«تعظيم قبور صالحان»
یكی از كارهای شرکآمیز مسلمانان امروزی، ساختن بارگاه بر روی قبور صالحین و تعظیم آن است. باید دانست كه بنای ساختمان و گنبد و بارگاه بر قبور صالحان و نیكمردان، عادتی است قدیمی كه پیشینه دیرینه دارد. در میان مردم كم نبودند كسانی كه گنبد و بارگاه را با هدف تعظیم و بزرگداشت صاحب قبر، بنا مینمودند. البته درجات این بزرگداشت با هم متفاوت بود و گاهی به تقدیس و عبادت آنها میانجامید.
بررسی تاریخ بتپرستی نشان میدهد كه در آغاز، بنای قبور و ضرایح را به خاطر یادبود شخصیتها نگاه میداشتند، امّا كمكم به تقدیس و عبادت آنها منجر میشد. قرآن كریم نیز چیزهایی را ذكر نموده كه بر شیوع و رواج این عادت در بین امّتهای پیشین دلالت دارد؛ به عنوان مثال در داستان كهف میخوانیم:
﴿فَقَالُواْ ٱبۡنُواْ عَلَيۡهِم بُنۡيَٰنٗاۖ رَّبُّهُمۡ أَعۡلَمُ بِهِمۡۚ قَالَ ٱلَّذِينَ غَلَبُواْ عَلَىٰٓ أَمۡرِهِمۡ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيۡهِم مَّسۡجِدٗا﴾[الکهف: ۲۱].
«گروهی گفتند: بر (محلّ دفن) ایشان دیوار و بنایی درست میكنیم، و پروردگارشان آگاهتر از (هر كس به) وضع ایشان است. برخی دیگر كه اكثریت داشتند، گفتند: بر (محلّ دفن) ایشان مسجدی میسازیم».
ساختن مسجد و بارگاه بر سر قبور صالحان ـ مثل ساختن مجسّمهها و تمثالها برای احترام و یادبودشان ـ به خاطر دلالت برانگیزانندهای كه همچون مجسّمهها و تندیسها دارند، شدیداً حرام و ممنوع اعلام شده است؛ زیرا انسانها ـ همچون قوم نوح ÷سنگهایی را كه برای یادآوری و تعظیم بزرگان و افراد صالح ساخته و تراشیده بودند و كمكم مورد پرستش خویش قرار میدادند ـ مساجد و بناهایی را كه بر قبور صالحان برپا كرده بودند، به تدریج مورد تقدیس قرار دادند و با در و دیوار آن، درست مثل بتها و مجسّمههایی كه مشركان با آن رفتار میكردند، عمل نمودند.
زمانی كه اسلام آمد، با این دو مظهر از مظاهر شرک و بتپرستی به شدّت جنگید و در محو و نابودی این اعمال مسخره كه سرانجام به شرک میانجامد، شدّت عمل به خرج داد. به طوری كه دیدیم كه در فتح مكّه، چگونه رسول خدا جعلی بن ابیطالب سرا مأمور ساخت و به وی امر كرد همه بناهایی را كه بر روی قبور ساختهاند، با زمین یكسان سازد و تمام بتها و مجسّمهها را بشكند و نابود سازد. چنانچه علی سخود میگوید:
«بعثني رسول الله ج إلى الـمدينة في هدم القبور وكسر الصور». «رسول خدا جمرا به شهر برای خراب كردن مقبرهها و شكستن مجسّمهها و بتها فرستاد».
«ابوالهیاج الاسدی» نیز میگوید:
«قَالَ لِى عَلِىُّ بْنُ أَبِى طَالِبٍ أَلاَّ أَبْعَثُكَ عَلَى مَا بَعَثَنِى عَلَيْهِ رَسُولُ اللَّهِ ج أَنْ لاَ تَدَعَ تِمْثَالاً إِلاَّ طَمَسْتَهُ وَلاَ قَبْرًا مُشْرِفًا إِلاَّ سَوَّيْتَهُ». «علی بن ابیطالب سبه من فرمود: آیا تو را برای كاری نفرستم كه رسول خدا جمرا بدان كار فرستاد؟! و آن اینكه هیچ تمثال و مجسّمهای را ترک نكنم مگر اینكه آن را محو و نابود سازم، و هیچ قبر بلند و مشرفی را وانگذارم مگر اینكه آن را با خاک یكسان نمایم».
