از نر و مادّه‌ بودنشان‌ بی‌ خبرند!) و جز از گمان‌ و توهّم‌ پیروی‌ نمی‌كنند، و توهّم‌ و گمان‌ هم‌ (انسان‌ را) از حق‌ بی‌ نیاز نمی‌گرداند».

در این‌ آیه‌ نیز نام‌ پنج‌ بت‌ دیگرشان‌ آمده‌ است‌:

﴿وَقَالُواْ لَا تَذَرُنَّ ءَالِهَتَكُمۡ وَلَا تَذَرُنَّ وَدّٗا وَلَا سُوَاعٗا وَلَا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسۡرٗا ٢٣ وَقَدۡ أَضَلُّواْ كَثِيرٗا[نوح: ۲۳-۲۴].

«به‌ آنان‌ گفته‌اند: معبودهای‌ خود را وامگذارید، و ودّ، سواع‌، یغوث‌، یعوق‌ و نسر را رها نسازید، و بدین‌ وسیله‌ بسیاری‌ از مردم‌ را گمراه‌ ساخته‌اند!».

و طوری‌ كه‌ در روایات‌ و احادیث‌ آمده‌، اینها اسامی‌ افراد برگزیده‌ و صالحی‌ بوده‌اند، هنگامی‌ كه‌ این‌ بندگان‌ خدا از دنیا رفته‌اند، بعد از گذشت‌ زمان‌، مریدان‌ و محبّانشان‌ به‌ عنوان‌ یادبود و یادگاری‌ از ایشان‌، مجسّمه‌هایی‌ درست‌ كردند و به‌ آنها منسوب‌ نمودند. كم‌كم‌ به‌ بزرگداشت‌ و تعظیم‌ آن‌ مجسّمه‌ها پرداخته‌اند تا جایی‌ كه‌ نسلهای‌ بعدی‌ به‌ عبادت‌ و پرستش‌ آنها كشیده‌ شدند. چنانچه‌ از «ابن‌ عباس‌» ب روایت‌ شده‌ كه‌ می‌گوید:

«نام‌های‌ این‌ بتها در اصل‌ نام‌ مردان‌ صالحی‌ بوده‌ كه‌ پس‌ از مرگشان‌، شیطان‌ قوم‌ آنها را فریب‌ داد و آنها را وسوسه‌ كرد كه‌ در مجالسی‌ كه‌ نشیمنگاه‌ و محلّ عبادتشان‌ بوده‌، به‌ خاطر یادبودشان‌ مجسّمه‌هایی‌ را به‌ صورتشان‌ بتراشند و نصب‌ كنند و آنها را با نامهایشان‌ بخوانند و آنها نیز چنین‌ كردند. این‌ تمثالها در ابتدا پرستش‌ نمی‌شدند تا اینكه‌ آن‌ مردمان‌ مردند و نسل‌ بعدی‌ آمد و سپس‌ آنها را عبادت‌ كردند».

این‌ مفهوم‌ در اكثر تفاسیر نیز دیده‌ می‌شود. چنانچه‌ دكتر «عبدالجلیل‌ عیسی‌» در تفسیر خود «المصحف‌ المیسّر» چنین‌ آورده‌ است‌:

«اینها، پنج‌ بتی‌ بودند كه‌ از سایر بتها در نزد بت‌پرستان‌ مشهورتر و بزرگتر بوده‌اند. هر یک از اینها، نام‌ انسان‌ خداشناس‌ و صالحی‌ بوده‌ و بعد از فوتشان‌، گنبدها و بارگاههایی‌ را بر سر قبرشان‌ برپا نموده‌ و بعدها از آنان‌ بتی‌ ساخته‌ و واسطه‌ و شفیعشان‌ شمرده‌اند!».

از عایشه‌ لنیز روایت‌ شده‌ كه‌ گفته‌ است‌:

«زمانی‌ كه‌ رسول‌ خدا جدر بستر بیماری‌ بود كه‌ امّسله‌ و امّحبیبه‌ ـ دو نفر از همسرانش‌ ـ در مورد كلیسایی‌ به‌ نام‌ «ماریه‌» كه‌ در حبشه‌ قرار داشت‌ و آن‌ دو ـ به‌ هنگام‌ هجرت‌ـ كلیسا را دیده‌ بودند، از زیبایی‌ مجسّمه‌ها و تصاویرش‌ برای‌ رسول‌ خدا جسخن‌ می‌گفتند، رسول‌ خدا جسرش‌ را بلند كرد و فرمود: «آنها چون‌ فرد صالحی‌ در میانشان‌ فوت‌ می‌كرد، بر روی‌ قبرش‌ مسجد و معبدی‌ بنا می‌كردند، و آن‌ مجسّمه‌ها و تصاویر را می‌ساختند. آنان‌ بدترین‌ بندگان‌ خداوند هستند!».

