آلفوس - پاسخ عقلی به دروغهای تاریخی در فرهنگ شیعه - جلد دوم

فهرست کتاب

تناقضات

تناقضات

۱-

الف: یک جا می‌نویسند: وقتی ابوبکر به همراه اطرافیانش از سقیفه به سمت مسجد مدینه می‌رفتند اطرافیان او هر کس را در راه می‌دیدند می‌زدند و با زور بیعت می‌گرفتند! و این اخذ بیعت در جوی آکنده از ترس و رعب و تهدید، بعمل آمد.

ب: در جایی دیگر می‌گویند: ای وای! چرا هنوز آب غسل بدن پیامبر خشک نشده با انتخاب ابوبکر هلهله و شادی براه انداخته و در کوچه‌ها جشن و پایکوبی می‌کردند؟

ج: بالاخره معلوم نیست جشن و پایکوبی و شادی بوده یا ترس و خفقان و ارعاب و تهدید و کتک کاری؟ براستی مردم چرا پس از قتل حضرت عثمان با آن وضع فجیع، شادی کنان و هلهله کنان برای بیعت به سمت خانه حضرت علی رفتند؟ و آیا نعوذ بالله حضرت علی که کاملاً با قتل حضرت عثمان مخالف بود در این هلهله و شادمانی نقشی داشت؟ که اگر هلهله‌ای در سوگ نبی اکرم بوده باشد ابوبکر را در آن شریک بدانیم؟

۲-

الف: محقق شیعه می‌گوید: زیارتنامه عاشورا قطعا متعلق به معصوم است برای این که این زیارتنامه از فصاحت و بلاغت بالایی برخوردار است. ب: خطبه علی÷در ستایش از حضرت عمرس(لله بلاد فلان) بنا به عقیده شیعه متعلق به علی نیست هر چند از فصاحت بالایی برخوردار بوده و دقیقا مانند لحن و شیوه کلام علی÷باشد.

۱- خطبه شقشقیه با اینکه خبر واحد است و راوی آن عکرمه (از خوارج) صحیح است ـ خطبه لله بلاد فلان در ستایش از حضرت عمرس، صحیح نیست زیرا خبر واحد است و راوی آن مغیره!!!.

۲- در تمام داستان‌ها و سخنانی که از آن روزگاران (پس از رحلت پیامبر) در کتاب‌ها نقل شده حتی یک مورد اشاره به غصب خلافت و زیر پا گذاشتن آیه قرآن و فرمان پیامبرجنیست‌؟ و اگر موضوع خفقان را پیش می‌کشید چگونه اصل واقعه غدیر توسط ۱۱۰ نفر از اصحاب نقل شده است؟ زیرا اگر به زعم شما این واقعه مستقیما مربوط به خلافت بوده حتی یک نفر هم نباید جرات نقل آنرا داشته باشد. آیا این دو مطلب با یکدیگر در تناقض نیستند؟

۳- وقتی می‌خواهند بگویند منظور خداوند در آیه غار پیامبرجبوده که از ناحیه خدا آرامش بر او فرستاده شد و نه ابوبکر. می‌گویند پیامبرجهم مانند بقیه انسان‌ها بشر بوده و ناراحت می‌شده و... و به آیه: ﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَنَا۠ بَشَرٞ مِّثۡلُكُمۡاشاره می‌کنند ولی وقتی می‌خواهند جریان قلم و دوات خواستن پیامبرجرا پیش بکشند می‌گویند چرا عمر گفت این مرد هذیان می‌گوید و مگر قرآن نگفته: ﴿وَمَا يَنطِقُ عَنِ ٱلۡهَوَىٰٓ ٣و پیامبر با خداوند در ارتباط بوده و موید به تاییدات الهی بوده و...

