[امیرالمؤمنین علی÷غیب نمیدانست]
گزارش کردهاند که امیرالمؤمنین علی(ع) شبانه بر قبر فاطمه(ع) ایستاد و چنین خواند:
مَالِي وَقَفْتُ عَلَى القُبُورِ مُسَلِّماً
قَبْرَ الحَبِيبِ فَلَم يَرُدَّ جَوَابِي
أَ حَبـِيـبُ مَا لَـكَ لَا تَـرُدُّ جَـوَابَـنَا
أَنَسِيتَ بَعدِي خُلَّةَ الأَحْبَاب
قَالَ الْحَبِيْبُ فَكيْفَ لِي بِجَوابِكُمْ
وأنَا رَهِيْنُ جَنادِلٍ وتُرابِ([۶۵])
ایستادم بر سر قبرش همیگفتم سلام
لیک از قبر حبیبم هیچ لبیکی نبود
گفتمش ایدوست ناگفتی سلامم را جواب
رسم تو در زندگانی هیچ جز نیکی نبود
دوستگفتامنچهسانگویمسلامتراجواب
من اسیر سنگ هستم زیر این خاکِ کبود
یعنی که فاطمهی زهرا جواب علی÷را نداده است؛ پس چگونه شیعه معتقد است که آن حضرت، ندا را میشنود و پاسخ میگوید و لذا فریاد میزنند: «يا فاطمة! اشفعي لنا وأغيثينا = ای فاطمه، ما را شفاعت کن و به فریاد ما برَس»!
علی÷در خطبهی ۲۳۰ نهج البلاغه در وصف مردگان میگوید: «در قبرها مسکن گزیدند و اموالشان به ارث برده شد؛ نمیدانند چه کسی نزد آنان میآید و چه کسی برایشان گریه میکند؛ و به کسی که آنها را صدا بزند؛ جواب نمیدهند»([۶۶]). و این جابر بن عبدالله انصاری است که روز اربعین بر قبر حسین÷ایستاد و سلام کرد و سپس گفت: «حَبِيْبٌ لاَ يُجِيبُ حَبِيبَهُ = دوستی که جواب دوستش را نمیدهد»([۶۷]).
[۶۵]- بحار الأنوار، ۴۳ / ۲۱۷. [۶۶]- نهج البلاغه، ۲ / ۲۲۴ – ۲۲۵. [۶۷]- بحار الأنوار، ۶۵ / ۱۳۰.