آلفوس - پاسخ عقلی به دروغهای تاریخی در فرهنگ شیعه - جلد دوم

فهرست کتاب

پیامبر اکرم ج

پیامبر اکرم ج

- وقتی عمر ابن خطاب در خانه زید ابن ارقم، شهادتین را بر زبان جاری کرد و اسلام آورد پیامبر اکرمجپیراهن او را از سینه‌اش گرفت و به طرف خود کشید و سه بار به سینه‌اش زد وگفت: خدایا! هرگونه اشتباه و غل و غش را از سینۀ عمر به در آور و ایمانش را پایدار بدار [۱]. براستی آیا می‌شود خداوند دعای نبی اکرم را مستجاب نکرده باشد؟

- پیامبرجبه اسلام هیچکس چنان خرم نشد که به اسلام صدیقس(ابوبکر) اول کسی که از مردان مسلمان شد ابوبکر بود و از زنان خدیجه و از کودکان علی و از بندگان زید ابن حارثه [۲].

- ابوبکر در هفده نماز در حال حیات (اواخر عمر نبی اکرم) رسول اللهجمسلمانان را امامت کرد. (شیعه بر مبنای احادیثی واهی سعی در خدشه دار کردن این حدیث دارد ولی دکتر شریعتی این موضوع را اثبات کرده است).

- پس از من به این دو نفر (ابوبکر و عمر) اقتدا کنید.

- پیامبرجابوبکر را عبدالله نام کرد و عتیق لقب فرمود یعنی از آتش دوزخ آزاد شده و صدیق لقب کرد جهت تصدیق معراج [۳].

- پیامبرجعمر را فاروق لقب داد جهت آنکه حق را از باطل فرق کرد و دین اسلام را پذیرفت و اسلام بدو قوت گرفت [۴].

- قال جابر ابن عبدالله انصاری: روزی ما در کنار خانه نبی اکرم ایستاده بودیم و در خصوص فضایل بین خودمان صحبت می‌کردیم در این هنگام رسول اکرم آمدند و فرمودند: آیا ابوبکر در میان شماست؟ گفتیم: نه فرمود: احدی از شما بر ابوبکر در دنیا و آخرت برتری ندارد [۵].

- و خبر ابی درداء که مشهور است: پیامبر مرا دید که جلوتر از ابوبکر راه می‌رفتم به من فرمود: ای ابی درداء آیا جلوتر از کسی راه می‌روی که بهتر از توست؟ خورشید طلوع و غروب نکرده بر احدی بعد از پیامبران بهتر از ابوبکر.

- اولین کسی که از صراط عبور می‌کند عمر است.

- ای کوه تکان مخور که بر تو پیامبری و صدیقی (حضرت ابوبکر) و دو شهید است (حضرت عمر و حضرت عثمان).

- در جنگ حنین، پیامبرجو ابوبکر و عمر و علی و فضل و عباس و نوفل و ربیعه و اسامه بایستادند و مردیها کردند وقتی که همه فرار کرده بودند [۶].

- اولین کسی که امیر حج (از سوی پیامبر) انتخاب شد حضرت ابوبکر بوده. اولین کسی که در نبرد (بدر) کشته شد غلام عمر ابن خطاب بوده است و اولین باری که مسلمین به صورت علنی در کنار کعبه نماز خواندند پس از اسلام آوردن عمر بوده. اولین کسی که دیوان دستمزد ترتیب داد و برای تاریخ اسلام مبداء گذاشت حضرت عمر بوده. آخرین کسی که پیامبر را خنداند حضرت عمر بوده. اولین شهید محراب حضرت عمر بوده. اولین کسی که به اصرار او قرآن کریم جمع آوری شد حضرت عمر ابن خطاب بوده و طبق حدیث نبی اکرم و به کوری چشم منافقان: اولین کسی که از صراط عبور کرده و وارد بهشت می‌شود: حضرت عمر ابن خطاب است.

- پیامبرجبه مناسبتی به ابوبکر می‌گوید: ای ابوبکر، مثال تو چون ابراهیم است که گفت: هر که تابع من شود از من است و هر که نافرمانی من کند تو آمرزگار و مهربانی و مثال تو چون عیسی است که گفت: اگر عذابشان کنی بندگان تواند و اگر ببخشی تو نیرومند و دانایی و مثال تو ای عمر مانند نوح است که گفت: خدایا! هیچکس از کافران را بر زمین باقی مگذار و مثال تو چون موسی است که گفت خدایا اموالشان را نابود کن و دل‌هاشان را سخت کن که ایمان نیارند تا عذاب دردناک را ببینند [۷].

- (در آخرین روزی که پیامبر به روی منبر رفت عمر ابن خطاب به مناسبتی به یکی از منافقان گفت:) ای مرد، خودت را رسوا کردی. پیامبرجگفت: ای عمر رسوایی دنیا آسان‌تر از رسوایی آخرت است. آنگاه گفت: خدایا راستی و ایمان به او عطا کن و او را به سوی نیکی بگردان. عمر، سخنی گفت که پیامبر بخندید و گفت: عمر با من است و من با عمرم و پس از من، هر جا باشد حق با اوست [۸].

در زمان نبی اکرم اصحاب ایشان، ابوبکر و عمر را پس از پیامبرجبر همه برتری می‌دادند و نبی‌اکرم هم در این خصوص سخنی نمی‌گفت. در تایید این نکته وقایع زیادی در تاریخ وجود دارد. برای مثال پس از شکست احد، ابوسفیان می‌آید و پای کوه فریاد می‌زند: آیا محمد زنده است (کسی پاسخ نمی‌دهد) می‌گوید آیا ابوبکر زنده است (کسی پاسخ نمی‌دهد) می‌گوید آیا عمر زنده است (حضرت عمر با خشم پاسخ می‌دهد به کوری چشم تو همه زنده‌اند!!!) یا وقتی ابوسفیان برای تجدید صلح حدیبیه به مدینه می‌آید اول به سراغ نبی اکرم می‌رود و سپس به سراغ حضرت ابوبکر و سپس به سراغ حضرت عمر و در آخر به نزد حضرت علی می‌رود. یا حدیثی که از حضرت علی و عایشه نقل شده که: بسیار می‌شد پیامبر به خانه می‌آمد و می‌گفت: من و ابوبکر و عمر رفتیم. من و ابوبکر و عمر گفتیم. من و ابوبکر و عمر...

[۱] (روشن‌تر از خورشید آبی‌تر از دریا نوشته مظفر سربازی ص ۱۰۹ شرکت توسعه کتابخانه‌های ایران تهران ۱۳۸۳). [۲] تاریخ گزیده حمد الله مستوفی و تاریخ طبری. [۳] همان قبلی. [۴] گزیده تاریخ حمدالله مستوفی و سایر منابع قدیمی‌تر. [۵] مع الشیعة اثنی عشریةمحمد سالوس. [۶] تاریخ گزیده اثر حمد الله مستوفی از نوادگان حربن یزید ریاحی. [۷] تاریخ طبری، ص ۹۹۴. [۸] تاریخ طبری، ص ۱۳۱۶.