و امّا جواب اين شبهات:
اینكه میگویند: ما وجود خدا را در همه جا قبول داریم و او را نیز یگانه میدانیم و لیكن چون ما بندگانی عاصی و گناهكاریم و در پیشگاه خدا از كثرت گناه روسیاه هستیم، نمیتوانیم مستقیماً و شخصاً به خداوند متوسّل و پناه ببریم، لذا یكی از مقرّبان درگاه الهی را در دعاهایمان میخوانیم تا آنان واسطه بین ما و خدا شوند و حاجات ما را به عرض خداوند ـ متعال ـ برسانند!!.
این سخنی است كه هرگز در اسلام، اصل و اساسی نداشته است. خداوند میفرماید: من نزدیكم و مرا بخوانید و به شما پاسخ میگویم، و در آن هیچ قید و شرطی همچون این كه، گناهكار و عاصی نمیتواند مرا بخواند، نفرموده است، بلكه فرموده است: همه بندگانم، چه عاصی و چه متّقی و فرمانبردار میتوانند مرا بخوانند و نفرموده كه مقرّبان درگاهم را بخوانید!.
ما موقعی كه آیات قرآن را بررسی میكنیم، میبینیم كسانی دست به دعا شدهاند و خداوند یگانه را به فریاد خواندهاند كه در بزرگترین گناهان ـ كه كفر و شرک است ـ غرق شدهاند و با این وجود هم خداوند دعایشان را اجابت كرده است.
ابلیس! ـ مظهر كفر و شرک و پلیدی ـ كه نزد خدا و همه مؤمنان ملعون است و از فرمان خدا متكبّرانه رویگردان شد، مستقیماً در پیشگاه خداوند دعا كرد ودعایش هم مورد اجابت واقع شد:
﴿قَالَ رَبِّ فَأَنظِرۡنِيٓ إِلَىٰ يَوۡمِ يُبۡعَثُونَ ٧٩ قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ ٱلۡمُنظَرِينَ ٨٠ إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلۡوَقۡتِ ٱلۡمَعۡلُومِ ٨١﴾[ص: ۷۹-۸۱].
«ابلیس (دست به دعا شد و) گفت: پروردگارا! مرا تا روزی كه مردم در آن زنده میشوند، مهلت ده! (خداوند در جواب دعایش) فرمود: (درخواست و دعای تو قبول است و) هماینک تو از مهلتیافتگانی تا روزی كه زمان آن (پیش خدا) معلوم است».
مگر همان مشركان جاهلی، در مواقع گرفتاریها و ناراحتیها خدا را نمیخواندند و دعایشان هم، مگر پذیرفته نمیشد؟! آری! آنها نیز همچون سایر بندگان خدا، مستقیماً در پیشگاه خداوند دعا میكردند و دعایشان مورد اجابت قرار میگرفت:
﴿دَعَوُاْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ لَئِنۡ أَنجَيۡتَنَا مِنۡ هَٰذِهِۦ لَنَكُونَنَّ مِنَ ٱلشَّٰكِرِينَ ٢٢ فَلَمَّآ أَنجَىٰهُمۡ إِذَا هُمۡ يَبۡغُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِ بِغَيۡرِ ٱلۡحَقِّ﴾[یونس: ۲۲-۲۳].
«خدا را خالصانه به فریاد خواندند و عبادت و فرمانبرداری را تنها از او دانستند (و كسی را در خواندن با او نخوانند و گفتند:) اگر ما را از این حال نجات دهی، از زمره سپاسگزاران خواهیم بود (و دیگر به كسی روی نمیآوریم و هرگز جز تو كس دیگری را به فریاد نمیخوانیم). امّا هنگامی كه (دعایشان اجابت شد و) خدا آنها را نجات داد، ناگهان به ناحق در زمین شروع به ظلم و فساد میكردند».
...و آیات بسیار دیگر...آیا واقعاً معقول است كه عاصیان و گناهكاران مسلمان، از حقّی محروم شوند كه شیطان و یاران و پیروانش از آن استفاده كردهاند و محروم نشدهاند؟! بیگمان هر مسلمانی كه مرتكب گناه و خطایی شده باشد، بر او واجب است كه به زودی و با شتاب، مستقیماً و شخصاً، بدون واسطه قرار دادن دادن پیامبران، اولیاء و هر كس و هر چیز دیگری، به تنها پناهگاه خود پناه برد و دعایش را مستقیماً به او عرضه دارد كه نزدیكترین كس به اوست:
﴿فَٱسۡتَغۡفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوٓاْ إِلَيۡهِۚ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٞ مُّجِيبٞ﴾[هود: ۶۱]... ﴿فَٱسۡتَقِيمُوٓاْ إِلَيۡهِ وَٱسۡتَغۡفِرُوهُۗ وَوَيۡلٞ لِّلۡمُشۡرِكِينَ﴾[فضلت: ۶]... ﴿وَٱلَّذِينَ إِذَا فَعَلُواْ فَٰحِشَةً أَوۡ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ ذَكَرُواْ ٱللَّهَ فَٱسۡتَغۡفَرُواْ لِذُنُوبِهِمۡ وَمَن يَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ إِلَّا ٱللَّهُ﴾[آل عمران: ۱۳۵].
«پس استغفار كنید و به سوی او برگردید و توبه نمایید؛ زیرا پروردگارم نزدیک و اجابتكننده دعاهاست» ... «پس مستقیماً به سوی او روی آورید و استغفار كنید و وای بر مشركین (كه چنین نمیكنند!)» ... «و كسانی كه گناهان آشكار و بزرگ و كوچک انجام میدهند و بر خود چنین ظلم میكنند، خدا را به یاد میآورند (نه كس دیگری را!). پس از خدا برای گناهانشان طلب بخشش و مغفرت میكنند، و چه كسی غیر از خدا گناهان را میبخشد؟!».
و امّا اینكه میگویند: اموات و صاحبان قبوری را كه آنها را میخوانیم و بدانها متوسّل میشویم، خدا و پروردگارشان نمیدانیم، بلكه معتقدیم آنها نیز مخلوقاتی مثل ما بوده، ولی چون به خداوند نزدیک هستند، میتوانند به خاطر مقام و منزلتشان، بین ما و خداوند واسطه باشند!!.
جهالت و بیمعرفتیشان نسبت به خدا، باعث شده كه گمان كنند خداوند مثل پادشاهان جبّار و حكّام ستمگر، یا دستگاههای قدرت امروزیشان است كه نمیتوان بدون واسطه، به حضورش راه یافت و ارتباط برقرار كرد. چنین مدّعیانی حقیقتاً خدای واحد قهّار را نشناختهاند و فكر میكنند كه كاملاً هدایت یافتهاند:
﴿وَمَا قَدَرُواْ ٱللَّهَ حَقَّ قَدۡرِهِۦٓ﴾[الأنعام: ۹۱]... ﴿وَيَحۡسَبُونَ أَنَّهُم مُّهۡتَدُونَ﴾[الأعراف: ۳۰].
«آنان، خدا را چنان كه باید نشناختهاند» ... «و میپندارند كه آنها همان هدایتیافتگان هستند!!».
آیا خداوندی كه رحمتش وسیع است و نسبت به بندگانش لطف و مرحمت فراوانی دارد، برای بندگانش كافی نیست؟!.
﴿وَرَحۡمَتِي وَسِعَتۡ كُلَّ شَيۡءٖ﴾[الأعراف: ۱۵۶]... ﴿ٱللَّهُ لَطِيفُۢ بِعِبَادِهِۦ﴾[الشوری: ۱۹]... ﴿أَلَيۡسَ ٱللَّهُ بِكَافٍ عَبۡدَهُۥ﴾[الزمر: ۳۶].
«و رحمت من همه چیز را در برگرفته است» ... «خداوند نسبت به بندگانش لطف دارد» ... «آیا خداوند برای بندگانش كافی نیست؟».
این چنین منطقی در واقع انكار رحمت خداوند است؛ زیرا از رحمت خداوند مأیوس هستند:
﴿وَلَا تَاْيَۡٔسُواْ مِن رَّوۡحِ ٱللَّهِۖ إِنَّهُۥ لَا يَاْيَۡٔسُ مِن رَّوۡحِ ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡقَوۡمُ ٱلۡكَٰفِرُونَ﴾[یوسف: ۸۷].
«از رحمت خدا مأیوس نشوید؛ زیرا از رحمت خدا مأیوس نمیشوند، مگر قوم كافران».