۴- در آیه غار ضمیر (ه) ایده (یعنی یک نفر) به پیامبر بر می‌گردد. ﴿ٱلَّذِينَدر آیه ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ ٱللَّهُیعنی جمع به علی بر می‌گردد. ولی اگر ﴿ٱلَّذِينَمی‌تواند خطاب به یک نفر باشد چرا ه ایده نباید خطاب به دو نفر باشد؟!!! یا خطاب به یک نفر یعنی ابوبکر؟

۵- شما در جایی می‌گویید: پس از نبی اکرم همه مردم مرتد شدند به جز ۳ نفر. و در جای دیگر می‌گویید علت عدم پرداخت زکات و شورش علیه ابوبکر این بود که خلافت او را قبول نداشتند ولی سئوال اینجاست: همه به جز ۳ نفر که بنا به اعتراف شما مرتد شده بودند. آیا مرتدین این همه غم دین داشته‌اند که حاضر شده‌اند به خاطر چیزی که به آن اعتقاد ندارند خودشان را به کشتن بدهند؟!!! آیا خنده دارتر از این، لطیفه‌ای شنیده‌اید‌؟

۶- حضرت علی و فاطمه همیشه در فقر بوده‌اند. و به عقیده شیعه سوره هل اتی در مدح آنان نازل شده که سه روز غذا نداشتند و غذای خود را به یتیم و فقیر و اسیر دادند به نحوی که حسن و حسین (که کودک بودند) به حالتی نزدیک به مرگ رسیده بودند. سئوال: اتاق فاطمه که داخل مسجد بوده پس در جریان اخذ بیعت اجباری حضرت علی را از کجا به کجا بستند و بردند و حضرت فاطمه از کجا در راه آمدند به مسجد برای ایراد خطبه فدکیه و...؟ پاسخ شیعه: نه، حضرت علی یک خانه دوم هم کنار قبرستان بقیع داشته‌اند!! / وقتی سائل وارد مسجد شد حضرت علی انگشتری خود را که بسیار گران قیمت بود(قیمت یکسال خراج یمن!!!) به او بخشید. و آیه ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ ٱللَّهُدر مدح و تعیین ایشان به خلافت نازل شد. به هر حال ایشان فقیر بودند یا ثروتمند؟ و برای اینهمه تناقض چه پاسخی دارید؟ شاید تقیه!!!!!.

۷- افرادی که از اول عمر همراه پیامبرجبوده و در هر غم و سختی یار و یاور او بوده و با او رابطه خویشاوندی داشته و از طرف او سمتهای متعددی را داشته‌اند و پس از او خلیفه شده‌اند نمی‌توانند حکم حکومتی صادر کنند ولی کسانی که یک شبه مجتهد شده‌اند می‌توانند مثلا خلاف نظر شورای نگهبان حکم حکومتی صادر کرده و کاندیداهای رد صلاحیت شده ریاست جمهوری را تایید کنند! یا حکم اعدام صادر کنند یا حکم تخریب مسجد بدهند و...

۸- الف: وقتی حضرت ابوبکر خلیفه شده بود بسیاری ادعای پیامبری کرده بودند و بسیاری از قبایل نیز شورش کردند و هر لحظه بیم حمله قبایل راهزن به مدینه می‌رفت و مدینه در جوی از تهدید و رعب فرو رفت و... ابوبکر با سیاست و مصلحت‌جویی خاص خود نه تنها شورش رده را سرکوب بلکه چنان تثبیتی به مرکزیت اسلام داد که حضرت عمر توانست در زمان حکومتش سه امپراطوری را به زانو درآورد. ب: شیعه معتقد است علت عدم موفقیت حضرت علی قتل عثمان بود ولی آیا اگر ایشان به جای ابوبکر خلیفه شده بودند مشکلات شدیدتری پیش رو نداشتند؟ ج: شیعه معتقد است وقتی امام زمان ظهور می‌کنند جهان مملو از ظلم و جور است و ایشان موفق به پیروزی و تسلط بر جهان می‌شوند (در حالیکه باید در ابتدا امامت خود را ثابت کنند چیزی که برای حضرت علی ثابت شده بود علاوه بر اینکه حضرت علی یاران بسیاری نیز داشته و...) آیا این تناقض نیست که امام زمان در شرایط بسیار سخت‌تر و با یاوران کمتر موفق می‌شوند ولی حضرت علی موفق نشدند؟ و اگر قضا و قدر و خواست خدا را مطرح می‌کنید حریف شما نیز در مقابل، همین پاسخ را می‌دهد.

