پروتکل تخریب حرمین شریفین

فهرست کتاب

فصل سوّم: برگرداندن مسلمين به سوی كربلا

فصل سوّم: برگرداندن مسلمين به سوی كربلا

بعد از تخریب و انهدام حرمین شریفین - که زنادقه و ملحدین اسلام ستیز رؤیایش را در سر می‌پرورانند- در صددند همه‌ی مسلمانان را با خشونت و اجبار متوجه کعبه‌ها و بارگاه‌های خاص خودشان کنند، و در این موضوع، نصوص و روایات متعدّدی ساخته‌اند، تا در طول مدّت زمانی طولانی، با خشونت و قدرت، و تحت پوشش (صادر کردن انقلاب، و جنگ با طاغوت و دفاع از اهل بیت و...) این خرافات را در جهان اسلام به اجرا بگذارند، که با دو هدف به اجرا در می‌آید:

جهت گیری نخست: تلاشی مذبوحانه و بی بهره جهت تحقیر و توهین به کعبه‌ی مشرّفه، و پایمال کردن احترام و قداست آن، چون بخشی از پروتکل و نقشه‌ی آنها کاستن مقام و ارزش «بیت‌الله» است، چرا که روایات فراوانی را ساخته‌اند و به دروغ به اهل بیت، امثال جعفر نسبت داده‌اند تا از نظر مردم ساده لوح قابل قبول و مقدّس باشند، و گفته شود: اهل بیت نه اشتباه می‌کنند و نه دچار غفلت هستند، و هرچه گفته‌اند مانند فرموده‌ی خدا و رسول است...، و روایات را طوری ساخته‌اند و بدان شاخ و پر داده‌اند که هیچ ارزش و احترام و قداستی در درون کسانی که به آنها معتقد باشند برای «بیت‌الله الحرام» باقی نمی‌گذارند.

از جمله روایاتی دارند که از گفتگوی میان کعبه و کربلا سخن می‌گوید. جعفر شیعه [۲۳۲]می‌گوید: «إنّ أرض الكعبة قالت: من مثلي؟! وقد بني «بيت الله» علی ظهري، يأتيني النّاس من كلّ فجّ عميق، وجعلت حرم الله وأمنه، فأوحی الله إليها،-كما يفترون- أن كُفي، وقرّي، ما فضل ما فضلت به فيما أعطيت كربلاء إلاّ منزلة الإبرة غرست في البحر، فحملت من ماء البحر، ولولا تربة كربلاء ما فضّلتك، ولولا من تضمّنه أرض كربلاء ما خلقتك، ولا خلقت البيت الّذي افتخرت به، فقرّي واستقري، وكوني ذَنَبَاً، متواضعاً، ذليلاً مهيناً غير مستنكف ولا مستكبر لأرض كربلاء، وإلاّ سخت بك وهويت بك في نار جهنّم» [۲۳۳].

«زمین کعبه گفت: چه کسی مانند من است؟!، خانه‌ی خدا بر روی من بنا گردیده، و مردم از همه جا بسویم می‌آیند، و حرم امن خدا هستم.- به افترای شیعه- خدا فرمود: بس کن، فضل و برتری تو نسبت به کربلا همانند آب دریا نسبت به‌ آب نوک سوزنی است که به دریا فرو رفته‌ و بیرون کشیده‌ شده‌، و چنانچه خاک کربلا نبود، تو فضلتی نداشتی، و اگر به خاطر کسی نبود که در کربلا به خاک سپرده شده نه تو را خلق می‌کردم و نه خانه‌ای را که به آن افتخار می‌کنی، پس آرام و ساکت و متواضع و ذلیل و دنباله‌رو باش، و نسبت به کربلا نافرمانی و تکبّر نکن، و گرنه از تو خشمگین می‌شوم و به دوزخت می‌اندازم».

امّا کعبه فرمان الهی را نادیده گرفت، و ملتزم به فروتنی در برابر کربلا نشد، و در مقابلش ذلیل و دنباله‌رو نشد، از این رو- آن‌گونه که روایات شیعه نقل می‌کنند- مورد انتقام قرار گرفت، و حتّی همه کره‌ی زمین و آبهای آن مورد انتقام قرار گرفت، چون نسبت به کربلا متواضع و فروتن نبودند.

