داستان موسی و خضر علیهما السلام

فهرست کتاب

توشه راه برداشتن با توکل منافات ندارد

توشه راه برداشتن با توکل منافات ندارد

موسی ÷در سفرش ماهی‌ای را در سبدی با خود برداشت آنگونه که در حدیث قصه موسی و خضر علهما السلام آمده است، خداوند به موسی ÷دستور داد: «ماهی ای را در زنبیلی کرده با خود بردار و هر جا که ماهی را گم کردی آن بنده صالح همانجاست، موسی وقتی که گرسنه شد فرمود: ﴿ءَاتِنَا غَدَآءَنَا[الکهف: ۶۲]. یعنی: «خوراک نهارمان را بیاور». و در این دلیلی است برای برداشتن توشه در سفر، و این فعل موسی کلیم الله است، با وجود توکل و شناختی که به خدا داشت توشه راهش را برداشت.

در صحیح بخاری آمده است: «مردمی از اهل یمن به قصد حج می‌رفتند ولی توشه راه را بر نمی‌داشتند و می‌گفتند: ما توکل می‌کنیم، و وقتی که [مکه] می‌رسیدند برای رفع نیازهای خود از مردم سؤال می‌کردند، این بود که خداوند این آیه را نازل کرد: ﴿وَتَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَيۡرَ ٱلزَّادِ ٱلتَّقۡوَىٰ[البقرة: ۱۹۷]. یعنی: «توشه راه بردارید و بهترین توشه هم تقوی و خداترسی است».

و از زبان موسی ÷می‌فرماید: ﴿ءَاتِنَا غَدَآءَنَا لَقَدۡ لَقِينَا مِن سَفَرِنَا هَٰذَا نَصَبٗا[الکهف: ۶۲]. عنی: «نهارمان را بیاور که از سفرمان خسته شدیم».

منظور از خستگی در این آیه یعنی: گرسنه شدیم، و همچنین در این آیه دلیلی است برای باخبر ساختن دیگران به رنج و زحمت و گرسنگی و تشنگی و بیماری که انسان به آن دچار می‌شود، و این با رضایت و تسلیم شدن در برابر تقدیر خداوندی منافات ندارد به شرطی که از روی ناراحتی اظهار نارضایتی نباشد.

و حقیقت توکل یعنی: اعتماد قلبی بر خداوند در به دست آوردن آنچه که مایه سود بندگان در دین و دنیا و دفع ضرر دینی و دنیوی، و در کنار این اعتماد، باید اسباب آنرا نیز فراهم کند، وإلا خلاف امر شرع و حکمت عمل کرده است، و نباید انسان عجز و ناتوانی خود را توکل و نه توکلش را عجز بحساب بیاورد، زیرا برنداشتن اسباب قدح و عیب بر شریعت و اعتقاد است و با توحید منافات دارد، و ما به اندازه گرسنگی و تشنگی که داریم می‌خوریم و می‌نوشیم تا تشنگی و گرسنگی را از خود دور کنیم، و هر دو از تقدیرات خداوندی است.

و برداشتن اسباب در کل امری است فطری و ضروری که کسی چاره‌ای جز آن ندارد حتی چهارپایان، بلکه نفس توکل کردن یعنی برداشتن اسباب آنگونه که خداوند عزوجل می‌فرماید: ﴿وَمَن يَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ فَهُوَ حَسۡبُهُۥ[الطلاق: ۳]. یعنی: «هر کس بر خدا توکل کند خداوند برای او کافی است».

انسان با توکل به الله سبحانه و تعالی از کارهای مکروه و ناپسند دوری می‌کند و برخی از علماء توکل را بسببی از اسباب مانند خاموش کردن چراغ و بستن در، تفسیر کرده و گفته‌اند: عملت اینجا باشد و نظرت به سوی آسمان و بدان که خالق سبب، قادر است که آنرا از کار بیندازد، و برای تحقق هدف نیازمند فضل بزرگ خداوند هستیم.