خداوند در آیات زیادی خود را «عفوّ»، «رئوف»، «غفور»، «رحیم» و...معرفی فرموده و به بندگانش اجازه داده است، هر وقت كه گناهی مرتكب شدند، ناامید نشوند و بلكه به سوی خدا برگردند و مستقیماً از او بخشش و طلب عفو و مغفرت نمایند كه خداوند چنین كاری را دوست دارد و با آغوش باز میپذیرد! چنانچه خود میفرماید: من توبهكنندگان را ـ كسانی كه به سوی خدا برمیگردند و با آب پاک توبه، آلودگیهای گناهان را از خود میزدایند ـ دوست دارم! همچنین بندگان خود را بیش از طاقت و تواناییشان مكلّف نساخته و نفرموده كه هرگز نباید گناه و اشتباه كنند! بلكه خواسته است تا جایی كه میتوانند و برایشان مقدور است، از گناه دوری كنند:
﴿فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ مَا ٱسۡتَطَعۡتُمۡ﴾[التغابن: ۱۶]... ﴿لَا يُكَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَا﴾[البقرة: ۲۸۶]... ﴿قُلۡ يَٰعِبَادِيَ ٱلَّذِينَ أَسۡرَفُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ لَا تَقۡنَطُواْ مِن رَّحۡمَةِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ يَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِيعًاۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِيمُ ٥٣﴾[الزمر: ۵۳]... ﴿إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلتَّوَّٰبِينَ وَيُحِبُّ ٱلۡمُتَطَهِّرِينَ﴾[البقرة: ۲۲۲].
«هر چقدر میتوانید، تقوای الهی پیشه سازید» ... «خداوند هیچ كس را مگر به اندازه طاقتش مكلّف نمیسازد» ... «بگو: ای بندگان من! ای كسانی كه بر خودتان (با گناه كردن) زیادهوری هم كردهاید! از رحمت خدا ناامید نشوید؛ زیرا خداوند تمام گناهان را میبخشد» ... «همانا خداوند توبهكنندگان بسیار و نیز پاکشوندگان را دوست دارد».
و در همین مورد به پیامبرش جمیفرماید:
﴿لَيۡسَ لَكَ مِنَ ٱلۡأَمۡرِ شَيۡءٌ أَوۡ يَتُوبَ عَلَيۡهِمۡ أَوۡ يُعَذِّبَهُمۡ﴾[آل عمران: ۱۲۸]... ﴿وَٱسۡتَغۡفِرۡهُۚ إِنَّهُۥ كَانَ تَوَّابَۢا﴾[النصر: ۳].
«هیچ امری در دست تو (ای پیامبر) نیست. خداوند یا توبه آنان را میپذیرد و یا آنها را عذاب میدهد» ... «و از او طلب استغفار كن؛ زیرا كه او بسیار توبهپذیر است».
در این جهان هستی، كسی را همچون پیامبر جدر مقام و تقرّب به درگاه خداوند نمییابیم كه همانند او باشد. امّا چنان كه میبینیم خداوند اجازه نداده كه حتّی در زمان حیاتش، برخی از گناهكاران برای استغفار و توبه و یا نجات از عذاب الهی به او متوسّل و پناه آورند، و به او میفرماید: هیچ كاری در دست تو نیست. این من هستم كه یا آنها را میبخشم و یا عذاب میدهم! تو خود نیز برای استغفار و طلب بخشش، باید به من روی بیاروی!.
پس اینكه مرد گناهكار حالتی دارد كه به خاطر آن، هیچ دعایی از او پذیرفته نمیشود، مسلّماً دعای غیر او نیز برایش پذیرفته نمیشود، حتّی اگر دعاكننده سرور تمامی انبیاء علیهم السلام: و گل سر سبد مقرّبان درگاه خدا باشد!! مگر نمیبینیم كه استغفار پیامبر ص برای عبداللّه بن أبی ـ منافق درجه اوّل مدینه و سردستهشان ـ چگونه رد شده است!.
﴿ٱسۡتَغۡ فِرۡ لَهُمۡ أَوۡ لَا تَسۡتَغۡفِرۡ لَهُمۡ إِن تَسۡتَغۡفِرۡ لَهُمۡ سَبۡعِينَ مَرَّةٗ فَلَن يَغۡفِرَ ٱللَّهُ لَهُمۡ﴾[التوبة: ۸۰].
«میخواهی برایشان طلب استغفار كن یا نكن! اگر چنانچه هفتاد بار هم برایشان طلب استغفار و آمرزش كنی، هرگز خداوند آنان را نمیبخشد!!».
چنانچه زمانی كه خواست برای مادرش، و یا ـ بنا بر روایت دیگر ـ برای عمویش، ابوطالب ـ كه اگر چه تا آخر عمرش، حامی و پشتیبانش بود، امّا همچنان بر دین پدران خود باقی ماند و ایمان نیاورد ـ طلب استغفار كند، خداوند این چنین او را نكوهش فرمود:
﴿مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَن يَسۡتَغۡفِرُواْ لِلۡمُشۡرِكِينَ وَلَوۡ كَانُوٓاْ أُوْلِي قُرۡبَىٰ﴾[التوبة: ۱۱۳].
«برای پیامبر و مؤمنان شایسته نیست كه برای مشركین طلب استغفار كنند، هر چند كه خویشان و نزدیكانشان باشند!».
امّا تمام بندگان و خصوصاً مسلمانان و توده مردم حق دارند، بلكه بر آنها واجب است كه خداوند را بدون واسطه بخوانند و در این نوع عبادت ـ دعا و استغاثه ـ هرگز هیچ مخلوقی را مورد نظر قرار ندهند.
البته این درست است كه اجابت دعا، مقتضای اخلاص و تقوا میباشد، ولی این مطلب با مسئله مورد بحث ما هیچ رابطهای ندارد. آیا خیال میكنید كسی كه فاقد حرارت و صداقت و اخلاص و تقواست، اگر به مرده و صاحب ضریحی پناه ببرد، در عوض آنها را نزد او مییابد؟! آیا او به وی صداقت و تقوا میدهد؟! به راستی كه این پنداری است باطل و در دین خدا چیزی را نمییابیم كه آن را تأیید و تأكید كند و بلكه با آن كاملاً مقابله و مبارزه مینماید.
و اینكه میگویند: چون انبیاء و اولیاء و افراد صالح، بندگان مقرّب و آبرومند خدا هستند و در طول راه خداوند حركت میكنند، پس به فریاد خواندن و توسّل به آنان شرک نیست و ایرادی هم ندارد! جواب این است كه:
آنان در موضع رسالت و وظایف و تكالیف خود، در طول راه خداوند حركت كردهاند؛ نه در مقام خدایی و پروردگاری! زیرا وقتی سخن از مقام الوهیت خداوند به میان بیاید، دیگر طول و عرض راه خداوند معنایی ندارد، جز آن كه بگوییم وارد حوزه شرک و خرافات شدهاند!.
انبیاء و اولیاء و صلحاء و همه و همه مخلوق خدا هستند و محدود به زمان و مكان. بنابراین همانند خدا نمیتوانند نیات و نداها و اصوات بندگان را ـ چه بلند بگویند و چه آهسته ـ بشنود، و خداوند نیز این صفات و این ویژگیها را به هیچ احدی نداده و نمیدهد! خداوند به پیامبرش ۶ـ هر چند در اینجا مراد از مردگان، آن گمراهانی است كه هرگز نمیخواهند هدایت میشوند ـ میفرماید:
﴿وَمَآ أَنتَ بِمُسۡمِعٖ مَّن فِي ٱلۡقُبُورِ﴾[فاطر: ۲۲].
«(ای پیامبر) تو هرگز نمیتوانی كسانی را كه در قبرها هستند، شنوا سازی!».
خداوند میفرماید: مرا با نامهای نیكو و صفاتم بخوانید، و نامها و صفاتم را به كسی اختصاص ندهید؛ زیرا استغاثه و به فریاد خواندن غیر خدا، در حقیقت الحاد و انكاری است در نامها و صفات نیكوی الهی، و نیز بركندن و انتزاع قدرتی است از خداوند به كس دیگر، و در یک جمله، لباس الوهیت را بر تن غیر خدا پوشاندن است:
﴿وَلِلَّهِ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ فَٱدۡعُوهُ بِهَاۖ وَذَرُواْ ٱلَّذِينَ يُلۡحِدُونَ فِيٓ أَسۡمَٰٓئِهِۦۚ سَيُجۡزَوۡنَ مَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ١٨٠﴾[الأعراف: ۱۸۰].
