آلفوس - پاسخ عقلی به دروغهای تاریخی در فرهنگ شیعه - جلد دوم

فهرست کتاب

زنگ تفریح

زنگ تفریح

• اولین روحانی، اولین حیله‌گری بود که با اولین احمق، برخورد کرد [۲۱۹]. ویل دورانت

• سخن من نه از درد ایشان بود. خود از دردی بود که ایشانند. (احمد شاملو)

• آدم‌های احمقی که مانند خوارج، چشمشان، فقط تا نوک نیزه را می‌بیند، نیازمند شمشیر علی هستند که بیاید و به قول خود آن حضرت، چشم فتنه را از حدقه درآورد.

• پزشکان، کشیشان، قضات و مامورین حکومتی، انسان را طوری می‌بینند که گویی خودشان آن را خلق کرده‌اند (ژان پل سارترـ تهوع). با کمال معذرت، اینجانب، روحانیون را هم به فهرست آقای سارتر، اضافه می‌کنم.

• رهسپار باش با جهالت تا قیامت.

هرگاه در خصوص هر مساله‌ای دچار ابهام شدی آنرا در سه قالب زیر قرار بده اگر با آنها منطبق بود قبول کن و گرنه آنها را به سطل آشغال بریز. گناه آن به گردن من، صواب آن مال خودت: ۱- توحید ۲- اتحاد ۳- آرامش.

• یکی از مهم‌ترین شبهاتی که در ذهن شیعیان وجود داشته و باعث می‌شود آنها زیر بار حرف حق نروند این است که: چگونه اینهمه عالم خوب و دانا متوجه این اشتباهات نشدند؟ پاسخ: ۱- فرق است میان داشتن یکسری اطلاعات و حتی عارف و زاهد بودن با روشن بین بودن و خوب فهمیدن. ۲- بوده‌اند علمایی از شیعه که حقیقت را فهمیده‌اند ولی سانسور دستگاه روحانیت و حکومت نگذاشته تو از وجود آنها آگاه شوی. علمایی که حتی ترور هم شدند: علامه برقعی - سید مصطفی حسینی طباطبایی - حیدرعلی قلمداران - علامه سنگلجی - علامه غروی - آیت الله صالحی نجف آبادی - علامه زنگنه - استاد یوسف شعار - شهید حجه‌الاسلام راد مهر و... ۳- ما دانشمندان و علمای بزرگی را در غرب داشته‌ایم که منکر خدا بوده‌اند آیا صرف عالم بودن آنها دلیل حقانیت آنهاست؟ در زمینه عرفان نیز ما انسانهای بسیار زاهد و ریاضت کشیده‌تر در بین مرتاضهای هندی و بودایی داریم که هزار و یک عمل خارق العاده و کرامت انجام می‌دهند آیا مذهب آنها بر حق است؟ ۴- علماء و شعراء و فیلسوفان و عرفای بزرگ گذشته ایران همگی سنی بوده‌اند: غزالی، مولوی، سنایی، عطار، سعدی و... پس چرا به اینها اقتدا نمی‌کنید؟ ۵- حضرت علی که شما ادعای پیروی او را دارید قبل از جنگ جمل می‌فرمایند: حق و باطل را ملاکی است که افراد با آن سنجیده می‌شوند و افراد، ملاک سنجش حق و باطل نیستند. هر چند برای عوام کالانعام صرف نام و شهرت یک نفر دلیل بر صحت تمامی سخنان و عقاید اوست.

• کسانی که زیاد ادعا می‌کنند، روزگار، امتحانات سختی برایشان تدارک می‌بیند که اکثراً نیز در آن، شکست می‌خورند. فاعتبروا یا اولی الابصار. (منظورم ادعاهای حکومتی ۱۴۰۰ ساله ایشان است).

• ما فقط در صورتی حق داریم گذشته گان را سرزنش کنیم که خودمان بهتر عمل کرده باشیم و فقط در صورتی می‌توانیم بهتر عمل کنیم که دست از سرزنش دیگران برداریم.

• چنانچه حضرت علی÷زنده می‌شدند و مدعیان حب اهل بیت را می‌دیدند می‌فرمودند: کلمه الحق یراد بها الباطل (سخن حقی است که از آن ارادۀ باطل کرده‌اند).

• در زمان‌های گذشته، یوغ بردگی بر گردن و زنجیر اسارت بر دست و پا زده می‌شد ولی اینک فکر تو و باور تو را اسیر می‌کنند زیرا اینگونه تو با پای خودت و با کمال میل و علاقه دنبال آنها می‌دوی. یوغ و زنجیر قرن بیستم سی دی است و ماهواره، اینترنت و تلویزیون، منبر و تریبون، روزنامه و کتاب و واعظ، خوانندگان و هنرپیشه‌ها و....

• خطرناک‌ترین معجون تاریخ، انسانهای نادان و احمق و خوبی هستند که هوس می‌کنند باخدا شده و دیگران را هم به بهشت ببرند.

• مسخره‌ترین نهادهای اجتماعی بر پایۀ مذهبی است که بر خلاف اصالت اولیه نیات بنیانگذار و پیروانش، شکل سازمان یافته به خود گرفته و متولیان آن، مانند پزشکان و ماموران دولتی، لباس‌های به خصوصی پوشیده و برای عقائد خود برنامه‌هایی مدون کرده و مراکز و اماکنی را راه اندازی! شما می‌توانید این پوچی و مسخره گی را در سایر مذاهب (و نه ادیان) به خوبی مشاهده کنید از کلیساها گرفته تا معابد بودایی‌ها و کاهنان و جادوگران قبایل سرخ پوستها و...

• کسی که خوابیده است را می‌توان بیدار کرد ولی چه می‌گویی درباره کسی که خودش را به خواب زده است؟

• یکی از طنزهای مسخره تاریخ کشور ما این بوده و هست که هر گاه کسی خواسته مردم را به سوی قرآن و دوری از خرافات و روایات خرافی دعوت کند و بگوید ای مردم، شما باید روشتان و احادیث و همه چیزتان را با قرآن تطبیق دهید، از همه سو چماق وهابی گری و التقاط گری و کفر و بی‌دینی بر سر او فرود می‌آید. ﴿وَسَيَعۡلَمُ ٱلَّذِينَ ظَلَمُوٓاْ أَيَّ مُنقَلَبٖ يَنقَلِبُونَ.

• چه زشت و مسخره و تاسف آور و بچه گانه و سطحی است: عقائدی که بر مبنای قصه شکل گرفته باشد.

• اسلام ناب، یعنی اسلام منهای روحانیت –نادان- و منهای مداح و منهای روضه‌خوان و واعظ. زیرا هر چند برخی از اینها آدم‌های خوبی هستند و حتی نیتشان هم خوب است ولی چه سود که احمقند و جاهل! و جهل، مقدمۀ خرافه است و کفر، که راه به دوزخ می‌برد. آری، اینها در قیامت، علمداران دوزخند.

• در روی کرۀ زمین فقط دو ملت هستند که تمام عقاید مذهبی خود را بر اعتقاد راسخ به افسانه‌های تاریخی بنا کرده‌اند: ۱- سرخ پوستانی که مدهوش افسانه سرایی‌های کاهن قبیله‌اند ۲- ‌ایرانی‌هایی که خام افسانه‌های پای منبرند. البته به قول استاد قلمداران: هیچ ملتی در جهان در افسانه سرایی به پای اعراب نمی‌رسد و هیچ ملتی در باور کردن افسانه‌ها به پای ایرانی‌ها نمی‌رسد.

• هیچ ملتی مانند شیعه، تاریخ را این چنین به انحراف نکشیده هیچ ملتی مانند ما تاریخ را تبدیل به طنزهایی مسخره نکرده. هیچ ملتی این مقدار دروغ و تحریف و قلب واقعیت، وارد تاریخ نکرده است.

• متعفن‌ترین واژه‌ها در روز قیامت: دروغ - تقیه و مصلحت است. علت آنرا بزودی - و در ادامه این تحقیق - می‌فهمی.

• تشیع صفوی زیباترین واژه‌ها را به لجن کشید: اشک - شهید - مظلوم - دعا - حجاب و...

• علماء، وعاظ و نویسندگان احمق در طول تاریخ این ملت هر سخن حقی را با چماق مصلحت خرد و با چوب تقیه حراج کردند در حالیکه خودشان در زیر نقاب ولایت پنهان شده بودند تلاش می‌کردند تا تسلط معنوی و فکری خود را بر تودۀ مردم تثبیت کنند. امید است به یاری خداوند و در عصر انفجار اطلاعات، این بساط شرک و خرافه یکسره بر چیده شود. ای جوانان برای مبارزه با این بزرگترین سندیکای شرک و کفر و خرافه و تعصب، بپاخیزید.

• روزگار مرا خنداند بعد از آنکه به گریه انداخت! خوارج که خودشان بدترین منکرند،اینک در هر سوراخی که در ایران سر می‌کشی مشغول امر به معروفند!.

• آقایان می‌گویند: آزادی در غرب فقط از گردن به پایین است و در ایران اسلامی از گردن به بالا. ولی واقعیت این است که آزادی در غرب هم از گردن به بالاست و هم از گردن به پایین و آزادی در ایران، نه از گردن به پایین است و نه از گردن به بالا! جرات داری یک ساز مخالف بسیار کوچک، علیه واضح‌ترین خرافات بزن تا ببینی آزادی در ایران از سر به بالا هست یا نیست. (سرگذشت علامه برقعی و قلمداران و حجه الاسلام مرتضی رادمهر و منتظری... را بخوان تا با نمونه‌های دیگری از این آزادی از سر به بالا آشنا شوی).

• در سادیسمی بودن و مریض بودن شیعه همین بس که من خوشحال می‌شوم وقتی می‌فهمم اذیت و آزاری به حضرت فاطمه وارد نشده است ولی شیعه ناراحت می‌شود!.

• نمی‌دانم این چه اصرار عجیبی است که شیعه در تحریف تاریخ دارد زیرا او حتی مسائل بی‌فایده را نیز تحریف می‌کند. طبق حدیث صریح امام صادق و امام باقر، پیامبر اکرم در دوم ربیع الاول رحلت کرده‌اند ولی او به خاطر قول شیخ مفید معتقد است پیامبر ۲۸ صفر رحلت کرده است! (با رایانه هم حساب کنی ۲ ربیع الاول می‌شود دوشنبه) حضرت علی در خانۀ ابوطالب به دنیا آمده ولی او به خاطر حدیثی که راوی آن یک نفر مشرک بوده معتقد است علی در کعبه متولد شده. حضرت علی هنگام ورود به مسجد ضربه می‌خورد او معتقد است در محراب ضربه خورده‌اند. شخصی به نام قطام اصلاً وجود نداشته! حضرت علی در ۱۷ رمضان ضربت خورده و در ۱۹ رمضان به شهادت می‌رسند و در دارالاماره کوفه به خاک سپرده می‌شوند. سنان ابن انس، امام حسین را به شهادت رسانده و سر ایشان را می‌برد. براستی این تحریفات هیچ سودی برای شیعه ندارد. البته وقتی کسی عادت به دروغگویی و تحریف تاریخ کرد دیگر برایش موضوعات مورد تحریف، فرقی نمی‌کند.

• علم فقه، روح تهاجمی و شاداب اسلام را گرفت و علم کلام آنرا فاسد کرد. و اینگونه بود که موتور محرک این نیروی عظیم در همان قرون اولیه اسلام از کار افتاد. اگر علاقه مند به دمیدن روح دوباره در کالبد ملل اسلامی هستید این دو علم را به جهل، بدل کنید.

• یکی از عللی که روحانیون نمی‌توانند زیر بار حرف حق بروند آن است که تا چند سال قبل، مردم تمام سخنان آنانرا وحی منزل دانسته و براحتی و بدون چون و چرا تبعیت می‌کردند. ضمن اینکه بحث و جدلهای کلامی حوزه نیز در این روحیه زیر بار حق نرفتن مزید بر علت می‌شود ولی اکنون وضعیت به گونه‌ای دیگر است.

• ۹۰% دروغ‌ها و خرافات جهان، نزد هموطنان گرامی من است و طرفه آنکه: فکر می‌کنند فقط آنها به بهشت می‌روند و بقیه به جهنم.

• بشر، رنگ سعادت را به خود نمی‌بیند مگر اینکه به توحید برسد و به توحید نمی‌رسد مگر اینکه دست از خرافات فرقه‌ای بردارد و دست بر نمی‌دارد مگر اینکه لباده پوشان ردا پوش دست از سر او بردارند.

• وقتی سیاست با دین قاطی شود اگر خواستی انتقادی به خرافات وارده در دین بکنی بر سرت چماق سیاست را خرد می‌کنند و اگر خواستی سخنی سیاسی بگویی چماق دین بر سرت فرود می‌آید و اینگونه می‌شود که دین و سیاست هر دو رو به فساد و تباهی می‌رود و آنگاه آقایان تعجب می‌کنند که چرا با اینکه ۹۸% مردم با ما بودند و کشور نیز در دست روحانیون و قوانین اسلام نیز ناب و عالی، پس چطور شد که هم دین فاسد و نابود شد و هم سیاست؟ در اینکه انسان‌هایی خوب و با خدا باید حاکم باشند شکی نیست ولی وقتی با لباس دین حاکم شدی و در دستانت پرچم دین و اهل بیت قرار گرفت هر اشتباه و خطای تو و یارانت به حساب دین گذاشه می‌شود و اینگونه است که مردم هم به دین و هم به سیاست بدبین شده و هر دو رو به ویرانی و فساد می‌رود. ایکاش کسانی می‌آمدند که نه عنوانی دینی داشتند و نه لباس دینی و حتی در شعارهایشان، دین جایگاهی نداشت و در دستشان پرچم دین نبود ولی در عمل به قوانین مترقی و ناب اسلام رفتار می‌کردند. این آروزی اکثریت ایرانی‌هاست. والسلام.

• حضرت علی و سایر ائمه بسیار خوب و پاک و خداشناس و مظلوم و... هستند ولی من نمی‌دانم این امور چه دخلی به شیعه دارد؟ مگر یکی از امامان در اصول کافی نفرموده شیعه ما کسی است که اگر در یک شهر صد هزارنفری زندگی می‌کند باید از تمام آن صد هزار نفر بهتر باشد در اینصورت می‌تواند بگوید شیعه ماست. اگر کسی به کشورهای سنی و حتی ملل کافر و نجس غربی! مسافرت کند به خوبی متوجه می‌شود که در بین ۵ میلیارد نفر مردم روی کرۀ زمین از همه دروغگوتر و دزدتر و حیله گرتر و تنبل‌تر و دورتر از روح اسلام حقیقی چه کسانی هستند. اینجاست که باید سخن حضرت علی به معاویه را برای آقایان تکرار کنیم: از چیزی گفتی که اگر هم ثابت شود سودی به حال تو ندارد!.

• سادیسم اعتقادی: نمی‌دانم این چه اصرار شدیدی است که شیعه و علمای شیعه دارند تا به هر نحوی ثابت کنند که به خاندان پیامبر، اذیت و آزارهایی اضافی وارد شده است؟ براستی آیا این حالت، یک نوع سادیسم عقیدتی نیست؟

• امامان شیعه نمونه‌های بزرگی از پاکی و صداقتند ولی این چه ربطی به شیعه صفوی و روحانیون شاه عباسی دارد؟ دین از سیاست جدا نیست. درست. ولی چه کسی گفته شما دین هستید؟ من آدمی کراواتی و بدون ریش و سبیل می‌شناسم که بسیار با خداتر از شماهاست. حتی بسیاری از لات و لختی‌ها روحی با صفاتر از شماها دارند. چه کسی گفته دین یعنی روحانیت؟ و اصولا چون دین از سیاست جدا نیست شما را باید از سیاست جدا کرد چون شما ثابت کردید که خطرناک‌ترین عنصر برای دین هستید.

• بلایی که روحانی صفوی بر سر مکتب تشیع آورد این بود که این مذهب را تبدیل کرد به یک فرقه متعصب، درگیر و دشمن درجه یک با سایر ملل مسلمان. مبانی این مذهب را آکنده کرده از مصالحی شیطانی به نام: تقیه، مصلحت، توریه که نتیجه آن به نفاق و دو رویی و دروغگویی پیروانش ختم شد. ساختن کلاه شرعی و تفسیر و توجیه آیات قرآن و فن گذاشتن پرانتز بین ترجمه‌های قرآن و حاشیه نویسی، دسته گل دیگر شبه علمای صفوی است. و ایکاش کار به اینجا خاتمه پیدا می‌کرد آنها با تجزیه و تحلیل]های متعصبانه و غیر علمی از وقایع تاریخی، پایه‌های عقیدتی این مذهب را بر مبنای استثنائاتی بیشمار بنا کردند که نتیجه آن تناقضات بیشمار شد و در ادامه: فراموش شدن اصول اساسی دین! و افسوس و صد افسوس که هنوز هم دست از سر این ما بر نمی‌دارند. هرچند مقصر اصلی خود ما هستیم.

• محور فکری (اگر فکری باشد!) ابن ملجم، ابوجهل و شمر یکی است: تعصب و عدم تحمل یا باور حرف مخالف. آنچه در برادران حزب اللهی من، به وفور دیده می‌شود.

• تقلید از افکار خرافی گذشته گان و عرفهای پوچ و منحط جامعۀ فعلی هیچ نیازی به تعقل و تدبر ندارد. و من نفهمیدم خداوند چرا به انسانها عقل داده و چرا اینهمه در قرآن کریم دعوت به تعقل و تدبر کرده است در صورتیکه می]توانست براحتی بگوید: تقلید کنید.

• تحقیق بدون شک، تقلید است پس خودت را مسخره نکن!.

• تحقیقی که نتیجه‌اش از پیش تعیین شده و از روی کتابهایی خاص و با روشی خاص، صورت می‌گیرد تحقیق نیست بلکه یک تقلید دبستانی مسخره و بچه‌گانه است.

• تحقیق با ذهنی مملو از تقدسات ارثی و تفکرات کهنه تقلیدی، بیشتر مایه خنده خدا و ملایکه است پس خودت را مسخره نکن.

• خودت را در مسیر تحقیق قرار بده نه تحقیق را در مسیر خودت.

• تمام هم و غم روحانیون از بیان افسانه‌های غصب ولایت، تحکیم پایه‌های حکومت خودشان به صورت غیر مستقیم در اذهان عوام است.

• تمام بدبختی شیعه از اینجا شروع می‌شود که کاتولیک‌تر از پاپ و کاسه داغ‌تر از آش شده است. پیامبر در غدیر خم گفته هر کس مرا دوست دارد باید علی را نیز دوست داشته باشد (مولی) ولی شیعه می‌گوید منظور از مولی، خلیفه و جانشین است! خدا در قرآن فرموده دوستی(موده) نزدیکان پیامبر مساوی است با اجر رسالت، ولی شیعه از کلمه مولی و موده معنی وجوب حکومت و خلافت در خاندان پیامبر را برداشت کرده است! خدا در قرآن گفته می‌خواهد اهل بیت پیامبر را از آلودگی‌ها دور نگاه دارد ولی شیعه می‌گوید منظور از اهل بیت، فقط ۵ نفرند و منظور از رجس، دوری از هر گونه گناه کبیره و صغیره و حتی مبری بودن از هر گونه خطا و اشتباه است! (یعنی چیزی شبیه خدا!) و منظور از می]خواهد این است که این کار شده است!!! البته تمام این زیاده‌رویها ریشه در اندیشه‌های غالیان (تندروها، غلو کننده‌ها) دارد که از همان ابتدا نیز مورد لعن و نفرین امامان شیعه قرار داشته‌اند.

• داشتن اسم شیعه یا سنی یا... مهم نیست. مهم این است که آقابالاسرها تو را احمق فرض نکنند و مغزت را از یکسری اطلاعات نادرسته انباشته!.

• علی را معاویه نکشت بلکه یکی از شیعیان احمق کوفی کشت. حسین را یزید و سپاه شام نکشت بلکه همان شیعیان کوفه که از او دعوت کرده بودند کشتند. و اکنون نیز سنی‌ها خون به دل امامان شیعه نمی‌کنند بلکه...

• شیعه در دو جنبه غلو می‌کند یکی در بالابردن اشخاص مورد علاقه‌اش و دیگری در کوبیدن اشخاص غیر مورد علاقه‌اش. و این در حالی است که خدا در قرآن فرموده: ای کسانی که ایمان آورده اید در دین خود غلو نکنید و شیعه (دسته دسته، گروه گروه، پراکنده، تعبیر قرآن: شیعا) نشوید. می‌دانید منظور مشخص این آیه یعنی چه؟ یعنی اینکه غلو در دین موجب چند دسته‌گی و ایجاد فرقها و مذاهب مختلف می‌شود. اکنون تو را به خدا در میان فرق اسلامی بیشترین غلو را در کجا مشاهده می‌کنید. بیشترین غلو در حق دوست و دشمن؟

• سخنی با ایران پرستها: همین نکته ساده که امپراطوری ایران از سپاه ساده اعراب شکست خورد بهترین دلیل بر پوسیده شدن و ناکارآمد بودن آن نظامی است که شما آنقدر افسوس آنرا می‌خورید.

• به تمام آنچه می‌شنوی و نیمی از آنچه می‌بینی و یک سوم آنچه می‌خوانی شک کن.

• ضرب المثل چینی: کسی با گوش دادن، چیزی یاد نگرفته است.

• هرگاه شیعه، مرکز احساساتش را به مرکز تعقلش پیوند بزند تمامی مشکلاتش حل می‌شود.

• من مرتباً حرف خنده داری را از زبان زعمای قوم و مسئولین در ایران می‌شنوم که: آزادی در غرب یا در دوران شاه از سر به پایین بوده و هست ولی در ایران و در اسلام از سر به بالاست. ولی تعجب آور است که چرا حتی روحانیون شیعه مانند: علامه برقعی، آیت الله منتظری، آیت الله زنگنه،‌آیت الله سنگلجی، آیت‌ الله مصطفی حسینی طباطبایی، آیت الله حیدرعلی قلمداران و... اجازه چاپ کتاب‌هایشان را نداشته‌اند! و حتی اجازه سخنرانی! آری من، کتاب این افراد را خوانده‌ام نه به کسی توهین کرده‌اند و نه خلاف اصول دین مبین اسلام سخنی گفته‌اند. بلکه آنها فقط و فقط، خرافات موجود در تشیع را توضیح داده‌اند. تنها علت عدم مجوز چاپ به آنها نیز آن است که روحانیون برای مطالب این کتاب‌ها پاسخ و توجیهی نداشته‌اند. و سزای این افراد تبعید بوده است و ترور و زندانی شدن! براستی آیا این است آزادی از گردن به بالای شما. درباره شما باید گفت که: شما هیچ آزادی به مردم نمی‌دهید نه آزادی از گردن به پایین و نه آزادی از گردن به بالا. البته مردم در خفا و پشت پرده و دور از دیدگان شما: هم آزادی از گردن به پایین دارند (متاسفانه) و هم آزادی از گردن به بالا (خوشبختانه)

• من واقعاً از افکار و عقاید شیعه در تعجبم. زیرا روزی نیست که از منبری یا از کسی این سخن را نشنوی که پیامبر مردم را مکرراً به توجه به اهل بیت و آموختن روش و سیرۀ آنها جلب می‌کرد ولی همه گمراه شدند زیرا اهل بیت را رها کردند. سئوال من اینجاست: به جز شما که با عقاید خرافی و شرک آمیز و با تفرقه و اختلاف افکنی و نداشتن روحیه علمی و تحریف چهره اهل بیت، باعث دوری نه تنها سایر مسلمین بلکه حتی عده‌ای از مردم ایران از اهل بیت شده‌اید چه کسی مقصر است؟ و چه کسی به جز شیعیان و طرفداران حضرت علی و امام حسین و امام صادق خون به دل آنها کردند؟ حضرت علی را ابن‌ملجم کشت که از سپاه خود ایشان بود و امام حسین را شیعیان کوفه کشتند و بیشترین لعنت از سوی امام صادق، نثار ابوالخطاب شیعه و غالیان شیعه شده است. براستی به جز غلوهای شاخدار شما چه چیز دیگری باعث دوری مردم سنی و حتی شیعه از اهل بیت شده است. مثل شما مثل همان دزدی است که داخل مردم شده بود و دزد دزد می‌کرد. ﴿وَسَيَعۡلَمُ ٱلَّذِينَ ظَلَمُوٓاْ أَيَّ مُنقَلَبٖ يَنقَلِبُونَ ٢٢٧[الشعراء: ۲۲۷].

• یکروز صبح، ملا برای اینکه بفهمد زنش رازدار است یا نه، هنگام خروج از خانه به او می‌گوید: امروز صبح که به دستشویی رفتم یک کلاغ از من خارج شد و به هوا پرید. زنش به یکی از همسایگان می‌گوید می‌دانی امروز صبح دو کلاغ از ملا خارج شد و... وقتی هنگام عصر ملا به خانه بر می‌گشته می‌شنود که دو زن دارند با یکدیگر صحبت می‌کنند و می‌گویند: می‌دانی که امروز صبح چهل کلاغ از ملا خارج شده است! براستی وقتی در طول یکروز یک کلاغ می‌شود چهل کلاغ، آیا در طول ۱۴۰۰ سال چه اتفاقاتی که نیفتاده است؟ ریشه غلو در اندیشه‌های شیعی را باید در همینجا جستجو کرد.

• شیعه از روی افسانه‌های تاریخی با یاران پیامبر دشمن است و من از روی یکصد آیۀ قرآن که در ستایش و تعریف اصحاب نازل شده عاشق یاران پیامبر هستم و منظور خداوند را در این یکصد آیه، -بر خلاف شیعه- بیشتر از سه نفر می‌دانم.

• هلوکاست شیعی: همانطور که در غرب، هیچکس حق ندارد تحقیقی یا سخنی پیرامون دروغ بودن یهود سوزان هیتلر و دروغ بودن آزار و اذیتهای اضافی وارد بر یهودیان انجام دهد در ایران نیز کسی حق ندارد در مورد دروغ بودن آزار و اذیت‌های افسانه‌ای وارد شده بر افراد مورد علاقۀ شیعه تحقیق کرده یا سخنی بگوید.

۱. گفتم: ابوبکر یکی از ثروتمندانی بود که مرتب در راه اسلام و به خصوص خریدن و آزاد کردن برده‌های تازه مسلمان در مکه (مانند بلال) پول زیادی خرج کرد. در هجرت به مدینه جانش را همراه پیامبر به خطر انداخت. از قبیله و خانواده اش [۲۲۰]برید (‌این یکی برای عربهای آن دوره از همه بدتر بوده است) در جنگها شرکت کرده و بعضاً در تامین بودجه جنگها یا ساختن مساجد و... هزینه می‌کرده است.

گفت: ولی اگر تاریخ شیعه را بخوانی، می‌بینی که پیامبر اکرمجبه دفعات مکرر ابوبکر و حضرت عمر را به هر مناسبتی خوار و خفیف می‌کرده است. ضمن اینکه مرتباً آیات مختلفی در نکوهش آنها نازل می‌شده!.

گفتم: پس آنها چقدر خوب بوده‌اند و چقدر مخلص و با وفا، که با اینهمه توبیخ و سرزنش، از کنار پیامبر دور نشده و به جمع دشمنان نرفته و به پیامبر، دختر داده و دختران او را به زنی گرفته‌، نام محمد را بر فرزندان خود گذاشته و می‌خواسته‌اند پس از مرگ نیز، در کنار او دفن شوند! اگر پیامبر اکرم مرتباً از کسی تعریف کند (حضرت علی) و او وفادار باشد بیشتر هنر کرده یا اینکه پیامبر اکرم کسی را مرتب، توبیخ کند و او همچنان وفادار باقی بماند [۲۲۱]؟!!!.

۲. گفتم: می‌دانی اگر خوارج در دوران حضرت عمر قیام می‌کردند و حضرت عمر با آنها می‌جنگید و آنها را می‌کشت اکنون مداحان ما بالای منبر چکار می‌کردند؟ گفت: ‌نه. گفتم:‌ فریاد می‌زدند:‌ ای مسلمین، ای وای، هیهات، نمی‌دانید در یک روز، چهار هزار عارف عابد شب زنده‌دار را شهید کردند. می‌دانید چه ضربه سنگینی به اسلام وارد شد. فقط برای اینکه خلیفه نخواست یک کلمه توبه کند [۲۲۲]... ای وای.. و بعد با ضجه و فریاد و فحش و ناسزا اشک عوام و جیغ و فریاد زنان را در می‌آوردند. گفت: حالا چقدر غصه می‌خورند که ایکاش این اتفاق، در زمانی غیر از زمان حضرت علی÷می‌افتاد چون سوژه بسیاری مناسبی را برای گرم کردن دکانشان از دست داده‌اند. گفتم: البته من فکر می‌کنم که خود اینها خوارج دوران ما هستند بلکه بدتر!.

گفت: دیگر چرا بدتر؟ گفتم: خوارج ادعای دوستداری علی و ادعای شیعه بودن نداشته‌اند. آنها منافق نبوده‌اند. و به قول حضرت علی÷لااقل نیتشان صاف بوده ولی راه را اشتباه رفته‌اند. ولی برخی از اینها، همکاسۀ انگلیس و همدست اسراییل و در پی کسب ثروت، جلب شهرت، سلب اتحاد و قلب واقعیاتند [۲۲۳].

۳. حضرت علی÷می‌فرمایند: حوادث روزگار، مانند همند و از روی اتفاقات قبلی، می‌توان وقایع آینده را پیش بینی کرد. اگر در تاریخ ۴۰۰ سال پیش ایران دقت کنی می‌بینی اکثر شهرها سنی بوده‌اند و به خصوص شهری مانند اصفهان، مخالف‌ترین و حتی بنا به قولی مردم بر دین خوارج، بوده‌اند! تا شاه اسماعیل صفوی ۱۳ ساله اولین پادشاه صفوی روی کار می‌آید و به مردم اصفهان ۴۰ روز فرصت می‌دهد (البته دستورات، از پشت پرده صادر می‌شده) که تکلیفشان را مشخص کنند! و بسیار جالب است که هم اینک نیز فرزندان همان خوارج، طبق روش اسلاف خود، کار را به افراط و تفریط کشانده‌اند.

