۱- برداشتن حجرالاسود از ديوار كعبه.
نص روایت میگوید: «يا أهل الكوفة لقد حبّاكم الله عزّ وجل بما لم يحب أحد من فضل، مصلاّكم بيت آدم، وبيت نوح وبيت إدريس، ومصلّی إبراهيم، ولا تذهب اللّيالي حتّى ينصب الحجر الأسود فيه» [۱۲۶].
«ای اهل کوفه! خداوندأچنان فضل و خوبی را برای شما خواسته که برای دیگران نخواسته، مصلاّی شما خانهی آدم، و خانهی نوح و ادریس و ابراهیم است، و قبل از پایان این جهان حجرالأسود در کوفه نصب میگردد».
زنادقهی عصرهای گذشته وعده دادهاند که «حجرالأسود» را به اماکن عبادت شیعه (بارگاه و مقبرهها) منتقل میکنند، و آنها را مشهد و آستان قدس مینامند. این روایت «کوفه» را برای نصب حجرالاسود تعیین کرده، یعنی نخستین مکانی که ابن سبأ یهودی طناب دسیسهاش را در آن بافت، و اوّلین سلّول را در آنجا کار گذاشت، برای همین است که در روایات رافضیه آمده که جز کوفه هیچ یک از سرزمینهای اسلام دعوتشان را قبول نکرد [۱۲٧].
این روایتها «تکههای افتاده و پراکندهای» از علاقه و رغبت و شیفتگیهای نهفتهی این فرقهی کینهتوز است، که از لباس امیال و آرزو بیرون آمده و در قالب سازمانهای سرّی عملا در همهی جهان پراکنده شدهاند، و شعارهایی شبیه شعار «ماسیونی» امثال: «محبّت أهل بیت»، «دفع ظلم از اهل بیت» و «برگرداندن امامت به أهل بیت» را سر میدهند، در حالی که تقریباً بعد از نصف دوّم قرن سوّم پیوند و ارتباط شیعه با اهل بیت بکلّی قطع شده است. چون از امامی تبعیت میکنند که وجود خارجی ندارد. همچنانکه یک بار دیگر توسط قرامطه این پروتکل اجرا گردید، و در سال (۳۱٧هـ) حجرالأسود را از جای خود برکندند، و به یمن بردند و از آنرا به کوفه منتقل کردند [۱۲۸]، و نزدیک به بیست و دو سال در دستشان باقی ماند [۱۲٩]، برای همین بود وقتی که امام الخرقی (متوفای ۳۳۴هـ) :کتاب مختصر فقه خود را در آن برههی سخت زمانی تألیف نمود، در باب مناسک حج مینویسد: «ثمّ تأتي الحجرالاسود إن كان، فاستلمه» [۱۳۰].
«سپس اگر حجرالاسود در آنجا بود حاجی به آن نزدیک شود و آن را لمس نماید».
صاحب کتاب «المغنی» میگوید: جمله «إن کان» یعنی اگر حجرالاسود در جای خود بود، و ربوده نشده بود، همانگونه که شیعیان قرامطی وقتی که بر مکه سیطره یافتند آن را بردند [۱۳۱].
هر مسلمانی از تصوّر این حادثه وحشتناک و این الحاد و ستم به «بیتالله» متأثر شده و احساساتش به لرزه میافتد. ولی همیشه فرزندان و نوادگان قرامطه رؤیای تکرار آن عمل کفر و الحاد را میبینند، و تلاشهای پیدرپی آنها در راستای برانگیختن فتنه و آشوب در حرم امن الهی، از نهفتههای درونشان و آنچه در کتابها و مراجعشان قرار دارد خبر میدهد. آیا بعد از همهی اینها مؤمن از حیله و دسیسههای باطنیه آگاهی پیدا نمیکند. در حالی که: «مؤمن دو بار از یک سوراخ گزیده نمیشود».
همانگونه که یکی از بزرگان و مراجع معاصر شیعه از روایاتشان نقل میکند نکتهای مخفی در اینجا وجود دارد و آن اینکه میگویند: «إنّ المهدي يبدء بغزو العالم انطلاقاً من الكوفة، وذلك بإرسال السّرايا، وبثّ الجيوش المتكاملة للقيام بهذه المهمة» [۱۳۲].
«مهدی حرکت خود را از کوفه آغاز میکند و با ارسال سریهها با همهی جهان وارد جنگ میشود، و برای انجام این مأموریت مهم لشکرهای خود را اعزام میکند».
شاید یکی از اهداف اصرار خمینی بر ادامهی جنگ با عراق تحقّق این هدف بوده باشد... و همو او بود که بنا به حکم مذهبی (ولایت فقیه) که خود اعلام کرده بود و مجموعهای از شیعیان، مخالف نظرش بودند، برای انجام وظایف مهدی بطور کامل بپا خواست؟! و تصمیم داشت قبل از اشغال مکه، حجرالاسود را به کوفه ببرند، و آنجا را مرکز یورش به همه جا بسازند؟، همانگونه که روایاتشان میگوید: «إنّ الكوفة حرم الله، وحرم رسولهص وحرم أميرالمؤمنين، وإنّ الصلاة فيها بألف صلاة، والدرهم بألف درهم» [۱۳۳].
«همانا کوفه حرم خدا، و حرم رسول خدا، و حرم امیرالمؤمنین است، و هر نماز در آنجا به جای هزار نماز، و صدقهی هر درهم به جای هزار درهم در جای دیگر است».
پس انتقال و ربودن حجرالاسود به کوفه را با ذکر فضائلی موهوم و مزعوم برای آن توجیه میکنند، که تار و پود آن فضایل را خیال شیعه پدید آورده.
خدا برای مسلمین در مقابل حیله و دشمنی باطنیه کفایت است.
[۱۲۶] الوافي: باب فضل الکوفة ومساجدها المجلّد الثانی ۱/۲۱۵. [۱۲٧] بحارالانوار ۱۰۰/۲۵٩،۶۰/۲۰٩. [۱۲۸] الفرق بين الفرق بغدادي ص۲٩۰-۲٩۱. [۱۲٩] سپس توسط ابی اسحاق ابراهیم بن محمّد بن یحیی نیشابوری متوفای ۳۶۲هـ، عالم بزرگ نیشابور در عصر خود، و یکی از عابدان مجتهد، از کوفه به مکه برگردانیده شد. [۱۳۰] مختصرالخرقی با شرح المغنی:۳/۳٧۰. [۱۳۱] المغنی ۳/۳٧۱. [۱۳۲] محمدباقر صدر، تاریخ ما بعد الظهور ص ۴۵۰. [۱۳۳] الوافي مجلّد الثانی ج۸ ص۲۱۵.