داستان موسی و خضر علیهما السلام

فهرست کتاب

آیا خضر ÷نبی است یا ولی

آیا خضر ÷نبی است یا ولی

آن بنده مذکور در آیه:

﴿فَوَجَدَا عَبۡدٗا مِّنۡ عِبَادِنَآ[الکهف: ۶۵]. ‌«پس یافتند بنده‌ای از بندگان ما را» نزد جمهور علماء همان خضر ÷است و از مقتضای روایات ثابت شده نیز چنین بر می‌آید.

امام ترمذی روایتی از ابوهریره سنقل می‌کند که می‌گوید: رسول الله صفرمود: «إِنَّمَا سُمِّىَ الْـخَضِرَ لأَنَّهُ جَلَسَ عَلَى فَرْوَةٍ بَيْضَاءَ فَاهْتَزَّتْ تَحْتَهُ خَضْرَاءَ» [۲۳]. «خضر بدین سبب خضر نامگذاری شد که بر روی فروه بیضاء (روی زمین) نشست پس ناگاه همانجایی که نشسته بود جنبید و سبز شد».

و جمهور علماء بر آنند که خضر÷نبی است، این قول صحیح از اقوال اهل علم است، و اموری چند مؤید این نظریه است:

از آن جمله این گفته خداوند درباره خضر: ﴿ءَاتَيۡنَٰهُ رَحۡمَةٗ مِّنۡ عِندِنَا وَعَلَّمۡنَٰهُ مِن لَّدُنَّا عِلۡمٗا[الکهف: ۶۵]. یعنی: «او را از لطف ورحمت خود برخوردار ساختیم و هم از جانب خود به او علم لدنی (اسرار غیب الهی) آموختیم».

هم موسی و هم خضر علهما السلام از جانب خداوند علم و دانشی داشتند که هر یکی از علم دیگری ناآگاه بود، آنگونه که در حدیث آمده است، زیرا باطن و حقیقت کارهای خضر بدون وحی شدنی نیست، وإلا خضر ÷از کجا می‌دانست که آن پسر بچه وقتی بزرگ شود کافر می‌گردد و با کفر و طغیانش باعث رنج و زحمت والدینش می‌شود، جز این است که بوسیله وحی از چنین موضوعی باخبر شده است، و خود (خضر؛) در پایان قصه میگوید: ﴿وَمَا فَعَلۡتُهُۥ عَنۡ أَمۡرِي[الکهف: ۸۲]. «آنچه را انجام دادم از طرف خودم نبود» پس کارهایش به امر و دستور خداوند بوده است، و می‌دانیم که وحی جز بر أنبیاء و مرسلین نازل نمی‌شود [۲۴].

و اما درباره وحی ذکر شده در این آیه: ﴿وَأَوۡحَىٰ رَبُّكَ إِلَى ٱلنَّحۡلِ[النحل: ۶۸]. «ما به زنبور عسل وحی کردیم».

و این آیه: ﴿وَأَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰٓ أُمِّ مُوسَىٰٓ[القصص: ۷]. «و ما به مادر موسی وحی کردیم» باید گفت که: وحی ذکر شده در این آیات یعنی الهام فطری و غریزه‌ای است. و وحی ذکر شده در این گفته خداوند: ﴿وَإِنَّ ٱلشَّيَٰطِينَ لَيُوحُونَ إِلَىٰٓ أَوۡلِيَآئِهِمۡ لِيُجَٰدِلُوكُمۡ[الأنعام: ۱۲۱]. یعنی: «و شیطانها به دوستان خویش القا مى‏کنند تا با شما خصومت ورزند» این وحی بمعنی وسوسه است، و اما بر اولیا بدون داشتن نبوت وحی نمی‌شود.

و علماء و دانشمندان می‌گویند: وحی خداوند بر انبیاء همان کلام نازل شده الله عزوجل بر پیامبران است. و اما الهام شعوری است داخلی که نفس با یقین به آن به سوی نیازش سوق داده می‌شود بدون اینکه بداند این شعور و احساس از کجا آمد! و این الهام شبیه به احساس انسان به گرسنگی و تشنگی و غم و خوشی است.

و رحمت یاد شده در این گفته خداوند: ﴿ءَاتَيۡنَٰهُ رَحۡمَةٗ مِّنۡ عِندِنَایعنی: رحمت نبوت. و اطلاق این کلمه بر نبوت در چندین مورد در قرآن تکرار شده است. مثل این آیه: ﴿أَهُمۡ يَقۡسِمُونَ رَحۡمَتَ رَبِّكَ[الزخرف: ۳۲]. یعنی: «آیا اینها رحمت پروردگارت را تقسیم می‌کنند».

زمانی که مشرکان به نبوت آن حضرت اعتراض کردند و خود را شایسته آن دانستند و اما علم ذکر شده در این آیه: ﴿وَعَلَّمۡنَٰهُ مِن لَّدُنَّا عِلۡمٗا[الکهف: ۶۵]. یعنی علم با وحی و در چند جای قرآن تکرار شده است، مثل: ﴿وَعَلَّمَكَ مَا لَمۡ تَكُن تَعۡلَمُۚ وَكَانَ فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَيۡكَ عَظِيمٗا[النساء: ۱۱۳]. «و آنچه را نمی‌دانستی به تو آموخت؛ و همواره فضل خدا بر تو بزرگ است». و این آیه: ﴿وَإِنَّهُۥ لَذُو عِلۡمٖ لِّمَا عَلَّمۡنَٰهُ[یوسف: ۶۸]. «و او به خاطر تعلیمی که ما به او دادیم، علم فراوانی داشت».

[۲۳] روایت بخاری. [۲۴] منظور از وحی در اینجا وحی تشریعی است- مترجم.