۴. عملی کردن یک تئوری تفاوت فاحشی با مطلع بودن از آن تئوری دارد. خدا را هزاران بار شکر که متفکرین و مطلعین این امر پس از ۱۴ قرن حکومت را به طور کامل در قبضه گرفتند و فاصلۀ عظیم میان تئوری تا واقعیت را چه خوب فهمیدند و به دیگران نشان دادند.

۵. پاسخ سئوالات خود را همیشه بر محور توحید پیدا کن؟ دکتر شریعتی سئوال کرده چرا پیامبر یک تنه موفق شد ولی حضرت علی با آن همه قدرت بدنی و توان علمی و طرفدران از جان گذشته و... موفق نشد؟ پاسخ مشخص است: لا موثر في الوجود الا الله. البته انسان باید تمامی توان و تلاش خودش را به کار بیندازد ولی تصمیم گیرندۀ نهایی دیگری است (الله) و تا او مهر تایید نهایی را نزند حتی نمی‌توان نفس کشید.

۶. طبق تحلیل‌های شیعه، نعوذبالله این فکر به ذهن آدمی خطور می‌کند که نکند پیامبر گرامی اسلام، اولین سنگ اختلاف و کینه را در دل یاران خود کاشتند! زیرا وقتی متون مورد استناد شیعه (به خصوص کتب عهد صفویه) را مطالعه می‌کنی می‌بینی پیامبر اکرم فقط و فقط به علی و فاطمه توجه و عنایت داشته و خدا نیز فقط در ستایش آنها آیه نازل می‌کرده و بیشتر توبیخات الهی و یا سرزشنهای پیامبر اکرم نیز متوجه حضرت عمر و ابوبکر بوده است‌! نتیجه مسلم و قطعی چنین روشی به خوبی قابل پیش بینی است: افراد توبیخ شده به مرور زمان، کینه افراد تشویق شده را به دل می‌گیرند!! پس نعوذ بالله، خداوند و رسول اکرم اولین سنگ کینه و تفرقه را انداخته‌اند!!! البته تمام اینها بازی‌های تاریخ نویسان داستانسرا و کم‌اطلاع و غالیان و... است. اگر کسی به طور کامل و بدون تعصب و به صورت علمی در متون تاریخی دقیق شود می‌فهمد که پیامبر اکرم و خداوند عادل متعال به همۀ انسانها به یک دید نگاه می‌کرده‌اند و هیچ اثری از پارتی بازی و... در کار نبوده است. و زمینه برای رشد و شکوفایی استعداد همه مردم فراهم بوده و انحصارات طبقاتی و موروثی پادشاهان ساسانی و یا کاستهای جوامع هندی هیچ جایگاهی در تاریخ صدر اسلام نداشته است.(به خصوص برای رسیدن به حکومت) و بیشتر تقدس تراشی‌ها و کینه بازی‌ها متعلق به سال‌های بعدی و تحت تاثیر سایر ادیان و فرهنگ‌ها در بین مسلمین بوده است.

۷. محققان اسلام شناس غربی در تحقیقات خود بیشتر بر منابع و متون سنی تکیه می‌کنند و شیعه را به عنوان یک فرقه در نظر می‌گیرند و به منابع و متون آن توجه چندانی ندارند. آخ اگر بدانند که چه عقاید جالبی برای تضعیف و کوبیدن اسلام در متون شیعه وجود دارد محال بود یک لحظه از متون شیعه، غافل شوند: منابعی که نشان می‌دهد هدف پیامبر اکرم، حکومت و ریاست بوده و موروثی کردن خلافت در خاندان دختر و پسر عمویش علی (حدیث غدیر خم و احادیث امامت اثنی عشریه) متونی که نشان می‌دهد هدف پیامبر، مسائل مالی و اقتصادی و بخشیدن منطقه وسیع و حاصلخیزی به نام فدک در اواخر عمرش به دختر و پسرعمویش بوده است! روایات متواتری که نشان می‌دهد قرآن نیز مانند تورات و انجیل دستکاری و کم و زیاد شده است. احادیثی که نشان می‌دهد تمامی یاران و نزدیکان پیامبر پس از رحلت او به او و حتی به آیات قرآن، خیانت کرده و همگی مرتد شدند به جز ۳ نفر! مطالبی که نشان می‌دهد که دین اسلام دین ناقصی است زیرا طبق آیه ﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡچون علی به خلافت انتخاب نشد دین اسلام ناقص پیاده شد و چیزی که مسلمانان در زمان حاضر، پیروان سایر ادیان را به آن دعوت می‌کنند یک دین ناقص و تحریف شده توسط خلفاست!! مطالبی که نشان می‌دهد حاصل تلاش ۲۳ ساله پیامبر اکرم پرورش و تربیت یک عده انسان غاصب ظالم منافق ترسوی مرتد بوده است!!! پس نمی‌توان از این دین آن هم در غیاب پیامبرش پس از گذشت ۱۴۰۰ سال انتظار تربیت انسان‌ها را داشت. و صدها مطلب جالب دیگر برای کوبیدن اسلام و تضعیف آن و ارائه چهره‌ای زشت از پیامبر و همچنین یاران او. ﴿وَسَيَعۡلَمُ ٱلَّذِينَ ظَلَمُوٓاْ أَيَّ مُنقَلَبٖ يَنقَلِبُونَ.

۸. فکر می‌کنم علت اینکه در تعالیم قرآن و سایر انبیای الهی توجه به خصوص و فراوانی به مسایل حکومتی نشده (البته حکومت از جانب خداوند) این است که راه برای شیادان در آینده باز نشود تا به نام خدا حکومت را به دست گرفته و پدر مردم را درآورده و مردم هم از ترس آتش جهنم، جرات قیام در برابر دست خدا و سایه و نماینده خدا را نداشته باشند! چیزی که متاسفانه با وجودیکه در تعالیم انبیاء نبوده است هم در قرون وسطی در اروپا و هم در جوامع اسلامی به وقوع پیوست. اکنون تصور کنید اگر مستمسکی هم داشتند چها که نمی‌کردند!!!.

۹. آخر حرف به ظاهر علماء و محققین شیعه این است که مردم در همه زمانها حتی پس از خاتمیت، نیازمند قیم و آقا بالاسرند و چون فعلا امامی در قید حیات نیست پس این وظیفه خطیر! به عهده روحانیت و وعاظ و مداحان و در نهایت ولی فقیه و یا ولایت مطلقه فقیه است! و حرف آخر علمای سنی این است که هر جامعه خودش باید سرنوشت خودش را با شوری و نظر اکثریت به دست بگیرد [۲۲۴]خدا را هزاران بار شکر، که هر دوی این نظریات پس از گذشت ۱۴ قرن، جواب خود را در عرصۀ عمل پس داده است.

۱۰. تو اگر پشت سر زنده‌ای غیبتی کردی یا ندانسته تهمتی زدی می‌توانی بروی و از او عذرخواهی کنی ولی اگر به کسی که مرده است دروغ و بهتانی زدی می‌خواهی چه کنی؟

۱۱. حضرت علی در پاسخ آن شخصی که می‌پرسد آیا خدایت را دیده‌ای، می‌فرماید: چگونه خدایی را که ندیده باشم می‌پرستم! دقت کنید: خدا! آنگاه من از شبه شیعیان متعجبم که چگونه بر مبنای یکسری افسانه که ۱۴۰۰ سال است دهان به دهان و کتاب به کتاب گشته تا از سرزمینی دیگر و از میان چندین نسل و فرهنگ مختلف به دست ما رسیده و یک میلیارد نفر از مسلمانان واقعی نیز مخالف آنند، و عقل و قرآن نیز مخالف آن است، خودشان را جهنمی می‌کنند.

۱۲. همکاری گروهی از افراد نخبه دست از مال و جان و قبیله شسته (به تایید قرآن) باعث موفقیت و اعتلای اسلام شد. رشادت و دلاوری علی، جایگاه اجتماعی و همکاری و اطاعت کامل و مصلحت اندیشی و ولخرجی‌های مداوم و بی‌منت حضرت ابوبکر و عثمان، خشونت و قاطعیت و سماجت و فراست حضرت عمر، این عوامل انسانی باعث نیرو گرفتن و توفیق اسلام شد. اسلامی که پیروز شد و باقی ماند و به دست ما رسید حاصل تلاش گروهی عده‌ای از مردم مختلف، از قبایل قریش و مردم مدینه است. پس شرم کنید و شرم کنید و شرم کنید.

۱۳. روحانی صفوی با توجیه و تحریف و تاویل و تفسیر و پرانتز گذاشتن میان رجمه آیات الهی این کتاب آسمانی را تحریف و روح آنرا مسخ کرده و جالب اینجاست که به حضرت عمر و ابوبکر انگ تحریف قرآن را می‌زند یعنی کسانی که اگر قرآن را جمع آوری نکرده بودند بدون شک، همان بلایی که بر سر تورات و انجیل آمده بود بر سر قرآن هم می‌آمد.

۱۴. در عمر خود بسیار دیده ایم که امروز اتفاقی(دعوی و مشاجره و حرف و نقلی) می‌افتد و فردا با هزار تفسیر و تغییر و تبدیل از زبان دیگران بازگو می‌شود. که حتی با اینکه خود ما در صحنه حضور داشته‌ایم در تشخیص اینکه حق با کیست سردرگم می‌شویم. من چگونه باور کنم ۱۴۰۰ سال پیش اتفاقی در مکانی دیگر و فرهنگی دیگر افتاده و کامل و صددرصد درست به دست ما رسیده و نه از اسرائیلیات است و نه غالیان در آن دستکاری کرده‌اند و نه علامه‌های دولت فخیمۀ صفویه در آن تحریفی انجام داده‌اند؟

۱۵. اولی:‌ «حضرت علی÷برای مصلحت اسلام سکوت کردند» دومی: «بله و این حضرت عمر و ابوبکر بودند که باعث انحراف اسلام شدند تا اسلام، مسیر دیگری را طی کند». سومی: «پس نتیجه می‌گیریم که حضرت علی÷برای حفظ مصلحت اسلام، سکوت کردند تا در آینده، مسیر اسلام، منحرف شود»!!!.

۱۶. گفت: ‌حضرت علی در سن ۱۰ سالگی به پیامبر ایمان آوردند. گفتم: درست است که این افتخار بی‌نظیری برای آن حضرت است ولی حضرت عمر و ابوبکر نیز در نوع خود شاهکار کردند. گفت: چطور؟ گفتم‌: کجا سراغ داری یک نفر، ۴۰ سال از عمرش گذشته باشد آن هم در آن محیط جاهلیت و فرهنگهای خاص قومی و قبیله‌ای و از خاندانی غیر از خاندان پیامبر و آنگاه پس از یک عمر بزرگ شدن با فرهنگ و تعصبات خاص خودش، بتواند در آن سن، سخن مردی را قبول کند (که علاوه بر اینکه از اقوام و نزدیکان آنها نبود و اقوامش هم از او بریده بودند) هر چه می‌گفت نو و تازه و مخالف اساسی‌ترین تفکرات آن زمان، یعنی بتها (‌دقت کنید یعنی: معبود) و نفی سرمایه‌داری بود (بقیه قوانین اسلام که جای خود دارد) در یک کلام یک بچه راحت‌تر می‌تواند تغییر کند و یا یک پیرمرد؟ و شما فرزندی که در خانه شما بزرگ شده است را بهتر می‌توانید تغییر دهید یا غریبه‌ها را؟ اگر شما اکنون در قرن ۲۰ و در قرن علم و فرهنگ و تمدن و شهر، یک نفر پیرمرد نه، یک نفر را بچه را آوردی که فقط حاضر شود از یک عقیده خیلی پیش پا افتاده‌اش بگذرد من اسمم را عوض می‌کنم. ایکاش انسان‌ها در تحلیل وقایع با دید عقل محض و به دور از تعصبات مذهبی قضاوت می‌کردند.

۱۷. ایرانی‌های زرتشت در زمان حضرت عمر، به نحوی مسلمان شدند که اسلام آنها ۱۴۰۰ سال در تند باد تمام حوادث، دوام آورد ولی اکنون شاهدیم که ظرف فقط ۲۸ سال...

۱۸. یک نفر بالای منبر می‌گفت: (حضرت عمر، بیسواد بوده و شخصی از او موضوعی را پرسید و او گفت نمی‌دانم‌) من در دلم گفتم: خدا پدرش را بیامرزد که گفت نمی‌دانم و پاسخ اشتباه نداد و خدا پدرش را بیامرزد که به مشورتهای حضرت علی÷گوش می‌داد و خدا پدرش را بیامرزد که همیشه به اشتباهاتش اعتراف می‌کرد. بر خلاف حضراتی که خود را معصوم می‌دانند و حتی برای یک لحظه در عمر خود مشورت پذیر نبوده بلکه به هیچ وجه حاضر نیستند به اشتباهات خود اعتراف کنند. خیلی دوست داشتم به ایشان بگویم شما از گوشه امن خانه خود کباب را می‌خورید و بعد سوار بنز شده و تشریف می‌آورید اینجا و به حضرت عمر گیر می‌دهید که در زمان او نه کتابی بوده و نه مدرسه‌ای و نه امکاناتی و نه اوقات فراغتی و هرچه بوده جنگ بوده و کار و تلاش.

۱۹. اولی: «در سیره ابن هشام آمده که پس از شکست مسلمین در احد، پیامبر به بالای یک بلندی رفته و حضرت علی÷و حضرت عمر و ابوبکر و... اطراف او جمع می‌شوند. پیامبر تقاضای آب می‌کنند حضرت علی÷می‌روند و سپر خود را از آب پر می‌کنند و می‌آورند.پیامبر از آشامیدن آب اظهار کراهت کرده و می‌فرمایند آن آب را به روی سر مبارکشان بریزند». دومی: می‌دانی اگر حضرت عمر آب را آورده بود نویسندگان شیعه چه می‌گفتند؟ اولی: «نه» دومی: می‌گفتند: حضرت عمر در آن آب سم ریخت و جبرییل به پیامبر اطلاع داد و پیامبر از شدت بزرگواری و برای اینکه حضرت عمر در انظار، خراب نشود فرمودند آن آب را بروی سرشان بریزند‌!!! (باز هم به انصاف و شرف نویسندگان سنی [۲۲۵]که جز به خوبی و نیکی از حضرت علی÷و حتی سایر ائمه ما یاد نمی‌کنند).

۲۰. من نمی‌دانم این چه اصرار و تعصب احمقانه ایست که در سر خوارج شیعه نما جا خوش کرده که هر چه گذشته گان گفته‌اند دربست درست است و اگر کسی در قرن انفجار اطلاعات به نکته جدیدی رسید چماق تکفیر را در سر او خورد می‌کنند! کی این قرون وسطای جوامع اسلامی به پایان می‌رسد؟ والله اعلم.

۲۱. امان از وقتی که لجاجت در کار باشد بهانه جویی کار آسانی است. مجسم کنید حضرت علی ابتدا خلیفه می‌شد و پس از ایشان حضرت عمر به حکومت می‌رسید و مجبور می‌شد با خوارج نبرد کند و مانند حضرت علی ۴۰۰۰ هزار نفر از این انسان‌های زاهد قرآن خوان شب زنده دار را در نصف روز بکشد شیعه چها که نمی‌کرد و اکنون خوارج چه تقدسی که نداشتند.

۲۲. حضرت علی÷جمله بسیار زیبایی دارند: هر که در پی چیزی بود و برای آن تلاش کرد به همه آن یا مقداری از آن دست یافت. پس مسلم است که وقتی محقق شیعه در پی عیبجویی و عیب تراشی باشد براحتی می‌تواند از بین انبوه متون درهم تاریخی، چند داستان و حدیث بر ضد حضرت عمر و ابوبکر پیدا کند همانطور که خوارج و ناصبی‌ها نیز می‌توانند براحتی مطالبی بر ضد حضرت علی÷را از لابه لای متون تاریخی پیدا کنند.

۲۳. اولی: چرا در زمان ما شهادت هم سیاسی شده؟ دومی: یعنی چه؟ یعنی اینکه مثلاً دکتر شریعتی یا دکتر فاطمی مرحومند و بعضاً منفور ولی آقای مصطفی خمینی که مانند آنها به طرزی مشکوک رحلت کرد، شهید است؟ دومی: این روش امروز و دیروز ما نیست. ما حضرت عمر را هم مقتول می‌دانیم با اینکه می‌دانیم واقعاً در مسجد و بی‌گناه، شهید شده است.

۲۴. می‌گویند سنی‌ها متعصب و خشمگین و غیر منطقی هستند من با عوام آنها کاری ندارم ولی تعجب می‌کنم که چگونه شیخ شلتوت مفتی مصری با اینکه می‌دانست، عوام و حتی خواص و علمای شیعه، حضرت عمر و ابوبکر را سب و لعن می‌کنند [۲۲۶](آنهم در آن زمان که هفته وحدت نبوده و به جایش عمر کشان فراوان بوده) با این وجود، مذهب تشیع را مذهبی از مذاهب اسلامی عنوان کرده و اکنون برای من جای سئوال است که متعصب و احمق واقعی کیست‌؟ (فقط همینقدر قیاس کنید که علاقه‌ای که ما نسبت به حضرت علی÷داریم آنها نسبت به حضرت عمر و ابوبکر دارند آنگاه عمق قضیه و شجاعت این مفتی را که روشنفکر‌تر و دل آگاه‌تر از تمام به ظاهر علامه‌های ماست را بهتر درک می‌کنید و آیا اکنون نوبت آن نیست که گام بعدی را ما برداریم؟ یا اینکه خوارج و ابوجهل‌ها، ملل مسلمان را مانند انگلیس و صهیونیست می‌دانند و برای این اتحاد، اعتراض خواهند کرد؟

برای من جای تعجب است که چرا ابوسفیان با آن جد و حرارت عجیب، سعی داشته با حضرت علی÷بیعت کند! آیا براستی نقشه‌ای در سر نداشته؟ و آیا بنی‌امیه همیشه برای آینده نقشه نمی‌کشیدند؟ آیا او نمی‌خواسته که پس از انتخاب حضرت علی÷تمام قبایلی که چند نفر از بزرگانشان توسط آن حضرت، کشته شده بودند را بر علیه ایشان برانگیزد؟ و آیا برانگیختن آنها بر علیه حضرت علی÷راحت‌تر نبوده‌؟ (زیرا اعراب به افراد سالخورده احترام بیشتری گذاشته و به سختی از فردی که هم جوان است و هم چندین نفر از بزرگان آنها را کشته و هم موقعیت مالی ندارد، تبعیت می‌کنند) و آیا شورش اهل رده (که پس از خلافت ابوبکر اتفاق افتاد) اوضاع را پیچیده‌تر نمی‌کرد؟

۲۵. پیامبر به صورت واضح و صریح و به صورت عملی طی ۲۳ سال، روش خواندن نماز و سایر آداب و رسوم اسلام را به مردم یاد داد با اینهمه میان فرق و مذاهب اسلامی اینهمه تفاوت در برگزاری این امور مشاهده می‌شود. چگونه ممکن است در مورد امری که صددرصد می‌تواند اختلاف برانگیز باشد (خلافت و جانشینی) ایشان از کلمه‌ای (مولی) استفاده کنند که دارای ۲۷ معنی مختلف است و به صورت واضح و شفاف بیان نفرمودند که علی اولین خلیفه و جانشین بلافصل من است؟ و پس از غدیر خم در طول هفتاد روز پس از آن نیز حتی یکبار هم اشاره‌ای مجدد به این موضوع بسیار هم نکرده باشند! نکته دیگر اینکه در لزوم انجام هیچیک از واجبات دینی بین شیعه و سنی اختلاف نیست یعنی شیعه و سنی متفقاً اقرار به توحید، نبوت و معاد داشته و انجام نماز و روزه و حج و جهاد و... را از واجبات می‌دانند پس چرا فقط در مورد جانشینی پیامبر اختلاف وجود دارد؟ [۲۲۷]

۲۶. می‌گویند حضرت عمر و ابوبکر برای تحریف اسلام یا اینکه حکومت بر عثمان و بنی امیه مستقر شود مرتکب آن کارها شدند ولی ما در تاریخ می‌بینیم که ابوسفیان می‌خواسته با حضرت علی بیعت کند یعنی این شخص زیرک، در سن پیری اینقدر کم هوش شده که می‌خواسته با ایجاد خطر برای خودش، لقمه را دور سرش بگرداند. کافی بوده بنشیند تا مقصودش حاصل شود. و اگر حضرت ابوبکر، آدم بدی بوده چه نیازی داشته که ابوسفیان نگران چیزی باشد؟ مسلم است که رهبر بد، نهضت را رو به تباهی می‌برد و مقصود دشمن حاصل می‌شود. ولی نویسندگان ایرانی هموطن من، حضرت عمر و ابوبکر را بهتر از ابوسفیان و بهتر از مهاجر و انصار می‌شناسند!!!.

۲۷. از یک نفر از آقایان پرسیدم: چرا می‌گویید حضرت عمر و ابوبکر در جنگ احد فرار کردند در حالیکه قدیمی‌ترین و موثق‌ترین منبع یعنی سیره ابن اسحاق (که شیعه هم بوده) می‌نویسد‌: آنها همراه تعدادی دیگر با شنیدن خبر کشته شدن پیامبر‌اکرم، غمگین گوشه‌ای نشسته بودند... ایشان پاسخ فرمودند: چطور در آن گیر و دار می‌شده نشست؟ و من گفتم: همانطور که هند جگر خوار می‌توانسته با فراغ بال بنشیند جگر حمزه را بخورد و با بقیۀ جگر حمزه، گردن‌بند درست کند و همراه بقیه زنان، بالای سر جنازه‌ها برقصد و....... ﴿فَبُهِتَ ٱلَّذِي كَفَرَ.

چگونه است که حضرت عمر و ابوبکر را هم مردم زمان خودشان و هم مسلمانان در این ۱۴۰۰ سال دوست داشته‌اند ولی آقایان به زنده بودشنان مورد نفرت و تنفر ایرانیان و سایر ملل جهان قرار گرفته‌اند؟!.

۲۸. نکته بسیار زشت و بیشرمانه‌ای در لابه لای سخنان برخی از آقایان شنیده می‌شود مبنی بر اینکه ابوبکر به خاطر اینکه بعداً خلیفه شود به پیامبرجایمان آورد و از اموالش مرتب خرج می‌کرد. یعنی حماقت [۲۲۸]تا چه حد؟ پیامبرجدر روایات معتبر و موثق، فرموده تنها کسی که بدون لحظه‌ای تامل و به سرعت با من دست بیعت داد و حرف مرا تصدیق کرد ابوبکر بود. مگر می‌شود ابوبکر، ۲۳ سال از بهترین دوران عمر خود را (با اینکه آدم ثروتمندی هم بوده و می‌توانسته مثل عباس، عموی پیامبر، هوای دو طرف را داشته باشد و راحت زندگی کند) همراه پیامبرجبه سختی بگذراند تا ۲ سال خلیفه شود؟ تازه در زمان خلافتش چه سوء استفاده‌ای کرد؟ حتی یک نفر از نزدیکانش را مقام نداد. یک دینار از بیت المال برنداشت. فقط ۱۳ سال در مکه و در آن محیط خفقان زا با اینکه از قبیله مطرحی هم نبود مرد و مردانه در کنار پیامبرجایستاد. از پسر و پدرش برید. و به قولی در جنگ تبوک تمام دارایی خود را خرج سپاه کرد. واقعاً من نمی‌دانم این چه حماقتی است که به اسم حب علی در رگ و ریشۀ هموطنان من جا خوش کرده است.

۲۹. روحانیون، خودشان عاشق پست و مقامند فکر می‌کنند حضرت عمر و ابوبکر نیز همینطور بوده‌اند. خودشان، در قرن بیستم و در محیط شهری اهل حقد و کینه‌اند فکر می‌کند ۱۴۰۰ سال پیش هم همینطور بوده. خودشان، برای کسب مقام با بزرگان، نزدیکی می‌کند فکر می‌کنند علت همنشینی ابوبکر با پیامبرجنیز همین بوده است. خودشان در هوای گرم، طاقت نمی‌آورد، سئوال می‌کند چرا در غدیر در آن گرمای شدید پیامبر اکرم مردم را نگهداشت. خودشان از جانشان می‌ترسند می‌گویند پیامبرجدر اعلام آیه ابلاغ، شک و تردید داشته. و بالاخره روحانیونی که یک درس تاریخ و سیاست مطالعه نکرده‌اند در قرن بیستم، اعراب ۱۴۰۰ سال پیش را بهتر از مردم همان زمان می‌شناسند.

۳۰. تمام توجه عوام شیعه روی صادر کننده دستور العمل است و نه خود دستور‌العمل در حالیکه حضرت علی÷می‌فرمایند: به سخن نگاه کن نه به گوینده... برای همین محبت شیعه بدون معرفت و کم بار است و رو به تعصب رفته و دین را تبدیل به مذهب و مذهب را تبدیل به یک فرقه کرده است...

۳۱. برای ما ایرانی‌ها یکی از معیارهای ارزیابی یک نفر(برای زن دادن به او یا استخدام او و...) این است که نگاه می‌کنیم به اطرافیان و دوست و رفیقها و همنشینان و اقوام آن فرد. [۲۲۹]حال جای تعجب است شیعه اینهمه نسبت به حضرت محمدجو حضرت علی÷اظهار علاقه می‌کند در حالیکه اطرافیان، دوستان، همنشینان و اقوام آنها را پلید‌ترین، ترسو‌ترین، منافق‌ترین و ظالم‌ترین می‌دانند!!!.

۳۲. اگر افسانه‌های تاریخی جعلی، موهوم، مشکوک و پر از شاخ و برگ مورد قبول علماء، نویسندگان و عوام شیعه، راست هم بود ما حق نداشتیم با استناد به آنها، ایجاد تفرقه و نفرت و بدبینی و سب و لعن و... کرده و سایر مسلمین را ناراحت کنیم چه برسد به وقتی که تمام این افسانه‌ها، دروغ محض است. پس وای بر ما...

۳۳. اولی: پیامبرجمی‌فرمایند: «من لم يشكر المخلوق لم يشكر الخالق» «کسی که شکرگزار بندگان خدا نباشد شکر گزار خدا هم نیست». دومی: ولی عجیب است (نعوذ‌بالله) که شخص پیامبرجبه این سخن خود عمل نکرده‌اند. اولی: چطور؟ دومی: زیرا مرتب عمر و ابوبکر را به هر مناسبتی خوار و خفیف می‌کرده‌اند در حالیکه این دو نفر در طول ۲۳ سال دعوت پیامبرجاز بذل هر گونه کمکی خودداری نکردند!!!!.

۳۴. ما در احادیث معتبری از ائمه داریم که راه دنیا و آخرت از هم جداست. اگر کسی دنبال دنیا رفت آخرتش را به باد می‌دهد و اگر دنبال آخرت رفت، خداوند در دنیا هم زندگی طیبه‌ای به او عطاء می‌فرماید. اکنون اگر با نگاهی بدون تعصب به روایات معتبر تاریخی نگاه کنیم می‌بینیم عمر و ابوبکر در طول ۲۳ سالی که همراه پیامبرجبودند و پس از آن در زمان خلافت خود کوچک‌ترین حرکتی که موید دنیا طلبی باشد انجام ندادند [۲۳۰]. بلکه هر چه کردند موید دشمنی و دوری آنها از دنیا بود [۲۳۱]. پس وای به حال شیعیانی که آخرت خود را با توهین به این افراد بر باد دادند...

۳۵. حضرت علی÷در جایی می‌فرمایند: افراد، ملاک و معیار سنجش حق نیستند در جایی دیگر نیز می‌فرمایند به سخن نگاه کن و نه به گوینده و بسیاری دیگر از این جملات که تاکید بر واقع بینی و دوری از تعصب و پیش داوری می‌کند. ولی متاسفانه برخی نویسندگان شیعه، تمام وقایع و اوضاع و احوال تاریخی را از روی نام افراد، قضاوت می‌کنند. به عنوان مثال اگر حضرت علی ابتدا خلیفه می‌شدند و مانند ابوبکر، شورش اهل رده را سرکوب و موقعیت اسلام را تثبیت کرده و سپس مانند زمان حضرت عمر به دو ابرقدرت آن زمان حمله کرده و آنها را شکست می‌دادند و پس از ایشان، حضرت عمر و ابوبکر به خلافت رسیده و مانند زمان حضرت علی‌÷گرفتار جنگ‌های داخلی و کشتن دهها هزار نفر از به ظاهر مسلمانان، می‌شدند من حاضرم به شرافتم قسم بخورم که تحلیل آنها اینگونه بود:

اگر می‌گذاشتند فرزندان علی به حکومت ادامه دهند آنها نیز راه پدر خود را ادامه داده و اکنون اسلام، تمام جهان را فتح کرده بود و سر منشاء بدبختی اسلام و مسلمین، حضرت عمر و ابوبکر بودند که امت اسلام را دچار تفرقه و نفاق و جنگ‌های بیهوده برادرکشی کرده به نحوی که نه یک وجب به خاک اسلام اضافه کردند و نه حتی یک نفر در زمان آنها مسلمان شد، بلکه مملکت اسلامی را تا مرحله تجزیه پیش بردند و حتی برای این که یک کلمه توبه و عذرخواهی نکند در یک روز ۴‌هزار نفر عابد عارف قرآن خوان شب زنده دار را به شهادت رسانده و تازه به این کار خود افتخار هم می‌کرده که به جز من کسی جرات اینکار را نداشت [۲۳۲]... ای وای، مگر کشتن این چنین انسانهای مخلصی افتخار هم دارد و این علی بود که موقعیت اسلام را تثبیت و از نابودی حتمی نجات داد و مسلماً اگر افراد نادان و ترسویی مانند حضرت عمر و ابوبکر بلافاصله پس از پیامبر اکرم، خلیفه می‌شدند ریشه اسلام در جا کنده شده بود و.... و از قبیل همین تزهای آبگوشتی‌! که خدا را شکر برادران اهل سنت اهل چنین حماقت‌هایی نیستند.

