۵- كشتار و نابودی نسل بشر
«مهدی» - کسی که شیعه رؤیای قیام و بازگشت وی را در سر میپرورانند، و در انتظارش لحظه شماری میکنند، و شخصیتی آخوندهای شیعه بنا به حکم مذهب «ولایت فقیه» خود را نمایندهی او میدانند، تا اهداف و مأموریتهای او را خود به نیابت وی اجرا کنند - کشتار و نسل کشی چنان بزرگی از بشر را راه میاندازند، که همه مردم را در برگیرد، و جز تعداد ناچیز و حقیری که «شیعیان» هستند کسی زنده نماند.
پروتکل شیعه روایت میکند: «لا يكون هذا الأمر حتّى يذهب تسعة أعشار النّاس» [۱۶۵].
«تا نُه دهم مردم از بین نرود مهدی ظهور نخواهد کرد».
محمّد باقر صدر میگوید: «منظور از «الأمر» در این روایت ظهور مهدی است» [۱۶۶].
و جعفر شیعه گفته: «لا يكون هذا الأمر حتّی يذهب ثلثا النّاس، فقيل له: إذا ذهب ثلثا الناس فما يبقی؟ فقال(ع): أما ترضون أن تكونوا الثلث الباقي؟» [۱۶٧].
«ظهور مهدی جز با نابودی دو سوّم مردم، صورت نخواهد گرفت. عرض کردند: پس اگر دو سوم مردم نابود شوند، چه کسی باقی میماند؟ گفت: آیا راضی نمیشوید که شما ثلث باقی مانده باشید؟».
آیت الله صدر میگوید: «این شامل کشتار و نابودی کلّ بشریت است، که تنها با یک جنگ جهانی و بسیار تأثیرگذار حاصل خواهد شد [۱۶۸].
روایات شیعه در مورد نسبت تعداد مردم باقی مانده مختلفاند. مرجع معاصر «باقر صدر» در توجیه این اختلاف درصد میگوید: «اختلاف نسبت درصد مذکور دلیلی است بر اینکه از روی تقریبی بدان اشاره شده است. علاوه بر اینکه میتوان بیشترین نسبت را قبول کرد که نُه دهم است، چون خبردادن به نابودی کمترین نسبت با نابودی بیشترین نسبت منافات ندارد» [۱۶٩].
شیعه، امروزه در قالب اذکار و زیارتنامههایشان آموزههای روزانه و مستمری دارند، تا پیروانشان را به خونخواهی و انتقامجویی تشویق و ترغیب نمایند.
در پروتکل کشتار مهدی، جز شیعیان کسی از آن کشتارِ سهمگین و خونین نجات نخواهد یافت، و توبه و بازگشت هم پذیرفتنی نیست؛ باقر صدر میگوید:
«قطعاً امام مهدی÷در یک عملّیات پاکسازی شمشیرش را در برابر همه منحرفین فاشل برمیکشد، و اگر تعدادشان به هزاران نفر هم برسد ضمن نقشهای قبلی همه را نابود و ریشهکن میکند، و اعلام توبه و اخلاص را از هیچ یک از آنها نمیپذیرد» [۱٧۰].
سیره و روشی که برای مهدی توصیف کردهاند، هیچگونه ارتباطی با اسلام ندارد، و آنها خود نیز به دنبال کردن شریعتی جدید معترف هستند، و اعلام میدارند که شریعت جدید آنها مخالف با راه و روش و سیرهی رسول اللهصو امیرالمؤمنین علیساست که ادعا میکنند شیعهی او هستند. روایات شیعه در این باره میگوید: «إن ّالقائم أمر أن يسير بالقتل ولا يستتيب أحداً» [۱٧۱].
«قائم فرمان قتل و کشتن را صادر میکند و از کسی توبه نمیپذیرد».
و حتّی کسانی را به قتل میرساند که بیگناهاند، در روایت آمده: «إذا خرج القائم قتل ذراري قتلة الحسين بفعل آبائهم» [۱٧۲]. اگر قائم ظهور کند کودکان کشتگان حسین را به قتل مىرساند، آنهم بخاطر کردار پدرانشان.
بعضی از روایتشان میزان قتل و عام مردم غیر شیعه، توسط مهدی را به تصویر کشیدهاند، و میگویند: «لو يعلم النّاس ما يصنع القائم إذا خرج، لأحبّ أكثرهم ألاّ يروه ممّا يقتل النّاس،حتّی يقول كثير من النّاس: ليس هذا من آل محمّد، لو كان من آل محمّد لرحم» [۱٧۳].
«اگر مردم میدانستند مهدی بعد از ظهور چکار میکند، اکثرشان دوست داشتند او را به خاطر کشتاری که مرتکب میشود نبینند،... تا جایی که بسیاری از مردم میگویند: این از آل محمّد نیست، و گرنه به مردم رحم میکرد».
بر اساس این روایت آیین مهدی مبنی بر خارج شدن از روش رحمت و عدالتی است که اهل بیت بدان شهرت داشتند، تا جایی که صراحتاً میگویند او بکلّی از سیره و روش رسول خداصخارج میشود. چون به ادعای شیعه از امام باقر پرسیدند: «أيسرالقائم بسيرة محمّد؟ فقال: هيهات! إنّ رسول الله (ص) سار في أمّته باللّين، وكان يتألّف النّاس، القائم أمر أن يسير بالقتل وألاّ يستتيب أحداً، فويلٌ لمن ناوأه» [۱٧۴].