«خدا دارای زیباترین نامهاست، پس او را بدان نامها بخوانید و به ترک كسانی بگویید كه در نامها و صفات خدا الحاد میكنند و به تحریف دست مییازند (یعنی صفات خدا را برای مخلوقات هم به كار میبرند). آنان كیفر كار خود را خواهند دید».
هر كس چنین كند و صفات خدا به غیر او ـ اگر پیامبر هم باشد ـ نسبت دهد، به طور یقین مشرک شده است، و شیاطین به كلّی عقل و دركش را ربودهاند كه دیگر نمیتواند بین خالق و مخلوق، فرق بگذارد و حتّی مخلوق را ـ در برخی صفات ـ از خالق برتر و بالاتر بپندارد!.
عجب است از این انسان قرن بیستم! كه علمش فراگیر شده، ولی بین خالق و مخلوق نمیتواند فرقی قائل شود، و شیاطین چنان عقل و دلشان را تسخیر كردهاند كه حیران و سرگردان شدهاند:
﴿قُلۡ أَنَدۡعُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَنفَعُنَا وَلَا يَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَىٰٓ أَعۡقَابِنَا بَعۡدَ إِذۡ هَدَىٰنَا ٱللَّهُ كَٱلَّذِي ٱسۡتَهۡوَتۡهُ ٱلشَّيَٰطِينُ فِي ٱلۡأَرۡضِ حَيۡرَانَ لَهُۥٓ﴾[الأنعام: ۷۱].
«بگو: آیا چیزی غیر از خدا را بخوانیم كه نه سودی به حال ما دارند و نه زیانی؟! و آیا پس از آن كه خداوند ما را هدایت بخشیده است، به عقب بازگشت كنیم (و دوباره مشرک شویم)، همچون كسی كه شیاطین او را در بیابانها ویلان و سرگردان به دنبال خود كشند؟!».
و اینكه میگویند: توسّل و استعانت به صاحبان قبور اشكالی ندارد؛ زیرا تأثیر صاحبان قبور قویتر از تأثیر زندگان است و آنها دارای قدرتی هستند كه از خداوند گرفتهاند و لذا میتوانند به فریاد درماندگان برسند، مریضان را شفا دهند، به نازایان و عمیقان فرزندی ببخشند! جواب چنین است:
این عقیده درست مانند عقیده و گفتار مشركین جاهلی پیش از اسلام میباشد. قرآن تصریح دارد كه آنها، همزمان با اعتقاد به خداوند ـ متعال ـ و اینكه خالق و مالک و رازق و پناهدهنده و مدبّر و گرداننده جهان هستی تنها اوست، معتقد بودند كه معبودان دیگرشان، اگر چه خود مخلوق و آفریده خداوند هستند، ولی رابطه آنها از لحاظ قرب و نزدیكی با خداوند طوری است كه اگر بخواهند میتوانند به كسی چیزی داده، یا از او پس گیرند و یا فقیرش گردانند. قدرت دارند كه بیماری را شفا دهند و اگر خواسته باشند، میتوانند به كسی فرزند هم عطا كنند.
آنها میگفتند: خدایان ما این گونه اختیارات جزئی را از طرف خداوند بزرگ دارند. به همین دلیل، به آنها متوسّل میشویم تا ما را به خدا نزدیک سازند و لذا برای خوشنود نگهداشتن آنها، به پایشان قربانی میكنیم، ایشان را طواف میكنیم، به خاطرشان نذر و صدقه میدهیم و از آنها حوایج و دعاهای خود را میطلبیم و آنها نیز برایمان برآورده میسازند:
﴿مَا نَعۡبُدُهُمۡ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَآ إِلَى ٱللَّهِ زُلۡفَىٰٓ﴾[الزمر: ۳]... ﴿وَيَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمۡ وَلَا يَنفَعُهُمۡ وَيَقُولُونَ هَٰٓؤُلَآءِ شُفَعَٰٓؤُنَا عِندَ ٱللَّهِ﴾[یونس: ۱۸].
«ما آنان را عبادت نمیكنیم، مگر بدان خاطر كه ما را به خدا نزدیک گردانند» ... «آنها غیر از خدا چیزهایی را میپرستند كه نه اصلاً بدیشان زیان میرسانند و نه سودی عایدشان میسازند و میگویند: اینها واسطههای ما نزد خدایند!».
قرآن همین اعتقادشان را شرک میداند، و تمام اعمال فوق را عبادت میشمارد. اغلب مشركان جهان دارای همین عقیده شرکآمیز بودهاند، امّا تعداد مشركانی كه در ربوبیت، مالكیت، خالقیت، رازقیت و مدیریت، برای خدا همتا و شریک قائل باشند، بسیار كم و اندک بودهاند تا جایی كه میدانیم، هیچ قومی از مشركین ـ تا كنون ـ معبودان خود را با خداوند برابر نپنداشتهاند.
قرآن كریم حتّی درباره مشركان عرب تصریح دارد كه هر گاه آنان در مسافرتهای دریایی سوار كشتی میشدند و مورد هجوم امواج سهمگین دریا قرار میگرفتند، تمام معبودان را فراموش كرده و فقط خدای واحد قهّار را میخواندند و تنها به او امید میبستند و پناه میبردند.
به هر حال از آیات قرآن كریم، معلوم است كه آنها همزمان با عبادت خدای بزرگ و برتر، و كرنش و تعظیم در برابر او، معبودان دیگر خدا را نیز عبادت میكردند و در برابر آنها اظهار عجز و ناتوانی و خشوع مینمودند؛ چرا كه معتقد بودند آنها اختیاراتی از قبیل: دفع بلا، اعطای فرزند، شفای مریض و...را دارند و میتوانند دعایشان را به خدا برسانند. قرآن كریم بر همین عقیده ضربت سختی وارد نموده و میگوید: احدی را نباید به جز خدا، گرداننده امور، مالک نفع و ضرر، خالق و رازق تصوّر نكنند و در عبادت و صفات، كسی را شریكش نسازند و كسی هم جز با ایمان به حق و عمل صالح نمیتواند به خدا تقرّب پیدا كند.
تمام این شبهات بدین خاطر است كه خدا را به درستی نشناختهاند، و لذا او را با خلق مساوی قرار میدهند! آیا كسی كه خلق میكند با كسی كه خلق نمیكند و خود مخلوق است، برابر و شایسته پرستش است؟! آیا زنده با مرده تفاوتی ندارد؟! آیا كسی كه میداند و از همه چیز باخبر است، با كسی كه نمیداند فرقی ندارد؟!.
﴿أَفَمَن يَخۡلُقُ كَمَن لَّا يَخۡلُقُ﴾[النحل: ۱۷]... ﴿وَمَا يَسۡتَوِي ٱلۡأَحۡيَآءُ وَلَا ٱلۡأَمۡوَٰتُ﴾[فاطر: ۲۲]... ﴿قُلۡ هَلۡ يَسۡتَوِي ٱلَّذِينَ يَعۡلَمُونَ وَٱلَّذِينَ لَا يَعۡلَمُونَ﴾[الزمر: ۹].
«آیا كسی كه خلق میكند، همچون كسی است كه خلق نمیكند؟!» ... «زندگان با مردگان برابر نیستند» ... «آیا كسانی كه میدانند، با كسانی كه نمیدانند برابرند؟!».
