شرک یا توحید، مساله این است
۱- ﴿وَلَا يَأۡمُرَكُمۡ أَن تَتَّخِذُواْ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةَ وَٱلنَّبِيِّۧنَ أَرۡبَابًاۗ أَيَأۡمُرُكُم بِٱلۡكُفۡرِ بَعۡدَ إِذۡ أَنتُم مُّسۡلِمُونَ ٨٠﴾[آل عمران: ۸۰].
«و نه اینکه به شما دستور دهد که فرشتگان و پیامبران را پروردگار خود انتخاب کنید. آیا شما را پس از آنکه مسلمان شدید، به کفر دعوت میکند؟».
۲- ﴿ٱتَّخَذُوٓاْ أَحۡبَارَهُمۡ وَرُهۡبَٰنَهُمۡ أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ وَٱلۡمَسِيحَ ٱبۡنَ مَرۡيَمَ وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِيَعۡبُدُوٓاْ إِلَٰهٗا وَٰحِدٗاۖ لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۚ سُبۡحَٰنَهُۥ عَمَّا يُشۡرِكُونَ ٣١﴾[التوبة: ۳۱].
۳- (آنها) دانشمندان و راهبان را معبودهایی در برابر خدا قرار دادند و (همچنین) مسیح فرزند مریم را. در حالیکه جز به عبادت معبود واحدی که هیچ معبودی جز او نیست دستور نداشتند. پاک و منزه است از آنچه شریک وی قرار میدهند [۱۹۹].
در آیهای خدا به حضرت عیسی میگوید تو به مردم گفتی تو را معبود بگیرند و ایشان با تعجب منکر میشوند. (احتمالا چنین اتفاقی در خصوص ائمه شیعه نیز اتفاق خواهد افتاد).
۴- خدا تو را آزاد آفریده پس بنده دیگری مباش. (حضرت علی÷)
۵- انسانهای ساده لوح وقتی شرک و توحید قاطی میشود قادر به درک آن نیستند.
دکتر رحیم پور ازغدی
فلسفـی خود را ز اندیشه بکشت
گو و را کورا سوی گنج است پشت
گو بدو چندان که افزون میدوی
از مـراد دل جداتـــر میشـــوی
جاهدوا فینا بگفت آن شهریــار
جاهــدوا انا نگفت ای بیقـــرار
[مولوی]
شیطان، دست از سر هیچ کس بر نمیدارد، هر انسانی عامی، مسلمان باشد یا مسیحی، شیعه باشد یا سنی... هر انسان و هر قوم و هر مذهبی را منحرف و گمراه میکند و از آنجا که ما مردمی خوش قلب و پر مهر و محبت و ایده آلیسم و در عین حال، باهوش هستیم در زمینۀ دین، اینگونه وارد شده است که:
در برخی ادعیه و روایات شیعه ما با کلماتی از قبیل باب الله، خلیفه الله، ولی الله، حجه الله، بقیه الله، ثارالله، و... برخورد میکنیم و میدانیم که در روایات معتبر و در آیات قرآن، این اصطلاحات وجود ندارد و جاهایی هم که ذکر شده اشاره به شخصیت انسانی به خصوصی نبوده است و مثلا اگر گفته خلیفهالله منظور نوع بشر بوده و کرامت دادن و ارزش دادن به شخصیت وجودی انسانها. و یا کلمه الله که فقط اختصاص به حضرت عیسی÷دارد. و معنای شرک آمیزی از آن مستفاد نمیشود. به همین علت، اگر اصطلاح صوفی مآبانه [۲۰۰]و عوام پسندی از این کلمات داشته باشیم براحتی مفهوم مقدس کلمه لا إله إلا اللهرا نادیده گرفتهایم، زیرا:
روی ازخدا به هرچه کنی شرک خالص است
توحید محض آنکه از همه رو درخدا کنی
[۲۰۱]
خداوند در قرآن میفرماید به جز شرک، هر گناه دیگری را اگر خواست میبخشد.فکر میکنید شیطان از این نکته غافل است؟ و آیا شیطان قصد ندارد از طریق مذهب در کنار دین، به صورتی بسیار ظریف و غیر مستقیم، ایرانی باهوش را به وادی شرک بکشاند؟
برای یک نفر مورخ و دین شناس بیتعصب این نکته از واضحات است که دین یا همان شریعت، مانند رودخانهای است که از قله سار توحید و نبوت جاری شده و به دریای ابدیت و وحدانیت فرو میریزد. مذاهب و فرقهها نیز مانند کانالهایی انحرافی هستند که در کنار این روخانه کشیده شده و از شدت و سرعت و راحتی و زیبایی آن، میکاهند. و برای اینک مردم را فریب دهند مسیر اولیۀ آنها چند قدمی در امتداد رودخانۀ اصلی است ولی کمی بعد راهشان کج میشود و به بیغولههای شرک و درههای کینه و تعصب ختم میگردد. در ابتدای این کانالهای انحرافی نیز پرچمها و علامتهای ظاهرفریب فراوانی نصب کردهاند مانند: صلیب عیسی مسیح در فرقههای مسیحی و....
