فصل اول: نگاهی به احادیث حروف هفتگانه و آرای مختلف در تفسیر آنها
مشکل قرائتها به طور کلی و قرائت شاذ به طور خاص، بدون شک یکی از آثار رخصتی است که به پیامبر جبه خاطر آسانگیری به امتش بخشیده شده است، حتی میتوان گفت: از بزرگترین آثار آن میباشد. فهم این مشکل بدون پرداختن به تفسیر ماهیت حروف هفتگانه، بنا به ظن غالب علمی، میسر نیست، یعنی بیان تفصیلی در باب منشأ آن، تفسیرهایی که متعرض آن شده و اختلاف نظرهای پیرامون آن که گاهی بر مبنای دینی و در موارد بسیاری بر مبنای عقلی استوار بوده است.
کسانی که به تفسیر مدلول حروف هفتگانه پرداختهاند، تنها به سخن موجزی از بیان حدیث پیامبر جبسنده کردهاند که فرمود: «قرآن بر هفت حرف نازل شده است». آنها به بیان مختصر دیدگاههایی در تأویل «حروف» و تأویل عدد «هفت» اکتفا نمودهاند و حال آن که شأن حدیث در تاریخ قرآن مهم است به طوری که هیچ حدیثی به اندازه این حدیث، مشکلات اعتقادی، تاریخی و زبانی به وجود نیاورده است. موضعگیری مشخص در تعیین مراد حدیث به طور کلی، موجب روشن شدن مشکل قرائتها، گردیده است، یعنی حل پیچیدهترین مشکلات در تاریخ قرآن، به ویژه مشکل قرائت شاذ با تمام وجوه آن از حیث روایت، زبان و متن.
لازم است حدیث حروف هفتگانه را با روایتهای فراوان و طریقههای مختلف نقل آن دقیقاً بررسی نماییم[۲۳] . این روایتها در تفسیر ابوجعفر محمدبن جریر طبری (۲۲۴-۳۱۰ ه. ق.) که از قدیمیترین تفاسیر قرآن میباشد، یافت میشود. آنگاه به بررسی آنچه که قبل از طبری در تفسیر این حروف گفته شده و آنچه که او بیان داشته، میپردازیم، که موجب اختلاف بعد از او در میان قاریان و مفسران با موافقان و مخالفانی که داشته، گشته است.
اما ما روایتها را آنگونه که طبری آورده، نقل نمیکنیم بلکه آنها را به حسب راویان مرتب خواهیم کرد تا اهمیت طرق نقل روایت و میزان اعتماد روایات به هم روشن گردد تا بتوانیم مسایل و اندیشههای بنیادینی را که روایتهای مختلف در برگرفتهاند، به منزله مقدمهای بر نقد آنها و تعیین تأثیر آنها در آرا و موضعگیریهای مختلف به دست دهیم.
[۲۳] این روایتها در ضمیمه کتاب موجود است.