۳۶. در حدیث آمده که فی تقلب الاحوال علم جواهر الرجال... یعنی هنگام سختی‌ها جوهره واقعی مردان، شناخته شده و دوستان و دشمنان واقعی شناخته می‌شوند. ما یاران امام حسین را به همین علت مردانی نمونه و برتر می‌دانیم. در جنگ بدر نیز عبداله ابن ابی به همراه بقیه منافقان سپاه اسلام را رها می‌کنند و افرادی مانند ابوبکر و عمر و حضرت علی و.‌.. می‌مانند در صورتیکه تعداد نفرات ۳ به ۱ بوده و احتمال کشته شدن بسیار فراوان. پس ما بر چه مبنایی حکم صادر می‌کنیم که عمر و ابوبکر، نیتشان بد بوده و ترسو بودند و... و چرا ذره‌ای از شب اول قبر نمی‌ترسیم؟

۳۷. بدبختی بزرگ کسانی که مانند خوارج، دید گنجشکی دارند آن است که قشری و ظاهر بین بوده و بر همین مبنا وارد عمل می‌شوند و سخن می‌گویند. مثلا اگر یک نفر روحانی رییس جمهور شد خوشحال می‌شوند که دین از سیاست جدا نشد و ملاک دین برای آنها لباس روحانیت است و اگر یک نفر کت و شلواری رییس جمهور شد وا افسوس و واویلا بر می‌آورند که دین از سیاست جدا شد. حتی در مورد حضرت عمر می‌گویند او معتقد به جدایی دین از سیاست بوده و یا جنبه سیاسی حکومت در نزد او بر جنبه مذهبی آن غلبه داشته [۲۳۳]. چرا؟ چون از نظر ژنتیکی رابطه خویشاوندی با پیامبر اکرم نداشته است!!! (چند سال دیگر می‌گویند چون لباس روحانیت نپوشیده بود) پس برای همین معتقد به جدایی دین از سیاست بوده است!!! یعنی خریت تا چه حد؟

۳۸. برخی اوقات برادران محقق من سئوالهای عجیب و غریبی در کتب خود مطرح می‌کنند مثل این سئوال که: چرا از بنی‌هاشم در سقیفه دعوت نشده بود؟ ولی مگر برای حضرت عمر و ابوبکر کارت دعوت فرستادند که بنی‌هاشم دلخور شوند؟ یا اینکه وزارت کشور، متصدی امر انتخابات بوده و باید جهت ثبت نام کاندیداتوری از افراد، دعوت بعمل می‌آورده؟ و فقط هم افراد بالای ۱۶ سال حق شرکت در انتخابات را داشته‌اند؟ چرا ما نمی‌خواهیم یاد بگیریم که وقایع هر دوره را باید طبق شرایط همان زمان، تجزیه و تحلیل کرد؟

۳۹. عجیب است که نویسندگان و سخنوران شیعه در بیان فضایل حضرت علی÷بر ازدواج ایشان با حضرت فاطمه(س) تاکید زیادی دارند و این موضوع را تحت فرمان الهی و... می‌دانند ولی وقتی حضرت عمر در زمان خلافت خودش با ام کلثوم دختر حضرت علی÷(از حضرت فاطمه) ازدواج می‌کند این موضوع را بی‌اهمیت یا ساده جلوه می‌دهند. در صورتیکه ام‌کلثوم بر عکس حضرت فاطمه (س) برادر و مادر و پدر و جدش معصوم بوده‌اند!!! و یا عثمان که دو دختر پیامبر به ازدواج او در می‌آیند و...

۴۰. جدلیون و نویسندگان شیعه و سنی قرنهاست در جدالی بیهوده به سر می‌برند. محال است یک نفر شیعه سنی شود و یا یک نفر سنی شیعه شود. حتی اگر چنین چیزی اتفاق بیفتد نه ضربه‌ای به اسلام وارد می‌شود و نه سودی! هر سود و ضرری که وجود دارد در اتحاد یا تفرقه بین شیعه و سنی نهفته است. و متاسفانه فقط دول غربی، متوجه این نکته شده‌اند! (همچنین ایادی داخلی آنها).

۴۱. با مطالعه همه جانبه سخنان و زندگی حضرت علی÷و مقایسه آن با تفکر و رفتار شیعیان فعلی به این نکته تاسف آور رسیدم که این دو دقیقاً در دو نقطه ضد قرار دارند. حضرت علی‌÷دمار از روزگار خوارج درآورد ولی ما اگر کسی کم‌ترین نمایش و تظاهری اسلامی داشته باشد جرات نداریم حتی به او انتقاد کنیم. حضرت علی÷طبعی بسیار شیرین و سخنانی بسیار ظریف و آموزنده (در لفافه‌ای از طنزی خفیف) داشته‌اند ولی سخنان به ظاهر علامه‌های ما: درشت و ناهموار و خشن و بیروح و مایه تفرقه است. حضرت علی÷مجسمه ادب و فضیلت است ولی آقایان جز اظهار تنفر و نفرت و لعن و نفرین هنر دیگری ندارند [۲۳۴]اینها مجسمه بلاهت و حماقتند.

۴۲. گفت: برخی از شیعیان، معتقدند که ابوبکر حسود و کینه‌توز بوده. گفتم: عجب حسود کینه‌توزی که با وجود آن سخنان تندی که بین او و حضرت فاطمه رد و بدل می‌شود به همسرش، اسماء اجازه داد تا آخرین لحظات، کنار حضرت فاطمه باشد. پس ایکاش همه حسودها اینگونه بودند.

۴۳. اولی: شنیده‌ای می‌گویند آدم دروغگو فراموشکار است. دومی: چطور؟ اولی: وقتی می‌خواهند ثابت کنند پیامبرج، کسانی که از سپاه اسامه سرپیچی کردند را لعن فرمود می‌گویند حضرت عمر و ابوبکر جزء این سپاه بودند. وقتی می‌خواهند در جایی دیگر، حضرت عمر را یار ابوبکر و ابوبکر را غاصب خلافت معرفی کنند می‌گویند: وقتی پیامبرجرحلت فرمود حضرت عمر با شمشیر بیرون آمد و گفت هر کس بگوید محمد مرده او را می‌کشم. و اینکار را کرد تا ابوبکر از منزلش در سنخ (روستایی در بیرون مدینه) به مدینه برسد تا مبادا کس دیگری خلیفه شود. آنگاه در جای دیگری می‌گویند ابوبکر، بدون اجازه رفت و در ایام بیماری پیامبرجبه جای ایشان امام جماعت مسجد شد و پیامبرجآمد و او را کنار زد و... ما آخر نفهمیدیم آیا ابوبکر طی الارض می‌کرده! آخر نفهمیدیم او در آن روز دوشنبه (روز رحلت پیامبر) در سنح (خانه زن دومش) بوده یا در سپاه اسامه (بیرون مدینه) بوده یا امام جماعت مسجد (در مدینه!!!) البته محقق شیعه خیلی دوست دارد بگوید او در تمام این مکان‌ها حاضر بوده تا برای هر کدام از این احادیث، محملی جداگانه جهت کوبیدن ابوبکر، سر هم کند!!!.

۴۴. یکی از آقایان با غیض به من گفت: امیدوارم با همین افراد محشور شوی! من گفتم ولی من، امیدوار نیستم بلکه مطمئنم که تو با ابوجهل و ابن ملجم، محشور خواهی شد، زیرا نوع تفکرت، شیوه سخن گفتنت و حتی قیافه ظاهریت، مانند آنها: متعصبانه، لجوجانه، خالی از منطق و بی‌نهایت، احمقانه است.

۴۵. حضرت عیسی÷روزی با حواریون از جایی می‌گذشتند چشم آنها به سگ مرده‌ای می‌افتد. هر کس به نوعی شروع به ابراز نفرت می‌کند. چه بوی بدی، چه منظره چندش‌آوری، چه پوست بی‌ریخت و پلیدی و... حضرت عیسی می‌فرمایند: چه دندانهای سفید و براق و زیبایی!!! براستی چرا برخی به ظاهر علامه‌ها و نویسندگان شیعه، فقط دیده بر زشتی‌ها می‌دوزند؟ چرا همیشه مانند خوارج، منفی نگرند؟ و چرا همیشه نیمه خالی لیوان را می‌بینند؟ در هندوستان، بالای یکی از دروازه‌ها دو مجسمه است. دیوی زشت‌چهره و روبرویش فرشته‌ای زیبا. دیو با انگشت، خال روی صورت فرشته را با تمسخر، نشان می‌دهد. این صحنه معانی بسیاری دارد. یکی آنکه دیو می‌خواهد توجه دیگران را از زشتی خودش به سمت خال فرشته، منحرف کند در صورتیکه همان خال، اتفاقاً باعث زیبایی بیشتر فرشته نیز شده است.

۴۶. یکی از طنزهای جالب روزگار این است که ابوبکر در سه لحظه از زندگی خود به اسلام کمک شایانی کرد. ابتدا به عنوان اولین مرد بالغ خارج از خانواده پیامبرجکه اسلام آورد و بلافاصله پس از او ۵ نفر از افراد سرشناس مکه مسلمان شدند ضمن اینکه او در این راه مرتب پول خرج می‌کرد. دوم پس از رحلت پیامبرجکه در سقیفه می‌رفت آشوبی بر پا شده و به دست همان انصار (یعنی یاوران اولیه اسلام) ریشه اسلام کنده شود و سوم وقتی که شورش گسترده اهل رده شبه جزیره را فرا‌گرفت او با اقتدار و دوراندیشی کامل، موقعیت اسلام را چنان تثبیت کرد که پس از او حضرت عمر، توانست فتوحات بیشماری انجام داده و موجب مسلمان شدن عده زیادی شود. نکته طنز اینجاست که شیعه این دو نفر را نابودکننده اسلام می‌دانند!!!.

۴۷. از یکی از حضرات، سئوال کردم: آیا ممکن نیست برخی از قصه‌های تاریخی، جزء اسرائیلیات بوده و دروغ محض باشد. با عنایت به این نکته که می‌دانیم اولین نوشته‌ها متعلق به ۲۵۰ سال بعد بوده؟ ایشان پاسخ فرمودند که: خیر، مردم در آن روزگاران، حافظه قوی داشته، غم دین داشته،‌روی اینگونه مسائل حساس بوده و... من پرسیدم: پس چرا با وجود این غم دین و حساسیت و حافظه قوی پس از ۲۳ سال که شاهد وضو گرفتن پیامبر بودند در شیوه وضو گرفتن، اختلاف شد؟ و چرا حتی در یک نسخه تاریخی حتی یک نفر در جریان سقیفه به واقعه غدیر اشاره نکرده؟ و چرا به محض رحلت پیامبرجتمام اصحاب در تعداد دفعات تکبیر در نماز میت اختلاف کردند!!! و چرا حتی یک نفر از اصحاب واقعه به این مهمی یعنی شهادت حضرت فاطمه توسط حضرت عمر را ذکر نکرده است؟ ﴿فَبُهِتَ ٱلَّذِي كَفَرَ[البقرة: ۲۵۸].

۴۸. به ظاهر عالمی که تمام اطلاعات او از مذهب، منحصر در غصب خلافت است و تنها وجه تمایز شیعه و سنی را: وجود نص در انتخاب حضرت علی÷به عنوان خلیفه بلافصل پس از پیامبرجمی‌داند. آری چنین کسی با شنیدن هر ساز مخالف در این خصوص، رگهای گردنش مانند ابوجهل، سرخ می‌شود. زیرا تمام اطلاعات و در نتیجه جایگاه خود را بر باد فنا می‌داند ولی کسی که می‌داند که این علی بود که به خلافت زینت بخشید، تاریخ شناس آگاهی که می‌داند خلافت نزد علی از آب دماغ بز کم‌تر بوده آری اینچنین کسی، تفکر و اندیشه علوی را خیلی گسترده‌تر و عمیق‌تر از خلافت بر مشتی انسان با تفکرات ناهمگون می‌داند که به تاز‌گی فرهنگ جاهلیت را پشت سر گذاشته بودند... همان فرهنگی که حضرات، تازه دارند ما را در قرن ۲۱ وارد آن می‌کنند...

۴۹. خرافات، جهالت، دروغ و بهتان به دیگران و تفسیر ناپسند و متعصبانه از اصول دین بر مبنای روایات مغشوش تاریخی، آری این موارد مانند غده‌های سرطانی در کالبد مذهب ما ریشه کرده. و اگر کسی آنها را خارج نکند، مذهب شیعه یا می‌میرد یا مانند افلیجی در گوشه اتاق می‌نشیند و هر روز شاهد نشو و نمو و شادی کودکان همسایه خواهد بود. افسوس که ابوجهل‌ها نمی‌گذارند و افسوس که فرهنگ و باورهای غلطی که در رگ و ریشه مردم ما فرو کرده‌اند به راحتی از میان نمی‌رود.با اینهمه:

حافظ، وظیفه تو دعا گفتن است و بس
در بنـد آن نبـاش کـه نشنیـد یـا شنید

۵۰. من با ابوجهل‌های این امت، به مقدار بسیار فراوان، افتخار آشنایی داشته‌ام! بیشتر آنها در طول هفته مرتب مطالب مندرج در «مفاتيح الجنان» را می‌خوانند و حتی در مراسمات مربوط به آن، شرکت می‌کنند ولی شاید در کل سال یک سوره قرآن (به جز در نماز یا ماه رمضان) را هم نمی‌خوانند!!! (از تعقل و عمل که دیگر نگو و نپرس).

۵۱. آیا کسی که از اول خمیرمایه خوب و صفات مثبت ژنتیکی داشته و در خانواده‌ای خوب و زیر نظر فردی والا رشد کرده، هنرمند‌تر است و در صورت تغییر، کار دشوارتری انجام داده یا کسانیکه در سنین بالا و در خانواده‌ای بد و در جامعه‌ای جاهلی، تغییر می‌کنند و خوب می‌شوند؟ (منظورم حضرت عمر و ابوبکر است).

۵۲. ما می‌دانیم که حضرت عمر بر اساس حدیث «سلمان منا اهل البیت» اسم سلمان را جهت دریافت حقوق از بیت المال داخل لیست خانواده پیامبرجمی‌نویسد (با اینکه او عجم بوده، طرفدار پر و پا قرص علی بوده و...) در اینصورت چگونه ممکن است باور کنیم که حضرت عمر به خانواده پیامبرج، ظلم و ستمی کرده باشد؟ و خلافت را غصب کرده باشد و سخنان پیامبرجو آیات قرآن را زیر پا گذاشته باشد!.

۵۳. در حضور یکی از حضرات، جهت تایید مطلبی آیه‌ای از قرآن را شاهد آوردم ایشان فرمودند: نخیر! اینگونه نیست! فهم آیات قرآن کار امثال شما نیست! آیات قرآن ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه دارد و فهمیدن آن کار متخصص کارشناس است. و باید طبق احادیث، تفسیر و تاویل (شما بخوانید: توجیه و تحریف) شود من گفتم:

آیا محکم و متشابه و ناسخ و منسوخ در رابطه با آیات احکام است یا درباره تمام موضوعات قرآن. ضمن اینکه آیه‌ای که من گفتم جزو آیات محکمات بود.

با این توصیف جنابعالی، تعدادی از آیات قرآن آیات متشابه است تعدادی دیگر ناسخ و منسوخ. تعدادی هم آیات احکام. تعدادی مربوط به روز قیامت. تعدادی در مدح افرادی خاص و تعدادی دیگر در ذم افرادی خاص. لطفا بفرمایید ما برای هدایت و رشد و تعالی کدام آیه را باید بخوانیم و بعد اگر شما اجازه دهید بفهمیم و بعد هم اگر شیطان، اجازه داد عمل کنیم!!!.

چطور قرآن که کلام وحی است و برای راهنمایی و هدایت بشر در تمام طبقات نازل شده و خداوند آیات آنرا مبین نور روشن مفصل و... معرفی کرده و شیعه و سنی نیز در صحت آن ذره‌ای تردید ندارند برای سند قرار دادن آن اینهمه مقدمه لازم است. آنگاه: مداحان و نویسندگان و وعاظ شیعه مطالبی را آن هم به صورت گزینشی از لابه لای متون در هم تاریخی انتخاب کرده و مطالبی ناروا به کسانی نسبت می‌دهند که نتیجه‌اش جز تفرقه در امت اسلامی و شادی انگلیس و صهیونیسم نتیجه‌ای ندارد؟ آیا فهم و بررسی متون تاریخی کار هر بیسوادی است و کارشناسی نمی‌خواهد؟

۵۴. نویسندگان و محققین متعادل‌تر شیعه [۲۳۵]، می‌گویند: حضرت عمر و ابوبکر تا قبل از رحلت پیامبرج، خوب بودند ولی پس از رحلت پیامبرج، بد شدند. ولی مگر می‌شود یک شبه بد شد؟ کدام یک از شما کسی را دیده اید که یک شبه بد شده باشد؟ آن هم کسانی که همیشه در کنار پیامبرجبوده و نمی‌توانسته‌اند دست از پا خطا کنند (به یاد بیاورید داستانی که در حضور پیامبر غیبت شد و ایشان بر خاستند و از محل خارج شدند)و کسانی که تمان همنشینان آنها صحابه و اهل بیت و آدمهای قرآن خوان شب زنده دار بوده‌اند چگونه یک شبه بد شدند؟

۵۵. می‌گویند حضرت عمر و ابوبکر ترسو بودند و در جنگ‌ها فرار می‌کردند و... و آنها را با حضرت علی÷مقایسه می‌کنند. غافل از اینکه در هنگام مقایسه (اگر قیاس را عمل شیطان ندانیم) باید وجه تشابه وجود داشته باشد. ولی: حضرت علی مرد رزم بوده -از نظر سنی ۱۸ سال از حضرت عمر و ۲۸ سال از ابوبکر جوانتر بوده- پسر عموی پیامبرجبوده و از نظر فرهنگ آن زمان، وظیفه بیشتری در همراهی و دفاع از پیامبرجبه عهده داشته ـ یا می‌گویند در جنگ خیبر ابتدا ابوبکر رفت و کاری از پیش نبرد سپس عمر رفت و او هم موفق نشد و روز سوم حضرت علی÷موفق به فتح خیبر شد ولی سه سئوال: ۱- وقتی شما سه روز متوالی دشمنی را زیر فشار بگذاری مسلم است که روز سوم، نیروی او تحلیل رفته و ضعیف‌تر از روز اول است ۲- اگر یک نفر به تنهایی می‌تواند سرنوشت جنگ را تعیین کند چرا پیامبر اکرم حضرت علی‌÷را به تنهایی برای فتح خیبر نمی‌فرستند! که مسلمین کشته ندهند ۳- اگر هم یک نفر به تنهایی چاره ساز نیست و حضرت علی÷با همان سپاه و افراد تحت امر حضرت عمر و ابوبکر رفته پس گناه حضرت عمر و ابوبکر چیست؟ ۴- آیا نعوذبالله پیامبرجقصد خراب کردن حضرت ابوبکر و حضرت عمر را داشته یا طبق رسم آن زمان، رعایت سن آنها را نموده‌اند؟ (همان ترتیبی که در خلافت آنها نیز اتفاق می‌افتد: حضرت ابوبکر – عمر - عثمان - و علی).

۵۶. چرا محققین شیعه هرگاه در برابر حقایق تاریخی قرار گرفته و دچار تناقض می‌شوند می‌گویند: اشتباه شده؟!!! ‌شهید مطهری در کتاب سیری در نهج البلاغه در رابطه با خطبه‌ای که حضرت علی÷پس از رحلت حضرت عمر در ستایش او فرموده‌اند می‌نویسد: سید رضی این خطبه را اشتباهی در نهج البلاغه آورده است!!! یا دکتر شهیدی در کتاب زندگانی فاطمه زهرا (س) هنگامی که به بررسی سند خطبه حضرت فاطمه در مسجد مدینه می‌پردازد در پاسخ به این تناقض که نویسنده کتاب بلاغاه النساء گفته (من به ابوالحسن زید ابن علی ابن حسین ابن ابی طالب گفتم) در حالیکه زید در سال ۱۲۲ شهید شده و نویسنده کتاب (احمد ابن ابی طاهر) در سال ۲۰۴ به دنیا آمده!!!‌ آنگاه دکتر شهیدی می‌نویسند: «نویسندگان در ضبط سند دچار سهو شده‌اند‌!» براستی چرا هرجا به نفع ماست نویسندگان سهو نمی‌کنند و هر کجا به ضرر ماست اشتباهی می‌شود و یا نویسندگان سهو می‌کنند؟ و آیا ملاک تحقیق و بررسی علمی اینگونه است؟

۵۷. حضرت عمر و حضرت ابوبکر، علاوه بر جمع آوری قرآن، اسلام را تثبیت و موجب گسترش آن در سایر کشورها شدند با اینهمه شیعه چه هیاهویی پیرامون آنها براه انداخته است. مجسم کنید اگر در زمان آنها جنگهای داخلی و یا تضعیف اسلام (مانند زمان حضرت علی) صورت می‌گرفت، چه می‌کردند!!! پس صد رحمت به سنی‌ها.

۵۸. عجیب است که برخی از افراطیون شیعه، مقام قنبر غلام حضرت علی÷را اینهمه بالا می‌برند ولی حضرت عمر که پدر زن پیامبرجو داماد حضرت علی÷و موجب مسلمان شدن آنها و جمع کننده قرآن، بوده است را سب و لعن می‌کند‌!!!.

۵۹. حضرت عمر گفت: در خانه را آتش می‌زنم ولی شیعه می‌گوید آتش زد!‌ سئوال من اینجاست: حضرت عمر، قبل از آن هم در زمان پیامبرج، گردن خیلی‌ها را زد ولی آیا واقعاً زد؟ یا فقط حرفش را می‌زد؟ (یک نوع سیاسی کاری و مدیریت)

۶۰. پیامبر اکرم مدت ۲۳ سال هر روز دست کم ۵ مرتبه وضو می‌گرفتند (یعنی ۴۱۹۷۵ بار!) ولی با اینهمه پس از ایشان در شیوه وضو گرفتن اختلاف شد چطور شیعه حادثه‌ای که ۱۵ دقیقه بیشتر طول نکشیده (حمله به سوی خانه علی) را با تمام جزئیات مو به مو می‌داند. می‌داند که حضرت فاطمه دقیقا کجا ایستاده بود و حضرت عمر کجا بود و ابوبکر کجا و حتی افراد حاضر در سرشان چه نیات و افکاری در جریان بوده... آیا این موارد شک برانگیز نیست؟

۶۱. یکی از اصول مذهب تشیع، عدل است. ولی وقتی وارد بطن اندیشه‌های محققین و نویسندگان شیعه می‌شوی و محور فکری وعاظ و مداحان را بررسی می‌کنی می‌بینی مثلا در روز قیامت دو تا دستگاه حساب و کتاب وجود دارد. یک دستگاه، مخصوص شیعیان و دستگاه دیگری مخصوص سنی‌ها و کفار و اهل کتاب. یک دستگاه مخصوص کسانی که پارتی دارند و یک دستگاه برای دیگران. آنگاه انسان تعجب می‌کند که چگونه عدل جزو اصول اختصاصی مذهب شیعه است. پس هنگامیکه اصول را خدشه‌دار کرده‌اند، وای به حال فروع‌!!!.

۶۲. هر گاه سیاستی تحت عَلَم دین به قدرت برسد پس از مدتی دین زیر نفوذ آن سیاست قرار می‌گیرد. (و با عناوین من درآوردی مانند مصلحت و مقتضیات زمان که لازمه تنازعات سیاسی است) روح اصلی دین، مسخ می‌شود. و شاید به همین دلیل، خداوند برای آخرین پیامبرش جانشین تعیین نفرمود.

۶۳. برای من جای تعجب است که چگونه انصار پس از آنهمه فداکاری و بذل جان و مال و... و همچنین مهاجرین، چگونه همگی با هم حاضر شدند برای خلیفه شدن یک نفر دیگر،آیات قرآن و دستورات پیامبرجرا زیر پا بگذارند؟ آن هم به خاطر گفتن یک حدیث از جانب ابوبکر «الائمه من قريش» مگر اینکه فکر کنیم آنها پیامبرجرا –نعوذبالله- بیشتر از خدا قبول داشتند و آیه تبلیغ و سفارش پیامبرجرا کنار گذاشتند و به یک سخن دیگر پیامبرج، عمل کردند‌!!! البته فقط یک ذهن مالیخولیایی چنین افکار آشفته‌ای را قبول می‌کند و به آن عشق و تعصب می‌ورزد!!!.

۶۴. برخی محققین فاضل و دانشمند هموطن من می‌گویند: باید حقیقت را گفت و نمی‌شود به خاطر برخی مصالح مانند اتحاد و... از گفتن حقیقت ابا کرد. بنا به فرض محال که: ذهنهای بیمار و افکار متعصب و اندیشه‌های جاهلی شما از لابه‌لای متون درهم تاریخی، موفق به کشف حقیقتی هم شده باشد، آیا همه چیز را باید گفت؟ اگر زن همسایه خراب بود باید در کوچه و بازار راه بیفتی و این حقیقت را افشاء کنی؟ من با دیدن همین نکات پیش پا افتاده و احمقانه در شما متوجه غلط بودن ۸۰ %‌ استدلالات و افکار شما شده و در پی این تحقیق بر آمدم. و خدا را صدهزار مرتبه شکر که: هدایت شدم.

۶۵. اگر در افسانه‌های تاریخی شیعه دقیق شوی (از لابه لای سخنان فاضلانه مداحان و وعاظ) می‌بینی که این عملکرد و طرز سخنان و رفتار پیامبر اکرم بوده که باعث شده حضرت عمر و ابوبکر به مرور با حضرت علی÷دشمن شوند!!! و پس از رحلت پیامبرجبه قصد گرفتن انتقام، خلافت را از علی÷غصب کنند!!!‌ نعوذ‌بالله یعنی پیامبرج، اولین سنگ اختلاف را میان اصحاب خود می‌اندازد تا بعدها ثمره آن در سقیفه چیده شود!!!‌ سئوال من از برادران دانشمندم اینجاست: آیا اینکارها توهین به پیامبرجمحسوب نمی‌شود؟

۶۶. ظلم آن نیست که چاقو برداری و در شکم کسی فرو کنی. آبروریزی و دروغ بستن به این و آن و ایجاد تفرقه و فتنه، ‌گناهش از قتل بالاتر است. همانگونه که خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: گناه فتنه بالاتر از قتل است. اینرا برای مداحان و وعاظ و نویسندگان متعصبی گفتم که تنها هنرشان ایجاد تفرقه و تنها اطلاعات آنها افسانه‌های موهوم سلیم ابن قیسی است. آری به قول خودتان: ﴿وَسَيَعۡلَمُ ٱلَّذِينَ ظَلَمُوٓاْ أَيَّ مُنقَلَبٖ يَنقَلِبُونَ ٢٢٧[الشعراء: ۲۲۷] [۲۳۶].

۶۷. یک نفر باید یک عمر، همنشینان بدی داشته باشد. عملکرد و رفتار و سخنان بدی داشته باشد و... تا به یک نقطه فاجعه آمیز و بد برسد. آیا اصحاب (انصار و مهاجر) به طور اعم و حضرت عمر و ابوبکر به طور اخص، چنین مراحلی را طی کردند تا به سقیفه [۲۳۷]رسیدند؟!!!.

۶۸. وعاظ و نویسندگان باهوش ما ۴۰۰ سال گذشت تا متوجه شدند قمه زنی اشتباه است (گرچه عده بسیاری هنوز هم متوجه نشده‌اند!‌ و جالب اینجاست که نمی‌گویند حرام است چون موجب تخریب وجهه ما در برابر خارجی‌هاست فقط اشتباه است و انجام ندهید!) ۴۰۰ سال دیگر می‌فهمند زنجیر زنی و هر آنچه به جسم و روح آسیب وارد می‌کند اشتباه است. ۸۰۰ سال دیگر می‌فهمند اصولا حضرت عمر قاتل محسن نبوده و ۱۲۰۰ سال دیگر، می‌فهمند اصلاً غصب خلافتی در کار نبوده است!!! من با این تحقیق، شما را ۲۰۰۰ سال به جلو می‌برم.‌ دیگر، خود دانید.

۶۹. محقق شیعه در مقام جدل سئوال می‌کند: اگر حق با علی بود پس حضرت عمر و ابوبکر باطل بودند من بر همین مبنا سئوال می‌کنم: آیا پیامبر اکرم جامعه عرب را در زمان رحلت خود از نظر فرهنگی و اخلاقی ساخته بود یا نه؟ اگر بگویی: بله می‌پرسم: پس چگونه جامعه خوب دست به انتخاب بد زد؟ و فرد خوب را رها کرد!‌ و اگر بگویی: نه. می‌پرسم:‌ چرا از جامعه بد، انتظار داری دست به انتخاب خوب بزند؟ و گناه فرد منتخب چیست؟ مگر حضرت علی÷نمی‌گوید: هر ملتی ناچار از داشتن امیریست حتی ستمگر. و چگونه انتظار داری اسلام، دینی انسان ساز باشد وقتی پیامبرش به زنده بودنش نتوانست مردم و حتی نزدیکان خود را هدایت کند! و اگر بگویی: نمی‌توان درباره همه جامعه اینگونه قضاوت کرد و افراد یک جامعه در طیفهای متفاوتی قرار دارند. من می‌پرسم: پس چگونه است که فرد منتخب توسط همین طیفهای متفاوت در یک طیف کاملاً باطل قرار می‌گیرد؟!!! نگاه کنید هر پاسخی بدهید دچار تناقض می‌شوید. زیرا سئوال غیر منطقی و پاسخهای غیر منطقی‌تر، راهی جز تناقض در پیش رو ندارد.

۷۰. اولی: چرا تا پیامبرجزنده بود کسی مخالفتی نکرد ولی به محض رحلت پیامبرجناگهان همه در سقیفه جمع شده و از فرامین آن حضرت، سرپیچی کردند؟ دومی: تا پیامبرجزنده بود کسی جرات مخالفت نداشت ولی به محض رحلت ایشان، حسدهای دیرین مجال بروز یافت. اولی: آنها که همیشه مطیع محض فرامین پیامبرجو دستورات الهی بودند. پس چرا در این یک مورد خاص، مخالفت کردند؟ دومی: نخیر، شیخ شرف‌ الدین در کتاب خود، دهها مورد از تخلفات آنها در زمان حیات پیامبرجرا آورده است!!! اولی: لطفاً می‌شود تکلیف ما را روشن کنید‌: ‌آنها با رحلت پیامبر، جرات مخالفت پیدا کردند یا در زمان حیات ایشان هم جرات مخالفت داشتند و مخالفت می‌کردند!!!!.