روایت می‌گوید: «...فما من ماء، ولا أرض إلاّ عوقبت، لترك التّواضع لله، حتّی سلّط الله على الكعبة المشركين، وأرسل إلى زمزم ماء مالحاً حتّى أفسد طعمه...» [۲۳۴].

«همه‌ی آبها و زمینها به خاطر فروتن نبودن در مقابل کعبه مورد انتقام قرار گرفتند، و خدا مشرکین را بر کعبه مسلّط کرد، و آب شوری را روی آب زمزم فرستاد که آب را فاسد و شور گردانید!!».

بنابر این از نگاه شیعه کعبه مستحق بود توسط سپاه ابرهه مورد حمله قرارگیرد، و آب زمزم هم با ذوق شیعه دارای طعمی فاسد و شور است، و مصداق این بیت هستند که می‌گوید: ومن يكن ذا فم مرّ مريض يجد مراً به الماء الزلالا «کسی که بر اثر بیماری مریض باشد، آب گوارا را تلح احساس می‌کند!».

آری، زمزم مستحق است موادی در آن ریخته شود که شیرینی و گوارایی آن را از بین ببرد، چون مسلمانان به مّکه‌ی مکرّمه روی می‌آورند و برای نوشیدن آب زمزم ازدحام جمعیت دیده می‌شود؛ و این مسأله - به نظر شیعه - توهینی به کعبه‌ی آنها (کربلا) است. امروز شیعه در مقابل کبریاء و عظمت کعبه و زمزم مقاومت می‌کنند، چون تعداد حجّاج رو به افزایش است، و احترام و تعظیم برای کعبه هم رو به رشد است، و این امر خشم و انزجار این فرقه‌ی کینه‌توز و حاقد را بر می‌افروزد، چون کعبه را رقیب کربلا می‌دانند.

از این رو، آلوده و کثیف کردن حجرالاسود توسط شیعیان در قرنهای گذشته با نجاستی که برای این منظور از بیرون حمل شده بود، تعبیری است از این معنی خرافی که با آن تربیت شده‌اند! [۲۳۵].

سپس روایاتشان خبر می‌دهند که جز کربلا، هیچ جایی از بلایای طبیعی و عمومی نجات نخواهد یافت، علاوه بر این‌که‌ کربلا با افتخار و تکبّر گفت: «أنا أرض الله المقدّسة المباركة، الشّفاء في تربتي» [۲۳۶].

«من سرزمین مقدس و مبارک خدا هستم، و خاک من شفاست».

خیلی تلاش می‌کنند احساس مزیت و برتری کربلا، و برتری آن بر مسجدالحرام را در درون و شعور پیروانشان کاشت کنند. همان‌گونه که روایتی را به علی بن حسین نسبت می‌دهند که گفته:

«اتّخذ الله أرض كربلا حرماً آمناً، مباركاً، قبل أن يخلق الله أرض الكعبة بأربعة وعشرين ألف عام، وقدّسها وبارك عليها، فما زال قبل خلق الله الخلق مقدّسة مباركة، ولا تزال كذلك حتّى يجعلها الله أفضل أرض في الجنة، وأفضل منزلة ومسكن يسكن فيه أولياؤه في الجنة» [۲۳٧].

«خدا بیست و چهار هزار سال قبل از این‌که‌ زمین کعبه را بیافریند، زمین کربلا را مقدّس و مبارک قرار داد و آن‌را حرم امن خود گرداند؛ پس همیشه و قبل از آفرینش موجودات، کربلا همچنان مقدّس و مبارک بوده و همیشه آن‌گونه باقی خواهد ماند، تا این‌که‌ خدا آنجا را بهترین قسمت بهشت قرار می‌دهد، و بهترین منزلی خواهد بود که اولیای خدا در آن ساکن خواهند شد». در این موضوع روایات فراوانی دارند که قابل بیان نیست [۲۳۸].

به ادعای شیعه علّت مقدّس بودن کربلا وجود جسد حسین است، پس قداست خود را بواسطه‌ی حسین کسب کرده، امّا آیا جسد حسین بیست و چهار هزار سال قبل از خلق و آفرینش کعبه در کربلا دفن شده بود؟!!، یا این‌که‌ از زمانهای گذشته برای استقبال او آماده شده است؟!