پس كسی باید پرستش شود و به او توجّه گردد كه خلق میكند، روزی میدهد، مالک همه چیز است، تولّد و پرورش و تندرستی و همه و همه چیز در دست اوست و كسی در این خصوصیات، با او شریک نیست:
﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ لَيَقُولُنَّ ٱللَّهُۚ قُلۡ أَفَرَءَيۡتُم مَّا تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ إِنۡ أَرَادَنِيَ ٱللَّهُ بِضُرٍّ هَلۡ هُنَّ كَٰشِفَٰتُ ضُرِّهِۦٓ أَوۡ أَرَادَنِي بِرَحۡمَةٍ هَلۡ هُنَّ مُمۡسِكَٰتُ رَحۡمَتِهِۦۚ قُلۡ حَسۡبِيَ ٱللَّهُۖ عَلَيۡهِ يَتَوَكَّلُ ٱلۡمُتَوَكِّلُونَ ٣٨﴾[الزمر: ۳۸]... ﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَهُمۡ لَيَقُولُنَّ ٱللَّهُۖ فَأَنَّىٰ يُؤۡفَكُونَ ٨٧﴾[الزخرف: ۸۷]... ﴿قُلۡ مَن يَرۡزُقُكُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ أَمَّن يَمۡلِكُ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡأَبۡصَٰرَ وَمَن يُخۡرِجُ ٱلۡحَيَّ مِنَ ٱلۡمَيِّتِ وَيُخۡرِجُ ٱلۡمَيِّتَ مِنَ ٱلۡحَيِّ وَمَن يُدَبِّرُ ٱلۡأَمۡرَۚ فَسَيَقُولُونَ ٱللَّهُۚ فَقُلۡ أَفَلَا تَتَّقُونَ ٣١ فَذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمُ ٱلۡحَقُّۖ فَمَاذَا بَعۡدَ ٱلۡحَقِّ إِلَّا ٱلضَّلَٰلُۖ فَأَنَّىٰ تُصۡرَفُونَ ٣٢﴾[یونس: ۳۱-۳۲]... ﴿قُل لِّمَنِ ٱلۡأَرۡضُ وَمَن فِيهَآ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٨٤ سَيَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ٨٥ قُلۡ مَن رَّبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ ٱلسَّبۡعِ وَرَبُّ ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡعَظِيمِ ٨٦ سَيَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ أَفَلَا تَتَّقُونَ ٨٧ قُلۡ مَنۢ بِيَدِهِۦ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيۡءٖ وَهُوَ يُجِيرُ وَلَا يُجَارُ عَلَيۡهِ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٨٨ سَيَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ فَأَنَّىٰ تُسۡحَرُونَ ٨٩﴾[المؤمنون: ۸۴-۸۹]... ﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِي خَلَقَكُمۡ ثُمَّ رَزَقَكُمۡ ثُمَّ يُمِيتُكُمۡ ثُمَّ يُحۡيِيكُمۡۖ هَلۡ مِن شُرَكَآئِكُم مَّن يَفۡعَلُ مِن ذَٰلِكُم مِّن شَيۡءٖۚ سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا يُشۡرِكُونَ ٤٠﴾[الروم: ۴۰]... ﴿ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمۡۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ خَٰلِقُ كُلِّ شَيۡءٖ فَٱعۡبُدُوهُۚ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ وَكِيلٞ ١٠٢﴾[الأنعام: ۱۰۲].
«اگر از آنان بپرسی: چه كسی آسمانها و زمین را آفریده، به تحقیق خواهند گفت: خدا! بگو: آیا چیزهایی را كه به جز خدا به فریاد میخوانید، چنین میبینید كه اگر خدا بخواه زیان و گزندی به من برساند، آنها بتوانند آن زیان و گزندش رابرطرف سازند؟ و یا اگر خدا بخواهد لطف و مرحمتی در حق من روا دارد، آنها بتوانند جلو لطف و مرحمتش را بگیرند و آن را باز دارند؟ بگو: خدا مرا بس است. توكّلكنندگان، تنها بر او تكیه و توكّل میكنند و بس» ... «اگر از آنان بپرسی: چه كسی خود آنها را آفریده، قطعاً میگویند: خدا! پس چرا (از عبادت خدا) منحرف میشوید و (متوجّه پرستش چیزهای دیگری میگردید؟!)» ... «بگو: چه كسی از آسمان به شما روزی میرساند؟ چه كسی بر گوش و چشمها تواناست؟ چه كسی زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون میآورد؟ چه كسی امور را تدبیر میكند؟ قطعاً خواهند گفت: خدا! پس بگو: (حال كه به تمام این چیزها اقرار میكنید) چرا (تنها خدا را عبادت نمیكنید و فقط از او) نمیترسید؟! آن، خداست كه پروردگار حقیقی شماست (و اوست كه چنین است كه خود قبول دارید. پس پرستش او نیز حق است و پرستش غیر او، باطل). آیا سوای حق جز گمراهی است؟ پس چگونه از راه به در برده میشوید؟!» ... «بگو: زمین و تمام كسانی كه در آن هستند، از آنِ كیستند اگر میدانید؟ خواهند گفت: از آنِ خدایند. بگو: پس چرا نمیاندیشید؟! بگو: چه كسی مالک آسمانهای هفتگانه و صاحب عرش عظیم است؟ بلافاصله خواهند گفت: از آنِ خداست. بگو پس چرا (تنها از خدا) نمیترسید؟! بگو: چه كسی فرماندهی بزرگ همه چیز را در دست دارد و او كسی باشد كه (به همه) پناه دهد و كسی را (هم نمیتوان) از (عذاب) او پناه داد اگر چنانچه راست میگویید؟ خواهند گفت: از آنِ خداست. بگو: پس چگونه گول و فریب میخورید و جادو میشوید؟!» ... «خدا كسی است كه شما را آفریده، سپس به شما روزی بخشیده است. بعد شما را میمیراند و سپس دوباره زندهتان میگرداند. آیا در میان شركاء و معبودانتان كسی هست كه چیزی از این كارها را انجام دهد؟ خدا دورتر و برتر از این است كه برایش شریک قائل شوند» ... «آن خدا و پروردگار شماست. جز او خدایی نیست، و او خالق همه چیز است. پس وی را باید عبادت كنید و همو حافظ و مدبّر همه چیز است».
در حدیثی قدسی نیز آمده است: «إنني والإنس والجن في نبإ عجيب أخلق ويعبد من غيري وأرزق ويشكر سواي». «داستان من با بندگانم از انس و جنّ بسیار شگفتانگیز است! من خلق میكنم، امّا غیر از من پرستیده میشود. من روزی میدهم، ولی غیر از من سپاسگزرای میشود».
قرآن كریم، عقیده این مدّعیان را مبنی بر توسّلات و تقرّباتشان به غیر خدا، چنین رد میكند:
﴿وَٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ ءَالِهَةٗ لَّا يَخۡلُقُونَ شَيۡٔٗا وَهُمۡ يُخۡلَقُونَ وَلَا يَمۡلِكُونَ لِأَنفُسِهِمۡ ضَرّٗا وَلَا نَفۡعٗا وَلَا يَمۡلِكُونَ مَوۡتٗا وَلَا حَيَوٰةٗ وَلَا نُشُورٗا ٣﴾[الفرقان: ۳]... ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٞ فَٱسۡتَمِعُواْ لَهُۥٓۚ إِنَّ ٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ لَن يَخۡلُقُواْ ذُبَابٗا وَلَوِ ٱجۡتَمَعُواْ لَهُۥۖ وَإِن يَسۡلُبۡهُمُ ٱلذُّبَابُ شَيۡٔٗا لَّا يَسۡتَنقِذُوهُ مِنۡهُۚ ضَعُفَ ٱلطَّالِبُ وَٱلۡمَطۡلُوبُ ٧٣﴾[الحج: ۷۳]... ﴿قُلِ ٱدۡعُواْ ٱلَّذِينَ زَعَمۡتُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ لَا يَمۡلِكُونَ مِثۡقَالَ ذَرَّةٖ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَمَا لَهُمۡ فِيهِمَا مِن شِرۡكٖ وَمَا لَهُۥ مِنۡهُم مِّن ظَهِيرٖ ٢٢﴾[سبأ: ۲۲]... ﴿قُلِ ٱدۡعُواْ ٱلَّذِينَ زَعَمۡتُم مِّن دُونِهِۦ فَلَا يَمۡلِكُونَ كَشۡفَ ٱلضُّرِّ عَنكُمۡ وَلَا تَحۡوِيلًا ٥٦﴾[الإسراء: ۵۶]... ﴿قُلۡ أَنَدۡعُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَنفَعُنَا وَلَا يَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَىٰٓ أَعۡقَابِنَا بَعۡدَ إِذۡ هَدَىٰنَا ٱللَّهُ كَٱلَّذِي ٱسۡتَهۡوَتۡهُ ٱلشَّيَٰطِينُ فِي ٱلۡأَرۡضِ حَيۡرَانَ﴾[الأنعام: ۷۱]... ﴿وَيَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَمۡلِكُ لَهُمۡ رِزۡقٗا مِّنَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ شَيۡٔٗا وَلَا يَسۡتَطِيعُونَ ٧٣ فَلَا تَضۡرِبُواْ لِلَّهِ ٱلۡأَمۡثَالَۚ إِنَّ ٱللَّهَ يَعۡلَمُ وَأَنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ ٧٤﴾[النحل: ۷۳-۷۴]... ﴿قُلۡ يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ إِن كُنتُمۡ فِي شَكّٖ مِّن دِينِي فَلَآ أَعۡبُدُ ٱلَّذِينَ تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَلَٰكِنۡ أَعۡبُدُ ٱللَّهَ ٱلَّذِي يَتَوَفَّىٰكُمۡۖ وَأُمِرۡتُ أَنۡ أَكُونَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ١٠٤ وَأَنۡ أَقِمۡ وَجۡهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفٗا وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ ١٠٥ وَلَا تَدۡعُ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَنفَعُكَ وَلَا يَضُرُّكَۖ فَإِن فَعَلۡتَ فَإِنَّكَ إِذٗا مِّنَ ٱلظَّٰلِمِينَ ١٠٦ وَإِن يَمۡسَسۡكَ ٱللَّهُ بِضُرّٖ فَلَا كَاشِفَ لَهُۥٓ إِلَّا هُوَۖ وَإِن يُرِدۡكَ بِخَيۡرٖ فَلَا رَآدَّ لِفَضۡلِهِۦۚ يُصِيبُ بِهِۦ مَن يَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦۚ وَهُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِيمُ ١٠٧﴾[یونس: ۱۰۴-۱۰۷].
