مرحلۀ مدنی:
اهل مدینه به گرمی از پیامبرصاستقبال کردند، و از همه سو او را احاطه نمودند و هر یک دوست داشت که به افتخار میزبانی پیامبر نایل آید، اما ایشانصچهارده شب در (دار بنی عمرو بن عوف) اقامت گزید، سپس کسی را به دنبال بنی نجار فرستاد و آنها در حالی که شمشیر به دوش داشتند نزد پیامبرصآمدند و پیامبرصحرکت کرد تا آن که در میان بنی نجار در جای مسجد خود اقامت نمود، و آن جا ساختن مسجد را شروع کرد و مهاجرین و انصار در ساختن مسجد با او مشارکت نمودند [۷۴].
پس از آن، پیامبر هر یک از مهاجرین را با فردی از انصار برادر قرار داد، تا مهاجرین احساس غربت نکنند و جدایی از خانواده و فامیل را فراموش کنند.
سپس پیامبر صجامعه اسلامی را با خشتهای ایمان یعنی با مهاجرین که خانه و کاشانۀ خود را برای یاری کردن دین خدا ترک گفته بودند و انصار که مهاجران را دوست دارند، تأسیس کرد. جهاد آغاز شد و اصحاب با پیامبر صزندگی میکردند و فرمان او را اجرا مینمودند و از آنچه او نهی میکرد پرهیز میکردند.
و پیامبر صخودش بیست و یک [۷۵]جنگ را فرماندهی کرد، و بقولی ایشان صنوزده جنگ را خودش فرماندهی نمود [۷۶]. ابن حجر قول اول را ترجیح داده است [۷۷].
سریههایی که پیامبر صدر آن یکی از اصحاب خود را به عنوان فرمانده تعیین میکرد تعدادشان سی و شش سریه است، و بقولی بیشتر از این بودهاند [۷۸].
همه این جنگها و سریهها برای یاری کردن دین خدا بوده است.
و اسلام انتشار یافت و تمام جزیره العرب در مقابل اسلام سر تسلیم فرود آورد.
اینها بودند اصحاب پیامبر صکه به او ایمان آوردند و ایشان را یاری کردند و جان و مالشان را فدای آن حضرت نمودند، ودر راه حفاظت از دین خویش از سرزمین وخویشان خود دل بریدند تا پرچم دین خدا را بر فراز قلههای سربلندی به اهتزاز در آورند.
وقتی پیامبر صآنها را به سوی خدا دعوت میداد مالی به همراه نداشت که به آنها بدهد، و ثروتی نداشت که آنها با چشم طمع دوختن به آن دعوت او را بپذیرند، بلکه تنها چیزی که پیامبر آنان را به آن نوید میداد بهشت بود.
آنها میدانستند که وقتی در کنار پیامبر صبا دشمنان میجنگند در معرض مرگ قرار دارند و بسیاری از آنان هم کشته شدند.
اگر هدف آنها بهشت نبود چرا به چنین چیزی راضی میشدند؟!
[۷۴] بخاری (۳۹۳۲) و مسلم (۵۲۴). [۷۵] مسلم (۱۸۱۳). [۷۶] بخاری (۳۹۴۹). [۷۷] فتح الباری (۷/۲۸۰-۲۸۱). [۷۸] فتح الباری (۷/۲۸۱).