۹- در کتب شیعه به حد تواتر این روایت وجود دارد که: پس از پیامبر اکرمجهمه مردم مرتد شدند به جز ۳ یا ۵ نفر از سوی دیگر این مطلب نیز به حد تواتر در کتب شیعه وجود دارد که بیشتر انصار و عده زیادی از سران اصحاب خواستار بیعت با علی بوده و حتی تا مدتی با ابوبکر بیعت نکردند. [۲۱۲]اکنون اگر این دو مطلب (ارتداد همه به جز ۳ نفر و علاقه همه به علی به جز چند نفر)تناقض نیست پس چیست؟ و اگر هم توجیه می‌کنید که بیعت آنها با ابوبکر موجب ارتداد است اولا طبق عقیده شما عده‌ای از این افراد تا مدتی بیعت نکردند و در ثانی حضرت علی هم بیعت کردند پس نعوذ بالله...

۱۰- در حدیث است که روزی پیامبر اکرمجبه همراه حضرت عمرسو حضرت ابوبکرسو حضرت عثمانسبر روی کوهی بودند. کوه شروع به لرزیدن کرد پیامبرجفرمودند ای کوه نلرز که بر تو نبی و صدیق و دو شهید است. شیعه با تمسخر می‌پرسد: مگر کوه می‌لرزد؟ ولی وقتی دیوار کعبه (‌یعنی خانه خدا) برای تولد طفلی از هم باز می‌شود چرا نباید کوه زیر پای پیامبر خدا فقط بلرزد؟

۱۱- الف: سنی می‌گوید در جریان صلح حدیبیه حضرت علی÷اطاعت امر پیامبر را در پاک کردن نام ایشان نکرد و پیامبرجبا انگشت مبارک خودشان نام خود را پاک کردند. شیعه پاسخ می‌دهد که عمل حضرت علی از شدت احترام و علاقه به نبی اکرم بوده است ب: شیعه می‌گوید چرا عمر و ابوبکر از جیش اسامه تخلف کردند؟ سنی می‌گوید: از شدت علاقه نگران حال پیامبر اکرمجبوده‌اند. ولی شیعه این موضوع را قبول نمی‌کند. آیا این تضاد در نقد و تجزیه و تحلیل یک مساله نیست؟

۱۲- الف: حضرت محمدجآخرین نبی هستند. ب: حضرت علی امام اول تعیین شده از جانب خدا هستند. ج: مقام امامت از مقام نبوت بالاتر است. د: حضرت محمد آخرین پیامبر، مقام حضرت علی بالاتر از مقام نبوت!!!!!.

۱۳- خداوند و رسول اکرم سه مژده به مسلمانها دادند. خداوند وعده حفظ قرآن از نابودی و سرکوب شورش رده و پیامبر اکرم وعده فتح سه امپراطوری توسط مسلمان‌ها را به آنها داد. جالب است که هر سه این مژده‌ها به دست حضرت عمرسو حضرت ابوبکرسو تحت فرماندهی و پافشاری و سیاستمداری آنها عملی شد!.

۱۴- الف: گرامی‌ترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست (آیه قرآن) ب: خاندان پیامبر را دوست داشته باشید(آیه قرآن) ج: شیعه معتقد است فقط خاندان پیامبرجپس از پیامبر حق خلافت را داشته‌اند. آیا این نکته با موارد الف و ب در تناقض نیست؟ زیرا در قرآن حتی یک آیه هم از برتری نژادی و قومی و اینکه فقط افرادی خاص می‌توانند حاکم باشند وجود ندارد.

