نمونههایی از روایات ترادف در قرائت ابن مسعودس
قرائت ابن مسعودقرائت عمومی - «ارشدنا» - (اهْدِنَا)[۳۲۹] - «مضوا فیه» و «مرو فیه» - (مشوا فیه)[۳۳۰] - «سل لنا ربك» - (ادع لنا ربك)[۳۳۱] - «یکتبون الکتاب بأیمانهم» - (... بأیدیهم)[۳۳۲] - «نقصه فریق منهم» - (نبذه ...)[۳۳۳] - «أسلمت وجهی لله ومن معی» - (... ومن اتبعن)[۳۳۴] - «إلى كلمة عدل بیننا و ینکم» - (... سواء ...)[۳۳۵] - «حتی تنفقوا بعض تحبون» - (... مما تحبون)[۳۳۶] - «لا یظلم مثقال نملة» - (... ذرة)[۳۳۷] - «غلظاء علی الکافرین» - (أعزة ...)[۳۳۸] - «سنذبح ابناءهم» - (سنقتل ...)[۳۳۹] - «له جؤار» - (... خوار)[۳۴۰] - «فرقت قلوبهم» - (وجلت ...)[۳۴۱] [فرق = وجل = فزع] - «وإذ قال ربکم» - (... تأذن ...)[۳۴۲] - «حین ظعنکم» - (یوم ...)[۳۴۳] [ظعن ـ ظعنا: سار] - «بیت من ذهب» - (... من زخرف)[۳۴۴] اگر بخواهیم، میتوانیم تا آخر قرآن ادامه دهیم و برای تراد، صدها نمونه را از میان روایتهایی که در دست داریم، ردیف کنیم ولی بینیاز از بیان است که اینها، همه، روایتهای تفسیری هستند که از زبان معلمی از معلمان نخستین این امت نقل شده است که از همه؛ بیشتر از پیامبر جبر گرفته است و مصحف او نمونه و الگویی میباشد که دیگر مصحفهای منسوب به صحابه مثل ابی، علی و ابن عباس شبا آن سنجیده و تطبیق داده میشود (۲۵).
چنان که قبلاً اشاره کردیم، این روایتها ترادف، سرآغاز پیدایش علم تفسیر قرآن میباشند که نمیتوان سرآغازی غیر از این روش برای آن تصور کرد. فقیهان هم به این تفسیرها تکیه کرده و احکام و نظریاتی را در فقه و اصول، بر اساس آن بنا کردهاند. کتابهای تفسیری نیز این روایتها را بیان نمودهاند چه آرای بزرگانی است که آن را از پیامبرجبر گرفتهاند و غالباً بیش از دیگران مقاصد او را فراگرفته و بیش از همه در فهم مراد وی در پرتو اسباب نزولی که مشاهده کرده و احکام امر و نهی که از ایشان دیده بودند، توانمندتر مینمودند. بعضی دیگر از این روایتها، در بررسی دیگر مصاحف میآید (۲۶).
[۳۲۹] حمد، بخشی از آیه ۶. بنگرید به: ابن خالویه، المختصر من کتاب البدیع، ص ۱ و آرتور جفری، ماتریال، ص ۲۵. [۳۳۰] بقره ، بخشی از آیه ۲۰. بنگرید به: الکرمانی، شواذ القراءة، ص ۲۱؛ المختصر، ص ۳؛ ابوحیان، البحر المحیط، ج ۱، ص ۹۰ و آرتور جفری، ماتریال، ص ۹۵. [۳۳۱] بقره، بخشی از آیه ۶۸. بنگرید به: البحر المحیط، ج ۱، ص ۲۵۱ و ماتریال، ص ۲۶. [۳۳۲] بقره بخشی از آیه ۷۹. بنگرید به: شواذ القراءة، ص ۲۸. [۳۳۳] بقره، بخشی از آیه ۱۰۱. بنگرید به: شواذ القراءة، ص ۲۹؛ البحر المحیط، ج ۱، ص ۳۲۴ و ماتریال، ص ۲۷. [۳۳۴] آلعمران، بخشی از آیه ۲۰. بنگرید به: شواذ القراءة، ص ۴۸. [۳۳۵] آلعمران ، بخشی از آیه ۶۴. بنگرید به: ابوحیان، البحر المحیط، ج ۲، ص ۴۸۳، ابن خالویه، المختصر من کتاب البدیع، ص ۱۳، آرتور جفری، ماتریال، ص ۳۳. [۳۳۶] آلعمران، بخشی از آیه ۹۲. بنگرید به: البحر المحیط، ج ۲، ص ۵۴۲ و آرتور جفری، ماتریال، ص ۳۴. [۳۳۷] نساء ، بخشی از ایه ۴۰. بنگرید به: البحر المحیط، ج ۳، ص ۲۵۱ و المختصر، ص ۲۶، الکرمانی، شواذ القراءة، ص ۶۰ و ماتریال، ص ۳۶. [۳۳۸] مائده ، بخشی از آیه ۵۴. بنگرید به : البحر المحیط، ج ۳، ص ۵۱۲ و ماتریال، ص ۳۹. [۳۳۹] اعراف، بخشی از آیه ۱۲۷. بنگرید به : شواذ القراءة، ص ۸۹. [۳۴۰] اعراف، بخشی از آیه ۱۴۸. بنگرید به : شواذ القراءة، ص ۹۰؛ المختصر، ص ۴۶؛ البحر المحیط، ج ۴، ص ۳۹۲ [جؤار از جأر ـ : صاحب بشدة الصوت] . [۳۴۱] انفال ، بخشی از آیه ۲. بنگرید به: ابوحیان، البحر المحیط، ج ۴، ص ۴۵۷، الکرمانی، شواذ القراءة، ص ۹۴ و آرتور جفری، ماتریال، ص ۴۴. [۳۴۲] ابراهیم ، بخشی از آیه ۷. بنگرید به: البحر المحیط، ص ۵، ص ۴۰۷ و ماتریال، ص ۵۱. [۳۴۳] نحل، بخشی از آیه ۸۰. بنگرید به: شواذ القراءة، ص ۱۳۴ و ماتریال، ص ۵۴. [۳۴۴] اسراء، بخشی از آیه ۹۳. بنگرید به: البحر المحیط، ج ۶، ص ۸۰؛ ابن خالویه، المختصر من کتاب البدیع، ص ۱۳۶؛ شواذ القراءة، ص ۱۳۹ و ماتریال، ص ۵۵.