بدعت تعريف، احكام و انواع آن

فهرست کتاب

۱- بدعت و ضلالت

۱- بدعت و ضلالت

این که هر بدعتی گمراهی است، یک قاعده‌ی محکم بوده و شامل تمامی بدعت‌هاست. چرا که می‌بینیم بدعت امری محدث است که هیچ دلیل شرعی ندارد و به قصد قربت ساخته می‌شود. و چون بدعت گذاری نوعی تشریع است و حق تشریع اختصاصاً به الله تعلق دارد. و مبتدع هم حق تشریع را عملاً به خود نسبت داده، لذا اساس کارش گمراهی است؛ چرا که با الله درالوهیت منازعه کرده است.

این قاعده، قسمتی از حدیث صحیحی است که در کتب حدیث از رسول اللهصروایت شده است:

«... أما بعد: فإن خیر الحدیث کتاب الله وخیر الهدی، هدی محمد، وشرّ الأمور محدثاتها وکل بدعة ضلالة» [۸۵]... «اما بعد، بهترین گفتار، کتاب خداست و بهترین هدایت، هدایت محمد است و بدترین امور نو درآمدهای آن است، (طبعاً در گستره دین) و تمامی بدعت‌ها گمراهی است».

همچنین در حدیث عریاض بن ساریه می‌خوانیم: «وإیاکم ومحدثات الأمور فإن کل محدثة بدعة وکل بدعة ضلالة» [۸۶].

همچنین در حدیثی دیگر آن حضرت می‌فرماید: «... فإیاکم وما ابتدع فإن ما ابتدع ضلالة [۸۷]»«فتنه‌هایی به دنبال شما می‌آید که مال در آن فتنه‌ها زیاد می‌شود و قرآن گشوده می‌گردد تا جایی که مؤمن و منافق، زن و مرد، صغیر و کبیر، عبد و حر، آن را در دست می‌گیرند، نزدیک است (در این احوال کسی بگوید: چرا مردم از من پیروی نمی‌کنند، در حالی که بر آن‌ها قرآن را خواندم گویی آن‌ها از دیگری و (من) پیروی نمی‌کنند مگر اینکه چیزی را برایشان ابداع کنم سپس رسول اللهصمی‌فرماید: «فإیاکم... (برحذر باشید از آنچه که وی ابداع می‌کند چون هر چه که وی ابداع می‌کند، گمراهی است»

همچنین در نامه‌ی عمربن عبدالعزیز/، (درجواب کسی که درباره قدر از وی سوال کرد، ضمن امر به تقوی و میانه‌روی و پیروی از سنت رسول خدا و ترک بدعت مبتدعان وی بار دیگر به پیروی از سنت تأکید کرده و سنت را عصمت وپاکی دانسته و بدعت را لغزش می‌داند و آن را خطا و حماقت خوانده است) [۸۸].

در ضمن منطوق و مفهوم «حدیث کل بدعة ضلالة»بر ضلالت بودن بدعت دلالت دارد [۸۹].

[۸۵] امام مسلم قشیری، صحیح مسلم ج۱ ص۵۹۲، ابن ماجه ج ۱ص ۱۷ و احمد، مسند ج۱۳، صص ۳۱۱، ۳۱۹، ۲۳۸، ۳۷۱ این حدیث را آورده‌اند، شبیه همین لفظ را ملاباقر مجلسی در بحارالأنوار ۲/۱۳۰ اینگونه روایت می‌کند: «إن احسن الحدیث کتاب الله وخیرالهدی هدی محمد وشر الأمور محدثاتها وکل محدثه بدعه وکل بدعه ضلاله». [۸۶] ابوعیسی محمدبن عیسی ترمذی، صحیح ترمذی، ج ۵، ص ۴۴، ابو داوود ج ۵ص ۱۳-۱۵ سنن دارمی صص ۴۴-۴۵. [۸۷] سلیمان ابن اشعث سجستانی، سنن ابوداوود، ج۵، ص ۱۷. [۸۸] سلیمان بن اشعث، سنن ابوداوود، ج۵، ص۱۷، باب لزوم السنه. [۸۹] در این مورد مفصلاً بحث خواهد شد.