۱۵- الف: عمر احادیث پیامبر را سوزاند تا فضایل علی را کتمان کند. ب: حضرت عمرسآیات قرآن را جمع آوری کرد تا جلوی نابودی آن گرفته شود. ج: شیعه معتقد است ۳۰۰ آیه قرآن در ستایش علی و مقدار زیادی از آیات قرآن نیز در نکوهش عمر و ابوبکر است. اکنون آیا مورد ج با مورد الف و ب در تناقضی مسخره نیست؟

۱۶- الف: چرا مردم، پیامبر اکرم را دفن نکرده به سرعت ابوبکر را به خلافت انتخاب کردند؟ ب: پیامبر به هر حال افراد متعددی را جهت تدفین داشتند. چرا مردم، عثمان را به خاک نسپرده و همانوقت برای بیعت به طرف خانه حضرت علی هجوم آوردند؟

۱۷- ازدواج حضرت عمر با ام کلثوم دختر علی و فاطمه یک رسم عادی و پیش پا افتاده بوده و چندان موضوع مهمی نیست / ولی ازدواج علی با فاطمه... (فکر می‌کنم نیازی به توضیح نباشد).

۱۸- دولتی که تمام اصول خود را بر مبنای مذهب می‌داند و مذهب خود را بهترین مذهب جهان، با بدترین و گمراه‌ترین مکاتب فکری یعنی ملحدین و کسانی که خداوند را قبول ندارند (یعنی بدتر از مشرکین مکه) با چین و شوروی و کوبا گرم‌ترین روابط تجاری و سیاسی را دارند آیا این با مبانی فکری و عقیدتی و حتی فقهی آنها مبنی بر ممنوعیت رابطه با چنین دولی در تناقض نیست و اگر مساله مصلحت را پیش می‌کشید پس چرا ۱۴۰۰ سال به حضرت عمر و حضرت ابوبکر انگ بدعت می‌زدید؟ به هر حال شما با قیاس مخالفید از کجای احادیث و آیات قرآن چنین حکمی را استخراج کردید؟

۱۹- در حدیث کساء می‌گویید پیامبر اکرمجبه ام سلمه گفت اهل بیت فقط و فقط این چهار نفرند (علی - فاطمه -حسن و حسین) و ام سلمه را حتی با تمام خوبی و نیکی و اصراری که دارد جز اهل بیت ندانستند ولی در جایی دیگر می‌گویید پیامبر اکرمجفرمود: سلمان منا اهل البیت: سلمان از اهل بیت است! براستی هیچ زنی در کل تاریخ ۱۴ قرنی که تا کنون از اسلام گذشته به اندازه خدیجه نقش موثر و مهمی در اسلام، نداشته است ولی شیعه او را جز اهل بیت نمی‌داند! براستی چرا؟

۲۰- افرادی مانند تیجانی می‌گویند علت شورش رده این بوده که مردم سایر قبایل خلافت ابوبکر را قبول نداشتند! ولی مسلمان که بودند پس چرا ابوبکر آنها را می‌کشت؟ سئوال اینجاست: آیا آن ۴ نفری که مردم قبائل دور آنها جمع شده بودند و ادعای پیامبری داشتند به خاطر مخالفت با ابوبکر ادعای پیغمبری کردند؟ سئوال جالبتر: حضرت علی می‌توانستند همراه با قبیله بنی‌هاشم و کمکهای ابوسفیان به آنها پیوسته و خلافت را پس بگیرند.آری وقتی یک به اصطلاح دانشمند درباره مسائل تاریخی اینگونه قضاوت می‌کند چه انتظاری از مداحان و مردم عادی می‌رود؟ براستی خوارج هم که مسلمان آن هم از نوع خیلی دو آتشه بودند چرا حضرت علی در عرض یکساعت ۴ هزار نفر از آنها را کشت؟

۲۱- برخی از نویسندگان شیعه مانند تیجانی یکسری از احادیث پیامبر اکرمجرا مطرح می‌کنند مبنی بر اینکه ایشان فرمودند پس از هیچ پیامبری امت اختلاف نکردند مگر اینکه بدترین افراد زمام کار را به عهده گرفتند و یا اینکه پس از من حاکمان بدی روی کار می‌آیند و از اینگونه احادیث... سئوال اینجاست:

- حضرت علی÷و امام حسن و سران جمهوری اسلامی نیز پس از نبی اکرم به قدرت رسیدند پس نعوذ بالله...

