ـ استعانت و ياري طلبيدن، عبادت است:
كسانی كه گمان میكنند، غیر از خدا موجود دیگری از درون آنان آگاه است و نیات قلبیشان را میداند و به او متوسّل شده و او را میخوانند و از او استعانت و یاری میطلبند، در حقیقت صفات و ویژگیهای الهی را به آن موجود دادهاند و او را در این صفات، شریک خدا پنداشتهاند.
آنچه كه معروف و از جمله بدیهیات اسلام است، این است كه طلب ما از خدا و توجّه ما تنها بدو باشد. چنانچه قرآن، استعانت را با عبادت همراه و یكی دانسته است:
﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ ٥﴾[الفاتحة: ۵].
«تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری و استعانت میطلبیم».
یعنی هر گاه سؤال و تقاضا و خواهشی داشتیم، تنها از او میخواهیم، و هر گاه طلب معونت و یاری كردیم، از او طلب كنیم. آیا به راستی خنده آور نیست از كسانی كمک بگیریم كه آنان خود برای خودشان از او طلب یاری میكنند، و به كسانی متوسّل شویم كه خود برای خویش از هر وسیلهای طلب كسب خیر و دفع شر میكنند و خود قادر به جلب خیر خود و دفع شر از خود نیستند؟!.
این آیه، هویت كامل مسلمان را در مقابل دیدگانش قرار میدهد و به او میسپارد كه هیچگاه از یاد نبرد كه او جز بنده ذلیل و فقیرِ مالكی بزرگ و غالب نیست. وظیفه او گردننهادن بیچون و چرا به بندگی و عبادت خداست و یقین به اینكه نفع و ضرر جز از ناحیه او نیست و فقط او را در هر كاری باید به كمک خواست. وقتی مفهوم عبادت برای ربّالعالمین ـ كه حمد و سپاس تنها شایسته اوست ـ با جان انسان آمیخته گردید، دیگر حاجاتش را جز به پیشگاه او نخواهد برد و مسكنت و نیاز و شكستهدلیاش را صرفاً به درگاه او متوجّه خواهد ساخت. خیر و منفعت را جز از او نمیطلبد و در شرّ و زیان و بلایا و مصایب هم جز به او پناه نمیبرد و دری جز درِ او را نمیكوبد. اگر به وی نعمتی داده شد، شكر میگوید و آن را در جهت كسب رضایتبیشتر پروردگارش به كار میگیرد، و اگر از چیزی محروم ماند، ضمن داشتن اطمینان و یقین به اینكه محرومیتش مایه خیر دنیا و آخرتش است، صبر میورزد. اصلاً همین رفتارهاست كه شخص مؤمن را از كافر متمایز میگرداند...و این همان معنایی است كه رسول خدا جبه عبداللّه بن عبّاس بفرمود:
«إِذَا سَأَلْتَ فَاسْأَلِ اللَّهَ وَإِذَا اسْتَعَنْتَ فَاسْتَعِنْ بِاللَّهِ وَاعْلَمْ أَنَّ الأُمَّةَ لَوِ اجْتَمَعَتْ عَلَى أَنْ يَنْفَعُوكَ بِشَىْءٍ لَمْ يَنْفَعُوكَ إِلاَّ بِشَىْءٍ قَدْ كَتَبَهُ اللَّهُ لَكَ وَلَوِ اجْتَمَعُوا عَلَى أَنْ يَضُرُّوكَ بِشَىْءٍ لَمْ يَضُرُّوكَ إِلاَّ بِشَىْءٍ قَدْ كَتَبَهُ اللَّهُ عَلَيْكَ». «هرگاه طلب و درخواستی داشتی، از خدا بخواه، و هرگاه یاری و استعانت طلبیدی، از خدا بجوی، و بدان كه اگر تمام مردم برای رساندن نفعی به تو جمع شوند، جز نفعی كه خدا برایت مقرّر فرموده، نصیبت نخواهد شد، و بدان كه اگر تمام مردم برای رساندن زیانی به تو اتّفاق نمایند، جز زیانی كه خداوند برایت نوشته است، به تو نخواهد رسید».
هر مسلمانی، دست كم هفده بار در هر شبانه روز این آیه ـ ﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ ٥﴾ـ را در نمازهایش تكرار میكند، و چنانچه نمازهای سنّت را بخواند، آن را چندین برابر تلاوت مینماید و...
آیا چنین مسلمانی وقتی نماز میخواند و این جملات را تكرار میكند، میداند كه چه میگوید؟! آیا با خداوند كه خالقش است، سخن میگوید یا با در و دیوار اطراف خود؟!.
اگر چنانچه میفهمد كه چه میگوید، در این صورت چندین مرتبه در شبانهروز با خداوند ـ متعال ـ عهد و پیمانی میبندد كه میگوید: «خدایا! فقط و فقط تو را میپرستم و از تو یاری و مدد میخواهم!». اگر پیمانشكنی كند، گناه بزرگی مرتكب شده است:
﴿وَٱلَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهۡدَ ٱللَّهِ مِنۢ بَعۡدِ مِيثَٰقِهِۦ وَيَقۡطَعُونَ مَآ أَمَرَ ٱللَّهُ بِهِۦٓ أَن يُوصَلَ وَيُفۡسِدُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِ أُوْلَٰٓئِكَ لَهُمُ ٱللَّعۡنَةُ وَلَهُمۡ سُوٓءُ ٱلدَّارِ ٢٥﴾[الرعد: ۲۵].
«و كسانی كه عهد و پیمان خدا را پس از محكمبستن آن میشكنند و آنچه را كه خداوند به حفظ و نگهداری آن دستور داده قطع میكنند و در روی زمین به فساد و تباهی میپردازند، نفرین و لعنت برایشان است و سرانجام بدی دارند!».
مسلمانی كه مرتّباً میگوید: ﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ ٥﴾چگونه این پیمان را فراموش كرده و همواره از دهها نفر و صدها موجود دیگر غیر از خداوند یاری و مدد غیبی میطلبد؟!.
البته عجیب هم نیست!! مشرک به خدا چگونه میتواند، عهدهایی كه با خدا بسته است، نگه دارد و به آن پایبند باشد؟!.
﴿كَيۡفَ يَكُونُ لِلۡمُشۡرِكِينَ عَهۡدٌ عِندَ ٱللَّهِ﴾ [التوبة: ۷].
«چگونه برای مشركان، عهد و پیمانی نزد خدا باشد (در حالی كه هر لحظه پیمان خود را میشكنند؟!)».