ارمغان آسمان - در بیان عوامل و علل ارتقاء و انحطاط مسلمانان

فهرست کتاب

انهدام یک رکن مهم اسلام، ترک جمعه است

انهدام یک رکن مهم اسلام، ترک جمعه است

در میان علل مهمه‌ای که برای انحطاط مسلمین می‌توان شمرد یکی از بزرگترین‌ آن‌ها، ترک نماز جمعه است.

شارع مقدس اسلام که شالودۀ یک اجتماع سعادتمند انسانی را در عالیترین اساس، طرح و بنیان می‌ریخت چون اصل و ریشه سعادت آدمی در اجتماعی و اتفاق است، برای تحصیل این منظور احکام و فرائضی در شریعت مطهرۀ خود مقرر کرد که افراد وآحاد امت زود به زود یکدیگر را ملاقات و روح اجتماع و اتحاد رد آنان سرایت نماید و با تعاونو مظاهرت یکدیگر به انجام امور مهمی که تأمین سعات دینی ودنیوی آنان را می‌نماید، توقیق یابند، به همین نظر نمازهای پنجگانه فرائض یومیه را متحسب مؤکد فرمود که به جماعت بگذارند و برای این کار مکان‌های عمومی به نام مساجد بنیاد نهاد تا اهل هر محل در اوقات صلوه بدان روی آرند و در ضمن انجام فرائض از اوضاع احوال یکدیگر مطلع کردند و در مشکلات زندگی یار و غمگسار هم باشند و چون معمولاً نمازها اعم از یومیه و عیدی نو جمعه توسط فرماندار هر شهری که بر طبق مقررات اسلام از عادلترین و عالمترین آن شهر است بصورت جماعت ادا می‌شود لذا فرماندار و مأمورین دولتی به آسانترین صورت می‌توانند دستورات اوامر دولت را که چون مربوط به مصالح مسلمین است و تاتلی تلو فرمان خدا و رسول می‌باشد، به مردم ابلاغ نمایند.

و از آنجائیکه ممکن است گرفتاری و مشاغل روزمره حیات به همه کس مجال و فرصت آن ندهد که در تمام نمازها توفیق جماعت یعنی حضور در اجتماعی که مصالح دنیا و آخرت مسلمین در آن حل و فصل می‌شود، بیابد، لذا حضور در جماعت نمازهای یومیه را مستحب اما مؤکد کرده است و چون ممکن است که افرادی لاابالی بوده اهمیتی به عظمت و ارزش جماعت یومیه ندهند لذا با وجوب نماز جمعه واجب فرمود که در هر هفته هر مسلمانی لا اقل یک مرتبه حتماً درک اجتماع و حضور در جماعت مسلمین را دریابد و آنچه در ظرف هفته نتوانسته است از اخبار دنیا و جریان اوضاع که خواه ناخواه بستگی به حیات فردی و اجتماعی مسلمانان دارد اطلاع حاصل کند در روز جمعه به وسیله خطبه‌ای که حتماً از مطلعترین و علاقمندترین مسلمانان آن شهر به اوضاع واحوال است و با داشتن حکومت اسلامی که شرح آن گذشت فرماندار یا رئیس شهربانی شهر است، مطلع گردد و چون در نماز جمعه باید مسلمانان از تمام اطراف آن محل در شعاع دو فرسخ یعنی مردم چهار فرسخ در چهار فرسخ در یک نقطه حاضر شوند لذا تمام مردم شهر، مگر آن‌ها که مستثنایند مانند زن و پیر و کور و لنگ و مسافر و کودک و امثال آن، در این اجتماع عظیم و میتنگ بزرگ مذهبی حضور یابند و در آن ساعت که اذان جمعه داده می‌شود به موجب فرمان ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَوٰةِ مِن يَوۡمِ ٱلۡجُمُعَةِ فَٱسۡعَوۡاْ إِلَىٰ ذِكۡرِ ٱللَّهِ وَذَرُواْ ٱلۡبَيۡعَۚ ذَٰلِكُمۡ خَيۡرٞ لَّكُمۡ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ٩[الجمعة: ۹] کسب و خرید و فروش بر عموم مسلمین حرام گشته وهمه باید بسوی نماز جمعه بشتابند منظره‌ای عجیب آمیخته با بهت و جلال پدی می‌آید که هر فردی که صاحب روح زنده باشد به شعف و وجد در می‌آید و با نشاط و شوق مفرط به سوی مسجد می‌شتابد آنگاه امام جماعت با کیفیت خاصی ملبس ببرد سفید و متکی به شمشر به منبر خطبه برمی‌آید و با حمد و ثنای خدا و صلوات بر پیغمبر بزرگوار پایه‌گزار این شریعت جاوید به موعظه و نصیحت مسلمین می‌پردازد و به خلاصه اخبار وجریان ما وقع آنچه در یک هفته گذشته است از حوادث، نیا بسمع مستمعین یعنی نمازگذارانی که وجوباً ساکت و سرتاپا گوشند می‌رساند و سپس اندک مکثی کرده می‌نشیند تا هم خود را برای انجام وظیفه بعد یعنی تعیین تکلیف ووظیفه حاضرین آماده کند و هم سخنانی که گفته درنفوس مستمعمین اثر عمیق نماید سپس برخواسته دستورات لازم را در قبأل حوادث گذشته و جاری یادآور می‌شود آنگاه به انجام دو رکعت نماز جمعه پرداخته پس از اتمام آن مسلمانان به موجب فرمان ﴿فَإِذَا قُضِيَتِ ٱلصَّلَوٰةُ فَٱنتَشِرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَٱبۡتَغُواْ مِن فَضۡلِ ٱللَّهِ وَٱذۡكُرُواْ ٱللَّهَ كَثِيرٗا لَّعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ١٠[الجمعة: ۱۰] پراکنده گشته هر کدام دنبال شغل و کار خود و به عبارت قرآن در جستجوی فضل خدا برمی‌آیند.

