هـ- قوانین ساخت بشر:
قانونگزار واقعی کسی است که واجد صفات زیر باشد:
۱- ۱- انسان وتمام ویژگیهای او را از نظر جسم وجان بشناسد، به گونهای که انسان شناس کامل باشد و از تمام اسرار وجود او، عواطف، امیال، غرایز، شهوات، هوسها و مسائل فطری او باخبر باشد، ونیز از تمام استعدادها وشایستگیهایی که در فرد و جامعه نهفته، وکمالاتی که بالامکان برای او میسر است مطلع باشد. وخلاصه هیچ چیز در ساختار وجود انسان براو مخفی نماند.
۲- از تمام آثار اشیای جهان وخواص و ویژگیهای آنها از نظر هماهنگی با وجود انسان وناهماهنگی باخبر باشد، ودقیقاً مصالح ومفاسد تمام اعمال وکارهای فردی واجتماعی وپیامدهای آنها را بداند.
۳- از تمام حوادثی که در آیندۀ دور یا نزدیک ممکن است روی دهد وبه شکلی در سرنوشت انسان مؤثر است، آگاه باشد.
۴- قانون گزار واقعی کسی است که از هر لغزش وگناه وخطا واشتباهی برکنار باشد ودرعین حال دلسوز ومهربان، قوی الاراده و باشهامت باشد واز هیچ قدرتی در اجتماع نترسد.
۵- هیچگونه منافعی در اجتماع بشریت نداشته باشد تا مبادا محور افکار اوهنگام تنظیم قوانین- آگاهانه یا نا آگاهانه- متوجه جهتی که حفظ منافع شخصی اوست، گردد، ومصالح جامعه را فدای منافع خودش یا گروهش کند.
آیا چنین صفاتی جز در خداوند وجود دارد؟ آیا کسانی را پیدا میکنید که بگوید: من انسان را با تمام ویژگیهایش شناختهام؟ درحالی که بزرگترین دانشمند درپاسخ این سؤال، اظهارعجز وناتوانی میکند، بلکه انسان را رسماً موجودی نا شناخته معرفی کرده وحتی این عنوان را برای کتابهای خود انتخاب کردهاند؟ آیا کسی پیدا میشود از گذشته وآینده وروابط دقیق آن با زمان حال با خبر باشد؟
آیا کسی پیدا میشود که اسرار وآثار همۀ موجودات را بداند وبالآخره از هرگونه لغزش وگناه وخطا درامان باشد؟ مسلماً هیچ کس جز خدا دارای چنین صفاتی نیست.
از این اشارۀ کوتاه به خوبی نتیجه میگیریم که قانون گزار واقعی خدا است که انسان را آفریده و از تمام اسرار وجود او با خبر است، واسرار همۀ موجودات را میداند واز حوادث آینده وگذشته وروابط آنها باحوادث امروز به خوبی آگاه است.
هیچگونه خطا واشتباه در ذات پاک او راه ندارد واز کسی نمیترسد، کمبودی ندارد که بخواهد آن را از طریق قوانین موضوعه برطرف سازد، بلکه در تشریعات خود تنها نفع انسانها را ملحوظ میدارد.
افزون برهمۀ اینها سراسر جهان قلمرو حکومت وحاکمیت اوست، ومعنی ندارد در چنین قلمروی کسی جز او امر ونهی کند، بلکه پذیرفتن امر ونهی دیگران و به رسمیت شناختن قانونی غیر قانون او نوعی شرک و گمراهی است. [۱۱]
[۱۱] پیام قرآن