گفتگویی آرام با دکتر محمد حسینی قزوینی شیعه اثنا عشری

فهرست کتاب

و اینک نمونه‌هایی دال بر مسائلی که مطرح کردیم ذکر می کنیم:

و اینک نمونه‌هایی دال بر مسائلی که مطرح کردیم ذکر می کنیم:

در صحیح‌ترین کتاب شیعه یعنی الکافی و در شماری از تفاسیر روایاتی آمده که تأکید می‌کند که قرآن در مورد شیعه و ائمه آن‌ها و مخالفانشان نازل شده است.

۱- از جعفر صادق روایت است که گفت: (قرآن در چهار قسمت نازل شده است، یک چهارم آن درباره ماست و یک چهارم آن درباره دشمنان ما نازل شده است و یک چهارم آن سنت‌ها و مثل‌هایی است، و یک چهارم آن فرائض و احکام هستند) [۴۴].

و کاشانی با تأکید بر این مفهوم در تفسیرش الصافی می‌گوید: (بیشتر قرآن در مورد آن‌ها – یعنی دوازده امام- و در مورد دوستان و دشمنان آن‌ها نازل شده است) [۴۵].

۲- و عیاشی بعد از ذکر روایاتی از این قبیل روایتی دیگر از محمد بن مسلم ذکر کرده که گفت: ابو جعفر÷فرمود: (ای محمد! هر گاه شنیدی که خداوند فردی از این امت را به نیکی یاد کرده است، پس آن فرد ما هستیم، و هر گاه شنیدی که خداوند از گذشتگان کسی را به بدی یاد کرده است بدان که آن‌ها دشمنان ما هستند [۴۶].

۳- و ابو الحسن عاملی می‌گوید: (اصل در نازل کردن آیات قرآن این است که مردم را به ولایت پیامبر و ائمه -صلوات الله علیهم- راهنمایی کند و عزت آن‌ها و ذلت دشمنانشان را اعلام کند و هر خیری که در قرآن ذکر شده در مورد ائمه و پیروانشان است، و هر بدی که در قرآن ذکر شده مصداق آن دشمنان و مخالفان ائمه می‌باشند.....) [۴۷].

۴- و مجلسی می‌گوید: (باب در بیان اینکه مؤمنین و ایمان و مسلمین و اسلام یعنی ائمه و ولایت آن‌ها، و کفار و مشرکین و کفر و شرک و جبت و طاغوت و لات و عزی و بت‌ها یعنی دشمنان و مخالفان ائمه) و مجلسی صد (۱۰۰) روایت در این باب ذکر کرده است [۴۸].

سبحان الله! این مفهوم همه ستایشی که در قرآن برای مؤمنان سابق شده را لغو می‌کند و همه مذمت‌های که درباره کافران گذشته آمده است را لغو می‌نماید!

آیا این روایات – و غیر از آن که در تفاسیر شیعه فراوان‌اند – بر این دلالت نمی‌کند که قرآن فقط در مورد شیعیان نازل شده است و فقط آن‌ها را می‌ستاید و دشمنان آن‌ها را مذمت می‌کند – طبیعی است که دشمنان شیعه اهل سنت هستند-.

پس چگونه شما به من اعتراض می‌کنید که گفته‌ام: چنین بر می‌آید که قرآن درباره شیعه و دشمنانشان نازل شده است، چگونه به این سخنم اعتراض می‌کنید و حال آن که این‌ها نصوصی واضح هستند که از شیعه در این مورد نقل شده‌اند؟!

۹- سپس می‌گویید: (به خدا سوگند می‌خورم... و با تمام اطمینان می‌گویم: اگر شما نظر و دیدگاه امامیه را از کتاب‌هایشان که در طی چهارده قرن تدوین شده‌اند بگیرید، شما نظری دیگر غیر از آنچه در پاسخ‌هایتان خواندم در مورد امامیه خواهید داشتید).

این کتاب‌هایی که این عبارات سابق را از آن نقل کردم، آیا از کتاب‌های شما نیستند؟!

سوگند به خدا ای ابو مهدی، وقتی که من کتاب‌های شما را خواندم گویا خرافاتی را می‌خواندم که از صفا و پاکی اسلام خبری در آن نیست، و سپاس بی کران پروردگار یکتایی را که از نعمت هدایت و رستگاری و پاکی و صفای ایمان و عقیده محرومم نساخت!!

ای ابو مهدی، آیا نمی‌بینید که در قسم خود قسم گیر شده‌اید؟

امیدوارم مرا ببخشید، زیرا دوست دارم بدانید که وقتی کتاب‌های شما را می‌خواندم چه احساسی به من دست داده بود.

۱۰- سپس شما از من می‌خواهید که بین کتاب‌های شما و کتاب‌های ما مقایسه کنم؛ اشکال ندارد از صحیح‌ترین کتاب شما و صحیح‌ترین کتاب ما بعد از قرآن آغاز می‌کنیم.

می‌گویم: این مقایسه مختصری است بین (صحیح بخاری) و کتاب (الکافی) شیعه اثناعشری:

[۴۴] الکافی (۲/۶۲۸)، تفسیر العیاشی (۱/۹)، تفسیر الفرات (۶۸۴۶). [۴۵] تفسیر الصافی (۱/۲۴). [۴۶] تفسیر العیاشی (۱/۱۳). [۴۷] مرأة الانوار ومشکاة الاسرار. [۴۸] بحار الانوار (۲۳/۳۵۴-۳۹۰).