و نیز در سال دو مرتبه در عیدین وجوباً برای نماز اجتماع می‌نمایند که فواید آن بر احدی مخفی نیست و شاید به توفیق خدا ما آن را در جای دیگر یادآور شویم. خوب ملتی که دارای چنین دستوری است که امروزه در روی زمین هیچ امتی جز امت اسلام به توفیق آن دست نمی‌یابد و با میلیون‌ها تومان هزینه، بعشری از اعشار آن موفق نمی‌شود که روح اتحاد واتفاق در مردم دمد وآنان را برای مصلحت عمومی هر چقدر هم مهم باشد گردآوردو معالم و معارف دینی و مصالح دنیائی را به آنان بشناساند. در این دین مبین به اسانی به آنصورت حاصل می‌شود ولی افسوس که شبهات بی‌اساسی که اصلا پایه و مایه‌ای ندارد مانع این همه خیرات و برکات گردیده تا جائیکه پاره‌ای آن را چون جهاد و حکومت حرام گرفته‌اند و چون در این باره در اصل رساله (الجمعه) که این رساله مختصر، مقدمه آن است به قدر کافی توضیح داه شده و آن شبهات واهیه را که مانند خاکستر است همچون بادی تند از میان برداشته ﴿مَّثَلُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ بِرَبِّهِمۡۖ أَعۡمَٰلُهُمۡ كَرَمَادٍ ٱشۡتَدَّتۡ بِهِ ٱلرِّيحُ فِي يَوۡمٍ عَاصِفٖۖ[إبراهيم: ۱۸] لذا وارد آن موضوع نشده و حواله این شبهه کنندگان را به تیغ برهنۀ بیان و حجت قاطعه برهان علامه بزرگوار آیت‌الله بزرگ امام الخالصی واگذار می‌کنیم و چون سخن در فواید اجتماع و وسائلی است که شریعت مطهره برای این کیمیای سعاد تهیه و فرض فرموده است باید در اینجا اشاره‌ای نیز به فواید نماز عیدین یعنی دو عید فطر واضحی که شارع مقدس در دین مبین خود مقرر فرموده است، نمود و از تفاوت و تمایزی که عید اسلامی با عید گبران (نوروز) دارد مقایسه بین حق و باطل کرد. ما در جراید این کشور هر وقت فرصت و مجالی دست داده به مناسبت ایام نوروز، این تفاوت و تمایز را تفصیلاً یادآور شده‌ایم و در اینجا به اختصار آن می‌پردازیم.

از غروب شب عید یعنی بعد از نماز مغرب و عشا و نماز صبح و تعقیب نماز عیدین بر عموم مسلمانان فردً و جمعاً واجب است که مترنم به این ذکر شریف شوند: «الله اكبر الله اكبر لا اله الا الله والله اكبر ولله الحمد على ما هدانا اوله الشكر على ما هدانا»و پس از طلوع آفتاب و پرداخت زکوه فطره در روز عید فطر بأقربا وخویشان و همسایگان فقیر، یا قربانی در روز عید اضحی و تقسیم آن به فقرا حالت اجتماع برای انجام نماز عید با امام وقت وکسی که شایستگی امامت این نماز را دارد که البته در حکومت اسلامی غالباً فرماندار عادل یا رئیس شهربانی است در شهرستان‌ها و شخص حاکم در پایتخت، به سوی مصلی که در بیرون شهر و بیابان است روی می‌آورند در حالیکه آستین‌ها را بالا زده و ساق‌های شلوار را تا نزدیک زانو رو مالیده و عمامه بر سر گذاشته و تحت الحنک آویخته با پای برهنه تکبیرگویان با جلال و جبروتی خاص به طرف مصلی روان می‌شوند و در آنجا که هیچ علامت و آثاری از خودنمائی و ثروت و تجمل به چشم یکدیگر کشیدن نیست، روی ریگ و خاک بیابان تمام مسلمانان حاضر از غنی و فقیر و وضیع و شریف برادر وار پهلوی یکدیگر ایستاده با چهره و جان رو به درگاه قادر منان آورده نماز عید را به جماعت با کیفیت مخصوص خود به جا می‌آورند آنگاه پس از ختم نماز امام بطرز مخصوصی ایستاده خطبه و موعظه را آغاز و وظایف مسلمین را در قبال رویدادها و حوادث جهان گوشزد و آنان را به نام خدا و بر سبیل تکالیف دینی به انجام اموری که موجب صلاح دین و دنیای مسلمین است دعوت و ترغیب و تشویق می‌کند. پرواضح است که از چنین منظره و چنین مجلسی جز خیر و صلاح و عزت و عظمت و اتّحاد و اخوّت برنمی‌آید.

