مصاحف و اندیشة نظام طبقاتی[۴۹۲] در جامعة اسلامی
خاورشناس فرانسوی، رژی بلاشر، در بحث خود متعرض بررسی هدف عثمان ساز تشکیل گروه مربوطه در نگارش مصاحف، شده است و تلاش کرده تا با بررسی اخبار آن، زوایای پنهان آن برایش روشن شود. بگذاریم کلامش را بیان دارد. او میگوید: «تنها مسأله مهم در این باب آن است که آن گروه با نظارت عثمان به ثبت آیات قرآنی پرداختهاند اما بقیه مسایل همچنان مبهم است. به دیگر بیان، این کار به چه قصدی صورت پذیرفت؟ در این جا با دقت بسیار به مسأله میپردازیم.
اگر ما خبر شایع را (با وجود مشکوک بودن در جزئیات) بپذیریم، نیت خلیفه را پاک و خالص مییابیم. زیرا توجه به اندیشه مصحف نمونه [امام] تنها ضامنی بود که راه را بر اختلافاتی که در متن قرآن و تلاوت آن ایجاد شده بود، میبست لذا چنین طرحی باید مورد رضایت تمام امت قرار گرفته باشد. اما ما از همان آغاز، از خلال اطلاعات رسیده، متوجه سوء تدبیر و ناشیگری خلیفه یا برخی نیتهای پنهان میشویم. در واقع، ارزش مصحف ابوبکر هر چه باشد، به هیچ وجه بر دیگر مجموعهها [مصاحف دیگر] امتیازی نداشته است، بنابراین چه انگیزهای عثمان را واداشته، آن مصحف را به طور ویژه به عنوان مصحف نمونه [امام] انتخاب کند؟ تصور میکنیم با تأمل در ساختار گروه مصحف نمونه [امام] بنابر آنچه که اخبار پذیرفته شده گفتهاند، این انگیزه را حدس بزنیم. خلیفهای که روح آن طرح و اقدام بود، مردی بود پرهیزگار و در برابر تأثیرات اطراف خود سخت تأثیر پذیر. و از آن جایی که نماینده حقیقی اشرافیت مکه بود، نزد او گروهی همپیمان و موافق با این اشرافیت گرد آمده بودند که غالباً به همین نام عمل میکردند. در آن گروه، آنها انسانهای مخلص برای منافع شهر مقدس مدینه بودهاند و سه نفر مکی دیگر که در آن گروه شرکت داشتهاند از اشراف و خویشاوندان سببی و دامادهای خلیفه بودهاند که میان آنها منافع مشترکی وجود داشته است، سعید، عبدالرحمن و ابن زبیر، هرگز نمیتوانستند متنی از قرآن غیر از آنچه که در شهرشان [مکه] به وجود آمده است را تصور نمایند، با این که، زید از مدینه است ولی بدون شک از این حیث تسلیم آنها نبوده است. به دلایلی زیاد، اندیشه آغاز گروه بر طبق مصحفی دیگر، برای آنها بیمعنی و غیر جدی بود زیرا مصحف ابی کار یک فرد مدنی بوده است که نسبت به محل تولدش وفادار مانده بود[۴۹۳] ؛ مصحف ابوموسی نیز قبل از هر چیز، از فردی از اهالی عربستان جنوبی بوده است، مصحف ابن مسعود هم مرهون تلاش شبانی متواضع بود، مصحف علی هم به خاطر ادعاهای مخالفی بوده که نزدیکانش درانداخته بودند.
بنابراین، نیت عثمان و گروه او کاملاً روشن است که میخواستهاند برای گروه مکی افتخار ارائه مصحف نمونه [امام] به امت اسلامی را تدارک بینند. این گروه تا آن جا پیش رفت که شخصیتهای مهمی چون علی، ابی و عدهای دیگر را از این طرح در جریان ساخت؛ بعد از این دلیلی نداریم که آن شخصیتها، گروه را از این که از روی علم و آگاهی متن قرآن را تحریف نمودهاند، سرزنش کرده باشند. اما بعدها گروهی کامل را خواهیم دید که قدرت دینی علی را خواستارند و گروه عثمان را متهم میکنند که اشارههایی از قرآن که مطابق خواستههای آن گروه عثمانی نبوده و اینان را به تنگنا میافکنده است، حذف کردهاند (۴۸).
