عجیبترین معما
جای تعجب آنجاست که در مقابل این یک حدیث که شاه فرد دلیل مدعیان حرمت جهاد، بدون امام معصوم است و چنانکه ملاحظه فرمودید مضمونش مشوش و ناتمام و بهر صورت مفید این معنی نیست در مقابل آن علاوه بر بیش از دویست آیه که در قرآن مجید در وجوب جهاد بدون هیچ قید و دستورات حرب وتقسیم غنایم نازل شده وعلاوه بر سیرت نبی اکرم جو مسلمانان صدر اسلام بیش از سیصد و دو حدیث تنها در کتاب وسائل الشیعۀ شیخ حر عاملی، غیر آن هشت حدیثی که فوقاً مذکور داشتیم و هیچکدام آنها هم صراحت بلکه اشاره به حرمت جهاد باکفار نداشت در ذیل هفتاد و دو باب ضبط شده و ابواب مذکور عبارتست از:
وجوب جهاد، اقسام جهاد – جواز نایبگرفتن در جهاد – کیفیت دعوت به اسلام – استحباب متارکه با ترک و حبشه – آداب امرای سرایا – تحریم قتال در ماههای حرام – حکم بغات، حرمت فرار از جنگ – دستور طلب مبارزه – آداب قتال – دستور قسمت غنایم جنگ – احکام اسراء – خدعهکردن با اهل حرب – شرایط ذمه عقد امان و امثال اینگونه دستورات که تمام آن از ناحیۀ أئمه معصومین یعنی همین امامانی که به عقیده این آقایان جنگ را بدون امام معصوم حرام میدانستند وارد شده.
خوب! بفرمائید ببینیم هرگاه جهاد به قول شما بدون امام معصوم حرام است دیگر این همه دستورات برای چیست؟ امام که به عقیده شما میداند وخودش هم در همین احادیث تصریح میکند که کار آل محمّد قبل از قیام قائم چیزی نمیشود و لا اقل میبیند که فعلاً امام معصومی متصدی امر حکومت و جهاد نیست، این همه دستورات را برای چه میدهد؟ جهادی که حرام است دیگر جواز نایبگرفتن و یاد دادن آداب قتالوا و امان دادن وطلب مبارزه یعنی چه؟ تقسیم غنایم چه معنی دارد؟! احکام سلوک با اسرای جنگ چرا؟
شرایط ذمه و جزیه یعنی چه؟ اینها در صورت وجوب جهاد است وجهادهم بقول شما با نبودن امام معصوم حرام است!! در اینصورت قطعاً دستور عقد امان با مشرک و اینکه مبارزه در میدان جنگ با اذن امام جایز است یا نه بیفائده و این عمل لغو و عبث است و مثل این میماند که شما یک مجسمۀ بسیار قشنگی بسازید که چشم و ابر و دوست و پا و تام اعضاء داشته باشد ولی روح نداشته باشد آن همه دست و پا و چشم ابرو برای چنین مجسمهای چه فائده دارد؟ یا دیک ملانصرالدین که جلو مهمانها آورد و گفت اگر برنج و روغن داشتیم دیک و چمچه و چوب و سه پایه داریم! در آن صورت میتوانستم برای شما پلو خوبی بپزم! یا داستان خانۀ خراب مثنوی است آنجا که میگوید:
یک غریبی خانه میجست از شتاب
دوستی بردش سوی خانۀ خراب
گفت و، اینرا اگر سقفی بدی
پهلوی من مر ترا مسکن شدی
هم عیال تو بیاسودی اگر
در میانه داشتی حجرۀ دگر
گفت آری پهلوی یاران خوش است
لیک ایجان در (اگر) نتوان نشست
مگر امام و پیغمبر هم العیاذ بالله مانند من و تو بودند که عمرشان از صبح تا شام مصرف لاطائلاتی شود که اصلا فائده ندارد؟ مباحث بیجائی که هیچ مورد ندارد؟ درسهائی و بحثهائی عنوان کنند بدون اینکه متوجه باشند بچه دردی میخورد؟ سالیانه میلیونها تومان پول صرف کتاب و حقوق و غیره نمایند و ندانند چه کاری میکنند؟ سیصد و دو حدیث که در هر حدیثی دهها حکم وارد شده برای موضوعی که اصلا پایه ندارد؟! أئمه معصومین این حدیثها را برای چه میگفتند و روات و محدثین برای چه جمعآوری کردند؟. اگر برای عمل در زمان خودشان و زمان بعد از خودشان تا زمان ظهور قائم آل محمّد بود (که حتماً برای همین بوده) این را که شما مدعی هستید مورد عمل ندارد زیرا امام معصوم مبسوط الیدی نیست تا جهادی باشد تا چه رسد به آداب جنگ وحکم اسرا و غنایم؟!