حالا این وضع را مقایسه کنید با عید مجوسان که در آن تجمل و اسراف و تعیین و تشخص و خودنمائی حکومت می‌کند و اغنیا سعی دارن به انواع تجملات و تبذیرات و اسرافها بر یکدیگر رقابت جویند خانه‌ها و کاخ‌ها و اثاث البیت‌ها و قالی‌ها و مبل‌ها و پرده‌ها و انواع و اقسام زینت‌ها و زیورها و لباس‌های خود را به چشم دستان و آشنایان خود بکشند و بدین وسیله حس حسادت و تنافس یکدیگر را تحریک کنند تا ثروت‌ها و پول‌ها و مال‌ها صرف امور غیرلازم و تجملات زائده و بیهوده گردد و برای تأمین این قبیل تشریفات دست‌ها باختلاس و ارتشا و دزدی‌ها و ناموس فروشی‌ها و هزاران از این قبیل فجایع کشوده شود و فقرا را نسبت به خود خشمگین و غضبناک و مهیای انتقام نمایند و در نتیجه هر کدام به قدر قوّت خود تحت تأثیر این تحریکات برای خرابی کشور و نابودی یکدیگر بکوشند.

آن عید مسلمانان است و این عید مجوسان! و آثار و نتایج آداب هر یک، خود به زبان حال از حق و باطل خود می‌گویند. بعد از اجتماع جمعه و عیدین که برای سکنۀ هر شهر و دهی در هفته‌ها و ماه‌ها صورت می‌گیرد الامهم یک اجتماع مهم و متینگ بزرگ سالیانه دیگر بنام حج دارد که خود یکی ازمؤثرترین وسایل وحدت و اتفاق است و آن عبارت است از اجتماع زبده‌ترین افراد اسلامی، زیرا کسانیکه بوسائل مشروع، ثروتمند می‌شوند مسلماً افرادی هستند که در نتیجه هوش و ذوق فوق ‌العاده بوسیلۀ ابتکار هنری و اختراع صنعتی توانسته‌اند ثورتی تهیه کرده و دارای قدرت و استطاعت شوند تا راه خانه خدا را در پیش گرفته در سرزمین وحی ومحظ الهام و مهبط ملائکه و قبلۀ مسلمین حاضر شده با برادران همانند خود برای عزت و شوکت اسلام و رفع حوائج مسلمین تبادل نظر نمایند و هرگاه دولت واحد اسلامی داشته باشند در این موقع نمایندۀ دولت بنام امیرالحاج یاخود حاکم اسلام شخصاً در موقف حشور دارد و در روز عید اضحی در صحرای منی درحالیکه در محل بلندی بر افراد مسلمین وحاجیان مشرف است سیاست اجتماعی و انتظامی مسلمین را یادآور شده وظایف دینی و دنیائی آنان را در آن سرزمین پر نو به آن دل‌های پاک و نورانی که از روی کمال خلوص حاضر شده‌اند یادآور شده مشکلات مالی و اقتصادی و فرهنگی و سیاسی جامعه مسلمین را با افراد فهمیده و زبدۀ اسلام در میان می‌گذارد و آنان را به وظایف مقدس خود دعوت می‌نماید و با تبادل ‌نظر با آنان بر مشکلات موجوده فائق و جریان امور را با حسن وجه تا سال دیگر برقرار می‌کند. اینست خلاصه آنچه اسلام از جمعه و عیدین و حج از مسلمین می‌خواهد حال اگر این برکات در میان مسلمین نیست چنانکه گفتیم آب از منبع جهل و غفلت مسلمین و شبهه ‌افکنی وسواسان و تأیید دشمنان می‌خورد و ربطی به اسلام ندارد.