ألف - طواف به دور قبرها
مسلمانان متّفقاند بر اینکه طواف جز به دور کعبهی مشرّفه حلال و مشروع نیست [۲٧٩]، ولی آخوندهای شیعه برای پیروانشان طواف به دور قبرهای ائمّه را تشریع کردهاند، و روایاتی را در اینباره جعل کردهاند، و جهت پشتیبانی این شرک آنها را به اهل بیت نسبت دادهاند. مجلسی میگوید: در برخی از زیارتهای ائمّه «إلاّ أن نطوف حول مشاهدكم». (مگر به دور مزارتان طواف کنیم) و در بعضی دیگر «قبّل جوانب القبر». (اطراف قبر را بوسید) نقل شده، همانگونه که به ادعای او امام رضا قبر رسول خداصرا طواف کرده [۲۸۰]. و با استدلال به آن ادعاها، مشروعیت آن عبادات بتپرستانه را استنباط کرده، و به نصوص صریح و روشن قرآن، در رابطه با نهی از شرک و تهدید فاعل آن با دوزخ و بدترین فرجام هیچ التفاتی نکرده. ولی روایاتی هم دارند که برایشان اشکال است، و با آن آراء در تناقض هستند، امّا مانند عادت همیشه با تأویل نمودن آن خود را خلاص میکنند.
در کتابهای مرجع شیعه روایاتی در نهی از طواف قبر وارد شده، مانند: «لا تشرب وأنت قائم، ولا تطف بقبر...فإنّ من فعل ذلك فلا يلومنّ إلاّ نفسه، ومن فعل شيئاً من ذلك لم يفرقه إلاّ ما شاءالله» [۲۸۱].
«با حالت ایستاده چیزی را نیاشام، و به دور قبر طواف نکن، و هرکس مرتکب این کارها شد، جز خودش را سرزنش نکند، و هرکس مرتکب چیزی از اینها شد، از او جدا نمیشود مگر خدا بخواهد».
مجلسی در تأویل این روایت خود را به زحمت انداخته و میگوید: «احتمال دارد نهی از هفت دفعه طواف باشد که عدد مخصوص حجّ است» [۲۸۲].
میبینی که مجلسی برای همسویی با قرآن، و اجماع مسلمانان، و روایاتی که «لا تطف على قبر»در آنها نقل شده، هیچ تلاشی نکرده، و برای خود و فرقهاش خیرخواه نبوده، بلکه بدعت طواف به دور قبر را تأیید کرده چون شاذّ و انحراف، و یکی از اقسام شرک است؛ و روایات مخالف آن را تأویل کرده، و در تأویل خود را به تکلّف انداخته، تا جایی که گفته: «احتمال آن هم هست منظور طواف در اینجا کار قضای حاجت باشد»!! [۲۸۳].
پس دین رافضیه، دین مجلسی است نه دین ائمّه، و اقوال و گفتههای مراجع و آخوندهاست، نه امام چون از فرمودهی امام: «لا تطف بقبر»روی گرداندند و به تأویل پرداختند، همانگونه که قبلاً از فرمودهی خدا و پیامبر و اجماع مسلمانان روی گردانده بودند، پس گمراه شدند، و مردم را از راه راست گمراه کردند.
[۲٧٩] مجموع الفتاوي ۴/۵۲۱. [۲۸۰] بحار ۱۰۰/۱۲۶. [۲۸۱] ابن بابوية علل الشّرائع ص ۲۸۳، بحارالانوار ۱۰۰/۱۲۶. [۲۸۲] بحار الأنوار ۱۰۰/۱۲۶. [۲۸۳] بحارالانوار ۱۰۰/۱۲٧.