«مشركان غیر از خدا، معبودهایی را برگرفتهاند كه چیزی را خلق نمیكنند و بلكه خودشان مخلوقی بیش نیستند، و مالک سود و زیانی برای خود نبوده و بر مرگ و زندگی و رستاخیز، اختیار و قدرتی ندارند» ... «آن كسانی را كه به غیر از خدا به فریاد میخوانید و پرستش میكنید، هرگز نمیتوانند مگسی را خلق كنند، اگر چه همگان (برای آفرینش آن) دست به دست هم دهند، و حتّی اگر مگس چیزی را از آنها ببرد، نمیتوانند آن را از او پس بگیرند و برهانند. هم طالب (كه مگس ناچیز است) و هم مطلوب (كه معبودان دروغین هستند) درمانده و ناتوانند!» ... «بگو: كسانی را فریاد بخوانید كه به جز خدا (مدعو غیبی) میپندارید. آنها در آسمانها و زمین به اندازه ذرّهای چیزی و قدرتی ندارند، و در آسمانها و زمین كمترین شراكتی (در خلقت و مالكیت و تدبیر و ادارهاش) نداشته و خداوند در میانشان (نماینده و واسطه و) یاور و پشتیبانی ندارد» ... «(ای پیامبر! به مشركان) بگو: كسانی را كه به جز خدا (به هنگام بلا) به فریاد میخوانید، (خواهید دید كه) نه توانایی دفع زیان و رفع بلا از شما دارند و نه میتوانند آن را دگرگون سازند (و ناخوشیها را به خوشیها و برعكس...تبدیل كنند)» ... «بگو: آیا چیزی غیر از خدا را بخوانیم كه نه سودی به حال ما دارند و نه زیانی؟! و آیا پس از آن كه خداوند ما را هدایت بخشیده است، به عقب بازگشت كنیم (و دوباره مشرک شویم)، همچون كسی كه شیاطین او را در بیابانها ویلان و سرگردان به دنبال خود كشند؟!» ... «و كسانی را غیر از خدا میپرستند كه مالک كمترین رزق و روزی در آسمانها و زمین برای آنان نیستند و نمیتوانند و نخواهند توانست. پس برای خدا شبیه و نظیر قرار ندهید. بیگمان خداوند میداند و شما نمیدانید» ... «بگو: ای مردم! اگر درباره دین و آیین من در شک و تردید هستید (بدانید كه) من آن كسانی را كه به غیر از خدا میپرستید، نمیپرستم و لكن خداوندی را میپرستم كه شما را میمیراند و به من دستور داده شده است كه از زمره مؤمنان باشم، و اینكه به دینی رو آور كه خالی از هر گونه شرک و انحرافی است (و كاملاً با فطرت موافق است) و از زمره مشركین مباش! و به جای خدا، كسی و چیزی را به فریاد و كمک مخوان كه به تو نه سودی میرساند و نه زیانی. اگر چنین كنی (و دعا و عبادت خود را متوجّه غیر خدا بسازی)، از ستمكاران و مشركان خواهی شد. اگر خدا ضرری به تو برساند، هیچ كس جز او نمیتواند آن را برطرف گرداند، و اگر بخواهد خیری به تو برساند، هیچ كس نمیتواند فضل و لطفش را از تو برگرداند. خداوند فضل و لطفش را شامل هر كس از بندگانش كه بخواهد، میكند و او دارای مغفرت و مهر فراوان است».
اسلام میگوید: به جز خدا، هیچ احدی اختیار چیزی را در دست ندارد. تولّد، پرورش، حیات، مرگ، تندرستی، مرض، شفا، تنگدستی، توانگری، هدایت، عزّت، ذلّت، استجابت، و...همه و همه چیز به دست خداست و بس:
﴿قُلِ ٱللَّهُمَّ مَٰلِكَ ٱلۡمُلۡكِ تُؤۡتِي ٱلۡمُلۡكَ مَن تَشَآءُ وَتَنزِعُ ٱلۡمُلۡكَ مِمَّن تَشَآءُ وَتُعِزُّ مَن تَشَآءُ وَتُذِلُّ مَن تَشَآءُۖ بِيَدِكَ ٱلۡخَيۡرُۖ إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ ٢٦ تُولِجُ ٱلَّيۡلَ فِي ٱلنَّهَارِ وَتُولِجُ ٱلنَّهَارَ فِي ٱلَّيۡلِۖ وَتُخۡرِجُ ٱلۡحَيَّ مِنَ ٱلۡمَيِّتِ وَتُخۡرِجُ ٱلۡمَيِّتَ مِنَ ٱلۡحَيِّۖ وَتَرۡزُقُ مَن تَشَآءُ بِغَيۡرِ حِسَابٖ ٢٧﴾[آل عمران: ۲۶-۲۷]... ﴿بَل لِّلَّهِ ٱلۡأَمۡرُ جَمِيعًا﴾[الرعد: ۳۱]... ﴿ٱلَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهۡدِينِ ٧٨ وَٱلَّذِي هُوَ يُطۡعِمُنِي وَيَسۡقِينِ ٧٩ وَإِذَا مَرِضۡتُ فَهُوَ يَشۡفِينِ ٨٠ وَٱلَّذِي يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحۡيِينِ ٨١ وَٱلَّذِيٓ أَطۡمَعُ أَن يَغۡفِرَ لِي خَطِيَٓٔتِي يَوۡمَ ٱلدِّينِ ٨٢﴾[الشعراء: ۷۸ - ۸۲]... ﴿مَّا يَفۡتَحِ ٱللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحۡمَةٖ فَلَا مُمۡسِكَ لَهَاۖ وَمَا يُمۡسِكۡ فَلَا مُرۡسِلَ لَهُۥ مِنۢ بَعۡدِهِۦۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ ٢﴾[فاطر: ۲]... ﴿لِّلَّهِ مُلۡكُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ يَخۡلُقُ مَا يَشَآءُۚ يَهَبُ لِمَن يَشَآءُ إِنَٰثٗا وَيَهَبُ لِمَن يَشَآءُ ٱلذُّكُورَ ٤٩ أَوۡ يُزَوِّجُهُمۡ ذُكۡرَانٗا وَإِنَٰثٗاۖ وَيَجۡعَلُ مَن يَشَآءُ عَقِيمًاۚ إِنَّهُۥ عَلِيمٞ قَدِيرٞ ٥٠﴾[الشوری: ۴۹-۵۰].
«بگو: پروردگارا! ای مالک همه چیز! تو هر كه را كه بخواهی، حكومت و دارایی میبخشی و از هر كس كه بخواهی حكومت و دارایی را بازپس میگیری، و هر كس را بخواهی عزّت و قدرت میدهی و هر كس را بخواهی، خوار و ذلیل میداری. خیر و خوبی در دست توست و بیگمان تو بر هر چیزی قادر و توانایی. (بخشی از) شب را جزو روز میگردانی (و بدین سبب شبها كوتاه و روزها دراز میشوند) و (بخشی از) روز را جزو شب میگردانی (و لذا روزها كوتاه و شبها دراز میشوند) و زنده را از مرده و مرده را از زنده پدید میآوری، و به هر كس كه بخواهی بدون حساب روزی میبخشی» ... «بلكه تمام كارها و امور در دست خداست» ... «كسی كه مرا آفریده است و همو مرا هدایت میكند. اوست كه مرا میخوراند و مینوشاند و هنگامی كه بیمار شوم، اوست كه مرا شفا میدهد، و آن كسی كه مرا میمیراند و سپس زنده میگرداند. اوست كه امیدوارم در روز جزا و سزا گناهم را بیامرزد» ... «خداوند هر رحمتی را برای مردم بگشاید، كسی نمیتواند (درِ آن را ببندد و) از آن جلوگیری كند، و خداوند هر چیزی را كه بازدارد و از آن جلوگیری كند، كسی جز او نمیتواند آن رها روان سازد، و او توانا و كاربجاست» ... «مالكیت و حاكمیت آسمانها و زمین، از آنِ خداست و هر چه را بخواهد، میآفریند. به هر كس كه بخواهد، دخترانی میبخشد و به هر كس كه بخواهد، پسرانی عطا میكند و یا اینكه هم پسران را میدهد و هم دختران را، و (یا) هر كس را بخواهد، عقیم و نازا میكند. او بس آگاه و تواناست».
