زیارت و دیدار اهل خیر و مجالست و همراهی با آنان
امام نووی /بر استحباب زیارت اهل علم و مجالست آنها به استدلالهای زیادی استناد میکند از آن جمله: به این گفتههای خداوند: ﴿وَإِذۡ قَالَ مُوسَىٰ لِفَتَىٰهُ لَآ أَبۡرَحُ حَتَّىٰٓ أَبۡلُغَ مَجۡمَعَ ٱلۡبَحۡرَيۡنِ أَوۡ أَمۡضِيَ حُقُبٗا ٦٠﴾[الکهف: ۶۰]. تا این آیه: ﴿قَالَ لَهُۥ مُوسَىٰ هَلۡ أَتَّبِعُكَ عَلَىٰٓ أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمۡتَ رُشۡدٗا ٦٦﴾[الکهف: ۶۶].
و همچنین این آیه: ﴿وَٱصۡبِرۡ نَفۡسَكَ مَعَ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ رَبَّهُم بِٱلۡغَدَوٰةِ وَٱلۡعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجۡهَهُۥ﴾[الکهف: ۲۸]. و معانی این آیات به ترتیب چنین است:
«پیوسته به راهم ادامه خواهم داد تا اینکه به مجمع البحرین برسم گرچه این سفر دهها سال طول بکشد» - «موسی به خضر گفت: آیا میتوانم از پی تو بیایم تا از آنچه که به تو آموخته شده به من نیز بیاموزی» - «پیوسته خویش را بر همراهی و محبت کسانی که صبح و شام خدا را میخوانند و خوشنودی خدا را میطلبند وادار کن».
و از آن جمله حدیث ابوهریره سکه از پیامبر صروایت میکند که فرمود: «أَنَّ رَجُلاً زَارَ أَخًا لَهُ فِى قَرْيَةٍ أُخْرَى فَأَرْصَدَ اللّـَهُ لَهُ عَلَى مَدْرَجَتِهِ مَلَكًا فَلَمَّا أَتَى عَلَيْهِ قَالَ: أَيْنَ تُرِيدُ قَالَ: أُرِيدُ أَخًا لِى فِى هَذِهِ الْقَرْيَةِ. قَالَ هَلْ لَكَ عَلَيْهِ مِنْ نِعْمَةٍ تَرُبُّهَا قَالَ لاَ غَيْرَ أَنِّى أَحْبَبْتُهُ فِى اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ. قَالَ: فَإِنِّى رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكَ بِأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَبَّكَ كَمَا أَحْبَبْتَهُ فِيهِ» [۱۹].
«مردی به ملاقات برادرش (دینی) به روستایی دیگر رفت، خداوند به فرشتهای دستور داد که بر سر راهش بایستد، آن شخص وقتی به کنار آن فرشته رسید، آن فرشته خطاب به او گفت: قصد کجا کردهای؟ گفت: میخواهم نزد برادرم در این روستا بروم، فرشته پرسید: آیا از وی طلبی داری که طلبت را بدهد؟ گفت: خیر، بجز اینکه من او را بخاطر خداوند دوست دارم، فرشته گفت: من هم قاصد خداوندم آمده ام که به تو بگویم که: خداوند تو را دوست دارد همانگونه که تو این برادرت را دوست داری».
و ابوهریره سروایت میکند که رسول الله صفرمود: «مَنْ عَادَ مَرِيضًا أَوْ زَارَ أَخًا لَهُ فِى اللَّهِ نَادَاهُ مُنَادٍ أَنْ طِبْتَ وَطَابَ مَمْشَاكَ وَتَبَوَّأْتَ مِنَ الْـجَنَّةِ مَنْزِلاً» [۲۰]. «هر کس به عیادت مریضی یا به ملاقات برادری دینی برود خداوند به او نداد میدهد: نیکو گردی و قدم نهادنت نکو گردند، منزلی در بهشت برای خود ساختهای».
ابو موسی اشعری سروایت میکند که نبی اکرم صفرمود: «إِنَّمَا مَثَلُ الْـجَلِيسِ الصَّالِحِ وَالْـجَلِيسِ السَّوْءِ كَحَامِلِ الْـمِسْكِ وَنَافِخِ الْكِيرِ، فَحَامِلُ الْـمِسْكِ إِمَّا أَنْ يُحْذِيَكَ وَإِمَّا أَنْ تَبْتَاعَ مِنْهُ وَإِمَّا أَنْ تَجِدَ مِنْهُ رِيحًا طَيِّبَةً وَنَافِخُ الْكِيرِ إِمَّا أَنْ يُحْرِقَ ثِيَابَكَ وَإِمَّا أَنْ تَجِدَ رِيحًا خَبِيثَةً» [۲۱].
یعنی: «مثال همنشین خوب و همنشین بد مانند عطر فروش و آهنگر است، و عطر فروش یا عطری به تو هدیه میکند و یا از او عطری میخری، و یا اینکه بوی خوشی از او به مشامت میرسد، و اما آهنگر یا لباسهایت را میسوزند و یا اینکه بوی بدش به تو میرسد».
عبدالله بن عباس بروایت میکند که رسول الله صخطاب به جبریل ÷فرمود: «مَا يَمْنَعُكَ أَنْ تَزُورَنَا أَكْثَرَ مِمَّا تَزُورُنَا» [۲۲]. «چه چیزی تو را باز میدارد از اینکه بیشتر از این به دیدار ما بیایی؟» این آیه نازل شد: ﴿وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمۡرِ رَبِّكَۖ لَهُۥ مَا بَيۡنَ أَيۡدِينَا وَمَا خَلۡفَنَا وَمَا بَيۡنَ ذَٰلِكَۚ وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيّٗا ٦٤﴾[مریم: ۶۴]. یعنی: «ما فرشتگان و فرستادگان خدا جز به امر پروردگار تو فرود نمیآییم، اوست که به همه جهانهای پیش رو و پشت سر ما و هر چه در این میان هست احاطه دارد، و خدای تو هرگز چیزی را فراموش نخواهد کرد».
و اهل خیر همان لشکریان خدایند که خود را وقف عبادت خدا کردهاند و پناهشان را به او برده و به شرف علم و عمل خالصانه دست یافتهاند، و هر کس خویش را به ملت و گروهی شباهت دهد از آنهاست، سپاهیان خداوند همان سعادتمندان هستند که همنشینان آنها نگونبخت نمیشوند. خداوند ما را بر حب آنها بمیران و روز قیامت ما را در زمره آنها محشور بدار.
و موسی ÷عزم را جزم نمود تا با خضر ÷در مجمع البحرین ملاقات کند گرچه که رسیدن به او دهها سال زمان برد، گفته میشود: موسی در سفر خود به سوی مجمع البحرین هرگز خسته نشد تا اینکه از آن محل عبور کرد، وقتی که از آن وعده گاه عبور کرد و به اندازه یک شب و یک روز تا ظهر به سفر خود ادامه داد خستگی و گرسنگی به او دست یافت.
ابن علان در تفسیر آیه ۶۶ سوره کهف ﴿قَالَ لَهُۥ مُوسَىٰ هَلۡ أَتَّبِعُكَ﴾[الکهف: ۶۶]. میگوید: در این آیه دلیل است بر زیارت اهل علم و نیکی در دیار و کاشانه آنها و همراهی و مجالست و تواضع با آنهاست.
[۱۹] روایت مسلم. [۲۰] روایت ترمذی، و میگوید: حدیث نیکویی است. [۲۱] روایت مسلم. [۲۲] روایت بخاری.