با این همه، انگیزههای واقعی عثمان را که عملکرد وی را وجیه نموده است، به شدت محکوم نمیکنیم چه در واقع با مراجعه به زمان آن دوره، تسلیم این امر خواهیم شد که خلیفه با مبنا قرار دادن مصحف ابوبکر در نگارش مصحف نمونه [امام] یکی از بزرگترین کارهای سیاسی را محقق ساخته است، این انتخاب که در آن مرحله، گروه مصحف نمونه [امام] بدان رسیده بودند، ضروری مینمود چون اگر، به عنوان مثال، متن قرآنی ابن مسعود انتخاب میشد، خشم مردم شام و بصره را که به مصحف ابی و ابوموسی اشعری ملتزم بودند، برمیانگیخت. به علاوه این کار را یک نوع بیاحترامی به خاطر ابوبکر و عمر به حساب میآمد. عثمان ناچار احساس کرد که با مقایسه و برابری بین این دو که عربها بزرگی خود را به آنها مدیونند و بین آن دو [ابی و ابوموسی] که اسلام این قدر بدیشان مدیون نیست، این امت به اختلاف عمیقی دچار خواهد شد.
بلاشر بعد از این مطالب، به مباحث فرعی دیگر پرداخته و در پایان چنین میگوید: «اگر تصمیم عثمان از جنبه سیاسی شایسته ستایش باشد، اما در چگونگی عملکردش این چنین نیست»[۴۹۴] . نکات اساسی رای بلاشر در نیمه نخست تحلیلش چنین است:
۱- گردآوری قرآن توسط ابوبکر سیک عمل فردی برای ارضای بلندپروازیهای خلیفه [ابوبکر] بوده است نه یک عمل جمعی، به نفع امت و برای حفظ قانون وحیانی آن.
۲- کار عثمان س، طرحی بدون پیشینه بوده است به طوری که اقدامی پیشگام بوده که تلاشهایی در موفقیت آن دست به دست هم داده است.
۳- اندیشه تقسیم جامعه اسلامی، به طبقاتی که هر یک از این طبقات بر اساس قرآن به دفاع از موجودیت خود میپردازد و هر یک مطابق با منافع خود، قرآن را جمع میآورد، لذا کار عثمان سهم منعکسکننده منافع طبقهاش بوده است.
این چنین ادعای شگفتانگیز، به دلیل وجود عناصری بیگانه از جامعه اسلامی و روح آن است که تنها، امکان وجود آن در نظام زندگی اروپایی قابل درک است و به نظر ما، همین مورد، بهترین معیار در انباشته شدن اشتباهات که از یک خطای عمدی یا غیر عمدی آغاز شده، به شمار میآید. رد نخستین اشتباه بلاشر را در نگاه به اقدام ابوبکر سدر جمع قرآن بیان داشتیم و بر رسیدم که این اقدام، مبنایی استوار در ساختار متن قرآنی، در طول حیات امت اسلام گشت تا این که در زمان عثمان س، آخرین تلاشهای اصلاحی صورت پذیرفت.
ابوبکر و عمر بدر آن شرایط دشوار، هرگز به انگیزه دست یافتن به نسخهای از قرآن، به این کار دست نزدند، و گرنه چرا ابوبکر سدر اقدام به کاری که پیامبرجو برخی صحابه در ثبت محفوظات قرآنیشان انجام ندادهاند، درنگ نمود؟ چه اگر کار او شبیه به کار انجام شده دیگر بود هرگز چنین نمیکرد (۴۹).
آیا آن شرایط غمبار که در مرگ گروه فراوانی از حافظان تجسم یافته بود، در کنار بحران سیاسی ویرانگر، شرایطی مناسب برای ظهور انگیزه ابوبکر و عمر ك، در این خصوص بوده است در حالی که قرآن را از راه حافظه، در روزگار پیامبر ججمع آورده بودند؟ [جمع به معنای حفظ در سینه ها] .
ظن غالب آن است که سخن بلاشر از ابوبکر و عمر ب، همسان سخن گفتن از افرادی خودخواه و گناهکار است که در عصر ما به سر میبرند! در هر حال او قابل بخشش است چه قادر نیست، حتی در خیالش، به قلههای بلند در تاریخ اخلاق بشری نایل آید.