واقعاً انصاف و مروّت اعراب جاهلی بیش از انصاف مردم امروزی است!! آنان فقط خوبی و نجات و فریادرسی را به معبودان خیالی خود نسبت میدادند، امّا مردم امروزی، بدی و گرفتاری و بیماری و آفت و مصیبت و ورشكستگی و...را به خدای ـ سبحان ـ نسبت میدهند و در مقابل، خوبیها را به شركاء پوشالی خود نسبت میدهند! مثلاً میگویند: خداوند، فلان كس را مریض كرد، امّا پس از تندرستی میگویند: فلان مرده و صاحب فلان ضریح او را شفا داد!! خداوند، به فلان كس فرزندی نداده است، امّا پس از اعطای فرزند میگویند: صاحب فلان قبر، به او فرزندی بخشیده است!! اگر كسی فلج شود یا تصادف كند، و یا به حوادث دیگر بمیرد، میگویند: خداوند او را فلج كرد! خدا خواسته كه او تصادف كند! این خواست خدا بوده كه بمیرد! ولی اگر از همان بیماری شفا پیدا كند و یا از خطری نجات یابد، آنگاه میگویند: او متوسّل به فلان موجود یا فلان بنده مقرّب خدا شد، و او را از این خطرات نجات داد! لذا نام او را بابركت میدانیم؛ چرا كه جهان هستی به خاطر او آفریده شده و اگر وجود او نبود، بهشت و جهنّم، دنیا و آخرت، و خلاصه جهانی هم در كار نبود!! پس ما نام مبارک و مقدّسش را نوشته و به بازوی فرزندانمان میبندیم و این طلسم باعث میشود كه او را از هر خطری، از جنّزدگی، از زخم چشم و...گرفتاریهای احتمالی دیگر نجات خواهد داد و ارواح خبیثه را از او دور میسازند!!.
اگر چنانچه نام خدا به تنهایی برده شود و با نامشان همراه نشود، به خدا ایمان نخواهند داشت و شور و هیجانی به آنها دست نخواهد داد، امّا زمانی كه نام و ذكر خدا با یكی از آنها همراه شود، آنگاه به او ایمان میآورند و شادمان میشوند! و این است كه نام خدا را با نامهای دیگر ـ در ذكر ـ برابر دانسته و بر در و دیوار مساجد و... در یک ردیف نوشته و میخوانند!.
واقعاً بسیار عجیب است! خدا را به فریاد میخوانند و عهد میبندند كه اگر آنها را نجات دهد و حاجتشان را برآورده سازد، دیگر تنها او را سپاس خواهند گفت و كسی را با او همراه و شریک نخواهند ساخت. امّا همین كه نجات مییابند و خواستهشان عملی میشود، میگویند: این از طرف فلان مرده است! خداوند به خاطر آنها ما را نجات داد! خداوند به آنها فرزند میبخشد، میگویند: این از جانب فلان صاحب قبر است! چنانچه قرآن به همین موضوع چنین اشاره میكند:
﴿هُوَ ٱلَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ وَجَعَلَ مِنۡهَا زَوۡجَهَا لِيَسۡكُنَ إِلَيۡهَاۖ فَلَمَّا تَغَشَّىٰهَا حَمَلَتۡ حَمۡلًا خَفِيفٗا فَمَرَّتۡ بِهِۦۖ فَلَمَّآ أَثۡقَلَت دَّعَوَا ٱللَّهَ رَبَّهُمَا لَئِنۡ ءَاتَيۡتَنَا صَٰلِحٗا لَّنَكُونَنَّ مِنَ ٱلشَّٰكِرِينَ ١٨٩ فَلَمَّآ ءَاتَىٰهُمَا صَٰلِحٗا جَعَلَا لَهُۥ شُرَكَآءَ فِيمَآ ءَاتَىٰهُمَاۚ فَتَعَٰلَى ٱللَّهُ عَمَّا يُشۡرِكُونَ ١٩٠ أَيُشۡرِكُونَ مَا لَا يَخۡلُقُ شَيۡٔٗا وَهُمۡ يُخۡلَقُونَ ١٩١ وَلَا يَسۡتَطِيعُونَ لَهُمۡ نَصۡرٗا وَلَآ أَنفُسَهُمۡ يَنصُرُونَ ١٩٢ وَإِن تَدۡعُوهُمۡ إِلَى ٱلۡهُدَىٰ لَا يَتَّبِعُوكُمۡۚ سَوَآءٌ عَلَيۡكُمۡ أَدَعَوۡتُمُوهُمۡ أَمۡ أَنتُمۡ صَٰمِتُونَ ١٩٣ إِنَّ ٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ عِبَادٌ أَمۡثَالُكُمۡۖ فَٱدۡعُوهُمۡ فَلۡيَسۡتَجِيبُواْ لَكُمۡ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ ١٩٤﴾[الأعراف: ۱۸۹ - ۱۹۴].
«او آن كسی است كه شما را از یک جنس آفرید و همسران شما را از جنس خودتان ساخت تا شوهران در كنار همسران بیاسایند. هنگامی كه شوهران با همسران آمیزش جنسی میكنند، همسران بار سبكی (به نام جنین) برمیدارند و به آسانی با آن روزگار را به سر میبرند. امّا هنگامی كه بار آنان سنگین میشود، شوهران و همسران، خدایشان را به فریاد میخوانند و چنین دعا میكنند: اگر فرزند سالمی به ما عطا كنی، از زمره سپاسگزاران خواهیم بود. امّا وقتی كه خداوند فرزند سالمی بدانان داد، در اعطای آن كسانی را (از قبیل: مردهها و صاحبان قبور) انباز و شریک خدا میسازند، و خدا بسی بالاتر از آن است كه همانند معبودان شود. آیا چیزهایی را شریک خدا میسازند كه نمیتوانند چیزی را خلق كنند و بلكه خودشان هم آفریده میشوند؟! شركاء و معبودانشان نه میتوانند ایشان را یاری دهند و نه میتوانند خویشتن را كمک نمایند! شما اگر معبودانتان را به فریاد خوانید تا شما را هدایت كنند و راه را به شما نشان دهند، پاسخ شما را نمیتوانند بدهند و خواستهتان را نمیتوانند برآورده سازند. برایتان یكسان است، خواه آنان را به فریاد بخوانید و خواه خاموش باشید و نخوانید. به راستی كسانی را كه به غیر از خدا به فریاد میخوانید، بندگانی مثل خودتان هستند. پس آنها را بخوانید، اگر راست میگویید باید به شما پاسخ دهند!».
همچنان كه میبینیم، این آیات ادّعای كسانی را كه خیال میكنند، افرادی غیر از خدا هستند كه میتوانند به آنها فرزندی عطا كنند، چگونه مردود و محكوم به شرک میكنند! و میگوید: آنان خود هم نمیتوانند برایشان كاری كنند تا چه رسد به شما!! یعنی اگر خودشان دارای فرزند نشدند، و خداوند نخواهد بدانان ببخشد، چه كار میتوانند بكنند؟! یا اگر خودشان مریض شدند به چه كسی پناه میبرند؟!.
قرآن نشان میدهد، پیامبران الهی -علیهم السلام- ـ همان كسانی كه امروز، مردم به آنان متوسّل میشوند و از آنان طلب فرزند و یا شفای مریض میكنند، خودشان از خدا درخواست فرزند مینمودند؛ نه غیر او. چنانچه درباره زكریا و ابراهیم إمیفرماید:
﴿هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُۥۖ قَالَ رَبِّ هَبۡ لِي مِن لَّدُنكَ ذُرِّيَّةٗ طَيِّبَةًۖ إِنَّكَ سَمِيعُ ٱلدُّعَآءِ ٣٨﴾[آل عمران: ۳۸]... ﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى ٱلۡكِبَرِ إِسۡمَٰعِيلَ وَإِسۡحَٰقَۚ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ ٱلدُّعَآءِ ٣٩﴾[إبراهیم: ۳۹].