میبینیم كه رسول خدا جاز نظر گمراه ساختن، ضریحهای بلند قبور، و بتها و مجسّمههای نصب شده را با هم برابر دانست و یكسان قرار داد و به ویرانی هر دو، با هم دستور داد.
پیامبر جقبل از رحلتش، در بیان سفاهت امّتهای گذشته كه قبور انبیاء و افراد برگزیده الهی را مسجد و پرستشگاه خود قرار میدادند و پرهیز از تقلید و پیرویشان، چنین فرمود:
«وَإِنَّ مَنْ كَانَ قَبْلكُمْ كَانُوا يَتَّخِذُونَ قُبُور أَنْبِيَائِهِمْ وَصَالِحِيهِمْ مَسَاجِد, أَلَا فَلَا تَتَّخِذُوا الْقُبُور مَسَاجِد إِنِّي أَنْهَاكُمْ عَنْ ذَلِكَ». «هان! كسانی كه قبل از شما بودهاند، قبور پیامبرانشان را به صورت مساجد و معابد درآوردند. هان! هوشیار باشید كه قبور را به صورت مساجد و عبادتگاهها درنیاورید. من به تأكید شما را از این كار نهی میكنم».
و همو در بیماری رحلتش ـ به هنگام احتضار ـ رواندازی كه بر رویش كشیده شده بود، از روی خود برمیداشت و این دعا را چندین بار تكرار فرمود. انگار شرّی را كه از این راه، عقاید مردم را تهدید میكرد، احساس كرده بود! لذا چنین دعایی را به درگاه خداوند ـ سبحان ـ عرضه داشت:
«اللَّهُمَّ لاَ تَجْعَلْ قَبْرِي وَثَنًا يُعْبَدُ اشْتَدَّ غَضَبُ اللَّهِ عَلَى قَوْمٍ اتَّخَذُوا قُبُورَ أَنْبِيَائِهِمْ مَسَاجِدَ». «پروردگارا! قبرم را بتی قرار مده كه مورد عبادت و پرستش قرار گیرد. همانا غضب و خشم خدا بر قومی كه قبور پیامبرانشان را مسجد قرار دادند، بسیار شدید است!».
ابوهریره ساز رسول خدا جروایت میكند كه فرمود:
«لاَ تَجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قُبُورًا وَلاَ تَجْعَلُوا قَبْرِى عِيدًا وَصَلُّوا عَلَىَّ فَإِنَّ صَلاَتَكُمْ تَبْلُغُنِى حَيْثُ كُنْتُمْ». «خانههایتان را قبرستان نكنید، و بر قبرم عید و مراسم برگزار نكنید و محلّ رفت و آمد قرار ندهید، و بر من درود و صلوات بفرستید، همانا درود و صلواتتان هر جا كه باشید، به من میرسد (و لازم نیست به زیارت قبرم بیایید و در آنجا مراسم عید و اعتكاف برگزار كنید و در آنجا بمانید و صلوات بفرستید!)».
«ابویعلی» نیز از علی بن حسین بروایت كرده است كه او مردی را دید در كنار قبر پیامبر جبرای رفع مشكلاتش دعا میكرد. نزد او رفت و او را از این كار نهی نمود و گفت: آیا حاضر هستی سخنی را كه پدرم از جدّم، و او هم از رسول خدا جشنیده است، بشنوی؟ پیامبر جچنین فرمود:
«لا تَتَّخِذُوا قَبْرِي عِيدًا، وَلا بُيُوتَكُمْ قُبُورًا، فَإِنَّ تَسْلِيمَكُمْ يَبْلُغُنِي حيث كُنْتُمْ». «بر قبرم عید برگزار نكنید و محلّ رفت و آمد قرار ندهید، و خانههایتان را قبرستان نكنید. پس بر من سلام و درود بفرستید. سلام شما هر كجا كه باشید، به من میرسد».
از جابر سروایت شده كه:
«نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ج عَنْ أَنْ يُجَصَّصَ الْقَبْرُ وَأَنْ يُقْعَدَ عَلَيْهِ وَأَنْ يُبْنَى عَلَيْهِ بناء» «پیامبر جاز گچكاری و تزیین قبور، و نشستن بر آن و ساختن بنا و بارگاه بر روی آن نهی فرموده است».
