بدعت تعريف، احكام و انواع آن

فهرست کتاب

۲- فهم سطحی دین و نگرش قشری به تعالیم آن

۲- فهم سطحی دین و نگرش قشری به تعالیم آن

نگرش قشری و سطحی به اعتقادات و احکام دینی در طول تاریخ موجب انحراف افراد زیادی از طریق مستقیم الهی و افتادن در چاه بدعت و دام مبتدعه بوده است.

محمد غزالی از یکی از صالحان نقل می‌کند؛ «زمانی که در بلاد شام گردش می‌کردم، عابدی را خارج از شهر، در کوه‌ها دیدم. وقتی که وی مرا دید به پشت درختی رفت و خود را مخفی کرد».

گفتم: سبحان‌الله! نسبت به اینکه تو را ببینم بخل می‌ورزی؟! او گفت: فلانی! من مدتی طولانی است که در این کوه عزلت را اختیار کرده‌ام. و دلم را از دنیا و اهلش پاک و تطهیر می‌نمایم. برای این منظور مدت زمانی طولانی، در اینجا مانده‌ام. و عمرم را در این خلوت سپری کرده‌ام. از خدا خواسته‌ام که بهره‌ام را در تربیت قلبم استیفاء کند و در این ایام دلم را پاک نماید. خداوند نیز پریشانی و اضطراب را از دلم زدوده، و آن را با تنهائی و عزلت الفت داده، وقتی که تو را دیدم ترسیدم به حالت پیش از عزلت بازگردم، لذا از من دور شو! من از شر تو به خدای عارفان و قانتان پناه می‌برم!» [۲۵۵].

حال تصور کنید که تمامی مسلمانان یا اکثر آن‌ها چنان کنند، آیا مفهومی از امت اسلامی باقی خواهد ماند؟! قابل یاد آوری است که اسلام برای این کار تدبیری اندیشیده است و آن تدبیر، اعتکاف است.

این نوع بینش (عزت‌طلبی و تحسین آن) نه تنها انسان را از امور دنیوی و زندگی اجتماعی دور می‌کند، بلکه در زمینه فهم دینی و ارتباط آن با شخصیت متکامل انسانی، به انسان لطمه می‌زند.

فراموش نشود که کسی منکر صحت و درستی نماز و روزه چنین افرادی از جهت شکلی و صوری نیست. آنچه که مورد عنایت است دین درهم ریخته و دل و عقل و فکر بیمار این افراد است.

امروز لازم است مسلمانان بدانند که طاعات و عباداتی که شارع آن‌ها را برایشان ترسیم کرده است چیزی جز بخش کمی از اصلاح شاملی که خداوند در تمامی حرکات و سکنات مسلمان مقرر کرده است، نیست.

﴿ فَمَنۡ ءَامَنَ وَأَصۡلَحَ فَلَا خَوۡفٌ عَلَيۡهِمۡ وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ ٤٨ [الأنعام: ۴۸].

«کسانی که ایمان می‌آورند و اصلاح می‌کنند، خوفی بر آن‌ها نیست و آن‌ها غمگین نخواهند شد».

کلمه‌ی آمنوا وعملو الصالحاتکه در جاهای مختلفی به عنوان توصیف اهل ایمان آمده، امتی را به تصویر می‌کشد که حب خیر (با تمامی مفهوم کلمه) دل و درونش را گرفته و اجازه نمی‌دهد، گوشه‌ای از مفهوم خیر، تباه شود.

امتی که شئون اقتصادی و اجتماعیشان را بر محور زیرکی و فهم صحیح، همراه با ذوق سلیم و عقل صحیح، اداره می‌کند. چون لفظ (عمل صالح) شامل هر کار نیکی است که فکر و نظام آن را تأیید می‌کند و هوی و هوس از آن دور است. آری تمام اعمال، لذا از وقتی که انسان چشمانش را از خواب نوشین شب باز می‌کند و به میدان اعمال روزانه‌اش می‌رود و تکالیف روزانه‌اش را انجام می‌دهد، مادام که فکر و قلبش بر محور ایمان صحیح به الوهیت الله است، عملش (به شرط مطابقت با شریعت الله) عمل صالح است.