پس اگر این فضل بواسطه‌ی وجود جنازه‌ی حسین است، چرا با وجود این‌که‌ جنازه‌ی رسول اللهصدر مدینه به خاک سپرده شده آن فضل به مدینه داده نشد؟! این تناقض و گزافه‌گویی آشکار می‌کند که هدف، تقدیس حسین نیست، بلکه این‌ها حیله و دسیسه‌هایی هستند علیه ‌این أمّت و دینشان، تا آنها را از حج و قبله منصرف کنند.

شاید کسی بگوید: همه‌ی آنچه شما یادآوری کردید مطالبی هستند که توسط شیعیان قدیم نوشته شده، چطور چیزهایی را که زنادقه‌ی دین‌ستیز قدیمشان نوشته‌اند به حساب شیعیان امروز می‌گذاری؟

در جواب می‌گویم: این روایات از کتابهایی نقل شده‌اند که مورد اعتماد شیعیان امروز هستند، و نصوص آنها را مورد تقدیس قرار می‌دهند، و مراجع معاصر بر آنها مقدمه و تعلیق و تقریظات و... می‌نویسند، بدون این‌که‌ نسبت به ‌این مقوله‌های منحرف اعتراض یا انتقادی داشته باشند، بلکه آنها را تأیید و تمجید می‌کنند، و از دیدگاه آنها مانند صحیح بخاری و مسلم از دید مسلمانان هستند. علاوه بر اینها، اگر می‌خواهی بدانی شیعیان امروز درباره‌ی مطالب گذشته چه نظری دارند، مقاله‌ی رئیس مراجع و آیات عظام این عصر شیعه «محمّد حسین آل کاشف الغطاء» را بخوان، که به نظر کسانی که حقیقت او برایشان ناشناخته است، شیعه‌ی معتدل و میانه‌رو محسوب می‌شود، به همین علّت در کنفرانش اوّل قدس، او را برای امامت نماز جلو انداختند [۲۳٩]علّت ناشناخته بودنش این است که دو گفته و دو صورت و چهره دارد، و اسرار و روشهای تقیه هم نامتناهی است، و حد و مرز نمی‌شناسد. این نویسنده‌ی معاصر پیرامون فضل کربلا و برتری آن بر کعبه بر خلاف نص صریح قرآن و اجماع مسلمین چنین می‌سراید: ومن حديث كربلا وكعبة لكربلاء بان علوّ الرّتبة «از گفتگویی که بین کربلا و کعبه صورت گرفته علوّ مقام کربلا بر کعبه معلوم است».

سپس بعد از ذکر این بیت تأکید می‌کند که ‌این مسأله (برتری کربلا) از بدیهیات مذهب شیعه است [۲۴۰].

یکی دیگر از مراجع و آیات شیعیان این عصر «میرزا حسین حائری» که -با دروغ و افتراء- سخنانش را به خدا نسبت می‌دهد، چه می‌گوید: «كربلاء، تلك التّربة الطيّبة الطاهرة، والأرض المقدّسة الّتي قال في حقّها ربّ السّموات والأرضين(!!!)، مخاطباً الكعبة، حين افتخرت علی سائر البقاع، قرّي واستقريّ، لولا أرض كربلاء وما ضمنته لما خلقتك» [۲۴۱].

«کربلا آن سرزمین پاک و مقدّسی است که خالق و پروردگار زمین و آسمانها، وقتی که کعبه فخر فروشی می‌کرد، خطاب به آن فرمود: آرام و مستقر باش، اگر کربلا و آن کسی که در خاکش دفن شده نبود، تو را خلق نمی‌کردم!» [۲۴۲].

سپس ادامه داده و می‌گوید: «همچنین این مکان مبارک بعد از آنکه محل دفن امامسشد، زیارتگاه مسلمین،...و کعبه‌ی موحّدین، و محل طواف و گردش ملوک و سلاطین، و مسجد نماز گزاران شد» [۲۴۳].

یکی دیگر از رافضی‌های دارای مدرک دکترا که لازم بود چنین خرافات و افسانه‌هایی وارد مغزش نشوند، امّا تعصّب و حزبگرایی، ملکه‌ی عقل و اندیشیدن را از کار می‌اندازد، و فعّالیت فکر را فلج می‌کند.