۷۱. شیعه معتقد است در جریان سقیفه تمام انصار و مهاجرین، ناگهان به محض شنیدن خبر رحلت پیامبرجبرای تعیین خلیفه گرد هم جمع شده و آیات الهی در مورد جانشینی حضرت علی÷و سفارش پیامبرجرا به طور ناگهانی و دسته جمعی زیر پا گذاشتند. چگونه است که ۲۷ سال بعد (که به زعم شما مبانی عقیدتی سست‌تر شده بود) افرادی مثل خوارج (یعنی مردم کوفه) در جریان جنگ صفین حاضر نمی‌شوند در برابر همین قرآن که بر سر نیزه شده شمشیر بکشند؟ چیزی که خدعه‌ای بیش نبوده؟ در حالیکه یک ساعت هم به پیروزی بیشتر فاصله نداشتند!!! آیا این نشان دهنده آن نیست که مردم آن دوره لااقل برای آیات الهی ارزش قائل بودند؟

۷۲. حدود ۵ یا ۶ سال پس از واقعه سقیفه، یک عرب بدوی در حضور همه در مسجد بر سر حضرت عمر، خلیفه مقتدری که سه امپراطوری را به زانو در آورده، فریاد می‌کشد که چرا لباس تو بلند‌تر از لباس من است؟ و حضرت عمر، مجبور می‌شود فرزندش را بیاورد که شهادت بدهد پارچه اضافی از سهم اوست! آنگاه برای من، جای تعجب است که چگونه هنگام رحلت پیامبر اکرم، هیچیک از انصار و مهاجرین نه تنها در برابر غصب خلافت -البته به زعم شیعه- ایرادی نمی‌گیرند، بلکه کمک هم می‌کنند!!!.

۷۳. شیعه پاسخ بسیاری از شبهات دوران خلفاء را در قالب کلمات مصلحت یا تقیه بیان می‌کند. ممکن است روابط و مناسبات فی مابین حضرت علی÷و خلفاء را حمل بر این دو کلمه کرد ولی در مورد پیامبر چه می‌گویید؟ زیرا او با تمام خانواده‌اش (قبیله قریش) درگیری ایجاد کرد و هیچ رعایت مصلحت هم نکرد! از همۀ آنها برید و به مدینه رفت و رعایت مصلحت نکرد! با اینکه در مکه در ضعف و اقلیت هم بود! یا چرا حضرت علی در مورد معاویه بنا بر توصیه ابن عباس رعایت مصلحت نکرد تا در زمان مناسب او را برکنار کند؟

۷۴. واعظی که لباس روحانیت پوشیده بود، داشت روی منبر با آب و تاب فراوان و با ایماء و اشاره به حضرت عمر می‌تاخت و داستانهای جعلی تاریخی را با شاخ و برگ تمام نقل می‌کرد... من در این فکر فرورفتم که اگر ۱۴۰۰ سال قبل، حضرت عمر به ایران حمله نکرده بود و ما مسلمان نشده بودیم طبق تحلیل دکتر شریعتی، تمام ایران بدون شک در همان سالها مسیحی شده بود و اکنون، همین آقای روحانی [۲۳۸]در حالیکه لباس کشیشها را به تن داشت با آب و تاب تمام داستان به صلیب کشیده شدن عیسی را تعریف می‌کرد و جیغ و ضجه زن و مرد به هوا بلند!! یا با احساس تمام می‌گفت: این مسلمین، چقدر نادان و بدبختند برای اینکه قبول ندارند خدا سه‌تاست: پدر، پسر، روح‌القدس!!!.

۷۵. ما می‌دانیم که اگر حدیثی مخالف صریح آیات قرآن بود باید آنرا به دیوار بزنیم ولی متاسفانه محققین شیعه نه تنها احادیث مخالف آیات قرآن، بلکه حتی داستانهای تاریخی مخالف آیات قرآن را هم قبول می‌کنند. نمونه بارز آن آیاتی است که در ستایش انصار و مهاجرینی که در جنگ بدر و بیعت رضوان حاضر بوده‌اند و رد و تکفیر و منافق کردن برخی از این افراد با استناد به داستانهای جعلی تاریخی!!!.

۷۶. اولی: آیا پیامبرجدر گرمای غدیر مردم را نگهداشت که بگوید علی را دوست داشته باشید؟ دومی: ولی عجیب است که پیامبر اکرم ۱۲۰ هزار نفر مسلمان را به قول شما در آن گرمای زیاد نگهداشت تا موضوع خلافت حضرت علی÷را اعلام کند ولی با تمام این مقدمات و... وقتی موقع بیان اصل مطلب فرا می‌رسد از کلمه‌ای برای بیان این معنی استفاده می‌کنند که دارای ۲۷ معنی مختلف است. براستی پیامبر در ابلاغ و تفسیر کدام یک از آیات الهی در پرده و به کنایه سخن گفتند که این بار دومشان بوده باشد؟ آن هم موضوع به این مهمی! و اگر اینچنین نیست پس این اختلاف ناشی از چیست؟

۷۷. خداوند نه تنها در مورد اصول دین، صدها آیه نازل کرده بلکه حتی در مواردی که به پیامبرجاسائه ادبی می‌شده (فقط در حد اینکه صدایشان را جلوی ایشان بلند می‌کرده‌اند) یا زنی با شوهرش دعوا می‌کرده و... آیه و حتی سوره نازل می‌شده است. چگونه است که در این یک مورد خاص اختلاف بین شیعه و سنی هیچ آیه مشخص و واضحی وجود ندارد!!!.

۷۸. آخرین روزهای حیات پیامبر اکرم، اولین‌ها در اسلام! (حسب عیده شیعه):

۱- پیامبر اکرم برای اولین بار در طول عمر گهربار خود در ابلاغ یک آیه دچار شک و تردید و ترس از مردم می‌شوند!.

۲- پیامبرجبرای اولین بار پیام خدا را در پرده‌ای از ابهام و با کلمه‌ای که دارای ۲۲ معنی متفاوت است بیان می‌کنند.

۳- پیامبرجبرای اولین بار و با وجود اینکه قرآن ایشان را امی (بیسواد) معرفی کرده درخواست قلم و کاغذ می‌کنند تا چیزی بنویسند که مردم تا قیامت گمراه نشوند.

۴- حضرت عمر برای اولین بار می‌تواند نقطه نظراتش را به کرسی بنشاند.

۵- پیامبری که قبل از آن می‌گفت اگر می‌دانستم بیش از هفتاد بار طلب آمرزش برای منافقین موثر است چنین می‌کردم برای اولین بار لعن و نفرین می‌کنند آن هم نزدیک‌ترین مسلمانان به خودش را! (در صورتیکه پیش ازاین خداوند، پیامبر را در حادثه بئر معونه از لعن و نفرین حتی قاتلین مسلمانها منع کرده بود).

۶- برای اولین بار در تمامی تاریخ بشری در فاصله بین ۲ ساعت یاران از جان گذشته تبدیل می‌شوند به مرتد و ظالم و یاور غاصب!.

۷۹. شیعه معتقد است که اگر ابوبکر خلیفه نشده بود هم اکنون، اسلام و ملل اسلامی سرنوشتی دیگر داشت ولی من عمیقاً معتقدم اگر ابوبکر خلیفه نشده بود حتی نام و نشانی از اسلام در خود عربستان هم باقی نمانده بود و ما نیز اکنون مسیحی شده بودیم. تاریخ سخن مرا به طور قاطع، ثابت می‌کند.(مراجعه کنید به شورش اهل رده و نظرات دکتر شریعتی در خصوص اینکه مسیحیت می‌رفته تا ایران را بگیرد).

۸۰. شیعه معتقد است که حضرت علی÷به خاطر حفظ مصلحت اسلام با خلفاء نبرد نکرد و سکوت نمود ولی جای تعجب است که چرا ایشان برای حفظ تفکر واقعی اسلام از خطر افکار انحرافی خوارج و با سه گروه که مسلمان هم بودند نبرد کرد و اولین جنگ داخلی را براه انداخت؟ و حتی از خطر تجزیه مملکت اسلامی در راه بیان حق و حقیقت نترسید؟ و در همین راه دهها هزار نفر انسان قشری را به درک واصل کرد؟ [۲۳۹].

۸۱. یکی از دلایل اصلی که باعث می‌شود مداحان و برخی از وعاظ و نویسندگان و... به حضرت عمر و حضرت ابوبکر بتازند ریشه در یک مساله روانشناسی دارد به نام: فرافکنی. اگر از نزدیک با روحیۀ این افراد، آشنا شوی می‌بینی مسلمانی آنها قشری و ظاهری است و درون آنها پر از کثافت است. مسلماً خود آنها این موضوع را می‌دانند ولی برای اینکه روی وجدان خودشان، سرپوشی بگذارند حضرت عمر و حضرت ابوبکر را پیش می‌کشند!!!.

۸۲. وقتی که زبیر که از بنی‌هاشم بود و یار وفادار علی، تاب تحمل عدل او را نمی‌آورد (و همچنین عقیل برادر حضرت علی آن هم در زمان پیری ایشان) ما چگونه انتظار داریم در اولین روز وفات پیامبر اکرم، تمام قبایل عربستان، سر تسلیم در برابر جوانی ۳۳ ساله فرود بیاورند؟!!! دقت کنید ارادتی که ما نسبت به حضرت علی داریم آنها نداشته‌اند و ما باید با عینک آنها به قضایا نگاه کنیم.

۸۳. بسیاری از آیات قرآن و احادیث وارده به ما توصیه می‌کند که همنشین بد نداشته باشید. ولی جای تعجب است که پیامبری که چهره باطنی افراد را می‌دیده و از غیب خبر داشته (‌طبق عقیده شیعه) چرا اینهمه حضرت عمر و حضرت ابوبکر را به خود نزدیک کرده‌اند؟ و حتی پس از پیامبر اکرم، حضرت علی نیز با آنها رفت و آمد داشته، مانند پیامبرجبه آنها دختر داده، پس از وفات آنها همسرشان را گرفته، طرف مشورت آنها بوده و... با عنایت به این نکته مهم و حساس که یکی از علل اصلی رسیدن این افراد به خلافت، وجود همین مناسبات با پیامبر اکرم بوده است.

۸۴. اولی: برای چه خلفاء را لعن می‌کنی؟ دومی: چون در حدیث امامان آنها را لعن کرده‌اند و برای رعایت اصل تولی و تبری باید لعن کنیم. اولی: در برخی از احادیث امامان از خلفاء تعریف کرده‌اند. دومی: آنها در مقام تقیه بوده‌اند! اولی: آیا خنده دار نیست که هرگاه به نفع شما می‌شود تقیه نکرده‌اند و هرگاه به ضررتان می‌شود تقیه کرده‌اند مگر تمام حکومتهای دوران امامان، سفاک و خونریز نبوده‌اند و مردم هم همان مردم. چرا برخی اوقات تقیه کرده‌اند و تعریف و تمجید و برخی اوقات نه تنها تقیه نکرده بلکه لعن و نفرین هم کرده‌اند؟!!!.

۸۵. نکته بسیار جالب و خنده دار در نزد علماء و وعاظ و مداحان و نویسندگان ما این است که اگر کسی کوچک‌ترین ساز مخالفی بر خلاف افسانه‌های تاریخی زد، چماق تکفیر و سب و لعن و دشنام را بلند می‌کنند و بعد روی منبر می‌نشینند و می‌گویند که: در دوران حضرت عمر و ابوبکر، خفقان و اختناق بوده است. آنگاه ما در تاریخ می‌خوانیم که یک عرب بیابانگرد وحشی وسط مسجد در حضور حضرت عمر، خلیفه مقتدری که سه ابرقدرت را شکست داده بلند می‌شود و با داد و فریاد به او می‌گوید: چرا پارچه عبای تو بلند‌تر از عبای من است؟ تا جایی که حضرت عمر مجبور می‌شود فرزندش را بیاورد که شهادت بدهد!!! یا آن عربی که در حضور همه به حضرت عمر می‌گوید: اگر خواستی کج شوی تو را با این شمشیر راست می‌کنیم. برادران عزیز من: دست از گمراهی مردم بردارید. اگر دین ندارید لااقل آزاد مرد باشید. و اگر آزاد مرد نیستید، لااقل: مرد باشید. دوران آنها خفقان بود یا دوران شما که حتی علمایی مانند برقعی و قلمداران و منتظری... جرات نفس کشیدن را ندارند چه برسد به سخنرانی و چاپ کتاب!!!!!.

۸۶. مردم شام، وقتی شنیدند که علی در محراب کشته شده با تعجب سئوال کردند: مگر علی نماز هم می‌خوانده من هم وقتی به یکی از طلاب حوزه گفتم: ام کلثوم، دختر علی در زمان خلافت حضرت عمر با او ازدواج می‌کند او به فکر فرو رفت و تعجب کرد!!! این یعنی ﴿وَقَلَّبُواْ لَكَ ٱلۡأُمُورَ[التوبة: ۴۸] سیاه نمایی (بزرگ نمایی، کوچک نمایی) - قلب واقعیات - افراد خوب را بد و بد را خوب جلوه دادن - درهم آمیختن حق و باطل برای فریفتن دیگران.

۸۷. اگر این چند کلمه وجود نداشت علماء و نویسندگان شیعه برای بسیاری از ابهامات تاریخی هیچ پاسخی نداشتند: مصلحت ـ عصمت ـ تقیه ـ مماشات ـ توریه و علم غیب!!!.

۸۸. چگونه غبار روبی حرم امام رضا برای آقایان،افتخاری بس بزرگ است که حتی اجازه آن را به هر کسی نمی‌دهند و هزار تا پارتی و نوبت و... نیاز دارد ولی کسانی که جزو اولین نفرات به پیامبرجایمان آورده و در راه او تحمل سختی و شکنجه کرده از خانه و خانواده بریده و هجرت کرده، تمام دارایی خود را در راه خرید زمین مسجد و آزاد کردن برده‌ها و تدارک جنگ‌ها انفاق کرده، و در نهایت در این راه کشته شدند بی‌اهمیت و حتی سزاوار لعن و نفرینند؟ من از روباهان حیله گری که مردم را فریب می‌دهند تعجب نمی‌کنم زیرا آنها سرگرم انجام وظیفه‌ای هستند که انگلیس به عهده آنها گذاشته. تعجب من در حماقت بی‌نهایت عده‌ای از هموطنانم است که ادعای هوش و نبوغ آنها گوش فلک را کر کرده!.

۸۹. می‌گویند خلفاء غاصب خلافت بودند. از دیگر سو می‌گویند در کارهای مختلف با حضرت علی مشورت می‌کردند. مجسم کنید مانند این است که یک دزد بیاید و با شما درباره شیوه از کار انداختن دزدگیر مشورت کند و شما هم او را راهنمایی کنید! حضرت علی برای چه به آنها مشورت می‌داد؟ برای مصلحت اسلام. و آنها چه می‌کردند؟ تحریف و تخریب اسلام!!! و تحکیم پایه‌های قدرت خود! براستی آیا اینگونه تفکرات، زاییده ذهن‌های بیمار و مریض نیست؟

۹۰. ممکن است پاسخ دهند که آنها کاری به مصلحت نداشتند و همینطوری می‌آمدند سراغ حضرت علی! پس چرا همینطوری نمی‌رفتند سراغ ابوسفیان؟ باز ممکن است بگویند اگر پاسخ سئوال آنها نتیجه ظلم داشت حضرت جواب نمی‌داد و اگر برای مصلحت اسلام بود پاسخ می‌دادند! خوب این یعنی اینکه آنها برخی مواقع دنبال مصلحت اسلام بودند و برخی مواقع دیگر در پی تحریف اسلام! گرچه مسخره است ولی اگر هم قبول کنیم شما هم اینگونه اید. آنها معصوم نبودند. شما هم نیستید شما هم برخی مواقع (بهتر است بگوییم: اکثر مواقع) غلط عمل می‌کنید پس شما که از آنها بدترید حق ایراد گرفتن به آنها را ندارید.

۹۱. پیامبر اکرم قطعاً می‌دانسته‌اند کلمه مولی دارای ۲۷ معنی مختلف است. شاید دقیقاً به همین خاطر در غدیر، از این کلمه استفاده می‌کنند تا معنای آن مفید معنای خلافت و امارت نباشد زیرا در غنای ادبیات عرب، کلمات فراوانی وجود دارد که دقیقاً و بدون هیچ ابهامی مفید معنای خلافت است. کلماتی مانند: امیر، اولی الامر، خلیفه، والی، حاکم و... البته برخی از مورخین شیعه متوجه این نقص شده و در کتب متاخر نوشته‌اند پیامبر پس از اتمام سخنانشان به دیگران گفتند به حضرت علی سلام امارت بدهید! براستی ـ نعوذ بالله ـ طبق استدلال برادران شیعه، آیا پیامبرجبا استفاده از این کلمه گنگ و ۲۲ پهلوی (مولی‌) اولین باعث و بانی اختلاف در امت اسلامی نبوده؟! یا اینکه طبق آیه قرآن مسائل برای ما مشتبه شده.... یا مشتبه کرده‌اند؟

۹۲. یکی از حماقت‌های عجیب برخی از عوام شیعه این است که حضرت عمر را (نعوذ بالله) منافق می‌دانند در حالیکه منافق هیچگاه به صورت علنی مخالفت نکرده و خودش را در انظار به قول معروف، بده نمی‌کند بر خلاف حضرت عمر که همیشه پنهانی‌ترین افکار و نیات خود را در حضور همه رک و راست و بدون تعارف بر زبان می‌آورده و مانند ایرانی‌ها اهل نمایش و تظاهر و دودوزه بازی و مخفی کاری نبوده است. دقیقاً همان چیزی بوده که نشان می‌داده و من با مطالعۀ همه جانبۀ متون تاریخی به این نتیجه رسیده‌ام که متاسفانه هموطنان من به قصد فرافکنی، اتهاماتی را به حضرت عمر وارد می‌کنند یعنی دقیقاً همان چیزهایی که در خودشان است را به دیگران، نسبت می‌دهند!!!.

۹۳. یکی از نکات بسیار جالب دیگر این است که شیعه در زمینۀ جانشین پیامبرج، سئوال می‌کند چگونه می‌شود خداوند و یا پیامبر اکرم، تکلیف رهبری را مشخص نکرده و امت نوپای اسلامی را به حال خود رها کرده تا دچار اختلاف و پراکندگی شوند؟ انسان، متعجب و حیران می‌شود. مگر مردم مدینه با انتخاب ابوبکر دچار اختلاف شدند؟ یا برعکس،ابوبکر با کمک همین مردم -که به قول حضرت عمر خود را کاملا وقف ابوبکر کردند- نتوانست شورش اهل رده را سرکوب و وحدت و انسجام کامل را در سراسر شبه جزیره حاکم کند؟ این نیز از نوع همان فرافکنی‌های همیشگی است. مگر کسی غیر از: شیعیان غالی و کذاب و شیعیان شاه عباسی جامعه اسلامی را دچار اختلاف و پراکندگی کرده و جلوی نفوذ و گسترش اسلام را در سراسر جهان گرفته و در لحظات حساسی که امپراطوری عثمانی می‌رفت طومار کلیسای مسیحی در اروپا را در هم بپیچد،به قول دکتر علی شریعتی، ناگهان ضربه‌ای از پشت (توسط ایران ضد سنی صفوی) به او وارد شد؟ شیعیان عزیز هموطن، که متاسفانه من افتخار آشنایی با شما را پیدا کرده‌ام (و به قول حضرت علی: ایکاش هیچگاه این افتخار نصیب من نمی‌شد و نه من شما را می‌شناختم و نه شما مرا) خدا، عقل را برای همین جاها به انسان داده به قول حضرت علی: ای اشباه الرجال، چرا مانند روبات و عروسک کوکی هر حرف احمقانه‌ای را قبول می‌کنید؟ آن هم از ناحیه کسانی که حماقت و دروغگو بودن آنها بر شما ثابت شده؟ چرااز عقل خود استفاده نمی‌کنید؟ تو را به خدا بگویید خدا عقل را برای چه به شما داده؟ تو را به خدا بگویید آیا تا به حال جز برای کسب ثروت و بافتن دروغ و حقه بازی و توجیه و عذر‌تراشی، استفاده دیگری هم از عقل خود کرده‌اید؟ در انتها باز هم می‌نویسند: من این سخنان را برای غیر تو نوشتم. من نیز این سخنان را برای غیر ابوجهلهای روحانی نما و برای غیر محققین متعصب و برای غیر مداحان کودن، نوشته‌ام تا مگر جرقه‌ای در اندیشه‌ای زده باشم. هر چند تا خدا نخواهد هیچکس توفیق هدایت پیدا نمی‌کند، پس: والسلام على من اتبع الهدى.

۹۴. وقتی پیامبر اکرم، زنده بودند از طریق برخی از منافقان، تهمتی به حضرت عایشه وارد شد و از طریق عوام الناس احمق، به صورت شایعه در آمد و دهان به دهان گشت. تا اینکه با نزول جبرییل و از طریق وحی الهی به تمامی این شایعات پایان داده شد و بی‌گناهی و پاکدامنی عایشه به تصدیق الهی رسید. به قول شیخ شرف الدین: (اکنون نگاه کن مردم همان مردمند و زمانه همان زمانه) ولی متاسفانه دیگر وحی نازل نمی‌شود تا به عوام الناس احمق و منافقان کوردل حالی کند پدر عایشه نیز بی‌گناه و بی‌تقصیر بوده و فقط به خاطر شرایط درهم و آشفته سقیفه خلافت را پذیرفت. براستی آیا فکر می‌کنید او برای یکسال و سه ماه خلافتی که ذره‌ای سوء استفاده هم در آن نداشت، خودش را جهنمی کرد و تمامی سوابق و زحمات خودش را در راه اسلام بر باد فنا داد؟ آیا این کودنی زاییده ذهن بیمار وعاظ و علامه‌های ما نیست؟

۹۵. سلطان الواعظین در کتاب شبهای پیشاور مکرر به این نکته اشاره می‌کند که تمامی کینه‌توزی‌ها از جانب سنی‌هاست و شیعه هیچ تحریکی در طول تاریخ انجام نداده است. براستی برای انسان جای تعجب است چه کسانی از صبح تا شب (حتی در اماکن مقدس در عربستان) در حال خواندن زیارت جعلی عاشورا و لعن خلفای آنها هستند؟ چه کسانی همه ساله در عیدالزهرا عمر کشان راه می‌اندازند. چه کسانی ورد زبان صبح تا شبشان لعنت بر عمر است؟‌ براستی اگر جماعتی حضرت علی را لعن کنند رفتار شیعه با آنها چگونه است؟

۹۶. می‌گویند سکوت حضرت علی÷در ابتدا جهت جلوگیری از نابودی اسلام بوده (خروج اهل رده در زمان ابوبکر و..‌.) پس در زمان حضرت عمر که اسلام در اوج قدرت بوده چرا ایشان قیام نمی‌کنند؟ یا لااقل در مشورت با حضرت عمر سکوت می‌کردند تا او به جنگ با ایران و روم برود و کشته شود؟ (مسلماً ایشان می‌دانسته‌اند حتی با کشته شدن حضرت عمر خلافت در آن شرایط به ایشان نرسیده و کسی روی کار می‌آید که ممکن است اسلام را ریشه کن کند) یا حتی چرا به حضرت عثمان، توسط فرزندان خود یاری رسانند؟ آیا عدم سکوت، واجب‌تر از انحراف و نابودی اسلام بوده است؟

۹۷. حضرت علی÷می‌فرمایند: کمک به ظالم مانند شرکت در ظلم اوست و... چرا حضرت علی÷دوبار هر بار به مدت یکماه جانشین حضرت عمر در مدینه می‌شوند؟ تا حضرت عمر به شام و فلسطین سرکشی کند. چرا عمار یاسر و سلمان فارسی در زمان خلفاء، حاکم کوفه و مدائن می‌شوند. چرا حضرت علی÷آنقدر به حضرت عمر مشورت می‌دهد که فقط حضرت عمر ۷۰ بار گفته: «لولا علي لهلك عمر». چرا فرزندانش حسن و حسین را برای دفاع از حضرت عثمان می‌فرستد و چرا پس از قتل حضرت عثمان وقتی مردم برای بیعت با ایشان هجوم می‌آورند می‌فرماید: من وزیر و مشاور باشم برای شما بهتر است تا امیر (یعنی در این ۲۵ سال مشاور بوده‌ام) (البته در مورد امام رضا÷ایشان در رابطه با پذیرش ولایتعهدی فرموده‌اند بین کشته شدن و اینکار مخیر شدم و در کل، ایشان با اجبار وادار به اینکار شدند ولی حضرت علی و دیگران در مصادیق فوق، اجباری نداشته‌اند).

۹۸. در تاریخ آمده پس از اینکه حضرت عمر فدک را پس داد در رابطه با مالکیت آن بین حضرت علی÷و عباس اختلاف پیش آمد که نزد حضرت عمر می‌روند و حضرت عمر می‌گوید این دیگر ربطی به من ندارد و... چرا شیعه در باره فدکی که در اصل مالکیت آن اختلاف بوده چنین هیاهویی براه انداخته است؟

۹۹. می‌گویند حضرت عمر و ابوبکر در جریان سقیفه (توطئه، کودتا، دسیسه و... کرده‌اند) ولی ما در تمامی کتب تاریخ می‌خوانیم که به آن دو نفر خبر می‌رسد که انصار در سقیفه برای انتخاب خلیفه جمع شده‌اند و آن دو نفر نیز با سرعت خود را به آن محل می‌رسانند این چه توطئه‌ای بوده که خود آنها هم از آن بی‌خبر بوده‌اند؟ (ایکاش مردم ما با شنیدن هر سخنی، اندکی به سلول‌های خاکستری مغز خود فشار واردمی کردند! و سریع هر حرفی را قبول نمی‌کردند).

۱۰۰. مگر پیامبرجنفرموده‌اند آدم عاقل و یا مومن از یک سوراخ دوبار گزیده نمی‌شود؟ چگونه است که حضرت علی÷با وجود این پیمان شکنی باز هم ۲۵ سال بعد حاضر می‌شوند با مردم بیعت کنند؟ (که می‌بینیم طلحه و زبیر و خوارج و... پیمان شکنی کردند) و آن حضرت با چه اعتمادی بیعت کردند؟ و چرا در گله و شکایت خود از بیعت شکنان در کوفه به این نکته اشاره نمی‌کنند که این کار امروز و بار اول شما نیست و شما در اینگونه امور سابقه دارید؟

۱۰۱. اهداف و نیات حضرت عمر و ابوبکر از به دست گرفتن قدرت چه بوده است؟

چپاول بیت المال و ساختن کاخهای سر به فلک کشیده و خریدن غلامان و کنیزکان و پوشیدن لباس‌های فاخر و خوردن غذاهای لذیذ!!! (همان کاری که اکثر مسئولین حداقل در اندیشه آنند).

اعطای حکومت ولایات به پسران و برادران و نزدیکان قبیله خود!!! (همان باند بازی خودمان).

اعطای منصب خلافت به فرزند یا اقوام خود (برای پس از خود) [۲۴۰].

اجرا نکردن حدود الهی بر نزدیکان خود!!! (همان پارتی بازی خودمان).

عدم جمع آوری قرآن و سعی در نابودی و یا تحریف آن!!! (همان کاری که دارد اتفاق می‌افتد).

بسط و گسترش ندادن اسلام به کشورهای همسایه!!!(همان کاری که در زمان ما عکسش اتفاق افتاد و می‌بینیم آمریکا دورتا دور ایران را در پنجه خود گرفته).

گوش نکردن به مشورتها و نصایح افرادی چون: حضرت علی÷!!!. (کدام یک از ما حتی به یک حدیث علی عمل کرده‌ایم؟).

نداشتن خطر جانی و کشته نشدن در این مقام و منصب!!! (همان محافظ‌ها و بادی گاردها و...).

از ترس جانم می‌ترسم ادامه دهم!!!.

۱۰۲. در حیله گر بودن و کتمان حق کردن و تعصب وعاظ و نویسندگان، همین بس که حتی یک نفر از شیعیان نمی‌دانند حضرت عمر، داماد حضرت علی و پدر زن رسول خدا بوده است! یعنی چیزهایی که قطعی و حتمی است ولی دری که می‌گویند حضرت عمر به پهلوی فاطمه زد و در هیچ کتاب غیر شیعی نیامده را همه می‌دانند. یعنی یک چیز دروغ غیر قطعی. پس به من حق بدهید که در دروغ بودن سایر سخنان و عقاید شما نیز شک کنم.

۱۰۳. آیا می‌دانید برکه غدیر خم، آبش مسموم بوده و در این مکان، سال‌ها یکی از مشهورترین بت‌های عرب به نام منات عبادت می‌شده است آیا این خود، تداعی گر افکار مسموم و شرک آمیز شیعه نیست؟ و تعجب اینجاست که شیعه خلفای راشدین را به فریب سامری بنی اسراییل را در عبادت گوساله زرین تشبیه می‌کنند!!!.

۱۰۴. خنده دارترین لطیفه تاریخ: دادن القاب علامه و واعظ و مداح، به کسانی است که جهل و تعصب از سر و روی آنها می‌بارد و حتی در چهره آنها اثر گذاشته و در باطن، جز پایین آوردن حقیقت اسلام و شخصیت ائمه کار دیگری نکرده‌اند. شاهد اینکه ۲۵ سال است حکومت و تمام ارگانها و رسانه‌ها ومخارج و هزینه‌ها و... در دست آنهاست ولی وقتی آمار می‌گیرند با تعجب می‌بینند:راکی و آرنولد محبوبترین چهره نزد جوانانند! خدا را شکر، جنگ هم تمام شده و نفت هم به بالاترین قیمت خود در تاریخ رسیده و به جز آمریکا بهانه دیگری وجود ندارد. ولی تعجب من در اینجاست که چرا جوانان سنی اندونزی و عربستان و... تحت تاثیر تهاجم آمریکا قرار نگرفته‌اند!.