و اگر بگوئید که اینها همینطور میگفتند و دیگر کار به این نداشتند که مورد عمل ندارد این یک عمل لغوی است، و مسلمان عادی تا چه رسد به امام معصوم مرتکب عمل لغو نمیشود «وَمِنْ حُسْنِ اِسْلَامِ الْمَرْأ تَرْكهُ مَالَا یَعْنِیْه»و ﴿وَٱلَّذِينَ هُمۡ عَنِ ٱللَّغۡوِ مُعۡرِضُونَ٣﴾[المؤمنون: ۳] – آخر نشستن و عمر ضایعکردن در مسائلی که هرگز مورد عمل پیدا نمیکند کار هیچ عاقلی نیست!!
و اگر بگوئید برای رزوی بوده که امام معصوم یعنی قائم آل محمّد انشاالله ظهور کند خوب بفرمائید ببینیم آیا قائم آل محمّد العیاذ بالله آنقدر بیچاره و بیاطلاع است که در زمان ظهورش باید بیاید مثلا کتاب کافی و وسائل وافی و امثال آنها را بردارد و ببیند که محمّد بن یحییها از محمّد بن الحسینها از علی بن نعمانها از سوید القلاها از بشیر الدهانها چه روایت کردهاند که بشیر الدهانها از امام معصوم شنیده باشند آن وقت تکلیف خود را بداند و مثلا در آداب قتال وحکم غنایم و شرایط ذمه تکلیف خود را از قول حفص بن غیاث و عمران بن عبدالله و معویه بن عمار بداند؟! آیا شما معتقید که قائم آل محمّد آنقدر بیچاره است؟ در صورتیکه مطابق اخبار و به تصدیق همین أئمه معصومین حضرت قائم افضل از سایر أئمه غیر از امیر المؤمنین است و باید همچنین باشد زیرا اولا مردم زمان او مسلماً فاضلتر از مردم زمان أئمه هستند و ثانیاً احتیاجات زمان و وسعت و دوام حکومت وی اقتضای این معنی را مینماید. در چنین روزی کتاب وافی و کافی و منتهی و جواهر و امثال اینها را باید در رودخانه ریخت و یا در گودالی با کمال احترام دفن کرد.
در چنین روزی احمقی که بخواهد از اینها کسب علوم دین نماید مشمول همان مثلی است که شیخ محمود شبستری گفته:
زهی نادان که او خورشید تابان
بنور شمع جوید در بیابان
آری در چنین روزی احتیاج به این حرفها نیست، امام معصوم مؤید بتأییدات آسمانی احتیاج به این حرفها ندارد ولی از کسانیکه هم جهاد در احرام میدانند و هم احکام آن را مینویسند این کارها بعید نیست زیرا پارهای از اینان که خود را صاحب فتوی هم میدانند بسیاری از احکام را حرام میدانند و هم حکم آن را در رسالههای خود مینویسند. مثلا همین حکم جهاد در بسیاری از رسالههای فتوائی و کتب فقهی همین صورت را پیدا کرده است اول مینویسد جهاد بدون امام معصوم حرام است و بعد وارد شقوق فتوا در حکم آداب جنگ و پخش سم و خدعه در محاربه و تقسیم غنایم وحکم اسرا و عقد امان و گرفتن جزیه و دعوت اسلام میشود اینکه فلان چیز حلال و فلان عمل سزا و فلان عمل نارواست!! و البته میدانید استخراج و استنباط حکم از میان کتب و مدارک فقهی خیلی زحمتش بیشتر از روایت و جمعآوری حدیث است یک نفر فقیه مدتها باید بحث و تنقیب و مطالعه کند در اینکه آیا اسیری که در میدان جنگ گرفته میشود باید فدیه دهد یا کشته شود و همچنین سایر مسائل عقد و صلح. کسی به این بنده خدا نمیگوید که تو همینکه دانستی که جهاد بدون امام معصوم حرام است دیگر بدنبالکردن حکم اسیر و تقسیم غنایم که مربوط به وجوب جهاد است چرا؟ یا مثلا فقهائی نماز جمعه را بدون حضور امام معصوم حرام یا غیرکافی میدانند و در اولین مسئله این باب مینویسند، ولی بعدا میپردازند به آدب و دستوراتی که باید امام انجام دهد چگونه ردا بپوشد، چگونه تکیه بشمشیر یا کمان یا عصا کند، چگونه خطبه بخواند؟! چگونه رکوع و سجود و قرائت بجا آورد؟ بنده خدا! تو که اصل نماز را حرام میدانی دیگر چرا وارد این مباحث میشوی و وقت خود و دیگران را ضایع میکنی، آخر جهاد و نماز جمعهای که بفتوای تو بدون وجود امام معصوم حرام است دیگر پرداختن به آداب و دستور آن چرا؟ زیرا روی این حساب گفتگو از آداب و دستور آن هم اگر حرام نباشد جایز هم نیست برای اینکه تو جهاد بدون امام را مانند اکل لحم میته و لحم خنزیر میدانی! حالا گر کسی آداب خوردن خمر وخوردن گوشت خنزیر را بنویسد و بگوید بفتوای جناب عالی حلال است یا حرام؟! هرچه باشد جایز نیست پس این معنی یعنی چه اینست آن معمای عجیبی که انسان در آن مات میماند که آیا واقعاً غضب خدا ما را گرفته و مسخ کرده است که حتی این چیزها را هم نمیفهمیم!
