فضيلت زيارت كربلا در روز عرفه
از جمله دلایل و قراینی که نشان میدهد این روایات و نصوص نتیجهی دسیسهی انصراف این امّت از حج بیت الله، و به تباهی کشانیدن امور دین، و متفرق کردن جمع آنها، و جلوگیری از ملاقات و دیدار آنها با همدیگر در گردهمایی بزرگ سالانه حج است، این نکته است که در این روایات روز عرفه را به فضل و امتیاز ویژه اختصاص دادهاند، و میگویند: «من أتی قبرحسين عارفاً بحقّه، في غير يوم عيد، كتب الله له عشرين حجّة وعشرين عمرة مبرورات مقبولات. ومن أتاه في يوم عيد، كتب الله له مائة حجّة ومائة عمرة...ومن أتاه يوم عرفة عارفاً بحقّه، كتب الله له ألف عمرة مبرورات متقبّلات، وألف غزوة مع نبيّ مرسل، أو إمام عادل» [۲۶۳].
«هر که در روز غیر عید، نزد قبر حسین برود و حقش را بشناسد و بدان اعتراف کند، خدا بیست حج و بیست عمرهی مبرور را برایش مینویسد، و هرکه در روز عید به زیارت قبر حسین برود و حقش را بشناسد، خدا صد حج و صد عمره را برایش مینویسد. و هرکس در روز عرفه به زیارتش برود و حقش را بشناسد، خدا برایش هزار حج و هزار عمرهی مبرور و مقبول، و هزار غزوه و جهاد همراه نبی مرسل، یا امام عادل را برایش مینویسد».
برخی روایات نزدیک است که به اهداف شیعه تصریح کنند، آنجا که جعفرشان میگوید: «لو إنّي حدثتكم بفضل زيارته، وبفضل قبره، لتركتم الحجّ رأساً، وما حجّ منكم أحدٌ، ويحك! أما علمت أنّ الله اتّخذ كربلاء حرماً آمناً مباركاً قبل أن يتّخذ مكّة حرماً...» [۲۶۴].
«اگر به شما میگفتم زیارت قبر حسین چقدر است و چه فضایلی دارد، حج را یکسره ترک میکردید، و هیچ کس از شما به حج نمیرفت، وای برتو! مگر نمیدانی خداوند قبل از اینکه مکه را حرم قرار دهد، کربلا را حرم امن و مبارک خود قرار داده...)
همانگونه که ملاحظه میکنی، با گوشهی چشم اشاره میکند به اینکه بهتر است حج ترک شود و به زیارت کربلاء رفت..!».
و نیز میگوید: «إنّ الله يبدأ بالنظر إلى زوّار قبر الحسين بن علي عشيّة عرفة قبل نظره إلى أهل الموقف (قال الرّاوي: وكيف ذلك؟) قال أبوعبدالله - كما يزعمون - لأنّ أولئك أولاد زنا وليس في هؤلاء أولاد زنا» [۲۶۵].
«خداوند بعد از ظهر روز عرفه قبل از اینکه به اهل موقف عرفات نظر کند، به زائران قبر حسین نظر میافکند، (راوی میگوید: آخر چطور؟) - به ادعای دروغین شیعه - ابوعبدالله گفت: چون حجّاج زنا زاده هستند، ولی در میان زائران حسین اولاد زنا وجود ندارد».
اولاد زنا از دیدگاه شیعه تمام مسلمانان هستند، همانگونه که گذشت و بعداً معلوم خواهد شد که این افسانهها چقدر تأثیرگذار خواهند بود.
یکی از نقل کنندگان این اسطورهها بعد از اینکه دعای جعفر برای زائران را شنید گفت: «والله لقد تمنّيت إنّي زرته ولم أحجّ» [۲۶۶].
«به خدا سوگند آرزو میکردم حج نکرده بودم، و به زیارت حسین میرفتم».
روایت دیگری بدان اشساره دارند که هرکس خواست حج و عمره را به جای آوررد، ولی مشاغل دنیا یا موانع دیگر به او فرصت نداد، روز عرفه به زیارت قبر حسین برود به جای ادای حج قبول و کافی است و خدا آن را برایش چندین برابر میکند، «راوی میگوید» گفتم: برابراست با چند حج و عمره؟ امام گفت: «لا يحصي ذلك، قلت ألف؟ قال وأكثر، ثمّ قال: وإن تعدّوا نِعمَة اللهِ لا تُحصوها» [۲۶٧].
