آلفوس - پاسخ عقلی به دروغهای تاریخی در فرهنگ شیعه - جلد دوم

فهرست کتاب

تغییر ماهیت کلمات در پالایشگاه تشیع صفوی

تغییر ماهیت کلمات در پالایشگاه تشیع صفوی

وقتی در اصفهان پا در میدان نقش جهان، می‌گذاری با یک مثلث روبرو می‌شوی. مثلث زر و زور و تزویر. بازار: زر. عالی قاپو: زور. مسجد: تزویر. دقیقاً در این مثلث بود که طرح تشیع صفوی توسط روحانی صفوی ریخته شد. از مفاد اصلی این طرح، تبدیل و مسخ روح کلمات اسلامی بود. که روش آن به قرار زیر است:

نشاندن استثناء در جایگاه اصل

شفاعت به جای ایمان و عمل صالح

ادعا به جای عمل

سفارش پیامبر به علی و تبدیل وصایت به اصل خلافت!

تقیه به جای صراحت و حقیقت گویی.

مصلحت: حکام فعلی شیعه آنچه را به نام مصلحت انجام می‌دهند در تحلیل حکومت حضرت عمرسبه نام بدعت مطرح می‌کنند و این یعنی بازی با کلمات.

تحریف کلمه در جایگاه غیر اصلی خود:

مولی که بیشتر به معنای دوست و همنشین یا بنده آزاد شده است به: امامت و خلافت منصوص!!!.

ولایت با فتح و تبدیل به ولایت با کسر.

تشدید معنای کلمه:

که ریشه تاریخی در غلو غالیان دارد.

مولی: ولی امر –خلیفه- ولایت بر کل کائنات (این یعنی: شرک خالص)

غنمتم در آیه خمس که شمول خمس را فقط به غنایم می‌داند به: استفتم یعنی کلیه منافع سالیانه.

انتقاد از خلفاء توسط حضرت علی: سب و لعن خلفاء.

مقام وصایت به: امامت و در ادامه: مقام امامت بالاتر از نبوت.

تخفیف و تخصیص بار معنایی کلمات:

شهادت به: عزا و مرگ سیاه

امر به معروف و نهی از منکر: فقط تذکر حفظ حجاب زنان!.

بسیاری از پاسخ‌های محققین شیعه (مانند تقیه و مصلح و علم غیب و...) درست است ولی در اینجا چند مساله مطرح است:

۱- این کلمات روی کاغذ و در اصطلاح تئوریک و در معنا و جایگاه اصلی و واقعی خود درست است ولی آیا تفکر و بازتاب آن در فرهنگ شیعه بر همین منوال است؟ یعنی آیا یک نفر شیعه عادی مسجدی همین برداشت را از شفاعت دارد که آقایان نویسنده دارند؟

۲- ما می‌دانیم این موارد اصولا جزو استثنائات هستند و اصل چیز دیگری است ولی آیا در فرهنگ عوام شیعه به صورت یک اصل کلی در نیامده‌اند. مانند جمع بین نماز ظهر و عصر؟

۳- آیا با جمع بندی به این نتیجه نمی‌رسیم که معانی اصلی بسیاری از این کلمات تحریف و تشدید شده است. مانند کلمه مولی که معنای دوست می‌دهد ولی تبدیل به معنای خلیفه و پس از آن ولایت بر آسمانها و زمین و کل کائنات شده است؟! و موجب به حاشیه رفتن اصل. مانند شفاعت که می‌تواند براحتی موجب به حاشیه رفتن ایمان و عمل صالح شود. یا مفاتیح که موجب به حاشیه رفتن قرآن و تکیه که موجب به حاشیه رفتن مسجد می‌شود. و کل رفتار و شعائر آقایان که موجب به حاشیه رفتن اصل اصیل،توحید شده است؟