«در آنجا زكریا، پروردگارش را خواند و (چنین) دعا كرد: پروردگارا! از جانب خود به من فرزند پاكی عطا فرما كه بیشک تو شنونده دعایی» ... «حمد و ستایش مخصوص خدایی است كه به من در زمان پیری، اسماعیل و اسحاق را بخشید. بدون شک پروردگارم شنونده دعاهاست».
و همین ابراهیم ÷كه میگوید:
﴿وَإِذَا مَرِضۡتُ فَهُوَ يَشۡفِينِ ٨٠﴾[الشعراء: ۸۰].
«و هرگاه من مریض شدم، هموست كه مرا شفا میدهد».
همچنین میفرماید: آنان كه از دنیا رفته و مردهاند، نمیدانند چه زمانی برانگیخته میشوند. پس چگونه میتوانند از احوال و نیات و فریادهای بندگان خدا آگاه باشند؟!.
﴿وَٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ لَا يَخۡلُقُونَ شَيۡٔٗا وَهُمۡ يُخۡلَقُونَ ٢٠ أَمۡوَٰتٌ غَيۡرُ أَحۡيَآءٖۖ وَمَا يَشۡعُرُونَ أَيَّانَ يُبۡعَثُونَ ٢١ إِلَٰهُكُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۚ فَٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ قُلُوبُهُم مُّنكِرَةٞ وَهُم مُّسۡتَكۡبِرُونَ ٢٢﴾[النحل: ۲۰-۲۲].
«آن كسانی را كه به جز خدا به فریاد میخوانید، نمیتوانند چیزی را خلق كنند و بلكه خودشان خلق میشوند! (پس آیا باید مخلوقات ضعیف و همنوع خود را به فریاد بخوانید یا خالق همه شما و كائنات را؟!). آنها مردهاند و زنده نیستند، و نمیدانند كه (هم خود و هم بندگانشان) چه وقت زنده و برانگیخته میشوند! خدای شما (كه باید تنها او را بخوانید و بپرستید) خدای یگانه و واحد است».
و امّا اینكه میگویند: جایز نیست این واسطه قرار دادن را شرک بدانیم؛ چون در تمامی اعمالِ بندگان، آنچه معیار و ملاک است، نیت است و كسانی كه به قبور بندگان صالح خدا متوسّل میشوند، نیتشان شرک نیست!! باید در جوابشان بگوییم:
این سخن نیز به هیچ وجه صحیح نیست؛ زیرا در عملِ مقبول از نظر دین، واجب است كه اوّل نیت در آن درست باشد و ثانیاً صورت و ظاهر عمل نیز در برابر شرع باشد، و هرگاه به یكی از این دو ركن عمل نشود و عملی كه فاقد یكی از این دو باشد، مقبول نیست. عملی كه ظاهرش برابر شرع باشد، اگر چنانچه صاحبش از روی ریا و نفاق آن را انجام دهد، باطل است و نیت و قصد درست هم، اگر در راه درست و مشخّصشده دین برابر آن عملی صورت نگیرد، دارای ارزش نیست و مورد توجّه قرار نمیگیرد.
مگر نمیبینیم كه قوانین بشری و وضعیشان، به هنگام ارتكاب جرم و خطا، به حُسن نیت فرد مُجرم اصلاً اهمّیت نمیدهند و موقع اجرای قانون و صدور حكم، به جهل نسبت به قانون یا قصد و نیت، توجّهی نمیكنند و این عوامل هرگز مانع اجرای حكم نمیشود و از این طریق، راه حیله و نیرنگ را بسته و از حقیقت حمایت میكنند!
حال آیا دین خدا، از قوانین بشری هم پایینتر است؟! ما چرا از اینكه زیارتكنندگان متوسّل به قبور را مشرک بدانیم، باید ترس و حیاء داشته باشیم، در حالی كه رسول خدا جریاكنندگان را مشرک توصیف كرده و فرموده است:
«الرياء شرك»: «ریاء شرک است!».
و امّا آنچه میگویند: اصحاب پیامبر ج نیز به غیر خدا متوسّل میشدند، به راستی كه سخن زشت و ناپسند و بدون دلیل و مدرک است!.
قرآن كریم تصریح دارد كه دعای انسان ـ زنده ـ برای خود و دیگران ـ و حتّی برای مردگان نیز ـ كاملاً خوب و مطلوب است، و بر زبان بسیاری از انبیاء -علیهم السلام- و صالحین ذكر شده است؛ از جمله دعای ابرهیم و نوح -علیهما السلام- است كه گفتند:
﴿رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لِي وَلِوَٰلِدَيَّ وَلِلۡمُؤۡمِنِينَ يَوۡمَ يَقُومُ ٱلۡحِسَابُ ٤١﴾[إبراهیم: ۴۱]... ﴿رَّبِّ ٱغۡفِرۡ لِي وَلِوَٰلِدَيَّ وَلِمَن دَخَلَ بَيۡتِيَ مُؤۡمِنٗا وَلِلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ﴾[نوح: ۲۸].
«پروردگارا! من و پدر و مادرم و همه مؤمنین را در روز قیامت، مورد غفران خود قرار ده» ... «پروردگارا! من و پدرم و تمام كسانی را كه مؤمنانه به خانه من میآیند و سایر مردان و زنان باایمان را بیامرز».
مگر نه این است كه خداوند به رسولش جزمانی كه زنده بود ـ فرمان داده كه هم برای خود و هم برای زنان و مردان مؤمن، برای گناهانشان از خداوند طلب مغفرت كند؟!.
﴿فَٱعۡلَمۡ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لِذَنۢبِكَ وَلِلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ﴾ [محمد: ۱۹].
«(ای محمّد!) بدان كه هیچ خدایی جز اللّه وجود ندارد و برای گناهان خود و مردان و زنان مؤمن آمرزش بخواه».
و مگر نه این است، موقعی كه رسول خدا جزنده بود، مردم و گناهكارانی از قبیل منافقان مدینه نزد او میشتابیدند و از او میخواستند تا برایشان از خداوند طلب مغفرت و آمرزش بخواهد و او هم چنین مینمود؟!.
﴿وَلَوۡ أَنَّهُمۡ إِذ ظَّلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ جَآءُوكَ فَٱسۡتَغۡفَرُواْ ٱللَّهَ وَٱسۡتَغۡفَرَ لَهُمُ ٱلرَّسُولُ لَوَجَدُواْ ٱللَّهَ تَوَّابٗا رَّحِيمٗا﴾[النساء: ۶۴].
«و اگر آنان بدان هنگام كه (با نفاق و دوروغگویی و زیرپاگذاشتن فرمان خدا) به خود ستم میكردند، به نزد تو میآمدند و از خدا طلب آمرزش مینمودند و پیامبر هم برایشان درخواست بخشش و مغفرت میكرد، بیگمان خدا را بس توبهپذیر و مهربان مییافتند».
چنانچه خداوند، بر ما نیز ـ تمام كسانی كه بعد از مهاجرین و انصار، صحابه گرانقدر رسول خدا جآمده و یا خواهند آمد ـ سزاوار دانسته كه برای خود و برای آنها ـ كه درگذشتهاند ـ چنین دعا كنیم:
﴿وَٱلَّذِينَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ يَقُولُونَ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِينَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِيمَٰنِ﴾[الحشر: ۱۰].
«و كسانی كه بعد از آنان (اصحاب پیامبر) میآیند و میگویند: پروردگارا! ما و برادران ما را، كسانی كه در ایمانآوردن از ما سبقت گرفتهاند، بیامرز و ببخش».
در احادیث نیز، رسول خدا جبه ما فرموده كه غایبانه برای همدیگر دعای خیر كنیم، و مگر در نماز برای بندگان صالح خدا دعا نمیكنیم و درود و سلام نمیفرستیم؟! پس اینكه عمربنخطاب از عبّاس بخواست تا برای مسلمانان دعا كند و او هم دعا كرد و مسلمانان نیز در اطرافش آمین میگفتند، از قبیل همین دعاهاست كه بندگان زنده خدا، از خدا طلب توجّه و لطف میكنند و از او میخواهند بندگانش را مورد رحم و پناهش قرار دهد.
«زبیر بن بكّار»، دعای عبّاس سـ عموی پیامبر جـ را به هنگامی كه عمر ساز او خواست كه طلب نزول باران كند، چنین آورده است:
«خداوندا! هیچ بلایی نازل نشده است، مگر به سبب گناهی و هیچ بلایی هم برطرف نشده است، مگر به سبب توبهای. اینک مردم مرا به خاطر مكانت من پیش پیامبرت، به پیشگاه تو متوجّه ساختهاند. اینک دستان گناهكار ما به سوی تو برداشته شده و پیشانی ما با توبه به سوی تو روی آورده است. پس ما را از باران رحمت خود سیراب گردان!».
