اشتباه بزرگ
یکی از اشتباهات بزرگی که موجب تشدید اختلاف بین مسلمانان در موضوع امامت گردیده است، آنست که بعلت انس و عادت مردم به سلطنت جبابره و فراعنه که هر کدام در سلطنت و پادشاهی برای خود دربار و دستگاه واسکورت و قراول و یساول و پسرو و پیشرو و تعینات و تجملات قائل میشوند، تصور کردهاند که حکومت اسلامی همچنین است که هرکه بدان رسید هویها و هوسهای خود را اشباع و کسان و فرزندان خود را مرفه وشهوات خود را اجرا مینماید:
روی این حساب غلط که از بیخ موهوم است پندارهائی بافته و حرفهائی زده و دشمنیهائی کردهاند که روی تاریخ را سیاه نموده است در حالیکه در حکومت اسلامی نه تنها چنین حسابهائی نیست بلکه حاکم اسلام اولا چون عادلترین و باتقواترین افراد مسلمین است طبعاً محرومترین افراد از لذایذ شهوات وجلال وجبروت است و ثانیاً چون تحت کنترل شدید و دقیق مسلمانان است نمیتواند مطامع نفسانی و شهوات حیوانی خود را اجرا نماید و چون راه مستقیم وباریک شریعت را در پیش دارد نمیتواند ارادۀ شخصی و غرضهای خصوصی خود را بکار برد، پس چنین حکومتی چندان مورد میل و رغبت و توجه ارباب شهوت و طالبان مقام وشوکت و مال و ثروت نیست، زیرا در حکومت اسلامی این چیزها نیست.
تاریخ خلافت و حکومت اسلامی نشان داده که آن چیزهائی که در حکومتهای دیگر از زمان آدم تا زمان خاتم بوده هیچکام به طهارت و تقوا و عدالت و تواضح حکومت اسلامی نبوده است!
اولین حاکم اسلام بعد از حضرت خیرالانام ابوبکر بوده از همان روز اول حکومت کمترین تغییری در وضع و حالت او پدید نیامد، نه لباسش عوض شد و نه غذایش لذیذتر گردید و نه اقوام و خویشان خود را بنان و نوائی رسانید و نه بر جلال و جبروت خود افزود!
همان روز اول خلافتش بود که شنید دختر همسایه به مادرش میگوید: ای مادر هر شب ابوبکر گوسفندان ما را میدوشید ومزد میگرفت امشب که خواهد دوشید؟! زیرا ابوبکر خلیفه شده است. ابوبکر با صدای بلند فریاد زد:
همان کسی که دیش میدوشید امشب هم خواهد دوشید.
و معروف است که روز بعد خلافتش او را دیدند که مقداری اجناس در دست دارد و راه بازار پیش گرفته است که به خرید و فروش بپردازد به او گفتند که مردم به کار خلافت تو محتاجترند تا تو به اینکار. گفت چه کنم عائلهام نفقه میخواهند و بعداً به صواب دید مسلمین مقرر شد روزی چند درهم از بیت المال برای نفقه بردارد و سرانجام در مرض موت وصیت کرد که هرچه از بیت المال مأخوذ داشته مسترد گردد عمر که در میان خلفای راشدین به شدت و صلابت و نظافت و غلظت معروف است در تواضع ومسکنت تا آن حد بود که هیچ عنوان و نشان از خلافت نداشت، بناگوارترین غذاها میساخت و ژندهترین لباسها را میپوشید و خوابگاه او در مسجد پیغمبر و بستر اوریگهای صحن مسجد بود و هرگز در دنبال او کسانی از باب حشمت دیده نشدند و مراقب و نگهبانی نداشت و مسافرت او به شام و پوشیدن لباس سفید و سوارشدن به اسب خوشخرام و واگذار نمودن آنها معروف است و در مدت حکومت خود ابداً به طایفه و خویشاوندان خود روی خوش از بذل و بخشش نشان نداد.
عثمان، هرچند که در میان خلفای راشدین، از کنترل و مراقبت فرمانداران خود غافل شد و آنان هرچه خواستند با مردم کردند، اما خود او هرگز از زیّ خود خارج نگشت و به طعام و شراب و لباس خود تغییری نداد معهذا همان بیاعتنائی او به وضع فرمانداران و دستدرازی به اموال مسلمانان وبذل و بخشش بیمورد او به خویشان خود باعث شد که مسلمین اولا او را به رجوع از این رفتار بیم و انذار کنند و چون برنگشت ناچار او را کشتند.
و رفتار امیرالمؤمنین÷و زهد و تقوای او و مراقبت حضرتش در امور فرمانداران و جلوگیری از حیف و میل اموال مسلمانان چیزی نیست که بتوان آن را به شرح و بیان آورد و مورد اعجاب و تحیر جمیع جهانیان است و بعد از او فرزند بزرگوارش حضرت حسن÷بسیره و رویۀ پدر بزرگوار خود بود.
افسوس که غفلت و جهل مسلمانان و سستی در مراقبت ایشان باعث شد که معاویه و خاندان بنیامیه شیوۀ حکومت اسلامی را به رویۀ اکاسره ایران و قیاصره روم تبدیل کردند و مردم که هنوز درست مزۀ حکومت اسلامی را نچشید و به آن انس وعادت نیافته بودند باز دچار همان فراعنه و طواغیت خونخوار شدند و معهذا باز هم در میان همان خلافت بنیامیه و بنیعباس کسانی چون عمر بن عبدالعزیز و مهدی ابن منصور یافت شدند که نمونۀ حاکم اسلام و امام انام را بدست مردم دادند و در عدل و تقوی تا حدی مثل و نشانه تربیت اسلامی گشتند پس قیاس حکومت اسلامی با حکومتهای دیگر قیاس غلط و اشتباه محض و نسبت بیجا و تهمت نارواست.