صبر بر آزمون الهی و جایگاه آن در ایمان

فهرست کتاب

نابودی و هلاکت فرعون و لشکریانش

نابودی و هلاکت فرعون و لشکریانش

چون جز اندکی از قوم فرعون ایمان نیاوردند و گفته شده سه نفر از آن‌ها و از طرفی فرعون و قومش در سرکشی و تمرد و لجاجت‌شان زیاده‌روی کردند، موسی÷تصمیم گرفت، با بنی‌اسرائیل از مصر بیرون رود و از این رو او و بنی‌اسرائیل به قصد شام، سرزمین مقدس، مصر را ترک نمودند. ولی فرعون و لشکریانش که موسی÷و قومش را تعقیب می‌کردند به آن‌ها رسیدند، و چون کار بزرگ و دشوار شد و یأس و ناامیدی به آن‌ها روی آورد و فرعون و لشکریانش به بنی‌اسرائیل نزدیک شدند و رو به روی آن‌ها چیزی جز دریا نبود، خداوند به موسی÷فرمان داد با چوب دستی‌اش به دریا بکوبد:

﴿فَأَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ أَنِ ٱضۡرِب بِّعَصَاكَ ٱلۡبَحۡرَۖ فَٱنفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرۡقٖ كَٱلطَّوۡدِ ٱلۡعَظِيمِ ٦٣[الشعراء: ۶۳].

موسی با عصایش به دریا زد (به فرمان خدا) دریا از هم شکافت و دوازده راه به وجود آمد. فرعون و لشکریانش هم در دریا آن‌ها را دنبال کردند، ولی دریا او و لشکریانش را فرا گرفت و همه‌ی آن‌ها به هلاکت رسیدند [۴۳]و این پنجمین آزمایش است.

آن‌گاه موسی÷با بنی‌اسرائیل پس از آن که خداوند آنان را از فرعون و قومش نجات داد و از دریا گذشتند، در مسیر به قومی رسیدند که برای بت‌ها سر فرود می‌آوردند و آن‌ها را مورد پرستش قرار می‌دادند، بنی‌اسرائیل به موسی÷گفت: همان‌طور که این‌ها خدایانی دارند برای ما هم خدایانی تعیین کن و این ششمین آزمایش موسی÷است. آری پس از این که خداوند موسی÷و بنی‌اسرائیل را بر فرعون و قومش یاری داد و پیروز گرداند و خداوند آن‌ها را از ستم و سرکشی او نجات داد، و خداوند آن‌ها را با ایمان به خدا گرامی داشت و خدا را آن‌طور که سزاوار است شناختند و دشمنان‌شان فرعون و قومش را در دریا غرق نمود و آن‌ها را نجات داد، پیش موسی می‌آیند که بگویند همان‌طور که آن‌ها خدایانی دارند، برای ما هم خدایی تعیین کن، که می‌خواهند جز خدا را عبادت کنند؛ یعنی به جای این‌که خداوند را به پاس نعمت‌هایی که بر آن‌ها ارزانی داشته سپاس گویند از موسی÷خدایی جز الله درخواست می‌کنند. و این نهایت نادانی و حماقت و ناسپاسی نعمت‌ها و احسان خداوند و انکار آفریدگار بزرگ است. ولی بنی‌اسرائیل در هر زمان و مکانی حال و روزشان و روش و مسلک آن‌ها این‌چنین است.

موسی÷مطابق وعده‌ی الهی که خداوند به او داده بود به مناجات او می‌رود و هارون را جانشین خود در بنی‌اسرائیل می‌نماید و به برادرش هارون می‌گوید: جانشین من در بنی‌اسرائیل باش و به نمایندگی من بنی‌اسرائیل را رهبری کن و وقتی زمان مناجات موسی با خداوند به پایان رسید به پیش قوم خود برگشت و دید که آن‌ها برای مجسمه‌ی گوساله‌ای که سامری درست کرده بود سجده می‌کنند. موسی سخت خشمگین شد و بر اثر شدت عصبانیت موی سر برادرش را گرفت و می‌کشید و او را به خاطر کردار پوچ بنی‌اسرائیل سرزنش می‌کرد، ولی هارون برای موسی توضیح داد که آن‌ها گوش به سخن و نصیحت او نداده‌اند و گوش به فرمان او نبوده و حتی نزدیک بوده او را به قتل برسانند و این هفتمین آزمایش موسی÷است.

[۴۳] ن. ک: قصص الأنبیاء، ابن کثیر، ص ۲۹۲.