فرق عدالت با مساوات:
عدهای واژۀ «مساوات» و یا «تساوی» را شبیه و ردیف عدالت میدانند، ولی در واقع در میان این دو واژه تفاوتی وجود دارد؛ زیرا مساوات مطلق برابری راگفته میشود- اعم از اینکه در میان اشیای متجانس بوده باشد ویا متغایر-. وعدالت تنها برابری در میان اشیای هم جنس را دربر میگیرد.
مساوات همه وقت ودرهمه موارد دادگری نیست، هیچگاه انسان زحمت کش وتلاش گر با شخص کسول وتنبل یکسان نمیباشد.
افراد صادق، وفا دار وامانت کار را با افراد خاین وفریب کار، ازلحاظ ارزش وپاداش یکسان دانستن عین ظلم وبی عدالتی است.
قرآن کریم بدین تفاوت اشاره نموده، مقایسهای درمیان مؤمن نیکوکار با کافر بدکار برقرار نموده ومساوات در میان این هردو را دور از عدالت شمرده میفرماید:
﴿أَفَنَجۡعَلُ ٱلۡمُسۡلِمِينَ كَٱلۡمُجۡرِمِينَ ٣٥ مَا لَكُمۡ كَيۡفَ تَحۡكُمُونَ ٣٦﴾[القلم: ۳۵-۳۶].
«آیامؤمنان فرمان بردار را همچون گنهگاران یکسان میشماریم، چه شده به شماچگونه قضاوت میکنید».
بطورمثال: اسلام برای هریک از مرد و زن حقوقی قایل شده که این حقوق عادلانه ودادگرانه متناسب با طبیعت وساختار فزیکی آنها است.
ولی حقوق مرد و زن درهمه موارد مساویانه نیست، ونه مساوات در میان مرد و زن در همه امور عدالت است. همانگونه که مکلف ساختن زن به کارهای شاقه وطاقت فرسا ومسؤولیتهای سنگین، نه عدالت است ونه باطبیعت لطیف آن سازگار میباشد.
برعکس سپردن کارهای حضانت وتربیت فرزندان و...- که رمز موفقیتهای این کارها نهفته به موهبههای عاطفی میباشد- به مردان، وسلب آن از زنان مبارزه با فطرت و بیعدالتی محسوب میگردد.
بنابراین شعار «حق تساوی مرد وزن» که از اصول دموکراسی بشمار میرود، وهوا دارن دموکراسی زمزمه میکنند، وتعدادی هم- آگاهانه ویاغیر آگاهانه- آن را توجیه وصبغۀ سازگاری با شریعت را میدهند، این شعار با اصول اسلام متضاد و بانصوص صریح وصحیح شرعی منافات دارد؛ زیرا حقوق مرد وزن در اسلام عادلانه ودادگرانه است، نه مساویانه.
ودر مواردی چون: شهادت، میراث، امامت، زعامت، قوّامیت، حق طلاق، حق رجوع از طلاق، مکلفیت جهاد وجمعه و... حق مرد بازن یکسان نیست، ولی این تفاوتها متناسب باطبیعت هریک از آنها بوده عین عدالت است.