از امام جعفر صادق /نیز چنین نقل شده است:
«نهى رسول الله ج أن يصلي على القبر أو يقعد عليه أو يبني عليه». «پیامبر جاز اینكه بر قبری نماز بگزارند، یا بر آن بنشینند و یا بر آن بنا و ضزیح بسازند، نهی فرموده است».
از موسی بن جعفر/نیز روایتی آمده كه چنین است:
«سألت أبا الحسن عن البناء على القبر والجلوس عليه هل يصلح؟ قال لا يصلح البناء عليه ولا الجلوس ولا تجصيصه ولا تطيينه». «برادر موسی بن جعفر /از او در مورد ببنای بر قبور و نشستن بر روی آن پرسید كه آیا این درست و سزاوار است؟ فرمود: خیر! سزاوار و صحیح نیست. بناء و ضریح بر قبور و نشستن بر آن و گچكاری و گلكاری و تزیین آن درست نیست».
امّا مسلمانان امروزی، با وجود دلایل فراوانی كه اسلام برای واقع نشدنشان در این محظور بیان داشته و ذكر كرده است ـ كه ما تنها به چند روایت كه در این مورد آمدهاند، بسنده كردیم ـ تمام این دلایل را نادیده گرفته و بر قبور صالحان و بزرگان دین، مساجدی ساختهاند و در برافراشتن و ساختن بناها و ضرایح و آرامگاههای مجلّل و باشكوه و مزین، با هم به نزاع و مسابقه برخاسته و از همدیگر سبقت و پیشی میگیرند تا جایی كه بر اسمهای بیمسمّی ـ در جاهای دورافتاده! ـ نیز ضریحهایی ساخته شده و حتّی بر لوحهای چوبین و جثّه حیوانات نیز ساخته و پرداخته شدهاند!.
شكّی نیست كه حكمت نهی كردن اسلام از بزرگداشت و تعظیم قبور، جلوگیری از گام برداشتن به سوی شرک است. چنان كه در قوم نوح ÷مشاهده میشود، غلوّ در صالحین آنها، تبدیل به اصنامی شد كه عبادت میشدند. به همین جهت پیامبر جدر حال احتضار، مرتّب دعا میكرد و میفرمود: «اللهم لا تجعل قبری وثنا یعبد!».
بسی جای تأسف است آنچه كه رسول خدا جنهی فرموده، مسلمانانی كه حتّی شدیداً خود را معتقد و پایبند به اسلام نشان میدهند، مرتكب میشوند و بر قبور بعضی از افراد صالح خدا، مراسم برگزاری میكنند و در كنار آن به اعتكاف مینشینند، بر آنها ضرایح و بنا و قبه و بارگاه میسازند، تزیین و زینتشان میدهند، بر آنها مسجد و گنبدهایی طلایی و تذهیب شده میسازند، چراغ و شمع روشن میكنند، در برابرشان خاضعانه ایستاده و احیاناً نماز میخوانند و نذر میكنند، انفاقها و صدقات خود را به حساب ضرایحشان واریز میكنند، در حالی كه به زندگان ـ فقیر و ندار ـ چیزی از انفاقها و صدقاتشان تعلّق نمیگیرد، و یا همچون كعبه پیرامون آن طواف میكنند، بر آن دست میكشند و میبوسند، و حتّی در برابرشان خاشعانه و نیازمندانه، ایستاده و استغاثه نموده و ادای دیون و گشایش سختیها و شفای مریض و طلب فرزند و پیروزی بر دشمنان و...را میخواهند، و برخی هم خواستهها و حاجات خویش را برای صاحب قبر، نه به صورت شفاهی، بلكه كتباً به صورت نامه!! روی كاغذ مینویسند و این چنین دچار شرک میشوند!.
آیا آن امّت مسلمانی كه برای ملّتهای دیگر، برگزیده شده و بایستی نمونه و الگو و شاهد بر آنان قرار گیرد، باید این چنین باشد؟! آیا ملّتی كه شعارشان توحید است و با همین شعار از دیگر ملّتها جدا و شناخته میشوند، با چنین خصوصیاتی میتوانند ادّعای یگانهپرستی را داشته باشند؟!...هرگز!..