علم عمل میطلبد
علم عمل را میخواهد وإلا از دست میرود، علم یعنی تقوی و خداترسی، و بدون شک و تردید که انبیاء و مرسلین عالمترین خلقت و در نتیجه از همه تقوای بیشتر و خدا ترسی بیشتری داشتند. و علم زیادی را از مردم نطلبیدند مگر آنچه که آنها را به سوی خدا راهنمایی کند و به آن عمل کنند، این بود که سعادتمندان و بندگان شایسته خدا راه و روش آنها را برگزیدند، و هر کس بر علم خود بیفزاید و در عمل کوتاهی کند مانند الاغی است که باری از کتاب بر پشت خود دارد. و گفتهاند: عالم بی عمل به چه ماند؟ گفتند: به زنبور بی عسل.
خداوند میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفۡعَلُونَ ٢ كَبُرَ مَقۡتًا عِندَ ٱللَّهِ أَن تَقُولُواْ مَا لَا تَفۡعَلُونَ ٣﴾[الصف: ۲-۳]. «ای مؤمنان چرا چیزی را که میگویید که به آن عمل نمیکنید (یعنی چرا مردم را به انجام کاری دعوت میکند ولی خود خلاف آن عمل میکنید) اینکه شما چیزی را بگویید و عکس آن عمل کنید باعث برانگیخته شدن خشم و غضب فراوان خدا میشود».
یعنی اگر خدای ناکرده کردار شما خلاف گفتار شما باشد این گناه بسیار بزرگی است که اینگونه خداوند را بخشم میآورد. و در جایی دیگر خداوند سبحان میفرماید: ﴿أَتَأۡمُرُونَ ٱلنَّاسَ بِٱلۡبِرِّ وَتَنسَوۡنَ أَنفُسَكُمۡ وَأَنتُمۡ تَتۡلُونَ ٱلۡكِتَٰبَۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ ٤٤﴾[البقرة: ۴۴]. یعنی: «آیا مردم را به نیکوکاری دستور میدهید و خود را فراموش میکنید، حال آنکه شما کتاب خدا را میخوانید چرا در آن اندیشه و تأمل نمیکنید» (تا گفتارتان را با کردارتان سازگار باشد) و در جایی دیگر از زبان هود ÷میفرماید: ﴿وَمَآ أُرِيدُ أَنۡ أُخَالِفَكُمۡ إِلَىٰ مَآ أَنۡهَىٰكُمۡ عَنۡهُ﴾[هود: ۸۸]. «نمیخواهم در آنچه که شما را از آن باز میدارم با شما مخالفت کنم» یعنی در شأن من نیست که شما را از چیزی منع کنم و باز خود مرتکب آن شوم.
روایت میشود که خداوند عزوجل در کتابهای پیشین و یا بر انبیاء گذشته وحی نموده که: «قل للذين يتفقهون لغير الله ويتعلمون لغير العمل ويطلبون الدنيا بعمل الآخرة ويلبسون للناس مسوك الكباش وقلوبهم قلوب الذئاب ألسنتهم أحلى من العسل وقلوبهم أمر من الصبر أوبى يخدعون أوبى يستهزءون بى حلفت لا يتحن فتنة تذر الحليم فيهم حيران» «بگو به کسانی که دین آموزیشان برای دین داری و علم آنها برای عمل نیست و با تظاهر به دین داری در پی کسب دنیا میباشند و برای زهد نمایی لباس گوسفند میپوشند ولی دلهایشان دل گرگ است، (بعبارت دیگر: گرگانی در لباس میش) زبانشان از عسل شیرینتر و دلهایشان از زهر تلختر: آیا با این اعمالشان میخواهند مرا فریب دهند و مرا مسخره کنند؟ سوگند که آنها را به چنان فتنه و بلایی گرفتار سازم که بردبار هم در آن حیران بماند».
و ابودرداء سمیگوید: «وای بر کسی که نمیداند و عمل نمیکند، یکبار و وای بر کسی که میداند و عمل نمیکند، هفت بار».
از برخی از سلف روایت شده که گفتهاند: کسی که مردم را پند و نصیحت میکند و خودش را فراموش میسازد مانند چراغی است که سوختنش از آن اوست و روشنی اش از آنِ دیگران.
و ابن مسعود سمیگوید: علمتان برای درک فهم باشد نه فقط برای روایت کردن آن.
معاذ بن جبل سمیگوید: علم را به اندازهای که میخواهید فرا بگیرید.
و بدانید خداوند تا زمانی که شما به علمتان عمل نکرده اید به شما اجر و پاداش نمیدهد و گفتهاند: که حکمت گفته: ای انسان هر جا مرا بطلبی مرا خواهی یافت، خلاصه آن دو حرف است: به بهترین آنچه میدانی عمل کن و از بدترین آنچه میدانی پرهیز، و سفیان ثوری میگوید: علماء کسانیاند که اگر چیزی را بدانند به آن عمل میکنند و اگر عمل کنند به فکر میافتند و وقتی هم بفکر بیفتند میبینند که چیزهای بسیاری را از دست دادهاند و وقتی که به این مسئله پی بردند دنبال آن میروند و وقتی هم به دنبال آن بروند دوان دوان از پی آن میروند.
و مالک بن دینار میگوید: عالمی که به علمش عمل نکند پند و اندرزش بر دل ننشیند همانگونه که قطره آن بر سنگ صاف بند نیاید. و همچنین گفتهاند: «سخنی که ز دل بر آید لاجرم بر دل نشیند، و سخنی که از زبان برآید زگوشها فراتر نرود».
و حلاوت قرآن اگر بر قلب بیفتد در آن رسوخ نموده و سودمند گردد، حذیفه بن یمان سمیگفت: اگر بخواهید شما را از اولین علمی که محو میشود باخبر میسازم و آن ترس از خداست، و ترس از خدا میوه علم با برکت است.
و علی کرم الله وجهه میگوید: ای حاملان علم به علمتان عمل کنید، زیرا عالم کسی است که علم داشته باشد و سپس بدان عمل کند و علم و عملش یکی باشد، و اقوامی خواهند آمد علم را با خود حمل میکنند ولی از حنجره آنها فراتر نرود، پنهاهشان عکس آشکارشان است و عملشان بر خلاف علمشان، حلقههای درسشان برای مباهات و تفاخر با یکدیگر است، و اگر شخصی که در مجلسش حاضر میشد به مجلس دیگری برود خشمگین میگردد، اینان کسانیاند که اعمالشان نزد خداوند ارزش ندارد.