پس‌ بتهایی‌ كه‌ مشركین‌ عرب‌ می‌پرستیدند، سمبول‌ و یادگارهایی‌ از شخصیتها و بزرگان‌ دینی‌ و روحانی‌شان‌ بودند و در واقع‌، عبادتشان‌ برای‌ همان‌ اشخاص‌ بوده‌ كه‌ آنها را برآورنده‌ حاجات‌ و رافع‌ مشكلات‌ می‌دانستند.

این‌ كار زشت‌ و شنیع‌، از زمان‌ نوح‌، مصریان‌ قدیم‌، یونان‌ و روم‌، مردم‌ هند ـ حتّی‌ در عصر حاضر ـ برای‌ همه‌ معلوم‌ و معروف‌ است‌.

مثلاً هندوها كه‌ اكنون‌ مجسّمه‌ «كرشنا» یا «رامچندر» ـ اسامی‌ شخصیتهای‌ مذهبی‌ هنود می‌باشند ـ را عبادت‌ می‌كنند، منظورشان‌ عبادت‌ سنگ‌ و مجسّمه‌ نیست‌، بلكه‌ عبادت‌ همان‌ افراد، یعنی‌ كرشنا و رامچندر است‌. مجسّمه‌ را فقط‌ وسیله‌ای‌ برای‌ یادآوری‌ و استحضار آن‌ شخصیتها می‌دانند و به‌ همین‌ مناسبت‌ به‌ آنها احترام‌ و تعظیم‌ می‌كنند و از آنها استمداد و استعانت‌ می‌جویند و بر گردشان‌ طواف‌ كرده‌ و برایشان‌ نذر و قربانی‌ و صدقه‌ می‌آورند.

بقیه‌ بتهای‌ اعراب‌ نیز، اغلب‌ به‌ شكل‌ انسان‌ تراشیده‌ شده‌ بودند. چنانچه‌ «هشام‌ بن‌ كلبی‌» در كتابش‌، از میان‌ بتهایی‌ كه‌ اعراب‌ می‌پرستیدند، دسته‌ای‌ را برشمرده‌ كه‌ با چهره‌ انسان‌ ساخته‌ شده‌ بودند كه‌ از جمله‌ این‌ بتها «هبل‌» بوده‌ كه‌ با عقیق‌ سرخ‌ ساخته‌ شده‌ بود و چهره‌ای‌ انسانی‌ داشت‌ كه‌ دست‌ راست‌ آن‌ شكسته‌ بود و «عمرو بن‌ لحی‌» با همین‌ شكل‌ آن‌ را یافته‌ بود كه‌ بعدها، قریش‌ به‌ جای‌ دست‌ شكسته‌ آن‌، دستی‌ از طلا برایش‌ ساختند. «أساف‌» و «نائلة‌» نیز از دیگر بتهایی‌ بودند كه‌ به‌ صورت‌ انسان‌ تراشیده‌ شده‌ بودند. روز فتح‌ مكّه ۳۶۰ بت‌ در این‌ شهر یافت‌ می‌شد كه‌ از جمله‌ آنها «مقه‌» خدای‌ بزرگ‌ قوم‌ سبأ بود كه‌ قریب‌ هزار سال‌ در سرزمین‌ سبأ مورد احترام‌ و تعظیم‌ بوده‌ و معابد بزرگی‌ برایش‌ برپا گردیده‌ بود. اعراب‌ جاهلی‌ ـ برای‌ یادبود افراد صالح‌ ـ به‌ شكل‌ انسان‌ بتهای‌ سنگی‌، طلایی‌، چوبی‌ و...می‌ساختند و خون‌ قربانیهای‌ خود را به‌ پای‌ آنها می‌ریختند تا بدین‌ وسیله‌ به‌ خدا تقرّب‌ جویند. كلمه‌ «صنم‌» در میان‌ اعراب‌ به‌ بتی‌ گفته‌ می‌شد كه‌ از طلا یا نقره‌ یا چوب‌، به‌ شكل‌ انسان‌ ساخته‌ شده‌ بودند. امّا كلمه‌ «وثن‌» را به‌ بتی‌ اطلاق‌ می‌كردند كه‌ از سنگ‌ ساخته‌ شده‌ بود و سران‌ و رؤسای‌ قبایل‌ و ثروتمندان‌ ـ طبقه‌ اوّل‌ جامعه‌ ـ آن‌ را عبادت‌ می‌كردند.

