آداب عالم و متعلم
در این گفتار اشاره ایی خواهیم داشت به بعضی از آداب که شایسته است هر عالم و متعلمی بدان آراسته گردد، مانند نرمی با متعلم و صبر و بردباری بر معلم و آموزگار و توقیر و احترام وی...
امام بخاری /در کتاب الأدب المفرد حدیثی را از پیامبر صبه نقل از ابن عباس بروایت میکند که میفرماید: «عَلِّمُوا وَيَسِّرُوا وَلاَ تُعَسِّرُوا (ثلاثا)» یعنی: «آموزش دهید وآسان بگیرد و سخت مگیرید، این گفته را سه بار تکرار فرمود» و همچنین روایت شده که: سکون و وقار را بیاموزید و در برابر کسی که از او علم فرا میگیرید تواضع داشته باشید، و عالم بدخلق و خود و زورگو نباشید.
و عطا بن یسار میگوید: چیزی زیبندهتر از حلم در علم نمیبینم.
و ابراهیم بن ادهم /میگوید: چیزی سختتر بر شیطان از عالم حلیم و بردبار نیست، زیرا اگر عالم سخن بگوید دانسته سخن میگوید و اگر سکوت کند سکوتش از روی حلم و بردباری است، و شیطان به اعوانش میگوید: به او (عالم) بنگرید که سخنش از سکوتش بر من سنگینتر است.
و رجاء بن حیوه میگوید: گفته شده که: اسلام چه زیبا خواهد بود اگر آراسته به ایمان باشد، و ایمان چه زیبا خواهد بود اگر آراسته به تقوی باشد، و تقوی چه نیکو خواهد بود اگر آراسته به علم باشد، و علم چه نیکو خواهد بود اگر مزین به حلم باشد و حلم چه زیبا و نکو خواهد بود اگر آراسته به رفق و نرمی باشد.
از ابو جحیفه روایت است که میگوید: گفتهاند: با بزرگان مجالست و با علماء همنشینی و با حکماء مخالطت داشته باشید.
و ابو درداء میگوید: از نشانههای علم و دانش شخص نشست و برخاست و مجالست وی با اهل علم است.
و امام شافعی /میگوید: هر کس قرآن را حفظ کند به حرمتش افزوده گردد و هر کس در پی علم دانش رود قدر و شأنش بالا رود، و آنکه حدیث را شناسد حجت و استدلالش قوی گردد، و هر که در نحو نظر کند طبع و سرشتش نرم گردد و هر که از خویش پاسداری نکند علم نیز او را حفاظت نکند.
و عمر مولای غفره میگوید: فرد پیوسته عالم است تا زمانی که در کارها همیشه به رای خود عمل نکند و ازاینکه برای کسب فیض و علم و خرد پیش عالمتر از خود برود شرم نکند، و حسن بصری میگوید: این نشانهها در چشم و گوش و خشوع طالب علم آشکار بودند.
و از وهب بن منبه روایت است که میگوید: همانگونه مال طغیان و سرکشی دارد علم نیز چنین است، یعنی همانگونه که مال اگر صاحبش تقوی و خداترسی نداشته باشد او را سرکش و عصیانگر میسازد، علم نیز اگر بخاطر خدا نباشد و حق خدا در آن اعمال نشود سبب هلاکت و طغیان صاحبش گردد.
روزی عبدالله بن عباسبدست به رکاب زید بن ثابت سشد، و زید گفت: ای پسر عموی رسول الله صآنرا رها کن، و ابن عباس بفرمود: با علماء و بزرگان اینگونه باید تعامل کرد.
و طاوس (تابعی) میگوید: احترام و بزرگداشت عالم سنت است.
و زهری میگوید: سَلَمه بسیار با ابن عباس ببحث و مجادله میکرد، لذا از علم زیادی محروم گشت.
این است که گویند: بی ادب محروم گشت از فضل رب.