و همچنان كه تواریخ آوردهاند، هنوز دعای عبّاس ستمام نشده بود كه ناگهان ابرهای ضخیم و تیرهای در آسمان پدیدار شدند و باران شروع به باریدن گرفت.
البته این تنها منحصر بر این نیست كه صالحان برای گناهكاران دعا كنند، بلكه این عام است و همه میتوانند برای همدیگر دعا كنند. چنانچه رسول خدا جاز عمربنخطاب سخواست كه برایش دعا كند، همچنین همه مسلمانان را دستور داده كه برایش دعا كنند. مگر نه این است كه بر او ـ در نماز و غیر آن ـ درود و صلوات میفرستیم، همانگونه كه خدا در قرآن امر فرموده است؟! حال این چه پیوندی با این توسّلات جاهلانه دارد كه مردم این چنین بدان گرفتار شدهاند؟! باید بدانند كه حتماً در روز قیامت پشیمان میشوند؛ چرا كه خالق را با مخلوق یكسان قرار دادهاند:
﴿تَٱللَّهِ إِن كُنَّا لَفِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٍ ٩٧ إِذۡ نُسَوِّيكُم بِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٩٨﴾ [الشعراء: ۹۷-۹۸].
«(مشركین در روز قیامت به معبودان خود میگویند:) به خدا سوگند! ما در گمراهی آشكاری بودهایم. آن زمان كه شما را با پروردگار جهانیان (در عبادت و اطاعت و فرمانبرداری و پرستش) برابر میدانستیم».
و بالاخره اینكه میگویند: توده مردم با مشركین جاهلی فرق میكنند؛ زیرا آنها مخلوق را عبادت میكردهاند و از بتهای سنگی درخواست و طلب مینمودند، امّا مردم امروزی، تنها از مخلوق درخواست میكنند و توسّل اینان به اولیاء خدا با عبادت مشركین پیش از اسلام، خیلی تفاوت دارد و این آیات تماماً درباره آنها و بتهای سنگیشان نازل شده است!! جواب چنین است:
این سخن نیز مغالطهای بیش نیست؛ زیرا دعا و درخواست و التماس و استغاثه غیبی، برابر نصّ صریح قرآن و حدیث ـ همانگونه كه آوردیم ـ عبادت محض میباشد. همچنین ـ چنانچه قبلاً اشاره گردید ـ بتهای اعراب جاهلی، تنها در قالب سنگ نبودند، بلكه به گواهی قرآن و حدیث، تندیس و مجسّمهها و یادگارهایی از فرشتگان و افراد صالح بودهاند و گذشته از این، چه در قالب سنگ باشند، و چه در قالب انسان و فرشته و...هر چه میخواهند باشند، باز هم «مِنْ دُونِ اللَّه» هستند! و نشاید كه آنها را به فریاد خواند!.
و از طرفی، آنچه در آیات قرآن مورد نظر است، عموم لفظ است؛ نه خصوص سبب! یعنی شأن نزول، معنی آیه را مقید نمیكند. در این صورت بایستی شرک تنها در همان دروه حرام و ناروا میگردید و پس از آن، حلال به حساب میآمد!! خداوند شرک را تنها بر اعراب جاهلی حرام نكرده است، بلكه برای غیر اعراب و همه بندگان خدا ـ در تمام زمانها و مكانها ـ حرام نموده است. پس اینكه میگویند: این آیات درباره اهل جاهلیت پیش از اسلام نازل شده است و تنها خطاب بدانها بوده و به دیگران اختصاص ندارد، این سخن از جهالت و حماقت برخاسته كه ما اصلاً بدان اهمّیتی نمیدهیم و برای آن ارزشی هم قائل نیستیم و بیش از این هم بدان نمیپردازیم!.
از خداوند میخواهیم كه توحید و یگانهپرستی را روزیمان گرداند و ما را بر آن بمیراند و زندگی و مرگمان، با داشتن آن همراه باشد.
از رسول خدا جروایت شده است كه فرمود:
«الشرك أخفي من دبيب الذر على الصفا في الليلة الظلماء وأدناه أن تحب على شيء من الجور وأن تبغض على شيء من العدل وهل الدين الا الحب والبغض؟». «شرک ورزیدن، پنهانتر است از ردّ پای مورچه بسیار ریز بر سنگ صاف در شب تاریک! و كمترین درجه شرک آن است كه چیزی از ظلم را دوست داشته باشی و با كمترین چیزی از عدالت دشمنی كنی، و اصلاً آیا دین غیر از حبّ و بغض، چیز دیگری است؟».
و سپس این آیه را خواند:
﴿قُلۡ إِن كُنتُمۡ تُحِبُّونَ ٱللَّهَ فَٱتَّبِعُونِي يُحۡبِبۡكُمُ ٱللَّهُ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡ ذُنُوبَكُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِيمٞ ٣١﴾[آل عمران: ۳۱].
«بگو: اگر خدا را دوست میدارید، از من پیروی كنید تا خدا هم شما را دوست بدارد و گناهان شما را بیامرزد؛ زیرا خداوند غفور و رحیم است».
یعنی اخلاص توحید، مقتضی دوست داشتن عدالت و دشمنی با ظلم و ستم است. پس هر گاه انسان، شخص ظالم و ستمكاری را دوست داشت و از عادل و دادگری بدش آمد، به راستی شرک ورزیده است!!.
هرگاه اسلام تا این اندازه در پاكسازی دلها و انتقاد از عقاید غلط و اشتباه آنان، حسّاس و دقیق و گوشبهزنگ باشد، پس ما چگونه افرادی را ببینیم كه در دعای خویش به غیر خدا پناه میبرند و خوف و رجایشان، متوجّه غیر اوست، و آنگاه به آنها بگوییم: بر تو هیچ اشكالی نیست و میتوانی همچنان ادامه دهی!!.
﴿حُنَفَآءَ لِلَّهِ غَيۡرَ مُشۡرِكِينَ بِهِۦۚ وَمَن يُشۡرِكۡ بِٱللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ ٱلسَّمَآءِ فَتَخۡطَفُهُ ٱلطَّيۡرُ أَوۡ تَهۡوِي بِهِ ٱلرِّيحُ فِي مَكَانٖ سَحِيقٖ ٣١﴾[الحج: ۳۱]... ﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَغۡفِرُ أَن يُشۡرَكَ بِهِۦ وَيَغۡفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَآءُۚ وَمَن يُشۡرِكۡ بِٱللَّهِ فَقَدِ ٱفۡتَرَىٰٓ إِثۡمًا عَظِيمًا ٤٨﴾[النساء: ۴۸]... ﴿إِنَّ ٱلشِّرۡكَ لَظُلۡمٌ عَظِيمٞ﴾[لقمان: ۱۳]... ﴿إِنَّهُۥ مَن يُشۡرِكۡ بِٱللَّهِ فَقَدۡ حَرَّمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِ ٱلۡجَنَّةَ وَمَأۡوَىٰهُ ٱلنَّارُۖ وَمَا لِلظَّٰلِمِينَ مِنۡ أَنصَارٖ﴾[المائدة: ۷۲].
«حقگرا و مخلص و حنیف باشید و هیچ گونه شركی را برای خدا قرار ندهید؛ چرا كه هر كس برای خدا شریكی قرار دهد، انگار (به خاطر سقوط از اوج ایمان به حضیض شرک) از آسمان به زمین فرو افتاده است (و به بدترین شكل ممكن جان داده است) و پرندگان (تكّههای بدن) او را میربایند، یا اینكه تندباد او را به مكان بسیار دوری پرتاب میكند!» ... «بیگمان خداوند هرگز شرک به خود را نمیبخشد، ولی گناهان جز آن را از هر كس كه بخواهد میبخشد؛ زیرا هر كه برای خدا شریكی قائل شود، گناه بزرگی را مرتكب شده و دروغ بزرگی را به هم بافته است! ] ... [ همانا شرک، ظلم بزرگی است» ... «بدون شک، هر كس شریكی برای خدا قرار دهد، خداوند بهشت را بر او حرام كرده است و جایگاهش آتش دوزخ است، و ظالمان (همان كسانی كه با شرک به خود ظلم كردهاند) هیچ یار و یاوری ندارند!».
صدق الله العظیم