دقت کنید ظاهر و باطن این کلمۀ مقدس یعنی لا اله الا الله، بقدری واضح و قاطع است که جایی برای تفسیر و توجیه و تحریف و باز کردن پرانتز بین معنی آن باقی نمیگذارد. و حتی شرطی که امام رضا÷بیان فرمودهاند برای تفسیر و تبیین مصداق تئوری و عملی این مفهوم مقدس است و نه چیز دیگر [۲۰۲]. و برای اینکه همان خدا مردم را به دوستی با نزدیکان پیامبرجسفارش کرده است. در قرآن آمده که خاندان پیامبر را دوست داشته باشید ولی هموطنان من، مانند سایر کارهایشان، در این زمینه نیز کار را به افراط کشاندهاند. نکته دیگر اینکه در زمان پیامبرجاگر لقبی به کسی داده میشده از حدود این القاب خارج نمیشده: سیفالله، سیف الاسلام، عبدالله و... که معانی آن نشان از قدرت و عزت نفس انسانی و یا بندگی او در پیشگاه خداوند داشته و هیچ بویی از شرک نداشته است.
اکنون آیا تهدیدات مکرر خداوند در قرآن، خطاب به مسیحیانی که عیسی را فرزند خدا دانسته و کفار که فرشتگان را دختر خدا و بتها را شفعاء خود نزد خدا میدانستهاند و... برای بستن باب خرافاتی از این دست نبوده است؟ شاید برخی از برادران شیعۀ من ناراحت شوند و بگویند تو چرا اینقدر روی این مسائل ریز شدهای؟ ولی شرک، حتی در پنهانیترین لایههایش، چیزی نیست که اگر کسی متوجه آن شد و نگفت خدا از سر او بگذرد. نکتۀ دیگر اینکه شیطان به شرک خفی راضی نیست و تا انسان را به طور کامل، گمراه نکند دست از سر او بر نمیدارد. دقیقاً به همین خاطر است که با تعجب میشنویم یکی از مداحان در مراسم عاشورای۸۳ از خود بیخود شده و میگوید: لا اله الا الزهراو آنگاه آن روحانی عزیز، در تلویزیون ظاهر شده و با ناراحتی و اظهار تاسف، مردم را از گفتن چنین جملاتی بر حذر میدارد البته روحانیون ما نیز چندان بیتقصیر نیستند وقتی که به خاطر جریحه دار نشدن عواطف کور مردم از گفتن حقیقت میترسند مسلم است که کار به اینجا میکشد. هرچند نمونههایی از این دست فراوان است مانند این شعری که آقای عصار درباره علی اکبر خوانده است ایشان اول میگوید:
شبهه پیغمبر، بران بر خصم دون...........
سپس در ابیات بعدی میگوید:
گفت لشگر او رسول الله بود
گر خطا نبود خودالله بود
البته مقام والای فرزندان علی نه با اصطلاحات شرک آلود شما بالا میرود و نه با پایین آمدن مقام شما مقام آنها بالا میرود [۲۰۳]. (که نام خود را عبدالرضا و غلامرضا و کلبعلی و غلامعلی میگذارید) و براستی آیا این شرک نیست که از امام حسین یا حضرت علی بیشتر از خداوند حساب میبرید و یاد میکنید؟ و مثلا در ایام عاشورا به اعتراف رسانههای دولت جمهوری اسلامی، میزان جرایم کمتر شده و مثلا در ایام شهادت حضرت علی فقط روزه میگیرند؟! دکتر رحیم پورازغدی در یکی از سخنرانیهای خود میگفتند: «بسیاری از ادیان، انحرافیاند. و پیامبران با معنویتهای انحرافی درافتادند. ابراهیم که با الحاد مبارزه نکرد. بت پرستی کفر نیست، شرک است، بت پرست میگوید: من به یک نوع ماوراءالطبیعه و به یک نوع معونیتی قائلم. نیایش میکنم. نیایش مال ملحد نیست این معنویت، مخدر بود. ضد انسانی بود. انسان را در دنیا و آخرت ضایع میکند. ابراهیم وقتی میبیند بتخانه مظهر اغوا و سوء استفاده از مردم شده تبر بر میدارد و بتها را میشکند و در دوران پیامبرج، مشرکین دور کعبه طواف میکردند پیامبرجفرمود: طواف بت نیست بلکه طواف یک معنویت است...».
