مبحث سوم: بدعت اعتقادی، قولی و عملی
یکی از اصلیترین تقسیمات بدعت، تقسیم مذکور است. در واقع این تقسیم شمول مصداقی بر دیگر تقسیمات بدعت دارد. از جمله بدعتهای اعتقادی، قول به وحدت وجود، نظریه حلول روح، عدم کارایی کلیات دینی در امور اقتصادی و حکومتی، متأثر شدن رسول خدا و آئین نبوی از فضای جزیرة العرب و فرهنگ عربی را میتوان نام برد [۲۸۱].
از جمله بدعتهای قولی، میتوان به اشعار برخی از شعرا در توصیف تزکیه و سلوک تربیتی اسلام، و جایگزین کردن الفاظی به جای اصطلاحات دینی، اشاره کرد.
و بدعتهای عملی، خود نیاز به کتابی مستقل دارند و از جملهی آنها، به جا آوردن عبادات به گونهای که مخالف با سنت رسول خداست را، میتوان نام برد.
بدعت را به اعتبار احکام خمسهی تکلیفیه به پنج دسته واجب، مندوب، مباح، مکروه حرام تقسیم کردهاند اما چون این اقسام خود در تقسیم بدعت به سیئه و حسنه مندرج است و بدعتهای واجب و مندوب و مباح خود از اقسام سنتهای حسنه و بدعتهای مکروه و حرام از جمله بدعتهای سیئه محسوب میشوند، لذا این تقسیم زائد به نظر رسید و به همین خاطر از آوردن آن احتراز شد.
[۲۸۱] مباحثی که اخیراً توسط برخی از مترجمان آثار پوپر، شلایرماخر، با عنوآنهایی مانند بسط تجربه نبوی، و مقولههایی مانند ذاتیات وعرضیات دین و تلفیق این مقولهها با اشعار شعرای فارسی زبان و تحمیل آنها به مفاهیم و نصوص شرعی، از بدعتهای بدیع امروزی است. گویا این افراد نمیدانند یا دانسته نمیدانند که تفسیر دین باید با نصوص و ادله دینی صورت گیرد نه با اشعار و آثار دیگران، و راستی که: ﴿وَٱلشُّعَرَآءُ يَتَّبِعُهُمُ ٱلۡغَاوُۥنَ ٢٢٤﴾[الشعراء: ۲۲۴].