وجوه جایز
۲- نوع دوم: از وجوه تصحیف، وجوه جایز و موافق با رسم الخط است. در کتابهای شواذ از این نوع وجوه، فراوان یافت میشود به ویژه کرمانی که بیش از دیگران به این وجوه پرداخته است. این وجوه غالباً با نحو و یا با یکی از لهجهها سازگاری دارند. کرمانی در این خصوص، بیش از همه از زجاج نقل کرده است. وی همچنین از فراء، ابوحاتم سجستانی، ابن انباری روایت کرده است. از جمله:
۱- «ولا تکونوا أول کافر به واشتروا»[۵۹۲] . فراء در نحو آن را جایز میداند[۵۹۳] .
۲- «ولقد نعلم عنهم یقولون»[۵۹۴] به جای «أنهم» که لهجه تمیم، قیس و اسد است[۵۹۵] .
۳- «لا شیةٌ فیها»[۵۹۶] به رفع جایز است[۵۹۷] .
ولی قرائت عمومی به فتح [لاشیةً] است.
۴- «أساری»[۵۹۸] به فتح همزه به جای ضمه، بر وزن فعالی که زجاج آن را در عربی جایز میداند[۵۹۹] .
۵- «حتی یبلغ الهدي محله»[۶۰۰] به فتح «حاء» به جای کسره [محله] . ابوحیان میگوید تا آن جا که ما میدانیم تنها با (کسره) قرائت شده است[۶۰۱] .
۶- ﴿فَإِذَا ٱطۡمَأۡنَنتُمۡ﴾[النساء: ۱۰۳] .
به «باء» به جای «میم» [فإذا اطمأننتم] . بنا به قول زجاج، لهجهای است[۶۰۲] .
۷- ﴿بَلۡ إِيَّاهُ تَدۡعُونَ فَيَكۡشِفُ مَا تَدۡعُونَ إِلَيۡهِ إِن شَآءَ وَتَنسَوۡنَ مَا تُشۡرِكُونَ٤١﴾[الأنعام: ۴۱] . «بلکه تنها او را میخوانید و اگر او بخواهد رنج و بلا را از شما دور میگرداند و آنچه را شریک [او] میگردانید، فراموش میکنید».
به «یاء» به جای «تاء» در فعلهای جمع و اگر چنین قرائت شود، جایز است[۶۰۳] .
۸- ﴿إِلَّا نَكِدٗا﴾[الأعراف: ۵۷] [۶۰۴] .
به ضم اول و سکون. زجاج میگوید: چنین قرائتی جایز است[۶۰۵] .
۹- ﴿نِعۡمَتَ﴾[ابراهيم: ۲۸] .
به دو کسر (اول و دوم) و «نعمات» به کسر اول و فتح دوم. این قول، ابوحاتم است[۶۰۶] .
۱۰- ﴿فِرَاقُ بَيۡنِي وَبَيۡنِكَ﴾[الكهف: ۱۸] [۶۰۷] . به اضافه [فراق به بینی] و فتحه نون بینک [و عدم اضافه فراق] . ابن انباری به جواز این قرائت معتقد است[۶۰۸] .
چنین وجوهی که ممکن است احتمالات قرائتی رسم الخط را آشکار کنند، بیرون از روایت هستند با وجود این، این وجوه همچون صورتهای تصحیف، در روزی نبوده است که نزد قاریای کاملاً پذیرفته شده باشد حتی در دوران عثمان ستا عبدالملک. بلکه کاملاً مشخص است که این وجوه روایت شده نتیجه تصور و بیهودگی و نادانی است. با این همه، محققان به بررسی و آگاهی بخشیدن این وجوه همت گماشتهاند زیرا تا زمانی که مباحث نحو یا لغت پیرامون متون شعری و نثری و در پیشاپیش آنها، قرآن، در جریان باشد، این کار امری است طبیعی. چنان که خواننده خواهد دید که گاهی ما هم در کنار وجوه قرائتی روایت شده، از این وجوه جایز فقط به منظور کسب اطلاعات و قیاس، یاد میکنیم.
اگر منظور گلدزیهر و بلاشر از اختلاف قرائتها، این وجوه جایز یا وجوه تصحیف شده است با نسبت این وجوه به اختلاف قرائات، به قرائتها ظلم کردهاند و اگر منظورشان از اختلاف قرائتها، برخی وجوه قرائتی روایت شده از پیامبر جاست که با رسم الخط هماهنگ میباشد، بدون شک، ما قبل از آن که به قرائتها و تاریخ قرآن بد کرده باشند به این کار علمی خویش بد کردهاند.
[۵۹۲] نک : بقره، بخشی از آیه ۴۱ : ﴿وَلَا تَكُونُوٓاْ أَوَّلَ كَافِرِۢ بِهِۦۖ وَلَا تَشۡتَرُواْ﴾[البقرة: ۴۱] . [۵۹۳] ابن خالویه، المختصر من کتاب البدیع [مختصر البدیع] ، ص ۴. [۵۹۴] نک : نحل، بخشی از آیه ۱۰۳. [۵۹۵] الکرمانی، شواذ القراءة، ص ۲۶. [۵۹۶] نک : بقره، بخشی از آیه ۷۱ : ﴿لَّا شِيَةَ فِيهَا﴾[البقرة: ۷۱] . «(ماده گاو) بینقص است». [۵۹۷] شواذ القراءة، ص ۲۸. [۵۹۸] نک : بقره، بخشی از آیه ۸۵ ﴿أُسَٰرَىٰ﴾ «جمع اسیر است». [۵۹۹] شواذ القراءة، ص ۲۸. [۶۰۰] نک : بقره، بخشی از ۱۹۶. «... تا قربانی به قربانگاه نرسید سر خود را متراشید». [۶۰۱] شواذ القراءة، ص ۳۷ و ابوحیان، البحر المحیط، ج ۲، ص ۷۵. [۶۰۲] الکرمانی، شواذ القراءة، ص ۶۴. [۶۰۳] شواذ القراءة، ص ۷۶. [۶۰۴] نک : اعراف، بخشی از آیه ۵۷ : ﴿إِلَّا نَكِدٗاۚ﴾ «جز اندک و بیفایده». [۶۰۵] شواذ القراءة، ص ۸۷. [۶۰۶] شواذ القراءة، ص ۱۲۷. [۶۰۷] نک : کهف، بخشی از آیه ۷۸. ﴿فِرَاقُ بَيۡنِي وَبَيۡنِكَ﴾. [۶۰۸] شواذ القراءة، ص ۱۴۳.