﴿قُلۡ ءَآللَّهُ أَذِنَ لَكُمۡۖ أَمۡ عَلَى ٱللَّهِ تَفۡتَرُونَ﴾[يونس: ۵۹] و اگر مینویسی که امام معصوم بیاید و آداب امامت خودرا بداند که در نماز جمعه چگونه رکوع و سجود کند و چگونه خطبه بخواند وامثال اینها آیا امام معصوم میآید رساله تو را میخواند و به آن عمل کند؟! اگر چنین فکر میکنی باید به کجای تو خندید؟!
حالا که این رساله منتشر میشود و ناچار بدست یک عده افراد جاهل متعصب هم میرسد غیرتهای وارونه به جوش میآید و هر کدام آنچه از تهمت و افترا و دشنام و امثال آن از دستشان برآید کوتاهی نمیکنند ودلیل و حجتشان هم همانهاست که تا حالا دیدهایم از قبیل: توبهتر میفهمی یا فلان و بهمان؟ توکارمند سادۀ فرهنگی، به توچه چنین و چنان بنویسی، آقایان خودشان بهتر میدانند و از این قبیل حرفها.
ولی آقایان، اولا بخدای لایزال قصد اهانت و تحقیر یا تضعیف احدی و چیزی را ندارم مثل من مثل کسی است که عزیزترین اهلش دارد از بین میرود و میبیند که عدهای بنام دوستی جان او را ولو دوستانه از بین برده و میبرند وبنابراین چنین کس نمیتواند صبر کند و جزع و فزع ننماید بلکه دیوانهوار فریادش را سر میدهد. آنچه من فهمیدهام (و البته هر کس بفهم خود مسئول است) دین اسلام را قویترین دین و عالیترین آئینی است که میتواند سعادت عموم بشر را در دو دنیا ضامن و متکفل شود اما نه دینی که نه علم دارد و نه حکومت نه جهاد دارد و نه جمعه نه جماعت و نه اعداد قوا میکند ونه اجرای حدود و فقط اسمی است بیمسمی!!
پس سعادت من و گذشتگان و آیندگان من و تمام جهانیان بسته باجرای احکام اسلام است وهر موجودی به سعادت خود علاقه دارد شما اگر ده تومانتان را دزدی ببرد فریادتان به آسمان میرسد وهر چه در چنته شما از فحش و ناسزا باشد نثار آن میکنید پس چراملامت میکنید کسی را که میبیند سعادت ابدی هر دو جهانی او را برده و میبرند. من اینها را فهمیدهام اگر شما میدانید خلاف است بشیوۀ انسانیت و چنانکه شرط نصحیت است خلاف آن را به من بفهمانید و مرا قانع کنید که مطلب چنین نیست وگرنه با فحش و تهمت حتی ضرب و قتل این منظور که حاصل نمیشود هیچ! بلکه خلاف آن حاصل است.
ثانیاً: من همچون کسی هستم که ببیند صاحب خانهای در خواب است و دشمن بیدادگرد آمده دیوارخانه او را خراب کرده و مال و اموال او را بیغما وحتی زن و بچه او را به اسارت میبرد، اگر چنین کسی آمد و صاحب خانه را بیدار و خبر کرد و گفت آقا دیوار خانه خراب شده و مال و اموالت بغارت وزن و بچهات به اسارت رفته است این بیچارۀ دارای غیرت معکوس! عوض آنکه به چاره پردازد و از آنکه وی را از خواب بیدار کرده تشکر کند، رگ غیرت معکوسش به جوش میآید و فریاد میزند آهای فلان فلان شده نام زن و بچه مرا میبری تو چه حق داری نام زن و بچه مرا ببری؟! چرا فلان همسایه این کار را نکرد وتو میکنی؟ این کار بتو نمیرسد بلکه وظیفۀ فلان پاسبان است که کلاه چه جور و لباس چه رنگ دارد و بیاید و چنین خبری بدهد، چون پاسبان چنین خبری نداده، خبر دادن تو رسمیت ندارد؟!
آنگاه بپردازد بدشنام دادن و ناسزاگفتن به آن شخص بدون آنکه توجه کند که راست میگویند یا نه:
به هر صورت ترک جهاد یکی از آن علل بزرگی است که موجب انحطاط و عقبماندگی مسلمین بلکه باعث گمراهی و محرومیت سعادت جهانیان از نعمت عظیم اسلام است و ترک ان نه تنها باعث ذلت و نکبت است چنانکه امیر المؤمنین علی÷در نهج البلاغه و غیر فرموده، بلکه موجب از بین رفتن اصل اسلام و خسران دنیا و آخرت است چنانکه مشهود است.