این دانشمند هم با استدلال به افسانه‌های شیعه می‌گوید: روایات شیعه، کربلا را برترین محل معرّفی کرده، و از دیدگاه شیعه، کربلا سرزمین برگزیده‌ی مقدّس و مبارک، و حرم خدا و مناره‌ی اسلام است، و خاک آن برای بیماران شفا دهنده‌ می‌باشد، و این در حالی است که‌ آن همه مزایا برای هیچ جای دیگر، حتی کعبه هم یکجا جمع نشده‌اند» [۲۴۴].

و آیت الله العظمی محمّد شیرازی می‌گوید: «ما آرامگاه ‌ایشان را می‌بوسیم، همان‌گونه که حجر الاسود، و جلد قرآن را می‌بوسیم» [۲۴۵].

این بود افترائات این دسته!!!

ولی خداوند متعال می‌فرماید: ﴿إِنَّ أَوَّلَ بَيۡتٖ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكٗا وَهُدٗى لِّلۡعَٰلَمِينَ ٩٦ فِيهِ ءَايَٰتُۢ بَيِّنَٰتٞ مَّقَامُ إِبۡرَٰهِيمَۖ وَمَن دَخَلَهُۥ كَانَ ءَامِنٗاۗ وَلِلَّهِ عَلَى ٱلنَّاسِ حِجُّ ٱلۡبَيۡتِ مَنِ ٱسۡتَطَاعَ إِلَيۡهِ سَبِيلٗاۚ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٩٧[آل عمران: ٩۶-٩٧].

«در حقیقت نخستین خانه‏اى که براى [عبادت] مردم نهاده شده، همان است که در مکه قرار دارد و مبارک و براى جهانیان [مایه] هدایت و در آن نشانه‏هایى روشن است [از جمله] مقام ابراهیم و هرکه وارد آن شود در امان است، و براى خدا حج آن خانه بر مردم واجب است هرکس که بتواند به سوى آن راه یابد، و هرکه کفر ورزد یقینا خداوند از جهانیان بى‏نیاز است».

آیا بعد از این جایی برای افتراء و دروغ‌پردازی هست؟!

﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ ٱلۡقُرۡءَانَ أَمۡ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقۡفَالُهَآ ٢٤[محمد: ۲۴].

«آیا به آیات قرآن نمى‏اندیشند یا بر دلهایشان قفلهایى نهاده شده است».

[۲۳۲] چون جعفرصادق که روایاتشان را به او نسبت می‌دهند آن جعفر نیست که نزد مسلمانان شناخته شده است، و گناه ‌این روایات منقول از جعفر را خودشان بر دوش می‌گیرند. [۲۳۳] كامل الزّيارات ص۲٧۰، بحارالانوار۱۰۱/۱۰٩. [۲۳۴] منبع سابق. [۲۳۵] در ۸ شوال سال ۱۰۸٧هـ، صبح روز پنجشنبه وقتی که مردم به اطراف کعبه رفتند، ناگهان متوجه شدند که همه جوانب کعبه و حجرالاسود و رکن یمانی با نجاست آلوده شده!! تاریخ الکعبة المعظّمه: حسین باسلامة ص۳۸۰. [۲۳۶] كامل الزيارات ص۲٧۰، بحار الانوار ۱۰۱/۱۰٩. [۲۳٧] بحار الانوار ۱۰۱/۱۰٧. [۲۳۸] اینها با آنچه در کتابهای زیارتنامه وارد شده مجلس آنرا در سه جلد از کتاب بحار آورده است. [۲۳٩] نگاه کن به تعلیق رشید رضا درباره‌ی امامت محمّد حسین آل کاشف الغطاء در جماعت. مجله‌ی المنار ۲٩/۶۲۸. [۲۴۰] الارض والتربة الحسينية ص۵۶-۶۵. [۲۴۱] احكام الشّيعة ۱/۳۲. [۲۴۲] نگاه کن چطور بر پروردگار آسمانها و زمین دروغ و افتراء می بندند، که تنها کسانی دروغ پردازی می‌کنند که ‌ایمان نمی‌آورند. [۲۴۳] احکام الشّیعة ۱/۳۲. [۲۴۴] دکتر محمد جواد طعمة: تاریخ کربلا، ص۱۱۵-۱۱۶، این کتاب در نظر حاج آغایانشان بسی موثوق و معتبراست. به مقدمه‌ی آن مراجعه کن. [۲۴۵] مقالة الشیعة، مرجع دینی محمد شیرازی ص۸.