سومین علت انحطاط و ذلت مسلمین ترک جهاد است
وقتی که سخن از جهاد میرود اشخاصی که از طبیعت بشر و نظام اجتماع بیخبرند آن را خونریزی و آدمکشی و استیلای بزور و جور تصور کرده از آن اظهار نفرت و بیزاری مینمایند و پارهای از دشمنان اسلام از همین راه با القائات شوم خود در گفته و نوشتۀ خود دین مبین اسلام را یک مذهب و رژیمی قلمداد کردهاند که به زور و غلبۀ شمشیر بر مردم تحمیل شد غافل از آنکه فاصلۀ بین حقیقت و این تصور باطل فاصله و بعد بینالمشرقین است، جهادی که دین اسلام بدان دعوت و قیام میکند نه تنها ازخوی سبعیت و غضب و بالاخره حیوانیت سرچشمه نمیگیرد و هدف آن هم سیطره و استیلای به زور نیست بلکه از منتهای خلوص و صفای روح بشری در عالیترین خلق خیرخواهی و بشردوستی صورت میگیرد و در حقیقت همان آروزی صلح و صفا و اخوت و انسانیتی است که مورد آروزی تمام مصلحین خیراندیش بوده و هست، و مظاهر و محافلی کم و بیش در گوشه و کنار دنیای امروز برای این منظور دیده میشود غایت امر آن است که چون تحصیل این عشوق و مطلوب بشری با مقدمات مفروضه و تجربهشده امکان ندارد شرع مطهر اسلامی آن را با بهترین وسیله و مقدمه تحصیل و پیشنهاد مینماید زیرا آنچه آدمی را آرام و مطمئن و سربراه و سرگرم به زندگی میکند محیط و وضعی است که حقوق لازمه و احتیاجات طبیعی حیاتی او را به حد کافی و کامل تأمین نماید و او را از شر هرگونه آفت وخسارتی که بدین حقوق لطمه میزند مصون و محروس دارد، اسلام چنین وضع و محیط را با قوانین و احکام عملی بر طبق حوائج طبیعت بشری در حد اعلای آن آماده کرده و انسان را در سرزمین توحید کشور عدل و حق درآورده تمام وسایل حیات سعادتمندانه او رابه حد اکمل در دسترس او گذارده به آفاتی که از طغیان پارهای از عواطف زشت او مانند حسد و برتریجوئی و اعمال غرایز حیوانی مایه میگیرد مهارزده در حصار محکم شریعت از شر هر گونه صدمه و آفت او را محفوظ میدارد. اسلام بشر را عاشق خدا یعنی حقیقت بیپایان میداند و تمام سعی و تلاش او را در این جهان بدین منظور میشناسد فلذا برای اینکه هرچه زودتر این تشنۀ سوخته را به دریای زلال عطش نشان برساند اقصر طرق را اختیار کرده برای اینکه او را از اشتباه کاری که همان تبعیت او از غرایز حیوانی و هواهای نفسانی که به عبارت شرع تسویلات شیطان است بازداشته از بیابان حیرت و غفلت و سرگردانی به شاهراه وصول به مطلوب هدایت و به سرچشمه حیات رهبری کند، امر جهاد را مقرر میدارد از آنسبب که یکی از حکمتهای کاملۀ حضرت آفریدگار در آفرینش آدمی این است که در نفوس و قلوب، آرائ مختلفه و اهواء متشتته است، زیرا انسان از هیچ شروع شده وعالیترین مقام وجود را حائز میشود که ﴿۞وَلَقَدۡ كَرَّمۡنَا بَنِيٓ ءَادَمَ وَحَمَلۡنَٰهُمۡ فِي ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِ وَرَزَقۡنَٰهُم مِّنَ ٱلطَّيِّبَٰتِ وَفَضَّلۡنَٰهُمۡ عَلَىٰ كَثِيرٖ مِّمَّنۡ خَلَقۡنَا تَفۡضِيلٗا٧٠﴾[الإسراء: ۷۰] بدیهی است چنین موجودی را در طریق سیر به جانب کمال هزاران تغییر احوال است و هر یک از این حالات مقتضی اعمال و حرکاتی است که اگر یله و خودسر باشد از طریق مشی مستقیم خارج گردیده مزاحم خود و همسفرانش خواهد گشت که سرانجا به بدختی و زیان او و دیگران است پس باید طریقی اتخاذ شود که از این فتن و محن جلوگیری گردد و انسان در کمال آرامش و فکر آزاد به دریافت مطلوب و وصال معشوق خود نایل آید و این منظور جز از طریق جهاد صورت نمیگیرد.
اسلام برای اینکه امر جهاد از هر گونه هواهای نفسانی و تسویلات شیطانی و غرایز حیوانی بر کنار باشد و خوی غلبه و سبعیت و جاهطلبی و تجمع ثروت و از این قبیل خصائل نامحمود انگیزه آن نگشته و بر جامعه شریف انسانی حکومت نکند امر جهاد را بر عهده شریفترین افراد تربیتشده و مهذب واگذار کرده ودر ذیل آیۀ شریفۀ توبه که مؤمنین را تشویق به جهاد میفرماید خود را مشتری و مؤمنین را بایع جان و مال معرفی مینماید. صفات کسانی را که میتوانند حائز این مقام عالی شوند بدین گونه بر میشمارد ﴿ٱلتَّٰٓئِبُونَ ٱلۡعَٰبِدُونَ ٱلۡحَٰمِدُونَ ٱلسَّٰٓئِحُونَ ٱلرَّٰكِعُونَ ٱلسَّٰجِدُونَ ٱلۡأٓمِرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَٱلنَّاهُونَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ وَٱلۡحَٰفِظُونَ لِحُدُودِ ٱللَّهِۗ وَبَشِّرِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ١١٢﴾[التوبة: ۱۱۲] یعنی خدا مشتری و مؤمنینی که دارای این صفات عالیه باشند فروشنده و مورد معامله، جان و مال مؤمنین است و بهای آن هم بهشت جاویدان است. پرواضح است که مباشرین جهاد که توبهکننده از گناهان و عبادتپیشهگان و رکوعکنندگان خاضع و سجودکنندگان خاشع و امرکنندگان به معروف و نهیکنندگان از هر گونه زشتی بوده و حفظ حدود الهی نمایند چنین کسانی که جامع صفات مؤمنینند هرگز جنگ را برای مقاصد پست مرتکب نمیشوند.