تمام‌ تواریخ‌ و سیره‌ها نیز چنین‌ آورده‌اند: موقعی‌ كه‌ رسول‌ خدا جمكّه‌ را فتح‌ كرد و وارد كعبه‌ شد، دید كه‌ در آن‌ مجسّمه‌هایی‌ از فرشتگان‌ و پیامبران‌ خدا نصب‌ كرده‌اند كه‌ در آن‌ میان‌، مجسّمه‌ و تصویر پدرش‌، ابراهیم ÷نیز بود كه‌ چند تیر چوبی‌ ـ إستقسام‌ بالازلام‌ ـ به‌ دست‌ داشت‌ و با آن‌ فال‌ می‌گرفت‌. مجسّمه‌ كبوتری‌ نیز ـ زجرالطیر ـ در آنجا بود كه‌ از چوب‌ ساخته‌ شده‌ بود. آنها را با دست‌ خویش‌ شكست‌ و بر زمین‌ انداخت‌، سپس‌ با دقّت‌ به‌ مجسّمه‌ ابراهیم ÷نگریست‌ و فرمود: «خداوند آنها را بكشد! پدر ما را چنین‌ تصویر كرده‌اند! ابراهیم‌ با تیرها و فالگیری‌ چه‌ كار داشت‌! ابراهیم‌ یهودی‌ و مسیحی‌ نبود، بلكه‌ حنیف‌ و مسلمان‌ خالص‌ بود و هرگز از مشركان‌ هم‌ نبود».

فرشتگان‌ را نیز به‌ صورت‌ زنان‌ زیبا مصوّر كرده‌ بودند. رسول‌ خدا جبا دیدنشان‌، آنها را انكار كرد و فرمود: «فرشتگان‌ نر و ماده‌ نیستند، سپس‌ دستور داد كه‌ همه‌ مجسّمه‌ها و تصاویر را نابود ساختند».

به‌ همین‌ جهت‌، اسلام‌ خواست‌ كه‌ اعراب‌ جاهلی‌ را از حقیقت‌ این‌ واسطه‌ها و شفیعان‌ ـ یعنی‌ بتهایی‌ كه‌ به‌ غیر از خدا پرستیده‌ می‌شدند ـ آگاه‌ سازد، و لذا این‌ معبودان‌ پوچ‌ و ناتوان‌ را چنین‌ توصیف‌ كرد:

این‌ مجسّمه‌ها و بتهایی‌ كه‌ به‌ غیر از خدا می‌پرستید و به‌ كمک می‌طلبید ـ و در واقع‌ یادبود افراد صالح‌ و گذشتگان‌ نیكوكار می‌پندارید ـ همچون‌ شما، بندگان‌ خدا هستند و هیچ‌ قدرت‌ خیر و شرّی‌ ندارند و تازه‌ اگر این‌ یادبودها را نیز در نظر نگیریم‌ و تنها آنها را در قالب‌ بت‌ سنگی‌ بدانیم‌، آیا مگر دست‌ و پا دارند، آیا گوش‌ و چشم‌ دارند؟...و بالاخره‌ آیا قدرتی‌ دارند كه‌ مافوق‌ قدرت‌ شما باشد و بتوانند به‌ فریادهایتان‌ پاسخ‌ گویند؟! بدون‌ شک هیچ‌ كدام‌ از اینها را ندارند ـ و همچنان‌ كه‌ گفتیم‌ ـ تازه‌ اگر این‌ اندام‌ و مشاعر را نیز داشتند، مگر به‌ آنان‌ چه‌ فضیلتی‌ مافوق‌ بشری‌ می‌داد؟! نهایتاً با بندگان‌ خود در تمام‌ قوا برابر می‌شدند. پس‌ آنها چه‌ معبودانی‌ هستند كه‌ درست‌ مثل‌ خودتان‌ دارای‌ هیچ‌ قدرتی‌ نیستند؟!

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ عِبَادٌ أَمۡثَالُكُمۡۖ فَٱدۡعُوهُمۡ فَلۡيَسۡتَجِيبُواْ لَكُمۡ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ ١٩٤ أَلَهُمۡ أَرۡجُلٞ يَمۡشُونَ بِهَآۖ أَمۡ لَهُمۡ أَيۡدٖ يَبۡطِشُونَ بِهَآۖ أَمۡ لَهُمۡ أَعۡيُنٞ يُبۡصِرُونَ بِهَآۖ أَمۡ لَهُمۡ ءَاذَانٞ يَسۡمَعُونَ بِهَا[الأعراف: ۱۹۴].

«همانا كسانی‌ را كه‌ به‌ غیر از خدا به‌ فریاد می‌خوانید، بندگانی‌ مثل‌ خودتان‌ هستند. پس‌ آنها را بخوانید، اگر راست‌ می‌گویید باید به‌ شما پاسخ‌ دهند! آیا این‌ بتها دارای‌ پاهایی‌ هستند كه‌ با آنها راه‌ بروند؟! یا دارای‌ دستهایی‌ هستند كه‌ با آنها چیزی‌ را برگیرند؟! یا چشمهایی‌ دارند كه‌ با آنها ببینند؟! یا گوشهایی‌ دارند كه‌ با آنها بشنوند؟!».

  