بدعت در عقیده، قول و عمل
از حدیث «کل محدثة بدعة وکل بدعة ضلالة»که موجبه کلیه است و کلمه «کل» از الفاظ عموم است، و همچنین از «من أحدث فی أمرنا هذا، ما لیس منه فهو ردّ»که باز «ما» از الفاظ عموم است، چنین استنباط میشود، که بدعت در هر سه قسم از عقیده، قول و عمل، وجود دارد. (که البته این سه قسم از متعلقات فعل مکلف، به خطاب شرعی هستند). در ضمن از اطلاق بدعت بر عقائد و اقوال، از طرف سلف امت اسلامی، بر عقائد و اقوال غیرصحیح، این منظور تیز تأیید میشود [۱۳۳]بدعت در عقائد، همانند بدعت غالیان در توصیف بندگان خدا که گاهی آنها را تا حد الوهیت برده و مظاهری از الوهیت مانند، رازقیت، دفع مضرات و جلب منافع را به آنها نسبت دادهاند، همچنین تفسیق و تکفیر علی و سایر صحابه کرامشتوسط خوارج و دیگران، میتواند از جمله نمونههای بدعت در عقیده باشد [۱۳۴].
برای بدعت در قول هم، احداث ادعیه غیرتوحیدی و یا اشعار و اذکاری که متضمن غلو و خروج از قصد و توسط است، را میتوان نام برد و بدعت در اعمال هم، مانند پوشیدن پشمینه و خودآزاری برخی از ناسکان با سختگیری بر جسم و جان را میتوان نام برد.
[۱۳۳] ابواسحاق شاطبی، الاعتصام، ج۲ ص۱۹۸، در این نوشتار، نمونههای مختلفی از اطلاق اسم بدعت بر عقائد در جاهای مختلف ذکر شده است. [۱۳۴] و هم چنین تفسیق و تکفیر صحابهی کرامشتوسط روافض و غلاه شیعه قبّحهم الله. مصحح