صبر بر آزمون الهی و جایگاه آن در ایمان

فهرست کتاب

محنت حسن بن حسین بن علیس

محنت حسن بن حسین بن علیس

حجاج بن یوسف ثقفی از مکه بیرون آمد و راهی مدینه‌ی منوره شد. وقتی به مدینه رسید کسی را به نزد حسن بن حسین فرستاد که شمشیر و زره (لباس رزم) حضرت رسول اکرمصرا تحویل دهد. حسن بن حسین گفت: به تو نمی‌دهم. حجاج با شمشیر و عصا و شلاق جلو آمد و گفت: به خدا سوگند، آن قدر با این شلاق به تو می‌زنم که پاره شود و آن‌قدر با این چوب‌دستی به تو می‌زنم که شکسته شود و آن‌قدر با این شمشیر به تو می‌زنم که نابود شوی. مردم به حسن گفتند: ای ابو محمد، خودت را در معرض خطر ستمگر قرار مده. حسن بن حسین شمشیر و زره پیامبر را آورد و جلو حجاج گذاشت. حجاج مردی از خانواده‌ی ابی رافع خواست و از او پرسید: شمشیر پیامبرصرا می‌شناسی؟ گفت آری. حجاج آن شمشیر را با شمشیرهای دیگر مخلوط کرد اما آن مرد شمشیر پیامبرصرا جدا نمود. سپس زره را گذاشت و به آن‌ها نگاه کرد. ابن رافع و برخی دیگر گفتند: زره پیامبرصنشانه‌ای دارد. در جنگ یرموک به تن فضل بن عباس بوده و کشته شده، و سر نیزه‌ای در این لباس فرو رفت و سرنیزه را بیرون آوردند. و جای سرنیزه مشخص است. و به این طریق لباس پیامبرصرا شناسایی کردیم، وقتی نگاه کردند دیدند زره همان طور است که می‌گویند. حجاج گفت: ای حسن، اگر شمشیر و لباس دیگری می‌آوری حتماً سرت از تنت جدا می‌کردم. [۶۲]

[۶۲] نگاه: کتاب المحن. و البدایة والنهایة، ابن کثیر.