۱۰۵. بهترین دلیل زنده و ملموس برای اشتباه بودن راه و روش ما این است که: به آن رسیده ایم و در سطح جامعه می‌بینیم. براستی عیب کار در کجاست؟

۱۰۶. حضرت علی÷می‌فرمایند: پس از من این امت به هفتاد و سه فرقه تقسیم می‌شوند بدانید بدترین آنها کسانی هستند که خودشان را به من می‌بندند ولی رفتارشان مانند من نیست. خدا وکیلی نگاهی به اطراف خودتان بیندازید، آیا دروغگو‌تر و حیله‌گر‌تر و جاه طلب‌تر و دنیادوست‌تر و بی‌نظم و ترتیب تر و کاهل نماز یا بی‌نماز تر از ایرانی‌ها سراغ دارید؟ شیعه دین خوب و درستی است ولی آقایان عزیز، خلط مبحث نکنید. شما را چه به شیعه. شما فقط اسم شیعه را یدک می‌کشید. شما باعث سرافکندگی امامان شیعه شده اید. دین از سیاست جدا نیست ولی خلط مبحث نکنید. صرف پوشیدن لباس دین نشان دین نیست. دین از سیاست جدا نیست ولی این سخن راست و درست چه ربطی به شما دارد؟ [۲۴۱]مگر معنی دین یعنی: پوشیدن لباس روحانیت؟

۱۰۷. از یکی از حضرات پرسیدم: مگر طبق صریح آیات قرآن، خداوند نفرموده: از کسانیکه هجرت کردند و در جنگ بدر حاضر بودند و در بیعت رضوان حضور داشتند خدا راضی است و بهشت را بر آنها وعده داده و حضرت عمر و ابوبکر نیز در تمام این موارد حضور، آن هم حضور حساس و سرنوشت ساز داشته‌اند؟ ایشان پاسخ دادند: خداوند می‌گوید: مومنین و آنها مومن نبودند. من پاسخ دادم: چه بی‌ایمانی جالبی که به پیامبر دختر می‌دهد تمام اموالش را در راه اسلام خرج می‌کند در خطرات و سختی‌های هجرت، تنها همراه پیامبر است و... ایشان باز هم گفتند: به هر حال، ایمان نداشته‌اند! من گفتم: آیا قبول دارید که بهترین تفسیر قرآن، تفسیر آیه به آیه است. گفتند: بله. گفتم: مگر در قرآن نیامده که مومنان باید از مومنان دوست بگیرند و فقط با مومنان رفت و آمد داشته باشند.چطور تاریخ را که می‌خوانی نام حضرت عمر و ابوبکر و علی و عمار یاسر را همه جا در کنار نام پیامبر می‌بینی؟ مگر در قرآن نیامده که فقط مومنین حق تعمیر و آبادانی مساجد را دارند چطور پیامبر به ابوبکر اجازه می‌دهند که زمین مسجد بخرد و برده‌های تازه مسلمان شده را از جیب خودش در راه خدا بخرد و آزاد کند و هزینه جنگ‌ها (به خصوص جنگ تبوک) را بدهد و در این جنگ علمدار هم باشد و چطور پیامبرجیک نفر بی‌ایمان را سال قبل از آن، امیر حجاج مومن کرد و در آخرین روزهای حیاتش امام جماعت مسجد؟... ﴿فَبُهِتَ ٱلَّذِي كَفَرَ.

۱۰۸. آیا اگر ابوبکر پس از اعتراض حضرت علی÷بیعت خود را نقض می‌کرد و کنار می‌رفت سعد ابن عباده دوباره مدعی نمی‌شد؟ پس مسلماً بنی‌هاشم و بنی امیه و اوس و خزرج به جان هم می‌افتادند؟ ضمن اینکه حرمت و جایگاه بیعت نیز لوث می‌شد! براستی ابوبکر مرتب به مردم می‌گفت مرا رها کنید و بیایید و بیعت خود را با من فسخ کنید که من بهترین شما نیستم. پس چرا مردم چنین نمی‌کردند؟ و گناه ابوبکر چیست که بار مسئولیتی را به اجبار و در شرایط پیچیده و در هم سقیفه به دوش او گذاشتند؟

۱۰۹. سنی‌ها مانند برخی از شیعه‌ها نادان و جزئی نگر نیستند که از عده‌ای الکی خوششان بیاید و با عده‌ای دیگر الکی دشمن باشند. آنها به دو دلیل اصلی (و صدها دلیل فرعی دیگر) حضرت عمر و ابوبکر را دوست دارند: ۱- تمام مورخین بی‌طرف، معترفند از نقطه نظر قدرت ظاهری و مادی با اسلام آوردن حضرت عمر و حمزه در سال ششم، اسلام قوت گرفت. جالب است که حضرت عمر حدود ۲۰ سال بعد باز هم از همین جهت (یعنی قدرت ظاهری و مادی) به اسلام، خدمات شایانی کرده و با شکست سه امپراطوری وقت و فتح سرزمین‌های همسایه نه تنها بقاء اسلام را در امتداد تاریخ تضمین کرد بلکه موجب اسلام آوردن ملل دیگر نیز شد. ۲- ابوبکر نیز مانند حضرت عمر ۲ بار در طول عمر خود از نقطه نظر فکری و معنوی و مصلحت اندیشی و استراتژیکی به اسلام، خدمات شایانی کرد بار اول به عنوان اولین مرد بالغی که بدون لحظه‌ای تامل به پیامبرجایمان آورد و بلافاصله پس از اسلام آوردن او ۵ نفر از سرشناسان مکه تحت نفوذ فکری و شخصیتی او مسلمان شدند. و ۲۳ سال بعد برای بار دوم دقیقا از همین نقطه نظر (دوراندیشی و مصلحت نگری) نه تنها شورش اهل رده را سرکوب کرد بلکه آن جو آشوب زده را به محیطی با ثبات و امن و یکپارچه بدل کرد تا فقط ۲ سال بعد پس از رحلتش، حضرت عمر توانست سه امپراطوری آن زمان را به زمین بزند.

۱۱۰. محقق نادان شیعه می‌گوید: برای این فدک را از فاطمه گرفتند مبادا آنها با بذل و بخشش منافع فدک طرفدارانی برای خود دست و پا کنند ولی از شدت بیسوادی نمی‌دانند که فقط دو سال بعد حضرت عمر فدک را پس داد و آنگاه بین مالکیت آن اختلاف شد!!.

۱۱۱. درست است که بهترین گزینه علی بوده ولی بهترین گزینه در بهترین شرایط و بین بهترین فرهنگ و بهترین مردم جواب می‌دهد. برای همین، علی پس از مرگ حضرت عثمان می‌گوید: مرا رها کنید و به سراغ دیگری بروید زیرا شما تحمل عدل مرا ندارید و همین شیخ مفید شیعی نیز می‌گوید: امام زمان برای این ظهور نمی‌کند که دین اکثر مردم تقلیدی است و به آن اعتمادی نیست. برای روشن شدن بهتر مطلب: می‌دانیم که اورانیوم غنی شده بهترین سوخت برای نیروگاه است ولی برای نیروگاه اتمی و نه برای نیروگاه ذغالی!.

۱۱۲. من از روحانیون و علماء و محققین ایرانی در تعجبم که چوب روزگار را خورده‌اند و باز هم حاضر نیستند دست از تعصب و دروغ بردارند.

به قول خودتان ۱۴۰۰ سال است که در حوزه‌ها روی قوانین فقهی کار آکادمیک شده و ما پیشرفته‌ترین قوانین (به خصوص از لحاظ قانون مدنی) را در جهان داریم. تمام شئونات کشور در دست شماست. قرن قرن ۲۱ است. با تمام امکانات رسانه‌ای و قوای انتظامی و دانشگاهها و... با اینهمه دست تقدیر چنان کرد که شما روی کار بیایید و مجبور به تشکیل مجمع تشخیص مصلحتی شوید که دقیقا وظیفه‌ای ندارد جز تصویب قوانین مخالف اسلام!!! آنوقت شما متعصبانه ۱۴۰۰ سال به حضرت عمر گیر دادید که چرا صیغه را حرام کرد؟ (طبق ادعای شیعه) بدون اینکه شرایط و اوضاع و احوال زمان او را بدانید؟

۴۰۰ سال بود از زمان صفویه،شبانه روز در کتاب‌ها و بالای منبرها می‌گفتید: مگر می‌شود پیامبرجامت را بدون سرپرست رها کند و برود؟ و جانشین برای خودش تعیین نکرده باشد؟ آنگاه دست تقدیر چنان کرد که شما حاکم شوید و بعد آیت الله خمینی فوت کند بدون اینکه برای خودش جانشینی تعیین کرده باشد آنهم در شرایطی که تمام جهان به خصوص آمریکا و کشورهای همسایه با ایران سر دشمنی داشتند؟ و منافقان داخلی نیز بیکار نبودند. و آنگاه مجلس خبرگان یک شبه و به صورت فلته و ناگهانی یک نفر را درجه اجتهاد داده و به عنوان رهبر به مردم معرفی کرده و آیت الله منتظری هم هیچگاه نگفت که خلافت را از من غصب کردید بلکه با رضایت تمام کنار کشید. ممکن است بگویند: آقای خمینی می‌دانست که مجلس خبرگان جانشین را تعیین می‌کند. پس چطور پیامبری که (به قول شما) از غیب مطلع بود نباید بداند که در عربستان شمالی همیشه انتخاب رهبر با رای اکثریت مردم بوده است؟ و اینکه اصحاب و مهاجرین مخلص و فداکارش به خوبی از عهده این وظیفه بر می‌آیند که بر هم آمدند.

۱۱۳. اگر بنا شود حضرت عمر و ابوبکر پس از آنهمه خدمت و فداکاری، فقط به خاطر یک اشتباه، جهنمی شوند مطمئن باشید تمام مردم کرۀ زمین جهنمی خواهند شد.

۱۱۴. عوام ما به قدری احمقند که فکر می‌کنند روز درگذشت حضرت عمر روز ۹ ربیع الاول است در حالیکه همه مورخین می‌دانند روز ۲۸ ذی الحجه روز شهادت حضرت عمر است. البته انسان‌های آگاه می‌دانند که عمرکشان کاری است پایه‌ریزی شده توسط مستر همفر جاسوس انگلیسی در ممالک اسلامی! آیا برای خریت، نهایتی هست؟ البته این هم به نفع عمر تا به حسابش پس از گذشت ۱۴ قرن هنوز هم صواب واریز شود.

۱۱۵. شیعه برای به کرسی نشاندن عقایدش تمام قوانین عقلی و فطری و روانشناسی و... را به هم می‌ریزد. به عنوان مثال: تاثیر همنشین در روحیه و رفتار انسان امری مسلم است سعدی نیز در شعر زیبای خود می‌گوید:

گلـی نـاچیز در حمـام روزی
رسید از دست محبوبی به دستم
بدو گفتم که مشکی یاعبیــری
کـه از بـــوی دلاویز تـو مستم
بگفتا من گلی ناچیــز بــودم
ولیکـن مــدتی بـا گل نشستم
کمال همنشین در من اثر کرد
وگرنه من همان خاکم که هستـم

اگر تمام کتب تاریخی را زیر و رو کنی به جز پیامبر اکرم و سایر صحابه، همنشینی برای حضرت عمر و ابوبکر پیدا نخواهی کرد. حال اینها در کنار چه کسانی (البته طبق نظر شیعه) حسود و منافق و ظالم شدند!!! والله اعلم.

۱۱۶. در برخی از شهرهای ایران، مسیحیان، زرتشتی‌ها و حتی یهودی‌ها برای عبادت خداوند معبد دارند ولی سنی‌ها حتی اجازه ساختن یک مسجد هم ندارند (جالب است که بدانیم بسیاری از مدارس و مساجدی که در زمانهای قدیم در شهرهای ایران توسط وزراء و پادشاهان سنی مذهب ساخته شده وقف طلاب یکی از مذاهب چهارگانه سنت بوده است! و اینک صرف تربیت روحانی دشمن سنت شده) آیا علتش را می‌دانید؟ من به شما می‌گویم: ممکن است در مساجد اهل سنت، حقایقی مطرح شود و مشت دروغگوها باز شود و دکان‌هایی بسته!! ضمن اینکه آنها بر خلاف ما که امامان آنها را لعن می‌کنیم امامان ما را دوست دارند.(که بهانه کنیم به امامان ما توهین می‌کنند) حتی شیخ شلتوت مفتی دل آگاه مصری حکم آزادی و عدول از سایر مذاهب سنت به مذهب شیعه را داد با اینکه می‌دانست شیعه امامان آنها را لعن می‌کند! پس به من حق بدهید به عنوان یک شیعه در صداقت آخوندها شک کنم. آری این است آزادی از گردن به بالای شما!.

۱۱۷. تشیع (البته از نوع صفوی) دین استثنائات: پیامبر فقط یکی دوبار از روی اضطرار نماز ظهر و عصر را با هم خواند ولی ما کار هر روزمان است! طبق روح تمام آیات و روایات، اصل بر عمل است نه دعا! بر حقیقت و صراحت است نه تقیه! بر شادی و نشاط است نه عزا! بر تحقیق و تعقل است نه تقلید! ولی ما را به شاخ و برگها مشغول کرده‌اند تا اصل را فراموش کنیم. عزیزان من: اصل بر توحید است. یعنی شناختن ذات خداوند به یگانگی! و گم شدن در دریای حیرت او. و اگر سرگرم شاخ و برگ‌ها شوی، شیطان، تو را آرام آرام به وادی شرک می‌کشاند.

۱۱۸. کجای تاریخ دیده‌اید؟ حتی در زندگی اطراف خود کجا سراغ دارید کاری انجام شود و سخنی زده شود و همه موافقت کنند و کف بزنند؟ پس چرا انتظار دارید ابوبکر را با آنهمه مشکلات: شورش اهل رده و شرایط قبیله‌ای و جاهلیت و... همه تایید کرده و هیچکس از دستش دلخور نباشد؟ وقتی یک شهردار می‌خواهد خیابانی را در شهر احداث کند مسلما کسانی که خانه‌هایشان خراب می‌شود ناراحتند و کسانی که خانه‌هایشان نزدیک خیابان می‌افتد خوشحال! طبق شرایط رئالیستی به من بگویید: چاره چیست و چه باید کرد که همه راضی و خشنود باشند؟

۱۱۹. تا به حال دیده‌ای دو نفر غریبه با هم دعوی کنند؟ مسلماً بیشتر دعواها و درگیریها بین کسانی است که با هم دوست و آشنا هستند. و هر چه این روابط دوستانه‌تر باشد امکان اختلاف و دعوی نیز بیشتر است (ضرب المثل قدیمی: دوری و دوستی) من مطمئنم که ابوبکر حضرت فاطمه را بیشتر از عایشه دوست داشته [۲۴۲]و مطمئن شده‌ام که روابط ابوبکر با خاندان پیامبر، کاملا عکس آن چیزی است که برای ما می‌گویند و طنز تلخ روزگار نیز در همینجاست!!!.

۱۲۰. می‌گویند فدک را برای این گرفتند که خاندان پیامبر با بذل و بخشش عایدات آن، به دنبال کسب محبوبیت بوده‌اند! ولی خاندان پیامبر که تمام نیتشان قربه الی الله بوده چرا شما مانند زمان حال فکر می‌کنید آنها در فکر کسب آراء انتخاباتی بیشتر بوده‌اند؟ و آیا این سخنان، توهین به خاندانی نیست که هر چه می‌کرد فقط برای رضایت خدا بود؟ ممکن است شما اینچنین باشید ولی:

کار پاکان را قیاس از خود مگیر
گر چه باشد در نوشتن شیر شیر

۱۲۱. نگاه علی به خلافت این بوده: کمتر از آب دماغ بز! بی‌ارزش‌تر از لنگه کفشی پاره! آیا خدا حضرت عمر یا ابوبکر را در روز قیامت برای چنین چیز بی‌اهمیتی مجازات می‌کند؟ آری حکومت، مهم است و موجب کسب شهرت و جلب منفعت. ولی برای شما، نه برای حضرت عمر یا برای علی!.

۱۲۲. هرقدر عذاب الهی شدیدتر باشد و گناه بزرگتر، باید انگیزه تخلف نیز قوی‌تر باشد! براستی انگیزه اصحاب پیامبر از کنار گذاشتن علی و روی کار آوردن یک نفر دیگر آن هم از همان قبیله (قریش)! و زیر پا گذاشتن آیات قرآن و توصیه پیامبر و جهنمی کردن خودشان چه بود؟ آیا ابوبکر پس از روی کار آمدنش به کسی رشوه‌ای داد؟ آیا به کسی مقامی داد؟ من هرچه در لابه لای متون تاریخی کنکاش کردم و هرچه به مغزم فشار آوردم به نتیجه‌ای نرسیدم. با توجه به این نکته که عدالت در زمان حضرت عمر و ابوبکر مانند زمان خلافت علی، به شدیدترین شکل، اجرا می‌شد. براستی اصحاب پیامبر به چه دلیل و انگیزه‌ای خودشان را جهنمی کرده و فرمان صریح پیامبر و آیه قرآن را زیر پا گذاشتند؟

۱۲۳. پیامبر اکرم قبر آن صحابی شهید را با چنان دقتی ساخت که موجب تعجب همه شد. قبر! یعنی چیزی بی‌اهمیت که زیر خاک می‌رود! آنگاه در معرفی جانشین برای پس از خود از کلمه‌ای استفاده می‌کنند که ۲۷ معنی مختلف دارد و نعوذبالله در این زمینه بسیار مهم و حیاتی اینقدر ابهام و سهل‌انگاری به خرج می‌دهند؟

۱۲۴. برخی از آقایان، سیره ابن اسحاق را قبول نداشته و آنرا شدیدا نفی می‌کنند درصورتیکه شهید دکتر علی شریعتی و تمامی اساتید دانشگاه و تمامی محققین غربی و تمامی محققین سنی آنرا به عنوان معتبرترین کتاب تاریخی صدر اسلام می‌شناسند. ولی همین آقایان، کتاب سلیم ابن قیس را وحی منزل می‌دانند در صورتیکه بیشتر اساتید شیعه و برخی علمای علم رجال و تمامی محققین غربی و سنی این کتاب را جعلی می‌دانند!!! علت آن هم مشخص است سیره ابن اسحاق، حضرت عمر و ابوبکر را لعن نکرده ولی سلیم...!!!.

۱۲۵. یکی از آقایان فضلاء در کتاب خود نوشته بود من روزی داخل مغازه‌ای نشسته بودم و صاحب مغازه کناری برای کاری خارج شد و یک نفر دیگر را جای خودش گذاشت. من به خودم گفتم مگر امکان دارد پیامبر اکرم، امت را بدون سرپرست رها کرده باشد؟ البته به این برادر بزرگوار باید گفت: چنانچه پیامبر اکرم هم اینک در ایران حضور داشتند قطعاً برای خود جانشین معرفی می‌کردند ولی با این مثال به جایی که زدید خدمت شما باید عرض کنم هم اینک در عربستان، موقع ظهر تمام مغازه دارها دکان خود را همانطور باز رها کرده و به مسجد می‌روند و هیچ اتفاقی هم نمی‌افتد! زیرا از وضعیت محیط و جامعه خود به خوبی آگاهی دارند. همان اطمینانی که پیامبر اکرم ۱۴۰۰ سال پیش به اصحاب از جان گذشته خود داشت.

۱۲۶. آقایان چون خودشان روحیه دیکتاتوری داشته و تحمل پذیرش سخن مخالف را ندارند و می‌خواهند همه مانند گوسفند مطیع محض آنها باشند فکر می‌کنند نعوذبالله پیامبر اکرم نیز همینگونه بوده و به همین دلیل، یکی دوباری که حضرت عمر (یا سایر اصحاب) مخالفت کرده‌اند را علم می‌کنند در صورتیکه این نشانه اوج آزادی و ارزش و اعتبار و شخصیتی است که پیامبر به اصحاب خود داده تا آنها بر خلاف یک ربات، امکان رشد و مطرح شدن داشته باشند. و دقیقاً همین تربیت پیامبر اکرم باعث شد اصحاب او نه تنها از شرایط آشفته پس از رحلت پیامبر (انتخاب ابوبکر، شورش رده و...) موفق بیرون بیایند بلکه سه ابرقدرت آن روزگار را نیز به زمین بزنند. پس: فاعتبروا یا اولی الابصار.

۱۲۷. جالب است که عالم صفوی به ابوبکر و حضرت عمر، انگشت تفرقه افکنی و تحریف و اختلاف می‌زند ولی اکنون نگاهی به جامعه ایرانی که این آقایان خواص ساخته‌اند بیندازید(مگر نمی‌گویید عوام، پیرو خواصند؟) فارس برای ترک جوک می‌سازد و لر با کرد دشمن است و در شهرها جنگ چپ و راست و در ادارات دشمنی رییس و مرئوس و حسادت و باند بازی و... آخوندها هم که صبح تا شب پایشان را کرده‌اند توی کفش سنی‌ها! تمام اقشار ایرانی با هم دشمن و در حال اختلاف! پس چوب خدا را بخورید که نه صدا دارد و نه دوا! ﴿فَٱعۡتَبِرُواْ يَٰٓأُوْلِي ٱلۡأَبۡصَٰرِ.

۱۲۸. پیامبر اکرم می‌گویند اگر می‌دانستم بیشتر از هفتاد بار استغفار من موجب بخشش منافقان می‌شود بیش از هفتاد بار طلب آمرش می‌کردم.(در قرآن آمده اگر هفتاد بار هم برای آنها طلب بخشش کنی بخشیده نمی‌شوند) این نیت و طرز تفکر و روحیه و محور اندیشۀ کسی بوده که ما ادعای پیروی و حب او را داریم ولی آقایان از آنجایی که خودشان روحیات نازک نارنجی زنانه و زودخشم و کینه توزانه دارند فکر می‌کنند نبی اکرم، روز قیامت، اصحابی که آنهمه برای او و اسلام جان نثاری کردند را برای یکی دو خطای بدون سوء نیت نمی‌بخشد.عزیز دل برادر:

کار پاکان را قیاس از خود مگیر
گـرچـه بـاشد در نـوشتن شیر شیر

۱۲۹. اگر روحیۀ طنز و باز و پرگذشت شیعه را با روحیه تند و تیز و منظم سنی قاطی کنید یک آدم کامل درست می‌شود!.

۱۳۰. یوسف، برادرانش را بخشید با اینکه او را در کودکی و با سوء نیت به داخل چاه انداختند چرا پیامبرجنباید در روز قیامت اصحابش را ببخشد؟ (اگر گناه یا خطایی آن هم از روی سهو و آن هم به زعم و خیالات شما انجام داده باشند؟).

۱۳۱. حضرت علی÷در جایی می‌فرمایند خلافت نزد من از آب دماغ بز کم ارزش‌تر است و در جایی دیگر می‌فرمایند از لنگه کفش پاره کمتر است! با این وصف اگر خلافت و امامت یک موضوع واحد بوده و بر مبنای نص الهی باشد، آیا آن حضرت، مجاز بوده‌اند چنین توهینی به این مقام و منصب الهی بکند؟! شاید مانند همیشه پاسخ می‌دهید که منظور ایشان تقیه و توریه و مماشات و مصلحت و... بوده یا اینکه ایشان قصد شکسته نفسی داشته‌اند به هر حال: عاقلان دانند. به قول شهید دکتر علی شریعتی برای علی هیچ چیز دردآورتر از این نیست که به ظاهر شیعیان او فکر کنند او برای خلافت غصه می‌خورده و درد خود را با چاه می‌گفته است!!!.

۱۳۲. پیامبر اکرمجمدت ۲۳ سال دست کم در هر شبانه روز ۵ مرتبه وضو می‌گرفتند با اینهمه پس از ایشان در نحوه وضو گرفتن بین مردم اختلاف شد. اکنون ما با چه اطمینانی حوادثی که در یک ساعت از یک روز (غدیر یا سقیفه و افسانه در) اتفاق افتاده را با اطمینان کامل تجزیه و تحلیل کرده و مثلا با اطمینان صددرصد می‌گوییم منظور پیامبرجاز کلمه مولی که دارای ۲۷ معنی مختلف است معنی خلیفه بلافصل بوده است؟!!! و بر مبنای آن به نزدیک‌ترین یاران پیامبر، تهمت غصب خلافت و افتراء وارد می‌کنیم؟ و به خیال خود فکر می‌کنیم مقام حضرت علی رااینگونه بالا برده‌ایم. یا اینکه دقیقا می‌دانیم در آن چند دقیقه حمله به خانه علی چه کسانی شرکت داشته و دقیقا افراد در چه نقاطی ایستاده بوده و دقیقا چه افکاری در سرشان جریان داشته و دقیقا چه جملاتی بین آنها رد و بدل شده است و...!!.

۱۳۳. شیعه حضرت فاطمه را شهید می‌داند در صورتیکه ربط دادن علت رحلت ایشان به جریانات روز سقیفه بسیار ضعیف است ولی حضرت عمر که بدون علت و به صورت عمد به دست یک نفر مجوسی کشته شد را شهید نمی‌دانند. براستی چرا؟

۱۳۴. اشتباه شیعه این است که فکر می‌کند روز قیامت، حضرت علی و حضرت فاطمه یک طرف ایستاده‌اند و حضرت عمر و ابوبکر هم یک طرف دیگر. بعد سنی‌ها می‌روند پشت سر حضرت عمر و ابوبکر و شیعه‌ها می‌روند پشت سر علی.آنگاه حضرت عمر و ابوبکر را به همراه سنی‌ها به جهنم می‌برند و شیعه‌ها را به همراه علی وارد بهشت می‌کنند! ولی عزیزان من اینگونه نیست. حضرت علی و فاطمه که یقینا به بهشت می‌روند. حضرت عمر و ابوبکر هم که انشاء الله به کوری چشم بعضی‌ها بهشتی‌اند. ولی می‌آییم به سراغ شیعه‌ها و سنی‌ها. از سنی سئوال می‌شود چکار کردی. پاسخ می‌دهد: نمازم را به موقع خواندم دروغ و حقه بازی هم نداشتم. به کسی فحش ندادم و کاری هم نکردم که در امت اسلامی تفرقه و اختلاف ایجاد شود. پس آنها به بهشت می‌روند. آنگاه از شیعه سئوال می‌شود وقتی آمریکا کشور شما را ۳۶۰ درجه محاصره کرده بود چه کردی؟ چون در آنجا دیگر نمی‌شود دروغ گفت می‌گوید: عمر کشان راه انداختم، فحش و لعنت فرستادم و ایجاد تفرقه و اختلاف کردم. پس خطاب می‌آید که وارد جهنم شو.

۱۳۵. محقق شیعه با هزار و یک دلیل و توجیه و تفسیر، جریان ازدواج ام کلثوم با حضرت عمر -خواستگاری حضرت علی از دختر ابوجهل- وجود شخصی به نام ابن سباء -امامت نماز جماعت توسط ابوبکر در ایام بیماری پیامبرج- اجازه باز بودن فقط در خانه ابوبکر به سمت مسجد پیامبرج- فوت محسن در سنین کودکی- عشره مبشره و... را زیر سئوال می‌برد و نفی می‌کند. من نیز اصراری ندارم که ثابت کنم تمام این وقایع کاملا درست و صحیح است ولی سئوال من اینجاست: وقتی مواردی که در اکثر کتب تاریخی حتی شیعه (مانند بحارالانوار یا تاریخ یعقوبی) آمده است را شما می‌توانید نفی کنید چرا نمی‌توان فقط نحوه برداشت از یک واقعه تاریخی را مورد شک قرار داد (مانند قصد پیامبر اکرم از اعلام دوستی با علی در غدیر) وقتی که شما اصل یک واقعه را زیر سئوال می‌برید چگونه نمی‌شود فرع یک اتفاق را زیر سئوال برد؟! همانطور که در بخش غدیر و سقیفه نیز مشاهده کردید که به خوبی و با صدها سئوال و مثال، ثابت کردیم که منظور پیامبرج در غدیر خم، تعیین جانشین برای پس از خودشان نبوده است.

۱۳۶. تناقض بلای جان محقق شیعه است او در جایی حدیث کساء را می‌آورد و می‌گوید پیامبرجبه ام‌سلمه گفت: تو نمی‌توانی جزء اهل بیت باشی و اهل بیت فقط این چهار نفرند (علی - فاطمه - حسن و حسین) ولی در جایی دیگر این موضوع را فراموش می‌کند و برای خرد کردن هر چه بیشتر حضرت عمر و ابوبکر می‌گوید: پیامبرجدر باره سلمان فرمود: سلمان منا أهل البيت. حالا اگر این تناقض نیست پس چیست؟ یا در جایی می‌گویند پیامبر اکرم نام ۱۱ امام پس از علی را دقیقا گفت ولی در جای دیگر می‌نویسد: امام صادق، اسماعیل - پسر بزرگشان- را به عنوان جانشین معرفی کردند ولی پس از فوت او فرمودند در مورد اسماعیل بداء حاصل شده و فرزند سومشان را به عنوان امام بعدی معرفی کردند. اکنون آیا می‌توان باور کرد که امام صادق از این حدیث بسیار مهم بی‌اطلاع بوده‌اند؟ تا اسماعیل را به عنوان جانشین پس از خود معرفی نکرده تا فرقه ضاله اسماعیلیه به همین بهانه ساخته نشود و هزار و یک مساله دیگر؟ یا در اینجا باز هم تقیه و توریه و مصلحت را پیش می‌کشید! یا می‌گویید: امام در آن لحظه به علم غیب خود رجوع نکردند!!! هر چند در عصر فعلی چنین پاسخ‌هایی را حتی کودکان خردسال نیز قبول نمی‌کنند!.