«قابل شمارش نیست. گفتم: هزار برابر است؟ گفت: از این هم بالاتر است. سپس آیه فوق را تلاوت کرد که میفرماید: اگر نعمتهای خدا را برشمارید، نمیتوانید شمارش کنید».
همانگونه که ملاحظه میکنید ابتدای روایت اشاره میکند به اینکه حج بهتر است، و زیارت حسین موقع پدید آمدن موانع، معادل و بدل آن است، در حالی که آخر روایت بر خلاف این است.
فیض کاشانی در تعلیق بر روایاتی که فضائل قبر حسین را یادآوری کرده گفته است: «این اجر و پاداشها برای زیارت قبر کسی که خدا او را امام مؤمنین قرار داده، و زمین و آسمانها را به خاطر او آفریده، و راه و صراط و چشم و دلیل و راهنما، و درب ورود به نزد خود گردانیده، و ریسمان و رابط بین خدا و بندگان - از پیامبران و انبیاء گرفته تا حجّتها و اولیاء- است، چنین پاداشی، برای زیارت چنین کسی زیاد نیست؛ علاوه بر اینکه زیارتش موجب انفاق اموال، و رجای آمال و آرزوها، و اعزام شدن به سفر، و هجران وطن، و تحمّل مشقّتها، و تجدید عهد و میثاق، و مشاهدهی شعائر، و حضور مشاعر است [۲۶۸].
در این یاوهگوئی و غلو تأمّل کن که چگونه حسین را ریسمان و واسطهی بین خدا و بندگان، و نیز چشم و درب خدا خوانده !!!، و نیز چطور فضل زیارت حسین را با اسباب و عوامل شرک توجیه میکند، در حالی که برای زیارت قبر، رخت سفر میبندند، اموالشان را نزد او و برای او خرج میکنند، و از او درخواست شفاعت میکنند، و برای برآورده شدن آمال و آرزوهایشان به او متوسّل میشوند، و با این حال این کارها را بهترین طاعت به حساب میآورند!! [۲۶٩].
[۲۶۳] فروع الكافي: كليني۱/۳۲۴، من لا يحضره الفقيه: ابن بابوية ۱/۱۸۲، التهذيب: طوسي ۲/۱۶، كامل الزيارات: ابن بابوية ص۱۶٩، ثواب الاعمال ص۵۰، وسائل الشيعة: حرّعاملی ۱۰/۳۵٩. [۲۶۴] بحارالانوار ۱۰۱/۳۳، كامل الزيارات ص ۲۶۶. [۲۶۵] الوافي، فیض کاشانی مجلّد دوّم ۸/۲۲۲. [۲۶۶] وسائل اشیعة۱۰/۳۲۱، فروع الکافی ۱/۲۳۵، ثواب الاعمال ص۳۵. [۲۶٧] الوافي، جلددوّم ۸/۲۲۳. [۲۶۸] الوافي، جلد دوّم ۸/۲۲۴. [۲۶٩] امّا چرا به این روایات عمل نمیکنند، و برای حج دعوت میکنند؟ شاید به خاطر این باشد که در ضمن این گردهمایی بزرگ شرارت خود را به سایر جهان اسلام منتقل کنند؛ همچنین بیم دارند از اینکه حیثیتشان لکهدار شده، و اعتبار لازم برای نشر دعوتشان را از دست بدهند، بویژه که حج از دیدگاه مسلمانان واجبی است که ترک نمیشود. ولی باز این روایات کوچکترین علاقه به حج را در درونشان باقی نمیگذارد. از این رو خیلی آسان است با کوچکترین اختلاف سیاسی حکم منع حج را صادر کنند؛ و به خاطر دستیابی به خمس اموال مردم نیز حج را انجام میدهند، چون هرکس عازم سفر حج باشد واجب است بلا فاصله خُمس داراییهایش را پرداخت کند، و نکتهای دیگر اینکه میخواهند برای برافروختن آتش فتنه در سر زمین مشعرالحرام تعدادشان کم نباشد، برای همین است که برای افزایش سهمیهی تعداد حجّاج تلاش میکنند.