مسلماً شیطان آنقدر زیرک است که سعی میکند به هدف و به ریشه بزند. او میداند که خدا هر گناهی را ممکن است ببخشد مگر شرک. پس اگر خواست وارد شود از همین جا وارد میشود.
من هر وقت قرآن میخواندم برایم جای تعجب بود که چرا هر گاه خداوند از امور غیبی خبری میدهد بلافاصله میگوید: ای پیامبر تو نمیدانستی و ما تو را مطلع کردیم. چرا هیچ پیامبری در قرآن به اندازه پیامبر اکرم، مورد عتاب قرار نگرفته، چرا مرتب او را انسانی مانند بقیه معرفی کرده و هزاران چرای دیگر و اکنون با مشاهده جامعه خودم علت آنرا میفهمم! خدا آینده را میدیده او میدانسته که مسیحیان، عیسی را به مقام خدایی و پسر خدایی بردند برای همین نمیخواسته دستآویزی برای آخرین فرستادهاش در دست شیطان و انسانهای احمق وجود داشته باشد! هر چند شیطان با کمک جهل، کار خودش را میکند ولی خدا گفته تا راه برای هر عذری در قیامت بسته باشد. واقعاً چرا در قرآن اینهمه روی توحید و مبارزه با شرک تاکید شده؟ اگر شرک منحصر به بت پرستی بود که نیازی به اینهمه سفارش و تکرار و تاکید نبود. پیامبرجکه ریشه بتپرستی را خشکاند؟ و اکنون که به جز نقاطی در هندوستان بت پرست نداریم. پس میفهمیم که شیطان برای مشرک کردن انسان، هزار و یک راه به جز بتپرستی بلد است.
جا دارد برادران عزیز هموطنم را که کردار و رفتار و افکار خود را بهترین در جهان میدانند به این آیه قرآن متوجه کنم: ﴿قُلۡ هَلۡ نُنَبِّئُكُم بِٱلۡأَخۡسَرِينَ أَعۡمَٰلًا ١٠٣ ٱلَّذِينَ ضَلَّ سَعۡيُهُمۡ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَهُمۡ يَحۡسَبُونَ أَنَّهُمۡ يُحۡسِنُونَ صُنۡعًا ١٠٤﴾[الکهف: ۱۰۳-۱۰۴]. بگو آیا شما را از زیانبارترین اعمال اگاه کنم. کسانی که تمام کوشش خود را در حیات دنیوی به کار میاندازند و پیش خود حساب میکنند که مشغول بهترین کارها هستند.
دین در نزد خداوند اسلام است ¬﴿إِنَّ ٱلدِّينَ عِندَ ٱللَّهِ ٱلۡإِسۡلَٰمُ﴾و عناوینی مانند سنی و شیعه و مالکی و زیدی و حنبلی و... در بارگاه حضرتش به عنوان دین و مذهب پذیرفته نیست و هر گونه تکه تکه شدن و فرقه فرقه شدن در این دین آسمانی، سرآغاز خدشه به اصل توحید (یکی) و افتادن در وادی شرک است و چه زیبا امام محمد غزالی گفته که: من در شرعیات مذهب قرآن دارم و در عقلیات، مذهب برهان. و یا هاتف اصفهانی در آن ترجیع بند معروف خود که سراسر دعوت به توحید است و یگانگی:
پیر پرسیـد کیســــت این، گفتنــد:
عـاشقـی بیقرار و سرگــردان
گفت جـامی دهیدش از مینـاب
گر چه ناخوانده باشد این مهمان
ساقــی آتـش پرســت آتش دست
ریخت در ساغـر آتـش سـوزان
چون کشیدم نه عقل ماند و نه دین
سوخت هم کفر ازآن وهم ایمان
÷
مـــست افتـــادم و در آن مستـی
بــه زبـانی که شـرح آن نتــوان
این سخـن میشنیـدم از اعضــاء
همـه حتـی الــورید و الشریـان
که یکی هست وهیچ نیست جز او
وحــده لا إلــه إلا هــــــــو