۱۳۷. روزی به یکی از ابوجهل‌های زمان گفتم: دیشب چه خورده‌ای؟ گفت: به یاد نمی‌آورم. گفتم: پس با چه مدرکی خودت را جهنمی می‌کنی! با استناد به داستان‌هایی که بین ۲۵۰ تا ۴۰۰ و حتی ۱۲۰۰ سال [۲۴۳]پس از پیامبر اکرم نوشته و مکتوب شده و از حالت شفاهی درآمده و تازه ۱۴۰۰ سال دست به دست شده تا به تو رسیده است؟ و هر کسی رسیده لابه لای متون آن، دستکاری و اعمال نظر کرده است؟

۱۳۸. ابوجهل‌ها و خوارج دوران ما یا اصلا در اصول دین خود تحقیقی ندارند و یا اگر دارند مسیر تحقیق آنها همانجایی می‌رود که خود آنها می‌خواهند!!! و به هر حال محال است کتب مخالف را بخوانند چون ممکن است گمراه شوند! ولی عزیز دلم اگر فقط کتب موافق را بخوانی به همینجایی که هم اکنون هستی می‌رسی! یعنی به همان نتایج تقلیدی قبلی! پس چرا خودت را زحمت بیهوده می‌دهی؟ (مثل اسب عصاری که صبح تا شب تاب می‌خورد و هنگامیکه چشمش را باز می‌کنند می‌بیند همانجای اول ایستاده! نمی‌خواهد زحمت بکشی و تحقیق کنی همینجا که ایستاده‌ای بایست!).

۱۳۹. من تمامی کتب تاریخی را زیر و رو کردم و به قدری در این زمینه فکر کردم انگار یکی از افراد همان زمان شدم. تعجب من اینجاست که فهمیده‌ام تاریخ، ساده دل‌تر و رک‌تر و صریح الهجه‌تر و بی‌غل و غش‌تر از حضرت عمر را نیافریده ولی مداح و روحانی شیعه او را حیله گر و دروغگو و حسود معرفی می‌کند و این نیست جز به خاطر بی‌سوادی مردم. عزیزان من دکتر شریعتی به فرزندش وصیت کرده: اگر می‌خواهی به دست هیچ دیکتاتوری گرفتار نشوی یک کار بکن: بخوان و بخوان و بخوان.

۱۴۰. محقق شیعه وقتی در مخمصه و تضاد گیر می‌کند دست به دامان یکی از اصطلاحات زیر می‌شود:

امام در آن لحظه به علم غیب خود رجوع نکردند!!!.

تقیه

توریه

مصلحت

مماشات.

نویسنده، اشتباهی این نکته را آورده! [۲۴۴].

ولی من مطمئنم در قرن حاضر، حتی کودکان دبستانی نیز متوجه این دوز و کلکها می‌شوند.

۱۴۱. مادری در حضور فرزندان به پدر توهین می‌کرد البته پدر، بد دهن و سیگاری بود و... بچه‌ها وقتی بزرگ شدند مانند پدر و مادرشان شدند. ولی پدر و مادر، جامعه و دولت را مقصر می‌دانستند! وقتی علماء و آقابالاسرها در پشت بلند گو و به صورت شبانه‌روزی به حضرت عمر و ابوبکری که حد اقل یک میلیارد از مسلمانها به آنها علاقه داشته و نزد آنها مقدسند توهین کرده و از هرگونه بدگویی و دروغ و ناسزایی ابا نمی‌کنند آنگاه شخصی به نام سلمان رشدی می‌آید و به پیامبر اسلام توهین می‌کند و یا روزنامه‌های دانمارکی کاریکاتورهای نبی اکرم را می‌کشند [۲۴۵]، آقایان که بنیانگذار حرمت شکنی هستند عصبانی می‌شوند و آمریکا و انگلیس را مقصر می‌دانند.

۱۴۲. طبق داستانی افسانه‌ای روزی مرده شویی مشغول شستن جسد میتی بوده. اطرافیان داشتند پشت سر میت بدگویی می‌کردند. مرده شو با خشم می‌گوید: بس کنید شیطان هم دست از سر او برداشته و شما دست بر نمی‌دارید! ناگهان میت دست او را گاز می‌گیرد. مرده شو تعجب می‌کند. شب هنگام میت را در خواب می‌بیند. علت را از او می‌پرسد. می‌گوید: من خیلی گناه داشتم و آنها داشتند با حرفهایشان گناهان من را پاک می‌کردند و نامۀ اعمال خودشان را سیاه و تو با حرفی که زدی باعث شدی مقداری از گناهان من باقی بماند. اکنون من مطمئن شده‌ام بسیاری از آقایان از شیطان بدترند که دست از سر کسانی که ۱۴ قرن پیش مرده‌اند بر نمی‌دارند.

۱۴۳. در سراسر قرآن سخن از ایمان است و عمل صالح. ولی نویسنده و سخنران شیعه در خصوص قضایای تاریخی نه ایمان و علم صددرصد و یقینی دارد و نه رفتارش از مصادیق عمل صالح است. عمل صالح عملی است که موجب صلح و صفا و اتحاد می‌شود ولی آقایان عملشان عمل فاسد است آیا فحش و ناسزا و دروغ و تهمتی که موجب تفرقه و اختلاف در امت اسلامی است عمل صالح است یا عمل فاسد؟ به این آیه دقت کنید: ﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ إِخۡوَةٞ فَأَصۡلِحُواْ بَيۡنَ أَخَوَيۡكُمۡ[الحجرات: ۱۲]. «همانا مومنان با یکدیگر برادرند پس میان برادران خود صلح و آشتی برقرار کنید».

۱۴۴. نکته تاسف آور و خنده دار در مورد هموطنان شیعه من آن است که در تمام احادیث سفارش به آشتی دادن و اصلاح امور بین مردم شده و حتی دروغ که بزرگ‌ترین گناه است را برای آشتی بین دو مسلمان جایز شمرده‌اند ولی علامکها و مداحکها و قلم به دستان نادان، برای ایجاد خونریزی و عداوت و کینه بین شیعه و سنی دروغ‌هایی را به هم می‌بافند تا دو گروه عمده از جامعه اسلامی را از هم جدا کنند و دول مخالف اسلام نیز از آن سو نقشه‌های خود را عملی کنند. تنها مدرک معتبر و مستدل آقایان نیز این است که در کتب خودشان این مطالب را نوشته‌اند ولی عزیز دلم هزار و یک مطلب وحشتناک‌تر و اشتباهتر در بحارالانوار و مفاتیح و حتی اصول کافی آمده پس آنها هم بیایند و هو کنند!.

۱۴۵. اگر نیت ابوبکر توطئه و دسیسه بود و قصد خلافت داشت و به قول آقای سلیم ابن قیس، در کنار کعبه پیمان نامه توطئه نوشته بودند و... آری چرا با این وجود، در یکی دو روز مانده به وفات پیامبرجبه منزل زن دومش در سنح رفت و از مدینه دور شد و همانجا در مدینه مترصد فرصت نماند؟؟؟؟

۱۴۶. عجیب است که احادیث مختلفی از زبان حضرت علی به استناد سخنان پیامبرجوجود دارد که ای علی تو پس از من با سه گروه (مارقین و قاسطین و ناکثین) خواهی جنگید و حتی نشانه آن مردی که پستان بزرگ داشته است (حضرت علی او را در میان کشته شدگان خوارج می‌بیند) را نیز به حضرت علی می‌دهند ولی حتی یک حدیث از زبان حضرت علی در رابطه با تخلفات حضرت عمر و ابوبکر (که پیامبر گفته باشد) وجود ندارد؟ با اینکه به زعم شیعه این تخلفات مهمتر و نزدیکتر به زمان رحلت پیامبرجبوده است. مگر اینکه به احادیث جعلی کتاب موهوم سلیم ابن قیس یا بحار الانوار مراجعه کنید. گرچه دوران این دوز و کلکها رو به پایان است.

۱۴۷. برخی از نویسندگان و وبلاگ نویسها می‌گویند حضرت عمر و حضرت ابوبکر لیاقت حکومت را نداشتند زیرا معنای ابا و کلاله را نمی‌دانستند. من حرفی برای گفتن ندارم. قضاوت با عقل و شعور خوانندگان.

۱۴۸. اگر نویسنده و مداح و واعظ شیعه راست می‌گوید و در بیان حقایق هیچ تعصبی ندارد. چرا وقتی در مورد فدک داد سخن می‌دهد نمی‌گوید که حضرت عمرابن خطاب ۲ سال بعد آنرا پس داد؟ چرا نمی‌گوید وقتی حضرت عمر، فدک را پس داد تازه بین علی و عباس درباره مالکیت آن اختلاف شد؟ چرا نمی‌گوید مالکیت آن را نگرفتند بلکه استفاده از عین و نمائات آن را گرفتند؟ چرا نمی‌گوید حضرت ابوبکر عواید آنرا برای خودش نمی‌خواست بلکه برای تجهیز سپاه اسلام در سرکوب شورش رده که زکات نمی‌دادند می‌خواست؟ آری چرا هنگام بیان یک مطلب یا حتی یک حدیث یا آیه، همه آنرا نمی‌گویند بلکه فقط یک قطعه از آن را که به نفع خودشان است انتخاب و برجسته و به صورت نیمه جویده در بوق و کرنا می‌کنند؟

۱۴۹. بزرگ‌ترین گناه حضرت عمر این بود که به ایران حمله کرد و باعث مسلمان شدن ایرانی‌ها شد. وگرنه محال بود در ایران یک دشمن هم داشته باشد.

۱۵۰. انسان در صورتی حق دارد به دیگری انتقادی وارد کرده و او را متهم کند که خودش لااقل مثل او یا بهتر از او باشد. در هیچ کجای تاریخ ذره‌ای سوء استفاده از بیت المال یا روی کار آوردن قوم و خویش یا رانت خواری یا ظلم و ستم و... توسط حضرت عمر و حضرت ابوبکر ثبت نشده است (حتی در کتاب جعلی سلیم ابن قیس‌) و خدا را شکر که پس از ۱۴ قرن کسانی روی کار آمدند و مرتکب چه کارهایی که نشدند و طرفه آنکه صبح تا شب به حضرت عمر و ابوبکر توهین می‌کنند.

۱۵۱. برخی از نویسندگان قدیمی شیعه ابوبکر را مورد طعن قرار می‌دهند که نتوانست یکی از پسرانش را مسلمان کند ولی: نعوذ بالله پیامبرجنیز بسیاری از اقوام خود را نتوانست مسلمان کند و دیگر اینکه ابوبکر نیز از کودکی دوست پیامبرجبوده و نعوذبالله پیامبر نیز (البته به قول شما) نتوانست ایمان را در دل دوست خود یعنی ابوبکر، وارد کند.(ضمنا پسر حضرت نوح نیز در کفر ماند).

۱۵۲. جمال الدین اسدآبادی گفت: در اروپا اسلام دیدم ولی مسلمان نبود و آمدم اینجا مسلمان بود ولی اسلام نبود. عزیزان، من به یکبار به عربستان رفته ام، هم مسلمان بود و هم اسلام.

۱۵۳. هنگامیکه اسراء جنگ ایران و عراق فقط پس از گذشت ۱۰ سال به کشور بازگشتند از تعجب مات و مبهوت شده بودند. آهنگهای آنچنانی و طرز حجاب زنان، برنامه‌های رادیو و تلویزیون، تغییر لحن شعارها و مواضع مسئولین و... مطمئن باشید اگر مسلمانان صدر اسلام زنده شوند از تعجب خشک نمی‌شوند بلکه از غصه دق می‌کنند.

۱۵۴. روحانی صفوی می‌گفت: مخفی بودن محل قبر فاطمه و مشخص نبودن زمان وفات ایشان، حامل معنا و پیامی است. سئوال من اینجاست معلوم نبودن تاریخ تولد ایشان حاوی چه پیامی است؟ و مخفی بودن قبر زنان و سایر فرزندان پیامبرجحاوی چه پیامی است؟ و معلوم نبودن تاریخ رحلت پیامبر اکرم حاوی چه پیامی است؟ و ازدواج ام کلثوم دختر علی با حضرت عمر حاوی چه پیامی است؟

۱۵۵. می‌گویند پیامبر اکرمجهنگام هجرت، ابوبکر را اتفاقی دید و ابوبکر در پی ایشان رفت. به قول حضرت علی خطاب به معاویه: به خدا خواستی سرزنش کنی ستایش کردی! شدت علاقه به پیامبرجرا نگاه کن که بدون خداحافظی با زن و فرزند، بدون اینکه فکر مال و اموالش باشد حاضر شد شهرش را رها کند و به دنبال پیامبرجبرود و جانش را در خطر بیندازد! و اینجاست که من متوجه شدم آن حدیث پیامبر اکرم، صحیح است که فرمودند: تنها کسی که بدون ذره‌ای تامل با من دست بیعت داد و نبوت مرا پذیرفت ابوبکر بود. براستی چگونه می‌توان قبول کرد هم او اولین کسی بود که بیعت شکنی کرد؟

۱۵۶. اگر حضرت عمر و ابوبکر پس از فتح مکه مسلمان شده بودند امکان وارد کردن هر گونه تهمتی به آنها وجود داشت. ولی اینکه آنها جزء اولین نفراتی هستند که در مکه به محمد ایمان آوردند راه را برای هرگونه تهمتی می‌بندد پس وای بر تهمت زنندگان: فویل للکافرین من نار.

۱۵۷. شیعه می‌پرسد این چه طریق بیعت گرفتن در سقیفه است؟ و فراموش می‌کند که آنجا وسط صحراهای عربستان بوده و فقط ۲۳ سال با فرهنگ جاهلی فاصله داشته، ۱۴۰۰ سال پیش بوده، فراموش می‌کند که بیشتر قبایل با شنیدن خبر رحلت پیامبر اکرمجمرتد شده و حتی ۴ نفر که یکی از آنها زن بوده ادعای پیامبری می‌کنند! و قبائل راهزن قصد حمله به مدینه را داشته‌اند. و اگر حکومت مرکزی به سرعت در مدینه تثبیت نشده و گرفتار جنگ قدرت داخلی میان قبایل انصار و مهاجرین می‌شد کلک اسلام در همانجا کنده شده بود. (به همه این موارد اضافه کنید حضور ابوسفیان در مدینه را!!!).

۱۵۸. من از کار پیامبرجدر عجبم! آقایان علمای ما باهوشند و زیرک و با مطالعه کتب تاریخی متعدد و احادیث بحارالانوار و کتاب سلیم ابن قیس، متوجه بد بودن و منافق بودن و ظالم بودن و خیانتکار بودن برخی از صحابه شدند. آن عرب بیچاره بدوی جاهلی بیسواد ساده دل که این چیزها را نمی‌دانسته، چرا پیامبرجآنها را (نعوذبالله) فریب داد و اینقدر حضرت عمر و ابوبکر را به خود نزدیک کرد؟ تا جایی که گاه، غریبه‌ها بین تشخیص پیامبرجو ابوبکر دچار اشتباه می‌شدند، دختر آنها را به زنی می‌گرفت به آنها دختر می‌داد، آنها را طرف شور و مشورت خود قرار داده و.... حسب نگاه شما شخص پیامبرجبا اتخاذ چنین روشی نعوذبالله اولین کسی بود که موجبات گمراهی امت خود و ایجاد اطمینان در آنها نسبت به حضرت عمر و ابوبکر را فراهم نمودند! اکنون با عنایت به این نکته که شما پیامبر اکرم را دارای علم غیب و معصوم از هر خطایی می‌دانید، آیا یافتن پاسخ برای سئوال من بسیار دشوار و غیر ممکن نمی‌شود؟

۱۵۹. شیعه ۱۴۰۰ سال به حضرت عمر و ابوبکر گیر می‌داد که چرا به آن سرعت و قبل از دفن پیامبرجدر سقیفه جهت انتخاب خلیفه جمع شدید و چرا حضرت علی را کنار زدید. خدا را شکر که سردمداران این تفکر، پس از ۱۴ قرن در همین کشور روی کار آمدند و جانشنین رهبری را (به حق یا ناحق) کنار زدند و او سالها خانه نشین شد (حصر بیت منتظری) و یک نفر ناگهان از روی اجبار و اضطرار یک شبه مجتهد شد و با سرعتی باور نکردنی (فلته!) رهبر به صورت شورایی انتخاب شد [۲۴۶](سقیفه!) و امام خمینی رفت در حالیکه برای خودش جانشینی تعیین نکرده بود و ثمرات انقلاب با اینهمه شهید و جنگ و... را در میان دشمنان قلدری چون آمریکا و اسراییل و انگلیس و منافقین داخلی، بی‌پناه و بی‌جانشین رها کرد و... فاعتبروا يا اولي الابصار.

۱۶۰. شیعیان (به خصوص از نوع دو آتشه) خیلی ادعای پیروی تام و تمام از راه و روش امامان خود را دارند. برای آنهایی که نمی‌دانند می‌گویم: ۱۰ امام از ۱۲ امام شیعه در بین فرزندان خود نامهای عمر و ابوبکر و عثمان و حتی عایشه داشته‌اند اگر شما راست می‌گویید و پیرو واقعی امامان هستید چرا مثل آنها نام فرزندان خود را عمر و ابوبکر نمی‌گذارید؟ البته خواهش می‌کنم بحث تقیه را پیش نکشید که دیگر در این زمانه خریداری ندارد.

۱۶۱. از کارهای بسیار جالب و دیدنی پتروشیمی صفویه این است که تبصره را اصل می‌کند و اصل را حذف!‌!! در قرآن، ملاک رستگاری در: عمل خوب و ایمان به خداست ولی در پتروشیمی صفویه اصل را در شفاعت نشان می‌دهند در حالیکه شفاعت، تبصره‌ای بیش نیست! اصل بر عمل توام با تعقل و تفکر است ولی اینجا اصل را در دعای توام با نذر و نیاز می‌دانند! اصل بر انتخاب توام با تحقیق و تعقل است ولی اینجا اصل را پیروی همراه با تقلید و تعبد نشان می‌دهند و کسی چه می‌داند با این روال شاید خداوندی که اصل را در روز قیامت بر رحمت و بخشایش خود قرار داده به تبصره رجوع کرده و در روز قیامت، آقایان را روانه جهنم کند، انشاء الله.

۱۶۲. علیرغم ذهنیت مالیخولیایی محقق شیعه، این ذهن مآل اندیش و واقع گرای ابوبکر بود که باعث تثبیت و بقای اسلام شد و مطمئناً اگر یکی از این آقایان رمانتیک با ذهنیات آرمانگرای زنانه در آن روز زنده بودند و خدای ناکرده خلیفه می‌شدند فقط خدا می‌داند چه به روز اسلام می‌آمد (که نمونه فعلی آن به عنوان شاهدی زنده پیداست که چه بر سر اسلام آمده!).

۱۶۳. وقتی یک نفر، احساس مظلومیت کند حتی اگر پشه‌ای از کنار او رد شود آن شخص، این حرکت را چیزی علیه خودش به شمار می‌آورد. محقق شیعه نیز هدف از خلافت ابوبکر را کنار گذاشتن حضرت علی÷هدف از تصرف فدک را ضربه زدن مالی به حضرت فاطمه، هدف از سوزاندن احادیث را کتمان فضایل حضرت علی÷و... می‌داند که بچه گانه بودن این استدلال‌ها از ظاهر آن به خوبی پیداست و نیازی به توضیح ندارد.

۱۶۴. از حماقت شبه علامه‌ها و نویسندگان و مداحان و وعاظ شیعه در عجبم که ظلم حال و ظالم زنده را فراموش کرده و سرگرم کسانی شده‌اند که حکومتشان بهترین نمونه عدل و داد (حداقل برای مردم خودشان) در کل تاریخ جهان بوده است.

۱۶۵. یکی از جملات تکراری و بسیار خنده آور نویسندگان شیعه این است که با آه و ناله می‌گویند که ای وای، دار و دسته ابوبکر پس از رحلت نبی اکرم به خانه وحی حمله کردند و خانه وحی را به آتش کشیدند و حرمت خانه وحی را ریختند در حالیکه ما می‌دانیم بدن مطهر پیامبر اکرمجدر خانه عایشه (یعنی دختر ابوبکر) بوده و در همانجا نیز به خاک سپرده شده است!!! و همه از جمله حضرت فاطمه و علی در اتاق عایشه بوده‌اند و عایشه نیز اختیار اتاقش را داشته که درش را بروی هر کس می‌خواهد ببندد و یا باز کند (گر چه در جای خودش در این کتاب ثابت می‌کنیم اتاق‌های آن دوره در نداشته و فقط یک پارچه جلوی آن آویزان بوده است!!!‌).

۱۶۶. بزرگ‌ترین مصیبتی که تشیع و پیشوایان آن یعنی امام علی و امام حسین گرفتار آن شده‌اند یزید و شمر و ابن ملجم نیستند زیرا آنها قرنهاست که مرده‌اند و به سزای اعمال خود رسیده‌اند. بلکه بزرگترین مصیبت برای امامان شیعه خود شیعه است و افکار منحط و آداب و رسوم جاهلی آنها. بیهوده نیست که امامان شیعه خطاب به پیروان خود فرموده‌اند: کونوا لنا زینا و لا شینا: مایه زینت ما باشید نه مایه سرافکندگی ما!!!.

۱۶۷. من نمی‌دانم چرا محقق شیعه همیشه می‌خواهد همه چیز را به حضرت عمر و ابوبکر بچسباند مانند حدیثی که اصحاب پیامبرجدر روز قیامت از او فرار می‌کنند و پیامبرجمی‌گوید خدایا اصحابم و خداوند می‌گوید نه اینها اصحاب تو نیستند نمی‌دانی بعد از تو چها کردند!!! گذشته از مخالفت این حدیث با آیات قرآن که در ستایش اصحاب آمده و قرائن جعل نیز به خوبی از متن حدیث آشکار است ولی به هر حال از کجا فهمیدید منظور پیامبر اکرم حضرت عمر و ابوبکر بوده. چرا طلحه و زبیر و ابوهریره و معاویه و... نباید مصداق این حدیث باشند؟ هر چند که می‌دانیم حضرت علی حتی قاتل زبیر را لعن و نفرین کرده‌اند!.

۱۶۸. حضرت عمر ادعای صدور اسلام را نداشت ولی ظرف مدت فقط ۱۰ سال، اسلام را به تمام جهان متمدن آن روز صادر کرد به نحوی که ۱۴۰۰ سال تا زمان ما دوام آورده. آقایان نیز با ادعای صدور اسلام به جهان، خونها به زمین ریخته و میلیاردها دلار از ذخایر کشور را بر باد فنا داده و در عوض نه تنها اسلام را صادر نکردند و نه تنها بدترین چهره را از اسلام در جهان ترسیم کردند بلکه کم کم داریم به جایی می‌رسیم که اسلام حتی در داخل کشور نیز دستخوش تحریف و نابودی قرار گرفته است!! و زبان حال انسانهای دلسوخته این مرز و بوم نیز اینچنین است:

از طلا گشتن پشیمان گشته‌ایم مرحمت فرموده ما را مس کنید

۱۶۹. به تواتر ثابت شده حضرت علی در زمان خلافتشان کسانی که ایشان را بر حضرت عمر و ابوبکر برتری میدادند حد می‌زدند. یکی از آقایان گفت چرا حضرت علی÷ ابوبکر را حد نزد؟ گفتم چرا. گفت: چون ابوبکر هم می‌گفت: مرا رها کنید من بهترین شما نیستم. گفتم ای آدم احمق، امامان ما نیز در دعاهایشان خود را گناهکار و... معرفی می‌کردند و با سوز و گداز از خداوند طلب بخشش می‌کردند و...آری:

کار پاکان را قیاس از خود مگیر گرچه باشد در نوشتن شیر شیر

۱۷۰. کار بسیار زشت و کثیف برخی از نویسندگان قدیمی شیعه این است که برای بالابردن مقام یک نفر مقام تمام اصحاب و یاران پیامبرجرا لگد مال کرده و آنها را مرتد و بی‌غیرت و بی‌حال معرفی می‌کند.

۱۷۱. اگر کسی در زمینه احادیث مورد استناد شیعه تحقیقی جامع و دقیق به عمل آورد متوجه می‌شود دست کم سند نیمی از این احادیث، مغشوش و باطل است و به افراد غالی یا فاسدالمذهب (واقفی خوارج کیسانیه و...) ختم می‌شود.

۱۷۲. وقتی انسان تهی مغز باشد اینکه کی و کجا به دنیا آمده باشد فرقی به حال او نمی‌کند. حضرت علی ۱۴۰۰ سال قبل فرموده: به سخن نگاه کن نه به گوینده ولی برای خوارج زمان ما کتاب‌ها و نظرات افرادی مانند شریعتی یا بازرگان فقط و فقط به صرف نام این افراد، مطرود و منفور است در حالیکه حتی نام کتابهای این نویسندگان را هم نمی‌دانند!.

۱۷۳. خدا با آن عظمتش در رابطه با نبوت پیامبرجبه آن عزیزیش خطاب به اعراب به آن جاهلی می‌فرماید: تک تک و یا دو به دو بنشینید و به جای لعن و نفرین و تکفیر و چسباندن مارک جنون و جادوگری و شاعری، فکر کنید و ببینید آیا سخنان این شخص درست است و منطقی یا دروغ است و غیر عقلی. یعنی حتی پیرامون وجود خدا باید فکر کرد و کورکورانه اطاعت نکرد حتی اگر دعوت کننده محمد امین و راستگو باشد. آقایان خوارج چرا هر کس هر چه بالای منبر و پشت تریبون می‌گوید را بدون تحقیق و به طور کامل قبول می‌کنید؟ آقایان ابوجهل، چرا ذره‌ای در آنچه می‌شنوید تحقیق نمی‌کنید؟ آن هم پیرامون سخنان کسانی که حماقت و تعصب و ندانم کاریهای آنها برای شما رو شده است.

۱۷۴. محال است کسی پای منبر بنشیند و دشمن حضرت عمر و ابوبکر نشود و محال است کسی کتاب‌های معتبر تاریخی را بی‌طرفانه مطالعه نکند و این دو نفر را آنگونه که واقعاً بوده‌اند نشناسد.

۱۷۵. می‌گویند ابوبکر ترسو بوده و در جنگها کسی را نکشته و... اولا: پیامبر اکرم نیز فقط در یک جنگ یک نفر را زخمی کرد و آن شخص در راه بازگشت به مکه کشته شد. ثانیا: آدم کشی افتخار نیست نبی اکرم به قول خداوند رحمه للعالمین بوده است و ثالثا: این چه شخص ترسویی بوده که وقتی حضرت علی از او می‌خواهد در اولین روزهای پس از خلافتش به خانه علی (تجمع بنی‌هاشم با شمشیرهای کشیده و خشمگین) و آن هم به تنهایی بیاید بدون ترس قبول می‌کند و به آنجا می‌رود. در حالیکه هنوز بیعتی نیز بر گردن حضرت علی نداشته است؟ یا در هجرت پر مخاطره نبی اکرم به مدینه همراه ایشان می‌رود؟ یا در مکه بین آن همه از مشرکین فوری مسلمان می‌شود؟

۱۷۶. هر کس در تاریخ صدر اسلام مطالعه کند و عمیق شود و تبحری به دست آورد به خوبی متوجه می‌شود نگاه مردم آن زمان به خلافت به هیچ وجه مانند نگاه مردم زمان حال و حتی مردم ۳۰ سال بعد (یعنی زمان خلافت حضرت علی) نبوده است. دیدگاه آنها نسبت به خلافت، قدرت بلامنازع یک نفر نبوده است. خلیفه شدن فقط و فقط در دید خلفای اولیه وسیله‌ای برای کسب افتخار بوده است و بس. آن هم افتخار خدمت به اسلام و بردن صواب بیشتر. زیرا هر گاه خلیفه قصد داشته که دست از پا خطا کند تمامی اصحاب تربیت شده توسط پیامبرجبا قدرت جلوی او ایستادگی می‌کردند. حضرت عمر نمی‌تواند حتی یک آیه که به نظرش می‌آمد از پیامبرجشنیده بوده را وارد قرآن کند و حتی مجبور می‌شود برای یک وجب پارچه اضافی لباسش توضیح بدهد! و تعجب من از افسانه‌های توهین به ولایت و غصب خلافت و سکوت امت است که ورد صبح و شام شیعه شده. و از آن عجیبتر افسانۀ شهادت حضرت فاطمه است به دست حضرت عمر ابن خطاب. واقعاً که شیعه، تاریخ را تبدیل به یک طنز تلخ و مسخره کرده است.

۱۷۷. یکی از آقایان با خشم، سئوال می‌کرد: چرا حضرت عمر، معاویه را در شام پر و بال داد؟ من به او گفتم: برادر عزیز، اتفاقاً حضرت عثمان نیز همین سئوال شما را از حضرت علی می‌پرسد آیا شما پاسخ حضرت‌علی÷را قبول دارید یا نه؟ آن شخص جواب نداد (مطمئن باشید حتی اگر حضرت علی زنده هم شود، این آقایان زیر بار حرف حق نمی‌روند) من ادامه دادم: حضرت علی به عثمان پاسخ می‌دهند: «مگر تو نمی‌دانی که معاویه از یرفا غلام حضرت عمر بیشتر از خود عمر می‌ترسید؟» و آن دوست عزیز همچنان به من نگاه می‌کرد!.

۱۷۸. به این دو سخن از دو نویسنده بزرگ، دقت کنید: ۱- آدمی هرگز از کسی که از خود خردتر می‌شمارد نفرت ندارد، بلکه هنگامی به کسی نفرت می‌ورزد که او را با خود برابر یا از خود برتر شمارد (‌نیچه ـ فراسوی نیک و بد) ۲- وقتی ما از یک نفر متنفریم، چیزی از چهره او ما را متنفر می‌کند که در درون خود ماست (هرمان هسه - دمیان) آیا اکنون به علت نفرت و کینه روحانیون و نویسندگان از حضرت عمر و ابوبکر بهتر پی نمی‌برید؟

۱۷۹. حضرت علی÷-یعنی امامی که شیعه مقام او را بالاتر از همۀ امامان حتی امام حسین می‌داند- در زمان حیات و خلافتش مردم شهر انبار را که دنبال ایشان فقط راه افتاده بودند سرزنش می‌کند و می‌فرماید چه زشت است رنجی که پایانش آتش دوزخ است!!!‌ آنگاه افرادی مثل من باید با روحانیون (عوام که جای خود دارد) بر سر تحریم قمه زنی بحث و جدل کنیم! یعنی کوبیدن با شمشیر به فرق سر در سوگ و حب امام حسین! خدا وکیلی با روشی که از حضرت علی سراغ داریم اگر ایشان یا امام حسین زنده می‌شدند به ما چه می‌گفتند؟

۱۸۰. انسان وقتی کتب حدیثی مانند بحار الانوار در ۱۱۰ جلد را مشاهده می‌کند بی‌اختیار این فکر به مغزش خطور می‌کند که نعوذ بالله پیامبرجو سایر اصحاب، بیکار بوده‌اند و کارشان از صبح تا شب فقط گفتن و شنیدن و حفظ کردن حدیث بوده است و من نمی‌دانم کی و چه وقت به نبرد و ثبت و ضبط قرآن و نماز خواندن و کار و تلاش و سایر امور دینی و اجتماعی خود می‌رسیده‌اند زیرا بیشتر احادیث، مربوط به دوران اقامت ایشان در مدینه است که فقط ۱۰ سال بوده است با این پیش فرض جالب که بدانیم شیعه معتقد است ائمه هر چه گفته‌اند از پیامبرجبوده و از پیش خود چیزی نگفته‌اند! و تازه می‌گویند اینها نیز همۀ احادیثی نیست که به دست ما رسیده و مقداری از احادیث در گذر زمان دچار فراموشی شده و از میان رفته است!.

