داستان موسی و خضر علیهما السلام

فهرست کتاب

فوائد برگرفته از این داستان

فوائد برگرفته از این داستان

اول: موسی ÷در هجرت به مدین داوطلبانه برای گوسفندان دختران شعیب از چاه آب کشید و خوراکی نخواست و لکن وقتی که با خضر÷وارد آن آبادی شد طلب خوراک کرد، مفسران می‌گویند: در سفر به مدین موسی÷تنها بود و در این سفر با شخص دیگری همسفر بود. و برخی می‌گویند: چون سفر اول موسی÷سفر هجرت بود خداوند رنج و مشقتهای آن را بر موسی ÷آسان نمود ولی چون سفر دوم سفری برای آموختن علم و ادب بود تحمل مشقتهای آن را بر عهده خود موسی نهاد.

و گفته شده است: این گرسنگی موسی و ابراز آن شباهت به گرسنگی وی هنگام سفر با همراهش دارد که برای مراعات حال همراهش (یوشع÷) پس از اینکه از طولانی شدن راه خسته و گرسنه شده بودند طلب خوراک کرد.

دوم: در این دلیلی است بر اینکه اگر کسی دچار گرسنگی شد و چیزی برای خوردن نداشت لازم است برای سد رمق خود طلب خوراک کند. و اینگونه پیداست که پذیرایی از غریبه‌ها بر آن مردم واجب بوده، لذا خضر و موسی علهما السلام از آنها خواستند که به وظیفه مهمان نوازی خود عمل کرده و از ایشان پذیرایی بعمل آورند.

قتاده می‌گوید: بدترین دِه و آبادی آن است که نه مهمان نوازد و نه حق مسافر را می‌دانند.

سوم: انسان نباید کنار دیواری که مایل به سقوط است نه بنشیند و نه راه برود و اگر راهی جز عبور از چنین مکانی را نداشت باید به سرعت از آنجا عبور کند.

چهارم: بعضی بنا به قول مرجوحی معتقدند که خضر÷ولی است اما نظر صحیح بر آن است که ایشان نبی بوده است. لذا این رخ دادها دلیل کرامات وی می‌باشد و کرامات اولیاء هم حق است و روایات ثابت شده و آیات بسیاری مؤید این فکر است و کسی جز بدعت گذار و منکر نمی‌تواند آنها را رد نماید، و ضابطه کرامت هم استقامت بر وحی منزل است.

پنجم: در این قول خداوند: ﴿لَتَّخَذۡتَ عَلَيۡهِ أَجۡرٗا[الکهف: ۷۷]. دلیلی است بر جواز گرفتن مزد بر کار و این سنت انبیاء و اولیاء است.