آنچه در شکیبایی از آن کمک گرفته میشود [۳۳]
تردیدی نیست ـ چنانکه میگویند ـ شکیبایی تلخ و دشوار است، ولی به یاری خداوند دستیابی به آن ناممکن نیست و با دانش و کردار خالصانه میتوان آن را به دست آورد. خدایی که درد آفرید درمان هم فرو فرستاده است. خداوند به همهی بیماریهای دلها آگاه است، و هر بیماری احتیاج به دانش و عمل مناسب خود دارد و بیشک درمان هر درد با توجه به علت آن تفاوت میکند، به عنوان مثال: هرگاه شهوت غریزهی جنسی طوری بر انسان فشار آورد که وی توان مقابله با آن را از دست بدهد و نتواند شرمگاه، چشم و دل خویش را کنترل کند و نیاز به صبر پیدا کند، درمان این بیماری به سه چیز است:
اول: روزهداری مستمر و پرخوری نکردن در هنگام افطار.
دوم: جدا شدن از وسایلی که غریزه را تحریک میکند، و تحریک شهوت به وسیلهی نگاه مستمر با چشم و سپس نگاه با دل است؛ و این دل است که شهوت را به حرکت میآورد. داروی آن پرهیز از نگاه به زیبارویان تحریکآمیز، است، زیرا چنانکه در حدیث آمده است: نگاه بر نامحرم تیز زهرآلود شیطانی است، و این جز با فروهشتن چشم و فرار از وسایل شهوتانگیز امکان ندارد.
سوم: تسلی بخشیدن و آرام نمودن نفس به وسیلهی حلال که با ازدواج میسر است و پرهیز از آنچه که حرام است و با ارضای شهوت از راه حلال به وی کمک میکند که در حرام نیفتد و ای با تلاش و عادت دادن نفس ممکن است، زیرا انسان هر وقت بخواهد میتواند با هوسها به مخالفت بپردازد و با آن مبارزه کند و حتماً پیروز و سربلند میشود.
تردیدی نیست که سختترین انواع شکیبایی مبارزه با خواهشهای نفسانی و بازداشتن اندرون از وسوسههاست، و این مبارزه برای کسی که بیکار و گوشهگیر باشند سختتر و دشوارتر است، زیرا وسوسهها به استمرار او را این سو و آن سو میکشاند و این درمانی جز جدا شدن از دلبستگیها و تنها یک اندیشه در خود جای دادن ندارد، و آن هم اندیشیدن در ملکوت آسمانها و زمین و اندیشه در شگفتیهای آفرینش خداوند بلندمرتبه تا این که آن اندیشه دلش را تسخیر کند، در این صورت است که وسوسههای شیطانی از او دور میشود و اگر این هم کارساز نبود، دائماً مشغول ذکر و ورد و صلوات شود، ولی این مشروط است بر این که دل را حاضر بدارد، یعنی آنچه بر ما لازم است آماده کردن محل نزول رحمت خداوند است تا که خداوند رحمت خویش را بر دلهای ما فرو فرستد. همچون کسی که زمین را با پاک نمودن علفها و گیاهان هرزه آن را آماده میسازد و در آن بذر میپاشد، ولی همهی این کارها اگر بارانی نبارد سودمند نیست، و بدیهی است که فقط خداوند از (زمان و مکان) نزول باران آگاه است.
پس آنچه بر بنده لازم است، اینکه دل را از شهوتهای هرزه پاک مینماید، سپس بذر اراده و اخلاص را در آن میکارد و آنگاه آن را در معرض وزیدن باد رحمت خداوند قرار میدهد، همانطوری که با به انتظار نشستن و فرود آمدن باران در فصل بهار قوت میگیرد، نزول رحمت خداوند بر دلها هم زمان شریف خاصی دارد و آن هم زمانی که همتها یک جا شود و دل شور و شوق داشته باشد مثل روز عرفه، روز جمعه، ماه مبارک رمضان و وقتهای مبارک دیگر، زیرا این همتها و نفسهای پاک و بیشائبه است که رحمت خداوند را فرود میآورد. [۳۴]
[۳۳] ن. ک: مختصر منهاج القاصدین، ابن قدامه مقدسی. [۳۴] ن. ک: مختصر منهاج القاصدین، ابن قدامه مقدسی