نقد اصطلاحی [احادیث به ترتیب شماره]
۱ و ۲- این دو حدیث یک حدیث، با دو سند ضعیف هستند. زیرا سند اول به خاطر مجهول بودن راوی آن (عمن ذکره عن أبیالاحوص) منقطع بوده و ضعیف است و دیگری نیز به خاطر (ابراهیم هجری). شیخ شاکر جرحی درباره او ذکر نکرده است اما ابن ابیحاتم به نقل از ابن معین میگوید: ابراهیم هجری (لیس بشیء) همچنین میگوید: از پدرم شنیدم که میگفت: ابراهیم هجری لیس بقوی و لین الحدیث است. (ر. ک: الجرح و التعدیل، بخش اول از جلد اول، ص ۱۳۲، چاپ حیدرآباد، ۱۹۴۲)(۱). استاد شاکر در شرح متن حدیث میگوید: «اول حدیث، به غیر از عبارت پایانی آن یعنی «هر حرف حدی دارد ... صحیح و ثابت است». من [دکتر شاهین] میگویم: در روایات پیشین ابی تأکیدی بر صحت این بخش از حدیث که بیانگر نزول قرآن بر هفت حرف است، وجود دارد، بنابراین، ضعف متن حدیث متوجه عبارتهای پایانی آن است نه عبارت صدر آن [نزول قرآن بر ۷ حرف] .
۳- اسناد این حدیث تحریف شده است زیرا کسی از فرزندان ابن مسعود با کنیه ابوعیسی وجود ندارد. استاد شاکر هم همینگونه قضاوت کرده است، چون روایت، امانت دارد و به رای و قیاس و خیال اخذ نمیشود. اما لفظ حدیث، بر طبق آنچه که گذشت، صحیح است.
۴- اسناد آن صحیح است.
۵- دو اسناد آن صحیح است و روایت دیگری از حدیث قبلی است.
۶- اسناد حدیث بنا به آنچه که استاد شاکر بیان کرده در نهایت ضعف است، زیرا:
الف) یکی از راویان آن «علی بن ابیعلی» است که او «لهبی» و از فرزندان ابولهب میباشد. وی منکر الحدیث است. و علمای رجال حدیث او را رها کردهاند (ترکوه) (۲). ابن حبان در الضعفاء درباره او میگوید: «از افراد ثقه، روایات موضوعه را نقل کرده و از افراد ثبت (حجت)، روایات مغلوب آورده است که احتجاج به وی جایز نیست».
ب) روایت زبید بن حارث الیامی از علقمه منقطع است، چون زبید، وی را درک نکرده است. همچنین استاد شاکر متن را به خاطر وجود جمله (از بین میرود) (یتلاشی) نقد کرده و گفته است: یتلاشی فعلی است ساخته شده از (لاشیء) و ورود آن در این حدیث، «غریب» است. در هر حال حدیث ضعیف است.