پروتکل تخریب حرمین شریفین

فهرست کتاب

ترور

ترور

یکی از تصمیمات پروتکل شیعه، تصفیه و پاکسازی مسلمانان غیر شیعه بوسیله‌ی «ترور» است، که تنها یک شرط دارد، آن‌هم حفظ جان تروریست شیعه است.

حالا گوش کن به نصوص و روایات مقدّس شیعه در این خصوص:

«عن داود بن فرقد قال: قلت لأبي عبدالله÷، ما تقول في قتل النّاصبي؟ فقال: «حلال الدّم، ولكن اتّقي عليك، فإن قدرت أن تقلب عليه حائطاً، أو تغرقه في الماء لكيلا يشهد به عليك، فافعل» [۱۸۱].

«از داود بن فرقد روایت است که گفت: به اباعبدالله گفتم: در مورد کشتن ناصبی چه می‌فرمایی؟ گفت: خونش حلال است، ولی هوشیار باش جانت به خطر نیفتد، اگر توانستی دیوار را بر او واژگون کنی، یا او را در آب خفه کنی بهتر است، تا علیه تو شاهد و قرینه‌ای نباشد».

یعنی، برای کشتنش از هر وسیله‌ای که می‌توانی استفاده کن، به شرطی که جانت به خطر نیفتد، و بعداً به دام نیفتی. از دیدگاه آنها، ناصبی و اهل سنّت و شیعیان معتدل امثال: «زیدیه» همانند یک دیگر هستند.

امامشان هم یکی از پیروانش را نصیحت می‌کند که قتل و تجاوزگری را با ترور و مخفیانه راه بیندازد، می‌گوید: «اشفق إن قتلته ظاهراً أن تُسألَ لِمَ قتلته؟ ولا تجد السّبيل إلى تثبيت حجّة، ولا يمكنك إدلاء الحجة فتدفع ذلك عن نفسك، فيسفك دم مؤمن من أوليائنا بدم كافر، عليكم بالإغتيال» [۱۸۲].

«اگر آشکارا او را بکشی، از این بترس که مورد بازخواست قرار گیری که چرا او را کشته‌ای؟ اگر راهی برای اثبات دلیل به نفع خودت پیدا نکنی، و نتوانی دلیلی برای دفع اتهام از خود ارائه نمائی، در نتیجه خون مؤمنی در قصاص خون کافری ریخته می‌شود، پس به صورت ترور و مخفیانه اقدام به قتل کنید».

پس آن امام نگران قتل مسلمانی نیست، بلکه نگران است که حکومت اسلام، شیعه‌ای را در قصاص قتل مسلمانی، به قتل برساند، و لذا او را توصیه نموده که با روش ترور و پنهان‌کشی با همه مخالفین که مجموع مسلمانان هستند تعامل کند.

و در کتاب «الرجال» کشی آمده است که یکی از رافضی‌ها، گزارش محرمانه‌ای را به مسئول یکی از سازمانهای سرّی ارسال نموده، مبنی بر این‌که‌، توانسته مجموعه‌ای از مسلمانان را به شیوه‌های مختلف و مخفی از پای درآورد، و به شرح برخی از آن روشها پرداخته و می‌گوید:

«برای کشتن برخی از آنها با نردبان بالای بام منزلشان می‌رفتم و او را می‌کشتم، و برای کشتن تعدادی دیگر، موقع شب به در منزلشان می‌زدم، همین‌که در را باز می‌کرد، می‌زدمش و او را می‌کشتم» [۱۸۳].

همچنین یادآور شد که با این روشها سیزده نفر را نابود کرده که هیچ گناهی نداشتند جز این‌که‌ شیعه نبودند. و این‌گونه از این جرم و جنایتها تعبیر می‌کند و می‌گوید: «إنّهم يتبرأون من علي».

«آنها اظهار برائت از علی می‌کردند».

البته راضی بودن از شیخین (ابوبکر و عمرب) در دیدگاه آنها، به معنای تبرّا و بیزاری از علی است، تا جایی که گفته‌اند: «لا ولاء إلاّ ببراء». (تنها ولاء، و دوستی کسی برای علی قابل قبول است که از شیخین اظهار برائت و بیزاری کند).