«آیا «قائم» طبق سیرهی رسول خدا عمل میکند؟ گفت: بعید است! رسول خداصبا نرمش و دلداری با مردم رفتار میکرد، ولی قائم فرمان میدهد با قتل و کشتار رفتار شود و از کسی درخواست توبه و بازگشت نمیکند، پس وای به حال کسی که با او در افتد!!».
بنابر این، به ادعای شیعه سیرهی مهدی مخالف با سیرهی رسول خداصاست، و اجماع مسلمانان هم بر این منعقد است: هر راه و روشی که مخالف سیره پاک پیامبر اسلام باشد، از اسلام نیست، پس آیا او با رسالتی غیر از اسلام مبعوث میشود؟!
چطور به خلاف رسالت و شریعت اسلام حکم میکند!! مگر او پیامبری است که از نو برایش وحی شده باشد؟! درحالی که خاتم الانبیاء محمدصاست، و بعد از وفات ایشان وحی برای کسی نیست، و هرکه ادعای خلاف این را داشته باشد شیاد و دروغگوست، چون نصوص و روایات قطعی، و اجماع امّت بر این است که با وفات رسول خدا وحی و نبوّت خاتمه یافت.
ولی این روایت، حقد و کینه و نفرت اهل تشیع نسبت به مردم خصوصاً امّت اسلامی را به تصویر میکشاند، که مخالف راه و روش آنها هستند، و آرزوی فرا رسیدن روزی را دارند که «رؤیاهایی» در آن برآورده شود که این روایتها حقیقت آنها را کشف و برملا میسازند، و ماهیت دولت صفوی، و حکومت آخوندهای شیعه، و سازمانهای شیعه در لبنان آن را به خوبی تفسیر میکنند.
برای همه روشن است امیرالمؤمنین علیسکه شیعه ادعای هواداری و شیعهگری او را میکنند، مخالفین خود را تکفیر نکرد، و جز با کسانی که علیه او شورش برپا کردند نجنگید، بنابر این قائم شیعه و پیروانی که بر راه و روش او هستند، شیعه و طرفدار علی نیستند، همانگونه که آقایان مرجع هم اعتراف کردهاند که به سیرهی علی عمل نمینمایند، و ادعا میکنند که از امام صادق سؤال شد: «أيسيرالقائم بخلاف سيرة علي؟ فقال نعم، وذلك أنّ عليّاً سار بالمنّ والكفّ، لعلمه أنّ شيعته، سيظهر عليه من بعده، أمّا القائم فيسير بالسّيف والسّبي، لأنّه يعلم أنّ شيعته لن يظهر عليهم من بعده أبداً» [۱٧۵].
«آیا قائم بر خلاف سیره و راه و روش علی عمل میکند؟ گفت: آری، چون علی با مهربانی و چشمپوشی رفتار میکرد، زیرا میدانست شیعیانش بعد از او مغلوب خواهند شد، امّا قائم با قتل و اسارت با مخالفین رفتار میکند، چون میداند که هرگز بر آنها تسلّط نخواهند یافت».
و امام صادق شیعه خطاب به بعضی از شیعیان میگوید: «كيف أنت إذا رأيت أصحاب القائم قد ضربوا فساطيطهم في مسجد الكوفة، ثمّ أخرج المثال: الجديد علی العرب شديد».
«تو چه حالی خواهید کرد وقتی ببینی یاران قائم در مسجد کوفه خیمه زدهاند! سپس این ضرب المثل را گفت: «این حکم جدید بر عرب شدید است».
راوی گفت: عرض کردم: فدایت شوم، آن حکم جدید چیست؟ گفت: ذبح. گفت: عرض کردم: «بأيّ شيءٍ يسير فيهم، هل بما سار علي بن ابي طالب في أهل السّواد؟ قال لا، إنّ عليّاً سار بما في الجفر الأبيض، وهوالكفّ، وهو يعلم أنّه سيظهر علی شيعته من بعده، وأنّ القائم يسير بما في الجفرالأحمر، وهو الذبح، و هو يعلم أنّه لا يظهر علی شيعته» [۱٧۶].
«چگونه با آنها رفتار میکند؟ آیا با آنچه علی در رفتار با اهل عراق عمل کرد، عمل میکند؟ گفت: نه، علی با حکم (جفر سفید) عمل کرد که مهربان و چشمپوشی بود، چون میدانست شیعیانش بعد از او مغلوب واقع میشوند، ولی قائم با (جفر سرخ) عمل میکند که ذبح است، چون می داند دیگر شیعیانش مغلوب نمیشوند».
[۱۶۵] الغيبة ص۱۴۶. [۱۶۶] تاريخ ما بعد الظهور، ص۴۸۲. [۱۶٧] بحارالانوار ۱۳/۱۵۶،چاپ الحجر. [۱۶۸] تاريخ ما بعد الظهور ص۴۸۳. [۱۶٩] منبع سابق. [۱٧۰] منبع سابق ص۵۵۸. [۱٧۱] الغيبة ص۱۵۳، بحارالانوار ۵۲/۳۵۳. [۱٧۲] علل الشرائع ص ۲٩٩، عيون أخبار الرضا:۱/۲٧۳، بحارالانوار ۵۲/۳۱۳. [۱٧۳] الغيبه نعماني ص ۱۵۴، بحار ۵۲/۳۵۴. [۱٧۴] الغيبة ص۱۵۳، بحار ۵۲/۳۵۳. [۱٧۵] همان مرجع. [۱٧۶] بحار۵۲/۳۱۸، واین روایت در بصائر الدّرجات است همانگونه که مجلسی اشاره کرده.