[غلو در بارهی ائمه]
در باب: «مَا أُعْطِيَ الْأَئِمَّةُ مِنِ اسْمِ اللهِ الْأَعْظَمِ= آنچه از اسم اعظم خدا به ائمه عطا شده است» و از خرافات کتاب کافی و بحارالأنوار و سایر کتب امامیه در این باب، از امام باقر و صادق و عسکری چنین نقل شده است: «إِنّ اسْمَ اللهِ الْأَعْظَمُ ثَلَاثَةٌ وَسَبْعُونَ حَرْفاً، كَانَ عِنْدَ آصَفَ حَرْفٌ وَاحِدٌ فَتَكَلّمَ بِهِ فَانْخَرَقَتْ لَهُ الْأَرْضُ فِيمَا بَيْنَهُ وَبَيْنَ سَبَإٍ، فَتَنَاوَلَ عَرْشَ بِلْقِيسَ حَتّى صَيّرَهُ إِلَى سُلَيْمَانَ.... وَعِنْدَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ حَرْفَانِ... وَنَحْنُ عِنْدَنَا مِنَ الِاسْمِ الْأَعْظَمِ اثْنَانِ وَسَبْعُونَ حَرْفاً...= همانا اسم اعظم خداوند هفتاد و سه حرف است که یک حرف نزد آصف بود که به واسطهی آن، زمین میان او و سبأ فرمانبردار او شد و تخت بلقیس را برداشت و آن را نزد سلیمان بُرد... و دو حـرف نزد عیسی بن مریم بود، نزد ما هفتاد و دو حرف است...»([۷۲]). [این که شد ۷۵ حرف؟!]
آری، بهراستی از نادانی ائمهی غلات این است که ایشان ادعا میکنند هفتاد مرتبه از پیامبران بالاترند، اما نمیدانند که اسم، یا سه حرفی است یا چهار حرفی یا پنج حرفی، و در زبان عرب و زبانهای دیگر، اسم هفتاد حرف ندارد! و اگر فرض کنیم که این اخبارِ جعلی، راست است و اسمِ هفتاد حرفی هم وجود دارد، پس یک حرفِ تنها از آن بیمعناست؛ زیرا حروف هجاء، بیمعناست مگر بعد از ترکیب با یکدیگر! و شگفت از امامان غُلات که دائماً میگویند: ما چنینیم، ما چنانیم، ما فلانیم؛ اما ائمه اهل بیت(ع) از این مطالب بیزار و برکنارند.
نیز در باب: «مَا عِنْدَ الْأَئِمَّةِ مِنْ سِلَاحِ رَسُولِ اللهِصوَمَتَاعِهِ = اسلحه و متاعى كه از پيغمبرصنزد ائمه است» حدیث «سلسلة الحمير» است! کلینی حدیث سلسلة الحمیر را که راویان آن همگی خران هستند (خر از خر، خر از خر، خر از خر) نقل کرده است! عاقلان باید به جهل کلینی بخندند! حدیث چنین است که از علی÷نقل میکند که فرمود: «همانا آن خر- یعنی عُفَیر- با رسول خدا تکلم نمود و گفت: پدر و مادرم به فدایت، پدرم برای من نقل کرد از پدرش از جدش از پدرش که همراه نوح در کشتی بود که حضرت نوح به سوی او رفت و دست بر کَفَل او کشید و سپس گفت: از صُلب این خر، خری [در آینده] به دنیا میآید که سید و خاتم پیامبران، سوار آن میشود؛ پس [عُفیر گفت:] سپاس خداوند را که مرا همان خر قرار داد»([۷۳]).
ای مردم عاقل! آیا خر از پدرش حدیث روایت میکند؟ آیا هر خری که دنبال مادرش حرکت میکند پدرش را میشناسد؟ آیا مذهبی که راوی حدیث آن خر از خر باشد، قابل پیروی است؟! با این حال، سید شرف الدین در مراجعهی ۴ میگوید: «ادلهی شرعی، اصل و اساسش از مذهب ائمهی اهل بیت نبوت گرفته شده است»! پاسخ وی آن است که ائمه مذهبی را که راویانش خر از خر باشند، ایجاد نکردهاند و از برترین فضایل ایشان، آن است که آنان مسلمان بودند و این، علی÷پدر ائمه است که میگوید: «سنت آن بود که رسول خدا به جای گذارد»([۷۴]). اما شما به دوازده سنت قائلید، برای هر امامی یک سنت جداگانه! و به این ترتیب، به ائمهی عترت تهمت زدهاید!!
[۷۲]- کافي، ۱ / ۲۳۰؛ بصائر الدرجات، صفار، ص ۲۳۱؛ بحار الأنوار، ۲۷/۲۷. [۷۳]- کافي، ۱/ ۲۳۷ [۷۴]- بحار الأنوار، ۲ / ۲۶۶