داشتن نگاه ساده تنها راه حل مشکلات
بسیاری از مواقع پاسخ قضایای پیچیده در جلوی چشم انسان است ولی شیطان با استفاده از تعصبات و احساسات کوری که انسان دارد جلوی دید او را میگیرد. شاید یکی از مصادیق کران و کوران که در قرآن چندین بار به آن اشاره شده همین است. برای مثال چرا ما در تحلیل، داستان حمله به خانه حضرت علی÷و ضربه به در را بررسی میکنیم؟ داستانی که به چندین طریق مختلف بیان شده و شاخ و برگهای آن فراوان و حق و باطل در آن به هم آمیخته است؟ بیایید و سر راست و مستقیم به سراغ مطالبی بروید که صحت آنها قطعی است: ازدواج حضرت عمرسبا ام کلثوم [۱۹۶]دختر علی از فاطمه! مگر میشود کسی دخترش را به قاتل مادر و برادر آن دختر بدهد؟ مگر یک شیعه در قرن بیستم حاضر است دخترش را به یک نفر سنی حتی خیلی خوب بدهد؟ پس علی رییس شیعه چگونه دخترش را به حضرت عمرسرییس سنیها داد؟ پس متوجه میشویم این بازی شیعه و سنی مال قرون بعد است. مورد دیگر: اسلام آوردن ایرانیها در زمان حضرت عمرس. باز هم مسلما اگر او به ایران حمله نکرده بود ما هم اکنون مسیحی بودیم و آقایان روحانی ما هم کشیش شده بودند! مورد دیگر شهادت حضرت عمرسبه دست ابولولو. مورد دیگر عدالت قاطع حضرت عمرسنسبت به همه حتی خودش و یا فرزندش. مورد دیگر جمع آوری قرآن و... پس چرا این موارد قطعی و صد درصد را رها میکنیم و به موارد جزیی و مشکوک چسبیدهایم؟
دقیقا به همین علت اگر وارد بحث و جدلهای اینگونه شویم هیچگاه به نتیجۀ روشنی نمیرسیم ولی لحظهای به اعماق فطرت و وجدان خود رجوع کنید و ببینید اگر فقط، خدا را صدا کنی، بدون هیچ شفیع و واسطهای بدون هیچ شاخ و برگی و فقط در جهان به او محبت داشته باشی و فقط او را قادر مطلق، بدانی آری آیا اینگونه زیباتر و جذابتر و آرامش بخشتر است یا...
[۱۹۶] البته اگر آقایان علماء و فضلاء به تو پاسخ دادند که آن ام کلثوم یک ام کلثوم دیگر و دختر ابوبکر بوده به آنها بگو شما این موضوع را بهتر میدانید یا ابن اسحاق شیعه در ۱۲۰۰ سال قبل که ساکن همان مدینه و عرب و... بوده یا شما بهتر میدانید یا یعقوبی شیعه عرب ۱۰۰۰ سال قبل؟ شاید هم اطلاعات علامه مجلسی اصفهانی در ۲۰۰ سال قبل بیشتر از خود عربها بوده؟ (رجوع کنید به سیره ابن هشام و تاریخ یعقوبی).