رفتار متعلم در مقابل عالم
نبی الله موسی ÷به خضر ÷فرمود: ﴿قَالَ سَتَجِدُنِيٓ إِن شَآءَ ٱللَّهُ صَابِرٗا وَلَآ أَعۡصِي لَكَ أَمۡرٗا ٦٩﴾[الکهف: ۶۹]. «اگر خدا بخواهد مرا صبور و بردبار خواهی یافت و دستوری از تو را نافرمانی نخواهم کرد».
و هم چنین فرمود: ﴿قَالَ إِن سَأَلۡتُكَ عَن شَيۡءِۢ بَعۡدَهَا فَلَا تُصَٰحِبۡنِي﴾[الکهف: ۷۶]. «گفت: اگر بعد از این درباره چیزی از تو سوال کردم با من همراهی نکن»
ربیع شاگرد امام شافعی رحمهما الله میگوید: از هیبت امام شافعی جرأت نکردم که پیش روی ایشان آب بنوشم در حالی که ایشان به من نگاه میکرد، و امام شافعی علیرغم ضعف جسم از هیبت شدیدی برخوردار بود، گفته شده که: هیبت امام بخاطر رابطه ایشان با خدایش بود، زیرا آنها زمانی که رابطه خود را با پروردگارشان مستحکم کردند و امر خدا را پاس داشتند خداوند نیز هیبت آنها را در قلوب خلائق انداخت.
ابن عباس بمیگوید: در دو چیز شک داشتم و میخواستم درباره آنها از عمر سوال کنم و برای این کار بمدت یکسال دنبال فرصت میگشتم که از ایشان درباره دو زنی که علیه پیامبر اکرم صبا هم اتفاق کردند، بپرسم که آنها که بودند، ولی زمان و مکان مناسبی نمییافتم تا اینکه برای ادای مناسک عزم سفر نمود و من نیز با وی همسفر شدم و وقتی به منطقه مر الظهران رسیدم عمر برای قضای حاجت تشریف بردند و به من گفت که: برایشان ظرف آبی حاضر کنم، و پس از اینکه رفع حاجت کرد و بازگشت ظرف آب را آوردم و شروع کردم بر ریختن آب برای ایشان، فرصت را غنیمت شمردم و گفتم: ای امیر المؤمنین آن دو زنی که علیه رسول الله صبا هم همدست شدند و تبانی کردند که بودند؟ هنوز سخنم به پایان نرسیده بود که گفت: آن دو زن یکی عایشه و دیگری حفصه ببودند.
ابن عمر بمیگوید: حضرت ابن عباسباز هیبت عمر سو احترام به او نتوانسته بود این همه مدت مسئلهای را که در ذهن داشت با ایشان مطرح کند و این موضوع در حدیث ابن شهاب آمده است.
و سعید بن مسیب میگوید: به سعد بن مالک گفتم: میخواهم از تو سوالی بکنم و لکن از تو بیم دارم، گفت: ای فرزند برادرم، از من بیم نداشته باش، اگر میدانی که علمی نزد من هست درباره آن از من بپرس. سعید بن مسیب میگوید: گفتم: درباره این گفته رسول الله ص: ای علی، آیا راضی نیستی که نسبت به من بمنزله هارون نسبت موسی باشی.
در حدیث صحیحی آمده است: «رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَيْنَا وَعَلَى مُوسَى لَوْلاَ أَنَّهُ عَجَّلَ لَرَأَى الْعَجَبَ وَلَكِنَّهُ أَخَذَتْهُ مِنْ صَاحِبِهِ ذَمَامَةٌ﴿قَالَ إِن سَأَلۡتُكَ عَن شَيۡءِۢ بَعۡدَهَا فَلَا تُصَٰحِبۡنِي﴾[الکهف: ۷۶]. وَلَوْ صَبَرَ لَرَأَى الْعَجَبَ».
یعنی: «رحمت خدا بر ما و موسی باشد، اگر عجله نمیکرد چیزهای تعجب آوری میدید و لکن با رفیقش عهد بسته بود (که اگر بار دیگر از او سوال کرد میتواند با وی همراهی نکند) اگر صبر میکرد چیزهای عجیبی میدید».
در بخاری روایتی از پیامبر صآمده است که فرمود: «يَرْحَمُ اللَّـهُ مُوسَى، لَوَدِدْنَا لَوْ صَبَرَ حَتَّى يُقَصَّ عَلَيْنَا مِنْ أَمْرِهِمَا».
یعنی: «خدا رحمت کند موسی را دوست داشتیم که صبر میکرد تا خداوند عاقبت کار آنها را برایمان بیان میکرد».