بنابراین، کار عثمان سدر مرحله دوم به منظور سوق دادن امت اسلام به حفظ قرآن بوده است نه کاری پیشرو و بدون پیشینه، به طوری که عثمان سبا انتخابهای متعددی مواجه بوده است که در نهایت مصحف ابوبکر س، به هر دلیلی که بوده، انتخاب شده است.
این که گفته شده مصحف عثمان س، ناشی از علاقه طبقه اشرافی به منابع خود بوده است، سخنی است که هدف آن، کم ارزش نشان دادن مصحفی اجماع شده در تمام نسلهای مسلمانان و نیز نرسیدن قرآن به صورت حقیقیاش به دست ما میباشد به طوری که قرآن در میان دستان نابودی و تحریف و اصلاح مطابق با منافع طبقاتی، دست به دست گشته است. چنان که قبل از قرآن نیز در تورات و انجیل چنین تحریفی صورت گرفته است. به علاوه، این سخن بر پایه یک ادعای نادرست تاریخی بنا شده است که جامعه اسلامی آن روزگار را به طبقاتی به معنای جدید امروزی تقسیم میکند. این طبقات که حیاتش را در نزاع مادی بر سر قدرت و حاکمیت شروع کرده است، از ابزار و شیوههای ماکیاولی (۵۰)، از جمله دستکاری متن قرآن به قصد هماهنگی با منافعشان استفاده برده است. اگر چنین ادعایی از سوی برخی درست باشد، باعث میگردد که علاقه صحابه به ارزشهای ایمانیشان و مقدم داشتن ارزشها بر هوا و هوسشان، در نظر برخی، مردود جلوه دهد و حقایق الهی که اسلام به واسطه آنها جامعه ممتاز خویش را ساخته و تمام عناصر و گرایشهای جاهلی و قبیلگی را در کوره حقایقش ذوب نموده، مطرود گردد. در این صورت ارزشهای برادری و برابری که باشکوهترین مبانی اسلام است و به منظور برقراری صلح و امنیت جهانیان آورده شده، از بین میرود و دین اسلامی، صرف مرحلهای تاریخی میگردد که خالی از ایمان و نمونههای والاست و در آن از جانفشانیهای نادری که بشریت جز از مسلمانان نشناخته، خبری نیست.
همه این ادعاها نادرست است و بر اشتباه نخست بلاشر، یعنی جدایی بین اهداف اقدام ابوبکر سو هدف عثمان س، مبتنی میباشد و حال آن که این دو اقدام مکمل یکدیگر هستند.
این که چنین رویکردی را گوینده آن یک نظر احتمالی بداند، هرگز از خطرناک بودن آن نمیکاهد چنان که به دست دادن روشی ستایشگر و تعارفآمیز از این احتمالات، پذیرای کاهش اخلاص در کار عثمان سنسبت به قرآن، قانون اساسی اسلام، نیست چرا که حفظ آن واجب عینی است و خلیفه وظیفه دارد، در جهت منافع امت، آن را به عهده بگیرد؛ با وجود این، بلاشر کار وی را در اسلوبی مدحآمیز بیان داشته که «به منظور ادای یاد و خاطره دو مردی بوده که عرب عظمت خود را مدیون آنهاست».
پیش از این که کلام بلاشر را دنبال نمیکنیم زیرا آنچه را که در بحث در تاریخ متن قرآن در روزگار پیامبر جو خلفای سهگانه بیان داشتهایم ـ ان شاءالله ـ کافی و شافی است
[۴۹۲] Aristocracy. [۴۹۳] قبلاً درباره مشارکت ابی در بازنگری و تصحیح مصحف عثمان سخن گفتهایم و این خبری است که اساساً این ادعا را باطل میسازد. نمیدانیم بلاشر چرا به این شکل به مغالطه میپردازد؟!. [۴۹۴] رژی بلاشر، درآمدی بر قرآن، صص ۶۰-۶۵ [مقایسه کنید با: رژی بلاشر، در آستانه قرآن، ترجمان : محمود رامیار، ص ۷۵-۷۸] .