چگونه ممکن است انسانی که به قدر الهی اجتماعی آفریده شده عبودیت را در عزلت محض به جا آورد، در حالی که بسیاری از اوامر عبودیت، در بطن جمع و جماعت انجام می‌شود؟!

راستی آیا قاضی مؤمنی که در دادگاه حکم خدا را اجرا می‌کند، معلم دانشمندی که در کلاس، میوه‌های درخت علمش را به کام تشنگان علم، گوارا می‌کند، خیاطی که در دکانش، لباس را برای مشتریان می‌دوزد، دکتری که بهترین و مقدس‌ترین شغل را دارد و بیماران را از دست آلام و دردها (به اذن خداوند) نجات می‌دهد. و مجاهدی که در راه خدا جهاد می‌کند و...، کارش عمل صالح نیست؟!

﴿ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمۡ لَا يُصِيبُهُمۡ ظَمَأٞ وَلَا نَصَبٞ وَلَا مَخۡمَصَةٞ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ وَلَا يَطَ‍ُٔونَ مَوۡطِئٗا يَغِيظُ ٱلۡكُفَّارَ وَلَا يَنَالُونَ مِنۡ عَدُوّٖ نَّيۡلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُم بِهِۦ عَمَلٞ صَٰلِحٌۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجۡرَ ٱلۡمُحۡسِنِينَ ١٢٠ وَلَا يُنفِقُونَ نَفَقَةٗ صَغِيرَةٗ وَلَا كَبِيرَةٗ وَلَا يَقۡطَعُونَ وَادِيًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمۡ لِيَجۡزِيَهُمُ ٱللَّهُ أَحۡسَنَ مَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ١٢١ [التوبة:۱۲۰- ۱۲۱].

«این به آن جهت است که آن‌ها را نه تشنگی، نه خستگی و نه گرسنگی شدید در راه خدا نمی‌رسد و هیچ قدمی نمی‌گذارند که کافران را خشمگین کند و بر هیچ دسترسی و تسلطی بر دشمن دست نمی‌یابند، مگر آنکه به خاطر این اعمال، برایشان عملی صالح ثبت و نوشته می‌شود، حقا که خداوند اجر نیکوکاران را تباه نمی‌کند و آن‌ها هیچ نفقه‌ای کوچک یا بزرگ را انفاق نمی‌کنند و هیچ بیابانی را در نمی‌نوردند، مگر آنکه برایشان نوشته می‌شود، تا خداوند بهتر از آن چه که کردند آن‌ها را پاداش دهد».

و چه زیبا گفته‌اند: «کافر در دنیا فنا می‌شود و دنیا در مؤمن!!»

ضمن اینکه می‌دانیم دنیا برای کسانی که دل کوچکی دارند خطری بزرگ است اما خطرش از خطر نماز و روزه‌ای که در نفس و درون انسان غرور و کبریاء درست می‌کند، کمتر نیست و یا نماز و روزه‌ای‌ که از شستن کبر درون و پلیدی آن عاجز است. [۲۵۶]

به هر حال این نگرش قشری که موجب ترک دنیا به صورتی ناصحیح و پرداختن به بخشی از عبادات و نسک است، از طرف رسول‌اللهصبه شدت انکار شده است. در احادیث صحیح می‌خوانیم. «گروهی از مسلمانان به خانه ازواج نبی آمدند و از آن‌ها در مورد عبادت رسول‌اللهصسوال کردند. وقتی که ازواج (رضی الله عنهن) از عبادات پیامبرخبردادند، آن‌ها گفتند: ما کجا و عبادت پیامبر کجا، در حالی که خداوند از ما تقدم و ماتأخر پیامیرش، در گذشته است. یکی از آن‌ها گفت: من برای همیشه شب‌ها را نماز می‌خوانم و دیگری گفت: من همه روزها را روزه می‌گیرم و دیگری گفت: من از زنان دوری می‌کنم و هرگز ازدواج نمی‌کنم.