و اصلاً از دیدگاه شیعه اعتقاد به مسلمان بودن آن دو بزرگوار، گناهی نابخشودنی است، و موجب حلال شدن خون انسان معصوم در دنیاست، همان‌گونه که موجب ماندن ابدی در دوزخ است (چه رسد به ‌اینکه آنها را بر همه اصحاب مقدّم بداند)، و در معتبرترین منابع دینی شیعه روایت است که ‌امام گفته‌: «ثلاثة لا يكلّمهم الله يوم القيامة ، ولا يزكّیهم، و لهم عذاب أليم: من ادّعی إمامة من الله ليست له، ومن جحد إماماً من الله، ومن زعم أنّ لهما في الاسلام نصيباً» [۱۸۴].

«در روز قیامت خدا با سه گروه سخن نمی‌گوید، و پاکشان نخواهد کرد، و عذابى دردناک خواهند داشت: هرکس ادعای امامت کسی کند که خدا او را امام قرار نداده باشد [۱۸۵]، و هرکس امامی را که خدا تعیین کرده انکار کند [۱۸۶]، و هرکس معتقد باشد که آن دو نفر بهره‌ای از اسلام دارند».

مجلسی در «مرآة العقول» می‌گوید: منظور از «آن دو نفر» ابوبکر و عمر است.

پروتکل‌های شیعه، «اسناد بخشش گناه و ضمانت بهشت» را در بین کسانی توزیع می‌کردند که اقدام به عملیات قتل و ترور مسلمانان می‌نمودند...، این امام شیعه بود که فرمان ترور (فارس بن حاتم قزوینی) را صادر کرد و در جلسه ویژه خود گفت: هرکس می‌خواهد او را به قتل برساند، زیرا خونش هدر است. حال کیست که مرا از دستش راحت کند، و او را بکشد تا من هم برایش ضامن بهشت باشم» [۱۸٧]. بنابر این یکی از خون آشامان حرفه‌ای به نام جُنید، برای این عملیات جنایتکارانه اعزام گردید، که خود، عملیات ترورش را بازگو کرده و می‌گوید:

«بعد از نماز مغرب در حالی که فارس (مقتول) از مسجد بیرون می‌آمد، ضربه را بر سرش فرود آوردم، و بر زمین افتاد، ضربه‌ی دوّم را به او زدم ناگهان مُرد، و همهمه و غوغا برپا شد، من ساطورم را به طرف جلو خود پرتاب کردم، مردم جمع شدند، و من دستگیر شدم، چون کسی دیگر آنجا نبود، ولی نه اسلحه و نه چاقو از من پیدا نکردند، بنابر این در کوچه و خانه‌های اطراف به جستجو پرداختند، ولی بعد از آن خبری از ساطور نشد» [۱۸۸].

همان‌گونه که می‌بینی قربانی این عملیات تروریستی، مسلمانی بود که بعد از نماز و رکوع و سجود برای خدا از مسجد خارج شد....، ولی قاتل به جای نماز در کمین نشسته‌، و منتظر است با این جنایت، امامش رفتن بهشت را برایش تضمین کند!!!، آیا نمی‌داند که هرکس عمدا مؤمنی را به‌ قتل برساند برای همیشه در دوزخ می‌ماند؟

