صبر بر آزمون الهی و جایگاه آن در ایمان

فهرست کتاب

محنت علی بن ابی‌طالبس

محنت علی بن ابی‌طالبس

علیسهر روز صبح بلند می‌شد و چوب‌دستی در دست داشت و به در خانه‌ها می‌رفت و مردم را برای نماز صبح بیدار می‌کرد. در روزی که به شهادت رسید طبق عادت مردم را برای نماز صبح بیدار کرد و به مسجد رفت تا این‌که ابن ملجم به او حمله‌ور شد و مصدومش کرد. علیسفرمود: به ابن ملجم آب و خوراک دهید و به نیکی با این اسیر رفتار کنید. اگر خوب شدم که خودم کار را به عهده می‌گیرم، اگر خواستم او را می‌بخشم یا قصاص می‌گیرم.

از ابو طفیل روایت است که گوید: علیسمردم را به بیعت دعوت نمود. در میان کسانی که برای بیعت آمده بودند ابن ملجم نیز بود. حضرت چندبار او را برگرداند و آن‌گاه با او بیعت کرد. آن‌گاه گفت: آیا بدبخت‌ترین فرد نباید زندانی شود. سوگند به کسی که جانم در دست اوست این از این خونی می‌شود. اشاره به سر و ریش خود کرد. [۵۹]

در کتاب «البدایة والنهایة» آمده است: ابن ملجم زنی از قبیله تیم الرباب به نام قطام دید. و یان زن در آن زمان از زیباترین زنان بود. او موافق نظر و رأی خوارج بود، همان دیدگاهی که حضرت علیسبه دست قومش به شهادت رسید. وقتی ابن ملجم قطام را دید عاشقش شد و وی را خواستگاری نمود. قطام به ابن ملجم گفت با تو ازدواج نمی‌کنم جز به سه هزار دینار و آوردن یک زن آوازخوان و کشتن علی بن ابی‌طالبس. ابن ملجم با قطام همبستر شد و کار ازدواج پایان یافت. وی به ابن ملجم گفت: تو کارت را کردی (منظور ازدواج)، لذا به عهدت وفا کن و خواسته‌هایم را برآورد کن.

ابن ملجم سلاحش را برداشت و به همراه قطام به راه افتاد. قطام در مسجد خیمه‌ای را برای ابن ملجم به پا کرد. علی در حالی‌که می‌فرمود: نماز، نماز، به مسجد آمدند. ابن ملجم به دنبال او رفت تا این‌که به او رسید و شمشیر بر فرق سر مبارکش وارد کرد. [۶۰]

[۵۹] ن. ک: به کتاب المحن، ابی العرب محمد بن احمد تمیمی [۶۰] البدایة النهایة، ابن کثیر، ۷-۳۵۹.