رسول خداصآمد و فرمود: «أنتم الذین قلتم کذا وکذا؟ أما والله إنی اخشاکم لله واتقاکم له، لکنی أصوم وأفطر واصلی وارقد وأتزوج النساء، فمن رغب عن سنتی فلیس منی»«شما بودید که چنین و چنان گفتید، اما به خدا قسم من خشیتم از خشیت شما بیشتر است و بیشتر از شما در مقابل ذاتش موضع تقوی گرفته‌ام، اما من بعضی از روزها را روزه می‌گیرم و برخی از روزها، روزه نمی‌گیرم، و بخشی از شب را نماز می‌خوانم و بخشی دیگر را می‌خوابم و با زنان ازدواج می‌کنم، بنابراین هر کس از سنت من کناره بگیرد از من نیست».

همچنین روایت شده که گروهی از اصحاب رسول‌اللهصخواستند دنیا را رها کنند و زنان را ترک نمایند و رهبانیت اختیار کنند. رسول‌اللهصدر میان آن‌ها برخواست و با جدیت با آن‌ها صحبت نمود و فرمود: «إنما هلک من کان قبلکم بالتشدید شدوا علی أنفسهم، فشد اللهُ علیهم، فأولئک بقایاهم فی الدیار والصوامع، اعبدوا الله ولاتشرکوا به شیئاً وحجوا واعتمروا واستقیموا، یستقم بکم» قال ونزلت فیهم:

﴿ يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تُحَرِّمُواْ طَيِّبَٰتِ مَآ أَحَلَّ ٱللَّهُ لَكُمۡ وَلَا تَعۡتَدُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ ٱلۡمُعۡتَدِينَ ٨٧ [المائدة: ۸۷].

«کسانی که پیش از شما بودند، با سختگیری هلاک شدند (منظور راهبان و عابدان سایر ادیان است) آن‌ها بر خودشان شدت گرفتند و خداوند نیز بر آن‌ها شدت گرفت. و این بقایای آن‌هاست که در دیرها و صومعه‌ها مانده‌‌اند. الله را عبادت کنید و هیچ‌کس و هیچ چیز را با او شریک نکنید و حج و عمره را به جا آورید و برطریق حق ثابت و استوار باشید تا شما را راست و استوار کند»، روای می‌گوید: و این آیه در حق آن‌ها نازل شد: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، چیزهای پاکی را که خداوند برایتان حلال کرده حرام نکنید و از حدود الهی تجاوز ننمایید، حقا که خدا تجاوزکنندگان از حدود را دوست ندارد».

نمونه چنین احادیثی در کتب حدیث و سیرت فراوان است. به هر حال این نوع نگرش همراه با آثار وارداتی از هند و رهبانیت مسیحی در طول زمان، روز به روز در میان مسلمانان، اسلوب‌های تربیتی را ایجاد کرد که ضمن ایجابیات زیادی که داشت، بدعت‌هایی را به بار آورد. از جمله پدید آمدن اصطلاحاتی در مقابل اصطلاحات اسلامی و قرآنی (مسلم، مؤمن، تزکیه، دین، شریعت)، و پدید آمدن اماکنی در مقابل مکان عبادت مسلمانان (مسجد) درست شدن اذکار و و اوراد و ادعیه‌ای، در مقابل اذکار و اوراد و ادعیه قرآنی و سنتی، اهتمام زیاد به برخی از امور و اهمال جوانبی دیگر از جوانب اسلام و انسان، و تأویل و تبدیل برخی از مفاهیم و پیام‌های قرآنی و همچنین اضافه شدن اشکالی از رفتار و گفتار و غلو و زیاده‌روی در مورد شخصیت‌ها و انسان‌ها [۲۵۷].

[۲۵۵] ابوحامد محمد، غزالی، احیاء علوم الدین ج ۲ ص ۲۴۹. [۲۵۶] محمدغزالی، لیس من الإسلام ص ۱۸۸ص ۱۶۶. [۲۵۷] در اینجا به خاطر اختصار به همین مختصر اکتفاء می‌شود.