۱۸۱. تشیع (منظور من اموری است که به عنوان تشیع در کوچه و بازار و مسجد و منبر و تکیه و روضه‌خوانی و در رگ و ریشه و فکر و فرهنگ مردم جریان دارد و نه آنچه به صورت تئوری در کتابهای شیعه نوشته‌اند زیرا میان نوشته تا عمل تفاوت بسیار است. به قول حضرت علی÷، حقیقت در میدان حرف، جولانگاه وسیعی دارد ولی در عمل...) ملغمه‌ای است از تفکرات صوفی گرایانۀ مسیحی و هندی و صوفی‌های دوران صفوی، تفکرات باطنی گرایانه و تاویلی فرقۀ اسماعیلیه، احساسات و داستانهای عجیب و غریب و پر از غلو غالیان قرن اول و دوم هجری، فلسفه بافی‌های پوچ متکلمین و رافضیان و مفوضه، اسرائیلیات نویسندگان نفوذی یهودی، آداب و رسوم مسیحی و...

۱۸۲. دوستی می‌گفت: این مطالب که به نفع شیعه است در کتب اهل سنت هم نوشته شده. به او گفتم: آیا تمام مطالبی که در کتب شیعه وجود دارد صحیح و درست است؟ گفت: نه حتی در کتب قدیمی و معتبری مانند اصول کافی نیز روایات دروغ و جعلی وجود دارد. گفتم: پس چرا کتب اهل سنت باید از این عیب مبرا باشد. گفت: زیرا این مطالب به نفع ما و به ضرر آنهاست. گفتم: مگر آنها دشمن علی هستند یا ایشان را قبول ندارند؟ و در اینجا دوستم به فکر فرو رفت.

۱۸۳. در غرب اگر کسی هولوکاست را رد کند زندانی و محکوم می‌شود ولی در ایران اگر کسی به خرافات ۱۴۰۰ سال قبل ایراد بگیرد هزار و یک بلا سرش می‌آید. و این است معنای آزادی از سر به بالا در ایران. فسیعلو الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون.

۱۸۴. داستان بسیار تامل برانگیزی در قرآن هست: یهودیان ساکن در نقطه‌ای ساحلی از ماهیگیری در روز شنبه منع می‌شوند. از قضا ماهی‌ها فقط روزهای شنبه به کنار آب می‌آیند و مغزهای متفکر می‌نشینند و نقشه می‌کشند که در کنار ساحل حوضچه‌هایی درست کنند تا ماهی‌ها روز شنبه در آن گیر افتاده و آنها روز یکشنبه آنها را صید کنند برای همین زرنگ بازی خداوند آنها را مسخ و تبدیل به بوزینه می‌کند. با خواندن این داستان، انسان به یاد لابراتوار روحانیون دربار صفوی می‌افتد زیرا اینها نیز برای هر مشکلی راه حلی زیرکانه دارند (شما بخوانید: کلاه شرعی) و حرام خداوند پس از ورود به این لابراتوار با وسایل و مصالح پیچیده‌ای مانند: توجیه و تفسیر و تاویل و مصلحت و تعبد و تقلید و... تبدیل به حلال می‌شود. در حالیکه نزد خداوند، ماهیت و نفس عمل و نیات افراد مهم است و نه نوشته‌های روی کاغذ و لقلقه‌های زبان و یا قواعد و چارچوب‌های تراشیده شده ظاهری و حقوقی ما و یا کلاه شرعی‌های آنان.

۱۸۵. جای تعجب و حتی تاسف است که همان دروغی که ابوجهل و ابولهب در مکه شایع کرده بودند که هدف محمد از این کارها، حکومت و فرمانروایی است آری همین دروغ را پس از ۱۴ قرن، روحانیون در ایران از صبح تا شب تبلیغ می‌کنند و این در حالی است که در جای جای قرآن می‌خوانیم: تو (ای محمد) بشارت‌دهنده و ترساننده‌ای بیش نیستی، تو فرستاده‌ای، تو تذکر دهنده ای، بگو من هیچ اجر و مزدی از شما نمی‌خواهم و...

۱۸۶. می‌دانید در کشورهای سنی سخنرانان بالای منبر چگونه چهره‌ای از شیعه در ذهن دارند: شیعه ترکیبی است از یهود و مجوس که تحت نام اهل بیت پیامبرج با اسلام دشمنی می‌کنند و قرآن را ناقص می‌دانند. به ناموس پیامبر (عایشه) اهانت روا می‌دارند. اصحاب را از یک کنار تکفیر می‌کنند خلفا را از اول قبول اسلام منافق و خائن و مشرک و فاسد می‌شمرند. به نماز با مسلمین عقیده ندارند. علی را می‌پرستند. جبرییل را خائن می‌شمارند و می‌گویند مامور بوده که رسالت را به علی ابلاغ کند به محمد ابلاغ کرد. مهر پرستی می‌کنند. از قبر شفا می‌خواهند به تقلید کعبه، ضریح برای مردگان می‌سازند. و دور آن طواف می‌کنند. ائمه‌شان را در گردش کائنات و خلقت موجودات و نزول باران و تابش آفتاب و روییدن گیاه دخیل و شریک خدا می‌دانند... می‌گویند این قرآن غلط است قابل اعتماد نیست. کم کرده‌اند. قرآن دست امامهای ما بوده و الان دست امام زمان است و قرآن هم مثل امام غایب است وجود ندارد... اینها مشرکند و دشمن اسلام و مسلمین و قرآن و پیامبر و... (تشیع علوی و تشیع صفوی. دکتر شریعتی ص ۲۴۳).

۱۸۷. چرا ما فکر می‌کنیم ارزش و مقام یک نفر بستگی به میزان سختی‌ها و بلاهایی است که سر او آمده به همین دلیل مسیحیان باید از مسلمین که اعتقاد دارند حضرت عیسی به صلیب کشیده نشد بلکه خداوند او را به آسمان برد، متنفر باشند. داستان‌هایی که مداحان به شیوه مکتب رمانتیسیسم برای مردم می‌‌گویند در همین راستاست. و شاید بدانید که در این مکتب افسار احساسات گسیخته شده و هر چیز، بسیار پرآب و رنگ‌تر از واقعیت اصلی جلوه گر می‌شود. انسانها نیز به طرز عجیبی طالب دیدن و شنیدن مصایب وارده بر بزرگان تاریخ هستند (به فروش بی‌سابقه فیلم مصایب مسیح دقت کنید) نکتۀ جالب دیگر اینکه: خانم‌ها در این مکتب (ساختن خرافه‌ها و داستان‌های واهی) استادترند و گوی سبقت را از مردها ربوده‌اند.

۱۸۸. سعی کن حتی به چشمانت نیز اعتماد نکنی چه برسد به خیالات و باورهای غلط و پندارهایی که ریشه آن در قصه‌های دروغین تاریخی است که از کودکی تا به حال مرتب در گوشت فرو کرده‌اند: با رادیو، تلویزیون کتاب، سخنرانی و... الکی احساساتی نشو بلکه تنها معیار تو باید عقل سلیم و دلایل محکم منطقی باشد. بقیه چیزها را به سطل آشغال بریز اگر ضرر کردی پای من.

۱۸۹. کسی که می‌خواهد وارد بنگاه شود از قبل می‌داند که دروغ‌های زیادی را خواهد شنید. با توجه به این نکته که بنگاه دار، وجهۀ خوبی هم در جامعه ندارد. ولی کسی که پای روضۀ واعظ و مداح می‌نشیند حتی احتمال شنیدن ذره‌ای دروغ را هم به خود نمی‌دهد. برای همین، مداح و واعظی که بدون تحقیق و مطالعه داد سخن می‌دهد از هر بنگاه دار حیله‌گری، پست‌تر است.

۱۹۰. براستی ما با چه جراتی درباره دیگران حتی مردگان به راحتی قضاوت می‌کنیم و می‌گوییم او خوب بود و او بد و او خائن. مگر اینجا محکمه الهی است و مگر زمان قیامت است و مگر ما فرشتگان محاسب خداوندیم. (آن هم با اطلاعات ما که در حد صفر است زیرا برای بررسی و قضاوت درباره یک نفر باید اطلاعات کاملی از وراثت، خانواده، محیط جغرافیایی و اجتماع آن فرد داشته باشیم) ما باید از کارهای خوب الگو بگیریم و کاری نداشته باشیم که آن کار خوب را خارجی انجام داده یا ایرانی، مسلمان بوده یا کافر، شاه بوده یا رعیت، کودک بوده یا پیر و... و دیگر، کاری با خود اشخاص نداشته و حساب آنها را به خداوند واگذار کنیم.

۱۹۱. ساختن بنا روی مقبره‌ها یک عمل فرعونی و القاء شده توسط شیطان در مغز پوک شیعیان است که طبق احادیث مکرر و متواتر توسط پیامبر اکرم، منع شده است. آیا اهرام مصر و مقبره پاسارگاد در شیراز چیز جز یک بنای یادبود است؟

۱۹۲. برگزاری مراسم تولد و عزا در هیچ جایی از سنت نبوی و علوی و در هیچ حدیث و آیه‌ای از قرآن بیان نشده است و چیزی جز بدعت نیست.

۱۹۳. نمی دانم چرا فقط مسائلی که به مذاق روحانیون خوشایند است در مذهب تشیع هست ولی در تسنن نیست مسائلی مانند: خمس - صیغه - تقلید - ولایت مطلقه فقیه -.

۱۹۴. چقدر زشت و اشتباه و مسخره و تاسف آور است که فکر کنیم رهبری سیاسی باید در خاندان و قبیله‌ای خاص یا نژادی خاص باشد یا به دست افرادی از یک قشر خاص (مثلا سرمایه‌داران یا روحانیون یا نظامیون) یا اینکه این افراد سایه خدا و نماینده خدا و دست خدا و... هستند. این نوع طرز تفکر در همیشۀ تاریخ به استبداد و دیکتاتوری ختم شده است.

۱۹۵. پیامبرجبه آن عزیزی و بزرگواری وقتی خورشید در هنگام مرگ پسر ۲ ساله‌اش ابراهیم، می‌گیرد و در بین مردم مدینه شایعه می‌شود که این خورشید گرفتگی به خاطر مرگ ابراهیم بوده به سرعت بالای منبر می‌روند و می‌گویند: خورشید و ماه دو آیت از آیات الهی هستند که در سوگ هیچ کسی نمی‌گیرند.. اکنون مایه تاسف است که در قرن ۲۱ مردم احمق ما هر خرافه‌ای را از زبان هر کسی که می‌شنوند قبول می‌کنند. البته به قول ابن سینا: هر کس بگوید یا بشنود بدون دلیل از جرگۀ انسانیت، خارج است.

۱۹۶. فقط از روی عملکرد و نتیجه کارها می‌توان پی به نیت افراد برد عملکرد و نتیجه کار حضرت عمر و ابوبکر در کل (و صرفه نظر از برخی ایرادهای بچه گانه و افسانه‌های دروغ تاریخی و روایات واحد) بسیار عالی و مثبت بوده است تا جایی که شریعتی حکومت آنها را پس از حکومت علی÷بهترین حکومت در تمام تاریخ بشر می‌داند. براستی محقق فاضل شیعه از کجا متوجه سوء نیت این دو نفر شده است؟

۱۹۷. تحلیل‌های اشتباه شیعه حتی آیات قرآن کریم را نیز به چالش کشیده است در قرآن کریم آیه‌ای وجود دارد مبنی بر اینکه: کسانی که با تقوی هستند وقتی طایفه‌ای از شیاطین می‌خواهند آنها را منحرف کنند متذکر خدا شده و به حقیقت امر بینا می‌شوند. شیعه و سنی متفق القولند که حضرت ابوبکر تا زمان رحلت پیامبر اکرمج، فرد با تقوی و پرهیزکاری بوده است چطور ناگهان بلافاصله پس از رحلت نبی اکرم خیانتکار از آب درآمد؟ و فریب شیطان را خورد و بینا هم نشد؟ آیا ثمرۀ آنهمه همنشینی با پیامبرجو آنهمه ایثار و اخلاص، گمراهی در آخر عمر است؟ آن هم برای هیچ و پوچ!.

۱۹۸. علماء و نویسندگان شیعه آنچنان جو و هیاهویی براه انداخته‌اند که تمام مردم شیعه فکر می‌کنند پیرو واقعی قرآن و اهل بیت اینها هستند ولی با کمی دقت می‌بینی که در عرصۀ عمل، عامل به قرآن، کسانی دیگرند و محبان بدون افراط و تفریط و عارف اهل بیت فقط اهل سنتند.

۱۹۹. یک تحلیل، شبیه تحلیل‌های آبگوشتی نویسندگان دربار صفوی: اگر پیامبر اکرم با دختران حضرت عمر و ابوبکر ازدواج نمی‌کرد اگر ایشان با ابوبکر دوست و همدم نبود اگر در هجرت به مدینه فقط ابوبکر همراه او نبود اگر در سال آخر، علمدار جنگ تبوک، ابوبکر نبود اگر در ایام آخر عمر پیامبرج، ابوبکر امام جماعت مسجد نبود و اگر در روزهای آخر، پیامبر اکرم در خانه دختر او بستری نمی‌شد و اگر در سال هفتم ابوبکر امیر حاج نبود و.... آری چنانچه پیامبر اکرم، اینکارها را نکرده بودند و اینگونه رفتار نمی‌کردند مردم مدینه به جای ابوبکر با علی بیعت می‌کردند پس (نعوذبالله) این پیامبر اکرم بودند که اولین پایه گذار خروج مردم از ولایت و موجب فریب مردم و نزدیکی و حمایت آنها از ابوبکر شدند!!!.

۲۰۰. اشتباه بزرگ محققین شیعه آن است که انتظار دارند تخمی که در وسط کویر عربستان کاشته شده بود به جای نخل خرما مثلا درخت نارگیل و موز از آن می‌رویید. هدف اولیه آن هم در چنان شرایط و اوضاعی ریشه کردن اسلام در خاک بود و سپس گسترش در سطح جهان و نه خواب و خیالهای آیده آلیستی شیعه در قرن ۲۱.

۲۰۱. به این شعر شاعر نادان شیعه توجه کنید:

ما به محبان علی و عمر
هیچ نگوییم ز خیر و ز شر
حشر محبان علی با علی
حشر محبان عمر با عمر

آقای شاعر عزیز برای اینکه کسی با کسی محشور شود دوست داشتن صرف آن شخص کافی نیست. بلکه باید علاوه بر دوست داشتن، شناختی حداقل نسبی از آن شخص داشته باشی و رفتار و کردارت نیز مانند او باشد. اکنون انسانهای احمقی که مانند شما از علی بتی غیر قابل دسترس ساخته‌اند کجا می‌توانند او را بشناسند و مثل او رفتار کنند‌؟ ولی از آنجا که حضرت عمر انسانی بوده مانند بقیه انسان‌ها با ماهیتی بشری پس سنی‌ها براحتی می‌توانند او را بشناسند و از او پیروی کنند. ولی تصویری که شما از حضرت علی ارائه می‌کنید تصویری نیمه انسانی نیمه خدایی و تا حدود زیادی دست نایافتنی است پس نمی‌توانید او را بشناسید و مانند او رفتار کنید پس با او محشور نمی‌شوید و چه بسا این جهالت و تعصب باعث شود که شما با ابوجهل محشور شوید! و برای همین در روز قیامت مات و مبهوت خواهید شد. به قول شاعر: ما در چه خیالیم و فلک در چه خیال.

۲۰۲. آقای تیجانی در کتب گرانقدر و علمی خود!!! به ابوبکر تاخته‌اند که چرا مرتدین را کشته است و می‌گوید ابوبکر طبق حدیث پیامبر اکرم، حق نداشته گوینده لااله الا الله را بکشد ولی عجیب است که این محقق گرانقدر!! فراموش کرده که حضرت علی در یک روز ۴۰۰۰ نفر عابد متقی حافظ قرآن را از دم تیغ گذراند [۲۴۷]فقط برای اینکه نخواست برای حفظ ظاهر هم که شده یک کلمه توبه کند! براستی اگر بنا بر گرفتن ایراد باشد دست چه کسانی پرتر و بازتر است؟

۲۰۳. منتهای آمال و آرزوی شیعیان (منتهي الآمال) رسیدن به کلیدهای بهشت (مفاتيح الجنان) از طریق دریاهایی از نور (‌بحارالانوار) است ولی من می‌ترسم که با این خواب و خیال‌های خوش ایده‌آلیستی و اوهام مالیخولیایی بچه‌گانه، سر از دوزخ درآورند!.

۲۰۴. آیا پاداش امتی که تمام مال و جان و عمر خود را به پای پیامبرجو خدا ریخت این بود که عده‌ای آدم ظالم و منافق بر گردن آنها سوار شوند؟ آیا تعجب آور نیست که این نکته در هیچ کجای تاریخ تکرار نشده و مطابق هیچ عقل و عرف و حتی عدالت خداوند نیست؟

۲۰۵. امام صادق در حدیثی فرموده‌اند هرجا در قرآن به کلمه منافق اشاره‌ای شده مصداق اتم و اکمل آن شیعیان هستند! جالب است که بدانیم منافقین هر صدایی را علیه خود می‌پندارند. مانند برخی از شیعیان که هر حرکتی را علیه خود و هر انتقادی علیه خرافات را با اتهام وهابی گری خرد می‌کنند. و اگر در تاریخ، پشه‌ای از گوشه‌ای رد شده باشد آن را ظلم به خود یا اهل بیت، قلمداد می‌کنند و...

۲۰۶. تنها کتابی که قبل از اختراع چاپ، مکتوب شده و ذره‌ای تحریف در آن راه نیافته کتاب قرآن است و تنها دینی که یاران پیامبر آن دین توانستند آنرا به خوبی حفظ کرده و بر مبنای آن تشکیل حکومت داده و حتی سایر ملل را نیز متمایل به آن دین کنند دین اسلام بوده. اکنون محقق شیعه چرا طبق خیالات ایده آلیستی خود انتظار بیشتری از یاران پیامبرجدارد و همه آنها را -به خاطر چند تحلیل پوچ و چند افسانۀ مسخره- مرتد اعلام می‌کند؟ والله اعلم.

۲۰۷. حضرت عیسی÷برای خود جانشینی معرفی نکرد و خود نیز جانشین کسی نبود (با اینکه پس از ایشان زمین دچار فترتی ۶۰۰ ساله در انقطاع وحی بوده) با اینهمه پس از غیبت و صعود او به آسمانها، مسیحیان، آنقدر درباره او غلو کردند که گفتند او پسر خداست! براستی علت فوت زود هنگام تمام فرزندان پیامبرجبه خصوص فرزندان پسر ایشان چیست؟ چرا در قرآن می‌فرماید: ﴿مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَآ أَحَدٖ مِّن رِّجَالِكُمۡ وَلَٰكِن رَّسُولَ ٱللَّهِ وَخَاتَمَ ٱلنَّبِيِّ‍ۧنَۗ وَكَانَ ٱللَّهُ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٗا ٤٠[الاحزاب: ۴۰]. محمد پدر احدی از مردان شما نیست و دقیقاً برای همین پیامبرجبه دخترش فاطمه می‌گفته: ام ابیها: مادر پدرش و نه بنت ابیها: دختر پدرش. علت اعلام صریح بر عدم فرزندخواندگی زید و آوردن صریح نام زید در قرآن، و علت عدم تعیین جانشین، توسط پیامبرجو خداوند، این بوده است که آن انحرافات و زیاده رویهایی که در سایر ادیان الهی به خصوص دین مسیحیت بوجود آمد در این آخرین دین الهی بوجود نیاید. کسی را فرزند خدا و یا ولی و سایه او ندانند و با این بهانه‌های واهی بر گرده مردم سوار نشوند. هر چند با کمال تاسف، عده‌ای غالی و رافضی بر مبنای عقاید مسیحی و ایرانی و هندی و یهودی، چنین کاری را در زمان حضرت علی و سایر امامان، پایه‌ریزی کردند و قرن‌ها بعد، پادشاهان صفوی آمدند و میوه آن را چیدند و اینک نیز... ﴿وَسَيَعۡلَمُ ٱلَّذِينَ ظَلَمُوٓاْ أَيَّ مُنقَلَبٖ يَنقَلِبُونَ ٢٢٧[الشعراء: ۲۲۷].

۲۰۸. تو یک سیب بخور در راه خدا یا یک نان ببخش در راه خدا! هر دو کار پسندیده است. برخی مردم، کار درست و صحیح را انجام می‌دهند و برخی دیگر کاری که لازم است و باید را انجام می‌دهند. حضرت علی از دسته نخست و حضرت عمر از دسته دوم بوده‌اند. حضرت علی کار شایسته را انجام می‌داده و حضرت عمر کار بایسته را. برای همین علی مردی شایسته بوده و حضرت عمر مردی بایسته. علی چون فردی شایسته بود در مقابل خوارج حتی حاضر نشد یک کلمه توبه مصلحتی کند و کار به جنگ کشیده شد ولی چون حضرت عمر فردی بایسته بود مسلماً اگر آنها می‌خواستند صد بار هم توبه می‌کرد. علی چون فردی شایسته بود برای پس از خود جانشینی تعیین نکرد ولی حضرت عمر چون فردی بایسته بود کار را به شوری واگذاشت. مسیر و شریعت و راه یکی است: اسلام. اصول و فروع یکی است. ولی وسیله حرکت می‌تواند متفاوت باشد. تشیع می‌توانست مثل یک خودروی آخرین سیستم عمل کند ولی رانندگان احمق، چرخ‌های آنرا پنچر کردند تا اینکه برادران اهل تسنن از ما جلو زدند.

۲۰۹. بزرگ‌ترین هنر شیعه و نویسندگان و علمای شیعه بزرگ کردن نقاط ضعف یاران و اصحاب پیامبرجاست (آن هم بر مبنای روایات آحاد و بحث‌های کلامی) و این نتیجه‌ای ندارد جز تضعیف اسلام در برابر سایر ادیان. به یقین، برادران اهل سنت برای همین آبروداری هم که شده در روز قیامت، بر شیعیان برتری پیدا کنند.

۲۱۰. شاید مشاهده گنبد و بارگاه و طلا و نقره‌ها و تزیینات آنها نوعی آرامش کاذب و مقطعی برای انسان داشته باشد ولی انسان را از فهم و درک آن آرامش عمیق و دائمی که در توحید ناب، نهفته است باز می‌دارد. و برای این است که دین شیعه قشری و سطحی است و عمقی ندارد. آری مواد مخدر نیز در ابتدا نوعی آرامش موقتی به انسن می‌دهد و در دراز مدت چه؟

۲۱۱. یکی از دوستانم به عقاید من مرتب ایراد می‌گرفت. روزی به او گفتم آیا تو می‌توانی بدون استفاده از روایات تاریخی حتی نیم آیه از قرآن در تایید عقایدت بیاوری؟ گفت: نه. گفتم روحانیون می‌گویند در هر علمی باید به خبره آن علم رجوع کرد و در علوم فقهی به رساله‌ها رجوع کرد و... ما می‌دانیم که قبلا در حوزه‌ها حتی یک واحد تاریخ تدریس نمی‌شده شما یک استاد تاریخ از دانشگاه بیاور تا من با او بحث کنم. جالب است که بدانید سالها از این مباحثه می‌گذرد ولی دوستم هنوز موفق به پیدا کردن آن استاد تاریخ نشده است!!!.

۲۱۲. وقتی اراده الهی بر امری تعلق گرفت دشوارترین کارها به نتیجه می‌رسد مانند موفقیت پیامبر اکرم در شبه جزیره عقب افتاده و جاهلی عربستان با دست خالی و تک و تنها و وقتی او نخواهد...

۲۱۳. بزرگ‌ترین ارمغان پیامبر اکرم برای بشریت: آزادی نوع انسان از یوغ بندگی بت‌ها و پادشاهان و سرمایه داران و جهالتها و خرافات بود و بزرگ‌ترین ارمغان تشیع صفوی برای ایرانی‌ها زنجیر تقلید و ابداع خرافات و ترویج دروغها و افسانه‌های تاریخی و تبدیل شدن به یک غدۀ سرطانی در گلوی جهان اسلام بود.

۲۱۴. مسلمین پس از رحلت نبی اکرم با اصل انتخاب آزاد و شوری، ۱۴ قرن به جلو تاختند و شیعیان با اعتقاد به وجود نص و خلافت موروثی در خاندان پیامبرجو پس از آن ولایت مطلقه فقیه، سه هزار سال به عقب بازگشتند.

۲۱۵. قرآن کریم طی دهها آیه مرتباً خودش را: روشن، آشکار، فرقان، وسیله‌ای برای جدایی حق از باطل، وسیله هدایت، راه نجات، راه اتحاد، ریسمان هدایت و... معرفی کرده است. از روحانیون سئوال می‌کنیم چرا باید خمس بدهیم؟ می‌گویند: از کلمه غنمتم در آیه خمس. می‌پرسیم: ولی سیاق آیات قبلی و بعدی این نکته را می‌رساند که موضوع: غنیمت در جنگ است [۲۴۸]. می‌گویند: یکی از معانی غنمتم استفتم یعنی سود منافع سالیانه است. می‌پرسی نص بر خلافت حضرت علی÷را از کجا فهمیدید؟ می‌گویند: از آیۀ ابلاغ. می‌پرسی در این آیه اشاره‌ای به خلافت حضرت علی نشده می‌گویند: پیامبر اکرم این آیه را تفسیر کرده و در غدیر خم علی را به عنوان جانشین معرفی کردند. می‌پرسی از کجای سخنان پیامبرجمتوجه خلافت حضرت علی÷شدید؟ می‌گویند از کلمه مولی. می‌پرسی: این کلمه دارای ۲۷ معنی مختلف است که هیچکدام از آنها معنای خلافت را نمی‌دهد. می‌گویند: یکی از معانی مولی، اولی بالتصرف است و مصداق بارز اولی بالتصرف، ولی‌امر است و ولی امر یعنی همان ولایت و ولایت یعنی همان خلافت! می‌بینید که دین خدا چقدر راحت و آسان و قابل فهم است!.

۲۱۶. آشکارترین دلیل بر گمراهی شیعه آن است که بر خلاف صریح آیات قرآن با هر گبر و کافر و پیروان سایر ادیان، دوستی می‌کنند و باز بر خلاف صریح آیات قرآن با سایر مسلمان‌ها کینه توزند. شعارها و نمایشها و سیاستها را رها کنید منظور من آن چیزی است که واقعاً در متن تودۀ جامعه و در اعماق جان و دل آنها در جریان است.

۲۱۷. روحانی صفوی در اعماق ضمیر ناخودآگاهش می‌داند که پاسخ‌های او توجیه و سفسطه‌بازی و مغلطه و بازی باکلمات است ولی نمی‌دانم این چه نیروی شیطانی است که اجازه نمی‌دهد او در برابر حرف حق، سر تسلیم فرود بیاورد ﴿وَسَيَعۡلَمُ ٱلَّذِينَ ظَلَمُوٓاْ أَيَّ مُنقَلَبٖ يَنقَلِبُونَ ٢٢٧[الشعراء: ۲۲۷].

۲۱۸. نویسنده شیعه به دنبال کشف حقیقت نیست بلکه به دنبال انتقام گرفتن از سنی‌ها و خلفائیست که قرنها پیش مرده‌اند.

۲۱۹. افراد به ظاهر حزب اللهی در روز قیامت برای چیزی که به خواب هم نمی‌بینند یقۀ آنها را می‌گیرند: دشمنی با سنی‌ها و دشمنی با حضرت عمر و ابوبکر.

۲۲۰. اگر حق با شیعه باشد سنی‌ها به جهنم نمی‌روند زیرا آنها به اصول دین معتقد بوده و کسی را هم لعن و نفرین نمی‌کنند ولی اگر حق با شیعه نباشد و در دشمنی با سه خلیفۀ اول، اشتباه کرده باشند به نظر شما چه اتفاقی می‌افتد. (حتی اگر بنا به فرض صددرصد محال، تمام ادعاهای شیعه درست باشد سه خلیفۀ اول به جهنم نمی‌روند زیرا خداوند در قرآن فرموده: به جز شرک هر گناهی را اگر خواستم می‌بخشم. پس ﴿وَسَيَعۡلَمُ ٱلَّذِينَ ظَلَمُوٓاْ أَيَّ مُنقَلَبٖ يَنقَلِبُونَ ٢٢٧[الشعراء: ۲۲۷].

۲۲۱. می‌دانید چرا خداوند و پیامبر اسلام، جانشینی معرفی نکردند؟ برای اینکه پایه‌گذار این بدعت شوم نشوند تا اینکه تا ابد، خلق خدا مجبور باشند علاوه بر خداوند در برابر مخلوقات او نیز سر تسلیم فرود بیاورند. همان چیزی که شیعه پس از ۱۴ قرن تحت عنوان ولایت مطلقه فقیه به آن رسیده است.

۲۲۲. شیعه معتقد است تمام اصحاب به جز سه نفر پس از نبی اکرم مرتد و در نهایت دوزخی شدند. این به آن معناست که اصحاب، ۲۳ سال از مال و جان خود در راه اسلام گذشتند و چه سختی‌ها که نکشیدند و نعوذبالله وجود نازنین و مقدس پیامبر اکرم و رسالت ایشان، باعث دوزخی شدن آنها شد، درست مانند ابوجهل و ابولهب! براستی یعنی دستمزد آنها این بوده که پس از آنهمه سختی و فداکاری جهنمی شوند؟ آن هم به خاطر وجود رحمه للعالمین نبی اکرم؟!!!!.