بیان این نکته در اینجا بسیار مهم است که شیعه در مقام پاسخ میگوید: امامان ما موحد و خوب بودهاند و این هم نمونههایی از دعاهای توحیدی آنها. من میگویم: بر منکرش لعنت. علی و فرزندان او انسانهای بسیار خوب و موحدی بودهاند ولی این چه ربطی به شما دارد؟ اگر سری به تکایا و روضه خوانیها و افکار تودۀ شیعه بزنی چیزی که آنجا نیست توحید است و خدا! مسیحیان نیز خود را پیرو و عاشق دو آتشه عیسی میدانند ولی عیسی کجا گفته من پسر خدا یا خدا هستم و این افکاری که شرک مسلم است کجا در تعالیم عیسی بوده؟
جالب است که بدانید کفار، بتهایی ساخته بودند به نام لات و عزی و یعوث و مناه و... و اینها نام افرادی نیکوکار و خوبی از اعراب بوده که پس از مرگشان از بس آنها را دوست داشتهاند پس از مدتی به یادبود آنها این بتها را میسازند و وقتی که به کفار میگفتند چرا اینها را میپرستید؟ پاسخ میدادند: ما اینها را واسطه و شفعاء بین خود و خدا قرار دادهایم. (چقدر شبیه تفکرات شیعه در خصوص ائمه است!).
دقت کنید کعبه نیز چیز بسیار خوبی بوده و کفار نیز راست میگفتند: این خانهای است که ابراهیم پیامبر خدا ساخته و هدف در اینجا عبادت است و باید به این سمت سجده و عبادت کنید و... ولی بتهایی که داخل این مکان مقدس گذاشته بودند کار را خراب میکرد و مردم نادان نیز چون حق و باطل با هم قاطی شده بود متوجه نمیشدند. دیگر اینکه پرستش خدا چه ربطی به پذیرش اراجیف و توجیهات کاهن قبیله و جادوگران و ابوجهل دارد؟
شیعه نیز در کنار رود خانه توحید، قصری با ظاهری بسیار زیبا ساخته و پرچم حب اهل بیت را روی این قصر به اهتزاز در آورده و بر تابلوی ورودی راه نیز نوشته: فقط شیعه به بهشت میرود. ولی اگر کمی عقل داشته باشی و اندکی دقت کنی میبینی این قصر در زمین باتلاقی و سست شرک و کفر و تعصب و تفرقه و کینه بنا شده و نه بر زمین استوار توحید و به همین دلیل است که وقتی سری به داخل اتاقهای این قصر میزنی آنجا را پر از خرافاتی چون قبر پرستی و آبادانی قبور و عزاداریهای کفرآمیز و اعتراض به خداوند و توجه به واسطهها و قرار دادن شرکائی برای خدا و افسانههایی پوچ میبینی و در نهایت، آن قدر شلوغش کردهاند که چیزی که در اینهای و هو پیدا نیست خداوند است و توحید.
این قسمت را با آیاتی از قرآن کریم به پایان میرسانم:
﴿هَٰٓؤُلَآءِ قَوۡمُنَا ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ ءَالِهَةٗۖ لَّوۡلَا يَأۡتُونَ عَلَيۡهِم بِسُلۡطَٰنِۢ بَيِّنٖۖ فَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ كَذِبٗا ١٥﴾[الکهف: ۱۵].
«اینان قوم ما هستند که خدایانی غیر خدای یگانه برگرفتند در صورتیکه هیچ دلیل روشنی بر خدایی آنها ندارند و چه ظلمی بالاتر از اینکه به خدا دروغ میبندند؟».
﴿وَيَوۡمَ يَحۡشُرُهُمۡ وَمَا يَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ فَيَقُولُ ءَأَنتُمۡ أَضۡلَلۡتُمۡ عِبَادِي هَٰٓؤُلَآءِ أَمۡ هُمۡ ضَلُّواْ ٱلسَّبِيلَ ١٧ قَالُواْ سُبۡحَٰنَكَ مَا كَانَ يَنۢبَغِي لَنَآ أَن نَّتَّخِذَ مِن دُونِكَ مِنۡ أَوۡلِيَآءَ وَلَٰكِن مَّتَّعۡتَهُمۡ وَءَابَآءَهُمۡ حَتَّىٰ نَسُواْ ٱلذِّكۡرَ وَكَانُواْ قَوۡمَۢا بُورٗا ١٨﴾[الفرقان: ۱۷-۱۸].
