۵- پیروی از عرف و عادت رایج
این نوع تبعیت یکی از بدترین انواع تقلید است، چون برخی برآنند که اگر بدعتی درمیان مردم شیوع پیدا کند و یا در میانشان عرف و عادت شود، قابل معارضه و مقابله نیست و برخورد با آن غلط است و بدتر از این، برخی فکرمیکنند که امر ناپسند (از لحاظ شرعی) به محض استقرار در فرهنگ مردم و متعارف و شایع شدن، جنبه شرعی پیدا میکند در حالی که با تمام احترامی که شرع برای عرف صحیح قائل است، عرف غلط و مخالف شریعت را نمیپذیرد و اساساً یکی از قواعد مشهور شرعی این است که: «شیوع الفعل لاتدل علی جوازه» [۲۶۱]«شایع بودن یک کار، دال بر جواز آن نیست».
در حالی که بسیاری از مردم فقط به خاطر شایع بودن یک بدعت از آن پیروی میکنند و در این راستا توجهی به ادله شرعی ندارند و حتی گاهی شیوع بدعت به قدری در عامه مردم کارگر است که آن را سنت میدانند و اگر در برخورد با اهل علم هم به بدعت بودن آن واقف گردند، به علت عادت به آن، آن را حسنه!! میدانند. و گاهی آن را همانند اجماعی که مخالفت با آن، غیرممکن است تلقی مینمایند [۲۶۲].
و متأسفانه در این میان گاهی دیده میشود که کسانی که اهل علمند و یا برزخی بین اهل علم و غیرعالمانند، عوامزده شده و شیوع بدعت، موجب کم شدن حساسیت آنها و یا حتی انقیاد و پیروی آنها از بدعت میشود و اینجاست که اهل بدعت به اعمال آنها احتجاج کرده و بر صحت آن بدعت، استناد میکنند. و کمکم کار به جایی میرسد که با قیاسهای باطل یا ذکر تجربههای عملی بر صحت یک بدعت، استدلال میشود [۲۶۳].
[۲۶۱] طوطوشی، الحوادث ص ۶۹. [۲۶۲] تقی الدین ابن تیمیه اقتضالالصراط المستقیم ج ۱ ص ۵۸۴. [۲۶۳] ابواسحاق الشاطبی، الاعتصام ج۲ص۱۸۰- جالب این است که گاهی مبتلایان به بدعت چنان با حرارت از پیرانشان سخن میگویند که انگار از فقهای مدینه و امام مالک و بزرگانی چون ابن مسیب نقل قول میکنند، در حالی که نمیدانند در این مسیر روش کسانی را در پیش گرفتهاند که میگفتند: ﴿إِنَّا وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا عَلَىٰٓ أُمَّةٖ وَإِنَّا عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِم مُّهۡتَدُونَ ٢٢﴾.