و علی سمیفرماید: حق عالم این است که در سوال کردن از او زیاده روی نکنی و در جواب عناد نورزی، و هرگاه خسته بود درخواستهات پافشاری نکن، و آنگاه که بلند شد لباسش را مگیر، و رازش را برملا مکن در حضور او از کسی غیبت نکن، و در پی خطاهایش مباش، اگر خطایی از او سر زد عذرش را بپذیر، و مادام که بر حکم خدا پایبند است عزت و احترامش را بجای آر، و هنگام نشستن پیش رویش بشین، و اگر نیازی پیدا کرد در خدمت به او از دیگران سبقت بجوی.
و سیدنا حسن بن علی بخطاب به پسرش فرمود: اگر با علماء مجالست داشتی بیشتر بر گوش دادن به سخنانشان مواظبت کن تا بر سخن گفتن، و آنگونه که نکو خاموشی را میآموزی نیکو گوش فرا دادن را نیز بیاموز، هیچگاه سخن کسی را قطع مکن هر چند که سخنش به درازا کشد تا اینکه خود از سخن گفتن باز آید.
و شعبی میگوید: با علماء نشست و برخاست کنید زیرا اگر خوبی کنید شما را میستایند و اگر بدی کردید کرده شما را تاویل کنند و شما را معذور میدارند و اگر اشتباه کردید شما را توبیخ نکنند، اگر چیزی را ندانستید به شما میآموزند، و اگر برای شما شهادت دهند به شما نفع و سود رسانند.
امام نووی در کتاب (التبیان فی آداب حملة القرآن) خود میگوید: عالم و متعلم باید از این عمل خود رضای خداوند را مدنظر داشته باشند، و جائز نیست که انسان علم را وسیله رسیدن به اهداف دنیوی مانند مال و جاه منصب و شهرت و تفاخر بر همسالان و مدح و ثنای مردم و جلب انظار به سوی خود کند.
و هشدار سپس هشدار به آنهایی که قصدشان جمع کردن هر چه بیشتر مردم گرد خود و یا خود را قاضی و فیصله کننده مردم میدانند، حال آنکه باید خود را آراسته به رنگ و بوی شرع و خصلتهای پسندیده کنند و خلق و خوی نیکو مانند زهد در دنیا و سخاوت و مکارم اخلاق و خنده رو بودن و سکون و وقار و اجتناب از خنده را اختیار کرده تو زا بوی بد و خلق و خوی زشت اجتناب ورزند.
کما اینکه برحذر باشند از اینکه دچار حسد و ریا و خودپسندی و حقیر شمردن دیگران شوند، و بر کسانی که به آنها علم میآموزند باید رفتاری نرم داشته باشند و آنها را از پند و اندرزهای خود بهره مند سازند، و پله پله در تربیت آنها بکوشند، و علم را خوار مدارد، و شایسته است که قلبش را از پلیدی و زشتی پاک کند تا برای قبول قرآن آماده گردد و بتواند قرآن را پاس دارد و بر آن سرمایه گذاری کند، و باید مطیع استاد و معلم خویش باشد، و اگر میخواهد چیزی را بیاموزد باید آن را از کسی بیاموزد که اهل آن باشد و دیانتش عیان و علم و معرفتش ثابت و شهره اش همه جا گسترده. امام محمد بن سیرین و مالک بن أنس و دیگر بزرگان گذشته امت میگویند: این علم دین است پس باید بنگرید که دینتان از چه کسی فرا میگیرید. و باید به استاد و معلمش به دیده احترام بنگرد، و معتقد باشد که استادش شایستگی علم را دارد و برهم دورههایش دست برتر، زیرا نفع و سودش به وی نزدیکتر است، بعضی از گذشتگان وقتی میخواستند نزد استاد خویش روند قبلاً صدقه میدادند و میگفتند: خداوند عیب استادم را بر من بپوشان و برکت علم او را از من مستان...