- پس از پیامبرجچه کسی مخالفت کرد؟ حتی حضرت علی÷در پاسخ ابن عباس که ایشان را تحریک به عدم بیعت با ابوبکر می‌کند می‌فرمایند: انی اکره عن اختلاف: من از اختلاف بیزارم. یعنی حضرت علی نیز مخالفتی (در حد فرموده نبی اکرم و درجه مخالفت یعنی کشت و کشتار) نکردند.

۲۲- شیعه عدم بیعت حضرت علی را تا مدت زمانی اندک نوعی مخالفت قلمداد می‌کند / حضرت علی به ابن عباس در مورد بیعت می‌فرمایند: انی اکره عن اختلاف: من از اختلاف بیزارم. آیا این دو عقیده متناقض نیست؟

۲۳- متاسفانه شیعه و نویسندگان آن به جای اینکه در یافتن علل وقایع تاریخی پاسخهای حضرت علی را سرمشق خود قرار دهند که هم به زعم خودشان به آن حضرت عشق می‌ورزند و هم آن حضرت در همان مکان و زمان زندگی کرده‌اند به جای اینکار به تحلیل‌های من درآوردی بسنده می‌کنند. مثلا این تحلیل همیشگی آنها که علت مشکلاتی که برای علی در زمان خلافتش پیش آمد خرابکاری‌های خلفای قبلی بود! ولی پاسخ را از زبان خود آن حضرت بشنوید: شخصی به آن حضرت می‌گوید: چرا در زمان خلفای قبلی چنین مسائلی پیش نمی‌آمد که در زمان خلافت شما پیش آمده؟ حضرت پاسخ می‌دهد: آنها بر چون منی حکومت می‌کردند و من بر چون تویی! این سخن دقیقا منطبق با آیات قرآن است که می‌فرماید: «إنَّ اللهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأنْفُسِهِمْ». «خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی‌دهد مگر اینکه خودشان را تغییر دهند». این یعنی اینکه هیچگاه یک نفر نمی‌تواند عامل خوشبختی یا بدبختی ملتی شود و جو عمومی و فرهنگ کلی جامعه عامل اساسی و تعیین کننده است. ولی نویسنده شیعه تلاش می‌کند همه گناهان را به گردن حضرت عمر و حضرت ابوبکر بیندازد.یا در جایی دیگر حضرت عثمان به حضرت علی می‌گوید: این معاویه در زمان عمر نیز حاکم شام بود. و حضرت علی پاسخ می‌دهند: معاویه از یرفا غلام عمر بیشتر از خود عمر می‌ترسید! ایکاش نویسنده شیعه در تجزیه و تحلیل وقایع نیم نگاهی نیز به سخنان حضرت علی می‌انداخت هر چند اینگونه راهی برای کوبیدن حضرت عمر و ابوبکر نخواهد داشت.

۲۴- شهید مطهری در کتاب سیری در امامت برای رهایی از تناقضات متعددی که در این زمینه گریبانگیر محققین شیعه شده پس از ۱۴۰۰ سال کشمکش، راه حل تازه‌ای ارائه داده و می‌گوید: متکلمین شیعه اشتباه می‌کردند که امامت را همان خلافت می‌دانستند! خلافت، جزئی از امامت است و وظیفه مهمتر امام، تفسیر و توضیح و تبیین دین است!!!! ولی:

آیا می‌شود هر از چندگاهی برای رهایی از سئوالات بی‌پاسخ، موضع خودمان را عوض کنیم؟

این سخن شهید مطهری مخالف نص صریح قرآن است: ﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗا[المائدة: ۳]. می‌بینید چقدر تایید و تاکید دارد که امروز دین کامل و تمام شد. همه اینها برای این است که کسی هوس نکند پس از پیامبرجبه بهانه تکمیل و تفسیر دین، چیزی جدیدی بیاورد و موجب بدعت شود. که متاسفانه آوردند و شد... (توسط تفکرات ابن سباء یهودی)

[۲۱۲] بع عنوان مثال شیخ شرف الدین (عالی شیعه) در الفصول الـمهمة نام ۲۵۰ نفر از سران اصحاب را آورده که طرفدار علی بوده‌اند.