خداوند می‌فرماید: ﴿وَمَا كَانَ لِمُؤۡمِنٍ أَن يَقۡتُلَ مُؤۡمِنًا إِلَّا خَطَ‍ٔٗاۚ وَمَن قَتَلَ مُؤۡمِنًا خَطَ‍ٔٗا فَتَحۡرِيرُ رَقَبَةٖ مُّؤۡمِنَةٖ وَدِيَةٞ مُّسَلَّمَةٌ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِۦٓ إِلَّآ أَن يَصَّدَّقُواْۚ فَإِن كَانَ مِن قَوۡمٍ عَدُوّٖ لَّكُمۡ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَتَحۡرِيرُ رَقَبَةٖ مُّؤۡمِنَةٖۖ وَإِن كَانَ مِن قَوۡمِۢ بَيۡنَكُمۡ وَبَيۡنَهُم مِّيثَٰقٞ فَدِيَةٞ مُّسَلَّمَةٌ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِۦ وَتَحۡرِيرُ رَقَبَةٖ مُّؤۡمِنَةٖۖ فَمَن لَّمۡ يَجِدۡ فَصِيَامُ شَهۡرَيۡنِ مُتَتَابِعَيۡنِ تَوۡبَةٗ مِّنَ ٱللَّهِۗ وَكَانَ ٱللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمٗا ٩٢ وَمَن يَقۡتُلۡ مُؤۡمِنٗا مُّتَعَمِّدٗا فَجَزَآؤُهُۥ جَهَنَّمُ خَٰلِدٗا فِيهَا وَغَضِبَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِ وَلَعَنَهُۥ وَأَعَدَّ لَهُۥ عَذَابًا عَظِيمٗا ٩٣[النساء: ٩۲-٩۳].

«هیچ فرد باایمانى مجاز نیست که مؤمنى را به قتل برساند، مگر اینکه این کار از روى خطا و اشتباه از او سر زند; (و در عین حال،) کسى که مؤمنى را از روى خطا به قتل رساند، باید یک برده مؤمن را آزاد کند و خونبهایى به کسان او بپردازد; مگر اینکه آنها خونبها را ببخشند. و اگر مقتول، از گروهى باشد که دشمنان شما هستند (و کافرند)، ولى مقتول باایمان بوده، (تنها) باید یک برده مؤمن را آزاد کند (و پرداختن خونبها لازم نیست). و اگر از قومى باشد که میان شما و آنها پیمانى برقرار است، باید خونبهاى او را به کسان او بپردازد، و یک برده مؤمن (نیز) آزاد کند. و آن کس که دسترسى (به آزاد کردن برده) ندارد، دو ماه پى در پى روزه مى‏گیرد. این، (یک نوع تخفیف، و) توبه الهى است. و خداوند، دانا و حکیم است. (و هر کس، فرد باایمانى را از روى عمد به قتل برساند، مجازات او دوزخ است; در حالى که جاودانه در آن مى‏ماند; و خداوند بر او غضب مى‏کند; و او را از رحمتش دور مى‏سازد; و عذاب عظیمى براى او آماده ساخته است».

صدور فرمان ترور، یکی از مبادی سرّی است که علیه مخالفین خود اِعمال می‌کنند، همان‌گونه که روایات فوق به ترور دستور دادند، آنهم در قرن سوّم که حکومت خلافت اسلامی بزرگ بر سر کار بوده، و حدودات شرعی را اجرا می‌کرد.

مبدأ ترور، و «صدور سند بهشت» از جمله مبادی و اصول آن مذهب است؛ پس ترور و قتلهای زنجیره‌ای و هواپیما ربائی، و پرتاب موشک به مناطق مسکونی و مردم بی دفاع، و مین گذاری، و بردن مواد منفجره به حرم امن الهی، برای اجرا و تطبیق این پروتکل است، ولی حریص بودنشان بر ترور شخصیتهای بزرگ، مانند علما و بزرگان مسلمان و اهل سنّت از این هم بزرگتر و شدیدتر است!

[۱۸۱] علل الشرائع ابن بابوية ص۲۰۰، وسائل الشّيعة ۱۸/۴۶۳، بحارالانوار۲٧/۲۳۱. [۱۸۲] رجال کشی ص۵۲٩. [۱۸۳] رجال اکشی :ص۳۴۲. [۱۸۴] اصول الكافي:۱/۳٧۳-۳٧۴، الغيبة ص٧۰، تفسيرالعياشي:۱/۱٧۸، بحار۲۵/۱۱۱. [۱۸۵] این به معنای تکفیر خلفای مسلمین تا قیامت است. [۱۸۶] این هم تکفیر همه مسلمانان جز فرقه‌ی اثنی عشری‌ است - چون معتقد نیستند بیعت با هیچ خلیفه‌ای مشروع باشد، اگر هم مثل ایمان ابوبکر و عدل عمر، و جهاد علی ن باشد. [۱۸٧] رجال کشی ص۵۲۴. [۱۸۸] منبع سابق.