۲۲۳. وقتی خوارج حزب اللهی معتقدند که قائم مقام رهبری آیت الله منتظری با آنهمه سوابق علمی و سیاسی در آخر عمر فریب خورد و منحرف شد از کجا معلوم که مجلسی پدر تشیع صفوی اشتباه نکرده باشد؟

۲۲۴. اگر حضرت عیسی ظهور کند بیشتر مشکلاتش مانند دورۀ اول، مجدداً با روحانیون اسلام و ارباب کلیساهاست.

۲۲۵. اگر در عقل آقایان شک نداری از تو خواهشی دارم: سری به کتب و فتواها و سایت آقایان بزن و نظرات آنها را در مورد عزاداری و مواردی مانند قمه زنی مطالعه کن. هنوز بر سر مباح بودن و صواب داشتن یا حرام بودن آن دعوا و شک است!!!!.

۲۲۶. GOOD NEWS IS NO NEWS اخبار خوب، اخبار نیست. این شعار خبرنگاران غربی است یعنی مردم، اخبارخوب و عادی را نمی‌پسندند. مردم دنبال حوادث و امور عجیب و غریب و دروغ می‌گردند و این موضوعات برای آنها جالب‌تر است. آری این نکات ساده را غالیان و رافضیان دروغگوی افسانه پرداز قرون اول و دوم هجری فهمیدند ولی شیعیان تحصیلکرده قرن بیستم، هنوز این مسائل را نمی‌فهمند.

۲۲۷. حضرت خضر (البته نام خضر برده نشده) طبق صریح آیات قرآن، مجوز داشت آن کودک را پیش از ارتکاب هر جرمی (البته به فرمان خدا) به قتل برساند. نمونه‌هایی از ترورهای مخفیانه سیاسی در زمان حیات پیامبر اکرم در مدینه در تاریخ ثبت شده است. اگر حضرت عمر و ابوبکر عاملان اصلی خط انحراف و نابودی اسلام و تمامی آنچه شیعه می‌گوید بوده باشند و چنانچه پیامبرجاز طریق وحی، علم غیب داشته و از وقایع آینده مطلع بوده چرا در زمان حیاتشان، دستور ترور مخفیانه حضرت عمر و ابوبکر را صادر نمی‌کنند؟ یعنی خطر آنها کم‌تر از آن کودک بوده که به دست خضر به قتل می‌رسد؟!!!! و چرا پس از غصب خلافت!!! حضرت علی یا اصحاب ایشان چنین نمی‌کنند؟ و چرا و چرا و چرا....

۲۲۸. در هر کاری استارت و شروع اولیه بسیار مهم است. شروع پیامبر اکرم بسیار عالی بوده و ادامه کار، توسط ابوبکر و حضرت عمر نیز (منهای چند ایراد جزیی و بچه‌گانه که شیعه در بوق و کرنا کرده) بسیار عالی بوده است.

۲۲۹. هر تخلفی که دشمنان شیعه انجام دهند نامش می‌شود بدعت و هر تخلفی که شیعه انجام دهد نامش می‌شود: حب اهل بیت و مصلحت و مقتضیات زمان و اجتهاد و فقه پویای شیعه!.

۲۳۰. تشیع را اگر شناختن و دوست داشتن علی و پیروی از او تعریف کنی بهترین مرام در جهان و اگر به معنای خلافت منصوص حضرت علی معنا کنی سرآغاز هزار گونه کفر و خرافه می‌شود و در نهایت: بدترین مرام در جهان.

۲۳۱. می دانید شباهت رفتار و اعمال نواصب و خوارج با رافضیان و غالیان در چیست؟ آنها به صواب‌های حضرت علی اضافه می‌کنند و اینها به صواب‌های حضرت عمر و ابوبکر.

۲۳۲. یکی از علل مهم عدم تعیین جانشین برای پیامبر اکرم، همین شرایطی است که شیعه دچار آن شده است: فراموشی اصل که خدا و قرآن و روش پیامبرجبوده و اصل شدن مصادیق حاشیه‌ای و پس از آن به دام خرافه و شرک افتادن و اینگونه که پیداست همین پوسته‌های ظاهری نیز، می‌رود که نابود شود ﴿وَسَيَعۡلَمُ ٱلَّذِينَ ظَلَمُوٓاْ أَيَّ مُنقَلَبٖ يَنقَلِبُونَ ٢٢٧[الشعراء: ۲۲۷].

۲۳۳. براستی برای من بسیار جای تعجب شده که چرا تمام عقائد خاصه شیعه را خداوند در قرآن کریم در هاله‌ای از ابهام و تقیه و غیر واضح و رمزی بیان فرموده است؟! مواردی مانند: خلافت حضرت علی - امامت اثنی عشریه - عصمت - غیبت و ظهور منجی - ساختن و آباد کردن قبور و زیارت و زیارتخوانی - ارتداد و لعن اصحاب پیامبر - علم غیب - معجزات خرافی - عزاداری و...

۲۳۴. وقتی انسان، حکومتهایی را که ادعای عدل علی را دارند با حکومت عادلانه حضرت عمر، می‌سنجد می‌فهمد نه تنها ذره‌ای از عدالت حضرت عمر در اینها نیست بلکه اینها دست یزید را هم از پشت بسته‌اند و چه مضحک است وقتی می‌بینم ظالم و مظلوم هر دو بر حسین، می‌گریند.

۲۳۵. شاید باور نکنید ولی من حتی در زمانی که ۱۰ سال بیشتر نداشتم برخی مواقع این سئوال برای من به صورت ناخودآگاه پیش می‌آمد که چرا موضوع به این مهمی را خداوند در قرآن نیاورده و چرا در قرآن کریم به صراحت، نامی از علی نیست؟ فکر می‌کنم این سئوالی است که برای بیشتر شیعیان حتی در سنین خردسالی پیش می‌آید ولی در بزرگسالی فراموش می‌کنند.

۲۳۶. ما می‌دانیم که خوارج، بسیار مقید به امور دینی بوده و بسیاری از آنها حافظ و قاری قرآن بودند و حتی پیامبر اکرم و قرآن و... را از صمیم دل قبول داشته و حتی نیتشان هم طبق فرمایش حضرت علی÷خوب بوده ولی با اینهمه حضرت علی چهارهزار نفر از آنها را در یک روز می‌کشد برای اینکه آنها فقط از علی÷می‌خواستند یک کلمه بگوید: در صلح با معاویه اشتباه کرده ولی حضرت علی÷رعایت مصلحت و... را نکردند و با آنها جنگید. آنگاه من تعجب می‌کنم که حضرت علی÷برای حفظ مصلحت اسلام با غاصبان خلافت و کسانی که دستور خدا و آنهمه سفارش پیامبرجرا زیر پا گذاشتند، نه تنها درگیر نمی‌شود بلکه رفت و آمد فامیلی می‌کند و به آنها مشورت می‌دهد و حتی یک کلمه نیز در این باب (غصب خلافت) کلامی هم نمی‌گوید! براستی آیا اینها تناقض نیست؟

۲۳۷. یکی از خوارج حزب اللهی می‌گفت: خدا را شکر که تا کنون دین و ایمانمان، سالم مانده و در مسیر خدا بوده ایم و گمراه نشده ایم. به او گفتم: به قول خطبه جعلی فدکیه: بهانه آوردید که از فتنه می‌ترسید. آگاه باشید که در فتنه قرار گرفته اید و براستی جهنم، محیط بر کافران است.

۲۳۸. شیعه پیرو علی نیست. حتی دوست علی هم نیست. شیعه، دشمن سنی‌هاست!.

۲۳۹. اینکه داری به کجا می‌روی مهمتر است از اینکه با چه چیز می‌روی. روحانی صفوی تو را با نقاب زیبای حب اهل بیت به پرتگاه بی‌بازگشت شرک می‌کشاند درست مانند کسی که به تو می‌گوید آقا مسافرت بیا همراه من، من بنز دارم بنز آخرین مدل. از مقصدش جویا می‌شوی می‌فهمی گیج و منگ و احساساتی و لاقید است و مقصد او جایی نیست جز ته دره. یک نفر دیگر می‌گوید آقا وسیله مسافرتی من الاغ است ولی می‌بینی عاقل است و راهدان و هشیار. تحقیق می‌کنی می‌بینی مقصدش مکانی خوش آب و هواست. هر انسان عاقلی دنبال این نفر دوم می‌رود ولی آدم احساساتی که عقلش داخل چشمش است: دنبال نفر اول می‌رود. فسیعلموالذین ظلموا ای منقلب ینقلبون.

۲۴۰. آقای خمینی می‌گفت: ما مکلف به نتیجه نیستیم و وسیله هدف را توجیه نمی‌کند ولی در جهان امروز، تمامی مکاتب (حتی مکاتب اقتصادی و مدیریتی) می‌گویند انسان بزرگ را نه از نیت او یا حتی از کاری که شروع کرده بلکه به آنچه که به پایان رسانده می‌شناسند. داد و فریاد می‌زنی که آقا من دانه میوه کاشته‌ام. می‌گوید خوب کاشته‌ای که کاشته باش. می‌گویی آقا دانه سبز شد. می‌گوید به ما چه؟ می‌گویی آقا نهال شد و شکوفه داد. می‌گوید: چه فایده؟ شکوفه‌های میوه می‌شود آنها را می‌چینی و می‌گویی آقا ببین چه میوه مرغوب و خوبی. آنگاه به تو می‌گویند: آفرین بر تو.کار تو خوب بود. اگر نگاهی به عملکرد و نتیجه اعمال پیامبر اکرمجو حضرت ابوبکر و حضرت عمر در اواخر عمر هر کدام از آنها بیندازی قطعاً به آنها نمره ۲۰ می‌دهی. آن هم در آن شرایط.

۲۴۱. سه ماه قبل از رحلت نبی اکرم (و با وجود اینکه ایشان هنوز زنده بودند) حضرت علی فرمانده سپاهیان مسلمان عازم یمن بوده و با آنها درگیری شدید (که حتی منجر به ضرب و جرح نیز می‌شود!) پیدا می‌کنند. چگونه شیعه معتقد است که به محض رحلت نبی اکرم همه از پیر و جوان بی‌چون و چرا از علی تبعیت کرده و در آن گیرو دار شورش رده با حضرت علی درگیری پیدا نمی‌کردند؟ ممکن است بگویید وقتی جانشینی به فرمان خدا بوده کسی را یارای سرپیچی نیست ولی شما پس از ۱۴۰۰ سال هنوز موفق نشده اید این دروغ را ثابت کنید! چگونه با استناد به آن، می‌خواهید سایر دروغ‌ها را ثابت کنید؟

۲۴۲. مذهبیون در ایران مرتباً دعایی را می‌خوانند از این قرار: «اللهم اصلح كل فاسد من أمور الـمسلمين»: «خداوندا اصلاح کن در امر فاسدی از امور مسلمین را». ولی در عمل اگر کسی قصد کوچک‌ترین اصلاحی را آنهم فقط در حد حرف و سخن را داشته باشد سرو کارش با کرام الکاتبین خواهد شد. ﴿وَسَيَعۡلَمُ ٱلَّذِينَ ظَلَمُوٓاْ أَيَّ مُنقَلَبٖ يَنقَلِبُونَ ٢٢٧[الشعراء: ۲۲۷].

۲۴۳. در فرهنگ قرآنی، مرگ و زندگی آن جهانی،حیات واقعی است ﴿وَمَا هَٰذِهِ ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَآ إِلَّا لَهۡوٞ وَلَعِبٞۚ وَإِنَّ ٱلدَّارَ ٱلۡأٓخِرَةَ لَهِيَ ٱلۡحَيَوَانُۚ لَوۡ كَانُواْ يَعۡلَمُونَ ٦٤[العنکبوت: ۶۴]. به خصوص اگر آن مرگ، از نوع شهادت باشد ﴿وَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ أَمۡوَٰتَۢاۚ بَلۡ أَحۡيَآءٌ عِندَ رَبِّهِمۡ يُرۡزَقُونَ ١٦٩[آل‌عمران: ۱۶۹]. ولی در فرهنگ شیعه، نگاه به مرگ، به گونه‌ای دیگر است و جای تعجب که آن هم در مورد شهداء شدیدتر می‌شود! از مراسماتی که در این مواقع انجام می‌دهند و از روح حاکمی که بر مجالس آنها حاکم است بوی اعتراض به خداوند به مشام می‌رسد. تفاوت آنچه محققین شیعه در این خصوص روی کاغذ می‌نویسند با آنچه در عمل وجود دارد از زمین تا آسمان است. در عمل برخورد شیعه با مرگ، بسیار غمگین و گیج و مبهوت کننده است. و ته دلشان می‌خواهد ایکاش این چنین نشده بود. این در حالی است که مثلاً عبدالله آن جوان ۱۲ ساله به امام حسین می‌گوید مرگ نزد من از عسل شیرین‌تر است! ممکن است در پاسخ بگویند شیعه همیشه برای مردن آماده است! ولی عیب کار، دقیقاً در همینجاست. مگر خداوند ما را برای مردن آفریده است؟ حتی اگر به امامان شیعه هم رجوع کنیم ۱۱ نفر آنها در صلح و صفا و آرامش بوده‌اند و حتی امام حسین نیز اگر نبود خلف وعده مردم کوفه به آن شهر نمی‌رفتند و کشته نمی‌شدند. آری اگر بنا باشد انسان،خوار و خفیف شود و زیر ذلت زندگی کند همان بهتر که بمیرد و من سئوال می‌کنم چه ذلتی بالاتر از شرک و خرافه و لعن صحابه و قبر پرستی و اعتقاد به افسانه‌های تاریخی و ایجاد تفرقه در جامعه اسلامی؟

۲۴۴. شیعه می‌گوید فقط مسلمانها به بهشت می‌روند. سئوال من اینجاست: حضرت علی می‌فرمایند: «الاسلام هو التسليم» «اسلام یعنی تسلیم شدن». آیا شما ندای اسلام را به صورت صحیح و منطقی و درست و حقیقی به گوش مردم دنیا رسانده اید و آنها تسلیم نشدند تا به جهنم بروند؟ رفتار شما را دیدم. آیا این است اسلام ناب محمدی؟ آیا این است حکومت عدل علی؟ به قول حافظ:

گر مسلمانی از این است که حافظ دارد
وای اگر از پس امروز بود فردایی

آری وای بر شما اگر قیامتی در کار باشد که نه تنها خود را جهنمی کردید و نه تنها مانع مسلمان شدن دیگران شدید بلکه اسلام را در داخل کشور هم ریشه کن کردید. ﴿وَسَيَعۡلَمُ ٱلَّذِينَ ظَلَمُوٓاْ أَيَّ مُنقَلَبٖ يَنقَلِبُونَ ٢٢٧[الشعراء: ۲۲۷].

۲۴۵. وقتی صفویه شکل گرفت و پس از آنکه با زور شمشمیر مردم را شیعه کرد با این سئوال بسیار مهم از جانب تودۀ مردم مواجه شد که چگونه آنهمه دانشمند و شاعر مورد علاقه مردم ایران، سنی بوده و حقیقت را نمی‌دانسته‌اند؟ جواب مزورانه روحانی صفوی این بود: آنها حقیقت را می‌دانسته‌اند ولی از ترس جانشان و از ترس حکومت‌های سنی، تقیه می‌کرده‌اند! عجیب است پس چرا شیخ شهاب الدین سهروردی و یا ملاصدرا و یا عین القضات همدانی و امام محمد غزالی و حلاج و صدها عالم شیعه یا سنی دیگر بر سر مسائلی بسیار کم اهمیت‌تر از این، تقیه نکرده و مقتول و مرعوب و آواره کوه و دشت شدند؟ و چطور عده‌ای از علماء شیعه بودند و اتفاقی هم برایشان نیفتاد و...

۲۴۶. مادرم قسم می‌خورد (و این در حالی است که تا کنون نشنیده بودم او قسم بخورد) که: وقتی ۷ سال داشتم (یعنی ۶۰ سال قبل!) و مادرش او را به مسجد پای منبر حاج... می‌برد وقتی حاجی شروع می‌کرد به بد و بیراه گفتن به ابوبکر و عمر، او که ۷ سال هم بیشتر نداشته متنفر می‌شده و تعجب می‌کرده که چرا این آدمهای بزرگ، نشسته‌اند و چنین اراجیفی را گوش می‌کنند!!!.

۲۴۷. شیعه، عنوان بدعت را علیه مخالفین خود زیاد مطرح می‌کند در حالیکه ۹۰ درصد دروغها و بدعت‌ها و خرافات دنیا در فرهنگ تودۀ شیعه در جریان است و این موضوع، انسان را به یاد دزدی می‌انداخت که داخل مردم شده بود و دزد دزد می‌کرد!.

۲۴۸. از حضرت علی سئوال می‌کنند بهترین شاعر کیست؟ می‌فرماید: همه در یک وادی نتاخته‌اند تا بدانیم بهترین شاعر کیست ولی اگر چاره‌ای از انتخاب نباشد باید بگوییم: امروالقیس. شیعه بحث اولویت را زیاد مطرح می‌کند که اگر حضرت علی زنده بودند همین پاسخ را به خوارج حزب اللهی می‌دادند علاوه بر اینکه می‌گفتند اگر چاره‌ای از انتخاب نباشد پس از نبی اکرم: ابوبکر و عمر (البته ۸۰ روایت متواتر در این باره از حضرت علی وجود دارد که حضرت ابوبکر و عمر را برتر دانسته‌اند، اگر گوش شنوایی باشد).

۲۴۹. اولین کسی که گفت من از او بهترم شیطان بود و آخرین کسانی هم که صبح تا شب در حال تبلیغ این نگرش هستند علما و وعاظ و مداحانند.

۲۵۰. شخصی از امام رضا÷می‌پرسد: مردم می‌گویند شما علم غیب دارید؟ امام رضا به او می‌گویند: دستت را بر من بگذار! آن مرد می‌گوید: چرا؟ امام رضا می‌فرمایند: از این سخن تو تمام موهای بدنم راست شد!!!!.

۲۵۱. تفاوتهای دین و مذهب: دین از جانب خدا و مذهب ساختۀ دست بشر است -در دین هیچ تضاد و تناقضی نیست ولی مذهب، سرشار از تناقض است- دین؟ انسانها را به توحید خدا و اتحاد بین ملتها دعوت می‌کند ولی مذاهب، سرمنشاء و دعوت کننده به تفرقه و اختلافند - دین توجه مردم را به خدا و مذهب توجه مردم را به انسانها دعوت می‌کند - فهم و اثبات دین بسیار آسان و ساده ولی اثبات مذهب نیاز به هزار و یک جدل و کتاب و توجیه و تفسیر دارد - دین فقط کتاب خداست ولی در مذهب هزار و یک کتاب عجیب و غریب وجود دارد - در دین، هیچ خرافه‌ای نیست ولی مذهب سرشار از خرافه و بدعت و انحراف است - دین در همیشه تاریخ، موجب اتحاد و سربلندی یک ملت و مذاهب سرآغاز تفرقه و بدبختی آنها بوده‌اند. پس در یک کلام به فرموده خداوند: ﴿إِنَّ ٱلدِّينَ عِندَ ٱللَّهِ ٱلۡإِسۡلَٰمُدین نزد خدا اسلام است.

در انتها به توضیح دکتر علی شریعتی از این آیه دقت کنید: ﴿إِنَّكَ لَا تُسۡمِعُ ٱلۡمَوۡتَىٰ وَلَا تُسۡمِعُ ٱلصُّمَّ ٱلدُّعَآءَ إِذَا وَلَّوۡاْ مُدۡبِرِينَ ٨٠[النمل: ۸۰]. به مرده نمی‌توانی حرف بفهمانی. به آدم کری که اصلا گوشش نمی‌شنود و ناز و اداهایش زیاد است. داری با او حرف می‌زنی حرفت را گوش نمی‌دهد و به تو پشت کرده می‌رود که حرفت را گوش ندهد. تازه اگر هم بخواهد گوش دهد باز هم اصلا نمی‌فهمد. اگر بیاید و بخواند و گوش بدهد و ببیند و دقیق هم بشود و فکر هم بکند و انصاف هم به خرج دهد شعور ندارد که بفهمد چه برسد به اینکه نمی‌خواهد و نمی‌شنود و حاضر هم نیست که گوش بدهد و فرار هم می‌کند. (از کتاب: چه باید کرد. دکتر شریعتی) چقدر شبیه منش خوارج به اصطلاح حزب اللهی در ایران است!!!.

[۲۱۹] البته منظور ویل دورانت: روحانیون مسیحی بوده ولی اگر در تاریخ ادیان، دقت کنی با کمال تعجب مشاهده می‌کنی که تمامی ضرباتی که به ادیان وارد شده از ناحیه همین آقایان گرامی و محترم بوده است. شاهد گذشته: عملکرد کلیسا در قرون وسطی و شاهده زنده‌اش را هم که خدا را شکر از صبح تا شب، ملاحظه می‌کنید. [۲۲۰] پسر و پدر ابوبکر بعد از فتح مکه مسلمان می‌شوند. [۲۲۱] البته پاسخ حضرات مشخص است: آنها نیت داشتند بعداً خلیفه شوند!!! البته این جواب‌های بچه‌گانه فوق احمقانه به درد شعور انسان‌های ماقبل تاریخ می‌خورد نه کودک دبستانی عصر کنونی که با خواندن جفنگیات یکی از کتب علامه‌های عصر صفوی، با تعجب از پدرش پرسیده بود: بابا اینها طنز است!!. [۲۲۲] خوارج می‌گفتند اگر علی از قبول حکمیت توبه کند ما به سپاه او باز می‌گردیم. [۲۲۳] بیشتر قضاوت‌های ما درباره مسائل تاریخی بر همین منوال است ما بر مبنای شناخت غلط از افراد و تلقیناتی که به ما شده قضاوت می‌کنیم و نه بر مبنای شناخت صحیح از اوضاع و احوال و شرایط زمان و فرهنگ مردم آن دوره. بلکه همه چیز را بر مبنای فرهنگ خودمان و زمان حال، بررسی و تجزیه و تحلیل می‌کنیم. به عنوان نمونه می‌پرسیم: چرا بدن پیامبر دفن نشده افرادی در سقیفه مشغول انتخاب خلیفه بودند. این بدان خاطر است که ما شرایط را با زمان کنونی می‌سنجیم و نمی‌توانیم بفهمیم: افرادی مانند ابوسفیان مترصد برگشتن ورق بوده‌اند... مدینه بدون دژ و بارو و سرباز بوده... امکان داشته هرکس از هرگوشه ادعای خلافت و پیامبری کند... (که دیدیم افراد متعددی در همان روزهای اول خلافت ابوبکر ادعای پیامبری کردند) و هزاران نکته ریز و درشت دیگر که ما از آن غافلیم . در صورتیکه عدم حضور چند نفر در مراسم تدفین پیامبر ضربه‌ای به جایی وارد نکرد. (دقت کنید در نبرد حنین و پس از فتح مکه، سپاه ۱۲ هزار نفری اسلام، نزدیک بود فقط به خاطر یک اشتباه کوچک، بطور کامل مضمحل شود). [۲۲۴] ﴿وَأَمۡرُهُمۡ شُورَىٰ بَيۡنَهُمۡ[الشوری: ۳۸]. ﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوۡمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمۡ[الرعد: ۱۱]. [۲۲۵] در راس آنها ابن ابی الحدید که حتی اشعار زیبایی در ستایش حضرت علی و نکوهش دو خلیفه قبلی سروده است. [۲۲۶] توجه داشته باشید همان علاقه‌ای که ما نسبت به حضرت علی داریم آنها نسبت به هر چهار خلیفه دارند. [۲۲۷] البته اختلافاتی مانند خمس و صیغه بین شیعه و سنی وجود دارد ولی این دسته از اختلافات آنگونه نیست که کار را به جدال و خونریزی بکشاند. [۲۲۸] من آدم بی‌ادبی نیستم ولی واقعاً در این موارد نمی‌توانم خشم خودم را کنترل کنم. و برای من مایه سرافکندگی و شرمساری است که برخی از مردم کشورم تا این حد کم عقل و کم شعورند. در حالیکه ما ایرانی‌ها خودمان را باهوش‌ترین مردم جهان می‌دانیم. [۲۲۹] حتی حضرت علی÷نیز می‌فرمایند یک نفر را از روی اطرافیان او باید شناخت. [۲۳۰] شاهد آن: کتب نویسندگان شیعه است که اگر کوچکترین نکته‌ای در این زمینه وجود داشت بدون شک آن را با آب و تاب فراوان و شاخ و برگ‌های مربوطه نقل کرده و صفحات فراوانی را به آن اختصاص می‌دادند. [۲۳۱] بر عکس برخی از پادشاهان که دنیا طلبی در تمام شئون زندگی آنها پیدا بود... براستی از نظر شیعه تفاوت اینها با هم در چیست؟ گرچه از دیدهای گنجشکی انتظار تشخیص تفاوت بیهوده است... شاید در اینجا خطاب خدا را باید متذکر شد: ﴿أَمۡ حَسِبَ ٱلَّذِينَ ٱجۡتَرَحُواْ ٱلسَّيِّ‍َٔاتِ أَن نَّجۡعَلَهُمۡ كَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ سَوَآءٗ مَّحۡيَاهُمۡ وَمَمَاتُهُمۡۚ سَآءَ مَا يَحۡكُمُونَ ٢١[الجاثیة: ۲۱]. آیا آنان که گناهکارند فکر می‌کنند مانند کسانی هستند که ایمان آورده و کار نیک مرتکب شدند زندگانی و مرگ آنها جدا ست چه بد حکم می‌کنند... [۲۳۲] منظور خوارج است. [۲۳۳] بیچاره عمر اگر زنده بود متوجه نمی‌شد اینها چه می‌گویند!!!. [۲۳۴] البته شاید هم مجبورند و دست خودشان نیست زیرا طبق حدیثی از امام صادق در اصول کافی: کسانی که سخنان زشت بر زبان می‌آورند یا حرام‌زاده‌اند یا شیطان در نطفه آنها شریک شده است. [۲۳۵] مانند علامه امینی. [۲۳۶] طنز جالب روزگار اینجاست که آقایان، همیشه این آیه قرآن را آخر سخنرانی‌های خود علیه عمر و ابوبکر تلاوت می‌کنند!!!. [۲۳۷] دقت کنید که تعبیر شیعه از سقیفه: کودتا، توطئه و دسیسه چینی، حسد بر اهل بیت و... بوده است. [۲۳۸] جالب است که بدانیم این صنف درست از زمان صفویه و آشنایی با طبقه روحانیون مسیحی در ایران شکل گرفت و کلمه روحانی دقیقا ترجمه همان کلمه روحانی در مسیحیت است. و گر نه در قبل از آن در هیچ حدیث و یا شعر و... به صنفی با عنوان روحانی مواجه نمی‌شویم. [۲۳۹] دقت کنید که او با ام المومنین محبوبترین زن پیامبر و با سیف الاسلام و با انسانهای حافظ قرآن و... نبرد کرد. [۲۴۰] به شهادت تاریخ عمر و ابوبکر حتی به یک نفر از افراد قبیله خود سمتی ندادند!. [۲۴۱] به قول حضرت علی÷که با اشاره به خوارج گفتند: «کلمة حق یراد بها الباطل» «سخن حقی است که از آن نتیجه باطلی را اراده کرده‌اند». [۲۴۲] برای مثال هنگام عقد ازدواج علی با فاطمه ابوبکر بیشتر از همه تلاش کرد همانگونه که برای ازدواج پیامبر با خدیجه سعی و تلاش فراوانی کرد!. [۲۴۳] بحارالانوار. [۲۴۴] مانند دکتر شهیدی که می‌گوید: نویسنده کتاب بلاغاه النساء در آوردن نام راوی اشتباه کرده (خطبه حضرت فاطمه) یا شهید مطهری که می‌گوید: سید رضی خطبه تعریف از عمر را اشتباهی در نهج البلاغه آورده! البته من با این افراد خصومتی ندارم ولی چاره‌ای از گفتن حقیقت نیست. [۲۴۵] بهمن ۱۳۸۴. [۲۴۶] البته من هیچ علاقه و اعتقادی به هیچیک از این دو نفر ندارم. [۲۴۷] اشاره به خوارج است که عابد و متقی و حافظ قرآن و شبانه روز قرآن می‌خواندند ولی بر علی÷خروج کردند، و مولف محترم در اینجا خواسته‌اند به شیعیان بفهمانند که اگر قرار به ایراد گیری بی‌جا و بی‌مورد باشد از این گزینه‌ها در مورد علی÷بیشتر هست. از جمله اینکه خلافت اسلامی در زمان سه خلیفه به دورترین نقاط جهان رسید از شرق به اروپا و از غرب به چین ولی در زمان علی فتوحات متوقف شد و مسلمانان مشغول فتنه و جنگ‌های داخلی شدند ولی هیچکدام از اهل سنت این را نگفته‌اند و نمی‌گویند و مثل بسیاری از شیعیان به ساحت خلفا بی‌ادبی نمی‌کنند و هیچ وقت مولای مومنان را به بدی ذکر نمی‌کنند بلکه بر عکس همانطور که از سه خلیفه دفاع می‌کنند و ایرادهای وارده که غالبا دروغ بوده و از این قبیل می‌باشد رد می‌کنند به همان اندازه از علی÷هم دفاع می‌کنند. (مصحح) [۲۴۸] خمس: ابوامامة باهلی گوید: از عباده ابن صامت درباره آیات انفال پرسیدم و گفت: درباره ما جنگاوران بدر نازل شد که در کار غنایم، اختلاف پیدا کردیم و بدخویی کردیم و خدا آنرا از ما گرفت و به دست پیمبر داد که آنرا به طور مساوی میان مسلمانان تقسیم کرد که ترس خدا و اطاعت پیمبر و صلاح مسلمانان در آن بود. ص ۹۷۶ تاریخ طبری (در هیچ کجای تاریخ طبری نیامده که در زندگانی پیامبر و سایر خلفاء جز در هنگام جنگ، خمسی از کسی گرفته باشند یعنی منفعت مال را).