فصل اوّل: تلاش برای تغيير قرآن
نص روایت شیعه میگوید: «كأنّي بالعجم فساطيطهم في مسجد الكوفه، يعلّمون النّاس القرآن كما أنزل.قلت: (الراوي)...أو ليس كما أنزل؟ فقال:لا، مُحي منه سبعون من قريش بأسمائهم و أسماء آبائهم، و ما تُرك أبولهب إلاّ إزراءً على رسول اللهص لأنّه عمّه» [۲۰۴].
«گویی عجم را میبینم که در مسجد کوفه خیمه میزنند، و قرآن را آنگونه که نازل شده به مردم آموزش میدهند. راوی حدیث میگوید: گفتم مگر به همان صورت نیست که نازل شده؟ گفت: نه...، نام هفتاد نفر از قریش با نام خود و پدرانشان از آن پاک شده، و تنها به منظور تحقیر رسول خداصنام ابولهب را باقی گذاشتهاند، چون عمویش است».
امّا این خواسته و آرزویی که تمنّا میکنند مهدی با تشکیل حکومت خود در آخر الزّمان به آن جامهی عمل میپوشاند، و مراجع و آیات عظام ادعا میکنند برای تشکیل دولت، و تحقّق آرمان و آرزوهایشان نائب و نمایندهی امام غائب هستند، خصوصاً که ادعای ارتباط مستقیم با او را دارند، و به حدّی در این باره گستاخ شدهاند که یکی از آخوندهای معاصر کتابی را پیرامون این «دروغها» به نام «جنة المأوی في من فاز بلقاء الحجة في الغيبة الكبری» [۲۰۵]به رشتهی تحریر درآورده.
محمّد تقی مدرّسی [۲۰۶]میگوید: «هیچ بعید نیست - اصلاً اتفاق هم افتاده - که برخی از مراجع شیعه با مهدی رابطهی سرّی داشته باشند، [این جز در خیال شیعه حقیقت ندارد] و این جزو اسرار بزرگ است» [۲۰٧]و با این گزافهگویی و ترّهات افسانهایی، پیروانشان را فریب میدهند، و صفت قداست را به آیات عظام شیعه میافزایند.
سپس، آیا میکوشند با زور اسلحه و تهدید و قدرت، مردم را از کتاب الله بسوی قانون و شریعتی که موافق با هوا و هوس خود، ابداع کردهاند منصرف گردانند؟ این پروتکل به این اشاره میکند، و خدا بر أمر خود غالب است، و کتابش را حفظ مینماید، اگرچه کافران هم نپسندند.
[۲۰۴] الغيبة ص۱٧۱-۱٧۲، فصل الخطاب ص٧. [۲۰۵] بهشت جاویدان، دربارهی کسانی که در دوران غیبت کبری با مهدی ملاقات کردهاند. [۲۰۶] تا این اواخر در یکی از کشورهای خلیج فارس مأموریت تخریب و انهدام را برعهده داشت، که بعداً به جرم دست داشتن در دسیسهای بر ضد حکومت وقت به تبعید محکوم شد. [۲۰٧] الفكر الاسلامي مواجهة حضارية ص۳۰۵.