«و روزی که این مشرکان را با آنچه غیر خدا پرستش میکردند بر میانگیزیم آنگاه سئوال میکنیم آیا شما بندگان مرا گمراه کردید؟ یا خود آنها راه را گم کرده بودند. آنها گویند: پاک و منزه هستی تو. هرگز جز تو کسی را سزاوار آنکه معبود و محبوب خودمان اختیار کنیم ندانستیم (کلمه قرآن: اولیاء!) و لیکن تو این کافران و پدرانشان را متمتع به دنیا و نعمتهای آن گردانیدی تا آنکه یاد تو را فراموش کردند و مردمی شقی و تبه روزگار بودند».
﴿أَفَمَن زُيِّنَ لَهُۥ سُوٓءُ عَمَلِهِۦ فَرَءَاهُ حَسَنٗاۖ فَإِنَّ ٱللَّهَ يُضِلُّ مَن يَشَآءُ وَيَهۡدِي مَن يَشَآءُۖ فَلَا تَذۡهَبۡ نَفۡسُكَ عَلَيۡهِمۡ حَسَرَٰتٍۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِيمُۢ بِمَا يَصۡنَعُونَ ٨﴾[فاطر: ۸].
«آیا آن کسی که رفتار زشتش برای او جلوه گر شد پس آنرا خوب میبیند. پس خدا هر که را خواهد گمراه میکند و هر که را خواهد هدایت میکند. پس تو نفس شریف خود را بر این مردم به غم و حسرت مینداز خدا به هر چه اینان کنند کاملا آگاهست».
﴿ وَإِذَا ذُكِرَ ٱللَّهُ وَحۡدَهُ ٱشۡمَأَزَّتۡ قُلُوبُ ٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ﴾[الزمر: ۴۵].
«کسانی که به آخرت، ایمان ندارند وقتی نام خداوند به تنهایی برده میشود مشمئز و عصبانی میشوند!» [۲۰۴].
طرفه آنکه در برخی از تفاسیر، ذیل این آیات آمده: منظور از این آیات، کسانی هستند که وقتی فضایل اهل بیت گفته میشود ناراحت میشوند!!!! خدا بیامرزد دکتر علی شریعتی را که اگر زنده بود میگفت: بارک الله روحانی صفوی، ای ول....
[۱۹۹] براستی آیا خداوند این آیات را فقط برای مسیحیان گفته؟ مسیحیان که اعتقادی به اسلام ندارند؟ [۲۰۰] به احتمال فراوان اینها یادگاران پادشاهان صوفی مشرب صفوی است. [۲۰۱] سعدی. [۲۰۲] و شاید منظور از انا من شروطها این است که امامان ما مظهر انسانیت هستند و این سخن یعنی برای رسیدن به مفهوم حقیقی لا إله إلا الله(که فقط لقلقه زبان نباشد) راهی جز انسانیت و انسان شدن وجود ندارد و فقط از این راه میتوان از دوزخ حماقتها (والضالین) و رذالتها (غیرالمغضوب علیهم) رهایی یافت. به قول نیچه: صراط، راهیست از حیوانیت به سوی انسانیت که اگر این راه را طی نکنی به دوزخ میرسی... [۲۰۳] البته آقایان ابوجهل، با خواندن این مطالب، عصبانی نشوند زیرا حضرت علی÷نیز فرمودهاند: به زودی دو گروه نسبت به من هلاک میشوند: دوستی که افراط کند و به غیر حق کشانده شود و دشمنی که در کینه توزی زیاده روی کند و به راه باطل درآید بهترین مردم نسبت به من، گروه میانهرو هستند، از آنها جدا نشوید. نهج البلاغه: خطبه ۱۲۷ البته آقایان توجیه گر خواهند گفت منظور آن حضرت، غالیان بودهاند ولی اگر سخنان حضرت علی برای تمام دورانهاست هم اکنون نیز دوست نادان و دشمن حیلهگر دررابطه با تفکرات و شخصیت ایشان، وجود دارد. [۲۰۴] البته من وقتی نام خدا در کنار نامها و اهدافی دیگر برده میشود مشمئز میشوم. آری به زودی قیامت فرا میرسد و مشخص میشود که چه کسانی بر حقند و چه کسانی بر باطل. ای خوارج و ای روحانی صفوی: ﴿لَكُمۡ دِينُكُمۡ وَلِيَ دِينِ ٦﴾.